انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

۱۰ فیلم ابرقهرمانی که از اول تا آخر شما را می‌خندانند

وقتی از ابرقهرمان‌ها حرف می‌زنیم، اغلب ذهنمان می‌رود سمت شخصیت‌هایی جدی و عبوس با گذشته‌های غم‌انگیز، مثل بتمن که همیشه طرفداران پروپاقرص خودش را دارد. اما گاهی قهرمان‌هایی که شوخ‌طبعی را هم چاشنی کارشان می‌کنند، جذابیت خاصی پیدا می‌کنند. مثلا اسپایدرمن، یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های تاریخ کمیک و سینما، حتی وقتی بمب‌های کدوئی پرنده به سمتش پرت می‌شود، باز هم وسط مبارزه جوک می‌گوید! این ترکیب اکشن و کمدی، همیشه توانسته دل تماشاگران را ببرد و همین باعث شده در سال‌های اخیر تعداد فیلم‌های ابرقهرمانی که طنز را جدی می‌گیرند، رو به افزایش باشد.

چه فیلم‌هایی که با نگاهی طنزآمیز و حتی هجوآلود به ژانر ابرقهرمانی نگاه می‌کنند، و چه آن‌هایی که یک کمدی خانوادگی و پر از لحظات بامزه‌اند، وقتی قهرمانان نقاب‌دار تصمیم می‌گیرند علاوه بر نجات دنیا، کمی هم مردم را بخندانند، نتیجه‌اش فیلم‌هایی می‌شود که هم گیشه را تسخیر می‌کنند و هم لحظات ماندگاری در ذهن بیننده می‌سازند. فهرست پیش رو مجموعه‌ای از همین فیلم‌هاست؛ آثاری که نشان داده‌اند حتی با شنل و ماسک هم می‌شود حسابی شوخی کرد. این بار هم خبری از رتبه‌بندی نیست، چون واقعا چطور می‌شود قضاوت کرد کدام یک از این قهرمان‌ها در «استندآپ پنج دقیقه‌ای»‌شان بهتر عمل کرده‌اند؟

۱۰. «شزم!» (۲۰۱۹) — ابرقهرمانی که بچه ماند!

داستان نوجوانی که با گفتن یک کلمه ساده، تبدیل به ابرقهرمانی بزرگ و پرماجرا می‌شود

داستان نوجوانی که با گفتن یک کلمه ساده، تبدیل به ابرقهرمانی بزرگ و پرماجرا می‌شود

وقتی «شزم!» در سال ۲۰۱۹ اکران شد، یکی از قدیمی‌ترین قهرمانان دنیای DC کامیکس را با روایتی سرزنده و پرانرژی به پرده آورد. داستان درباره بیلی بتسون (با بازی اَشر آنجل) است؛ پسر ۱۴ ساله‌ای که پس از نشان دادن شجاعتی غیرمنتظره، توانایی شگفت‌انگیزی پیدا می‌کند: هر وقت کلمه «شزم» را بر زبان بیاورد، به یک ابرقهرمان بالغ (با بازی زکری لی‌وای) تبدیل می‌شود. بیلی که حالا قدرت‌هایی فراتر از تصوراتش دارد، آینده‌ای روشن را پیش روی خود می‌بیند، غافل از اینکه کسانی هستند که این نیروها را برای اهداف شرورانه می‌خواهند.

گرچه مبارزه با خلافکاران و نجات دنیا بخش اصلی داستان است، اما جذابیت واقعی فیلم در ماجراجویی‌های کمدی پسری نوجوان در بدن یک ابرقهرمان نهفته است. زکری لی‌وای که در نقش‌های دراماتیک هم درخشیده، این‌بار با ریتم و زمان‌بندی طنز فوق‌العاده‌اش، حال‌وهوای نسخه ابرقهرمانی فیلم «بزرگ» (Big) را زنده کرد. در دورانی که فیلم‌های DC اغلب بیش از حد جدی بودند (همان سال فیلم «جوکر» هم اکران شد)، «شزم!» مثل یک نسیم خنک، فضای سبک‌تر و مفرحی را به این جهان تاریک آورد.

کمیک به سبک ژاپنی: معرفی ۱۰ همکاری موفق انیمه و مانگا با مارول

۹. «مرد مورچه‌ای» (۲۰۱۵) — کوچک‌ترین قهرمان با بزرگ‌ترین قلب

قهرمانی کوچک با قلبی بزرگ که با لباس خاصش، در برابر خطرات بزرگ ایستادگی می‌کند

قهرمانی کوچک با قلبی بزرگ که با لباس خاصش، در برابر خطرات بزرگ ایستادگی می‌کند

کوچک‌ترین قهرمان دنیای مارول با داستانی سرقت‌محور وارد MCU شد و قلب بسیاری از تماشاگران را تسخیر کرد. «مرد مورچه‌ای» روایت اسکات لَنگ (با بازی پل راد) است؛ مردی که پس از یک اقدام شرافتمندانه اما غیرقانونی سر از زندان درآورده و حالا بعد از آزادی مشروط، نمی‌تواند شغل ثابت و زندگی باثباتی پیدا کند. او در نهایت به سراغ یک سرقت می‌رود که پایانش چیزی فراتر از انتظارش است: یک لباس خاص که او را به اندازه یک مورچه کوچک می‌کند و البته توجه مخترع این لباس، نابغه‌ای به نام هنک پیم (با بازی مایکل داگلاس) را هم به خود جلب می‌کند.

«مرد مورچه‌ای» درست چند ماه پس از اکران «انتقام‌جویان: عصر اولتران» به سینما آمد؛ زمانی که مخاطبان تازه از یک نبرد بزرگ بیرون آمده بودند. این فیلم بازگشتی خوشایند به داستانی شخصی‌تر و ملموس‌تر بود. پل راد با شخصیت خاکی و شوخ‌طبعش، نقطه مقابل قهرمانان بزرگ و پرابهت دنیای مارول را ارائه داد و همین باعث شد لحن فیلم سبک‌تر و دوستانه‌تر باشد. در حالی که در بعضی آثار MCU طنز می‌تواند کمی بی‌جا به نظر برسد، «مرد مورچه‌ای» دقیقا می‌دانست چه زمانی باید یک شوخی تصویری به کار ببرد و چه وقت باید به یک لحظه احساسی مجال نفس کشیدن بدهد.

۸. «مرد آهنی» (۲۰۰۸) — شروعی که همه‌چیز را تغییر داد

 شروعی طلایی برای دنیای مارول با یک نابغه مغرور که با ساختن زرهی قدرتمند، راه قهرمانی را آغاز می‌کند

شروعی طلایی برای دنیای مارول با یک نابغه مغرور که با ساختن زرهی قدرتمند، راه قهرمانی را آغاز می‌کند

کمتر کسی می‌تواند انکار کند که «مرد آهنی» یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های قرن ۲۱ است؛ اثری که جرقه مجموعه‌ای از ماجراجویی‌های ابرقهرمانی را زد که سال‌ها بر گیشه سینماها حکومت کردند. داستان درباره تونی استارک (با بازی رابرت داونی جونیور) است؛ نابغه‌ای ثروتمند و مغرور که در رأس صنایع استارک، خود را شکست‌ناپذیر می‌داند. اما یک حمله تروریستی پس از نمایش سلاح‌های جدید شرکتش، او را به‌شدت زخمی می‌کند. تونی برای فرار از اسارت، در دل یک غار و با تکه‌آهن‌های دورریختنی، نخستین لباس زرهی خود را می‌سازد و با این کار، مسیر تازه‌ای در زندگی‌اش آغاز می‌کند.

«مرد آهنی» بدون آنکه از ابتدا برنامه‌ریزی دقیقی در این زمینه داشته باشد، عملاً الگویی نانوشته برای شکل و لحن آینده فیلم‌های مارول شد. پیش از آنکه پای نبردهای آخرالزمانی و کراس‌اوورهای عظیم به میان بیاید، همه‌چیز فقط رابرت داونی جونیوری بود که با اعتمادبه‌نفسی بلامنازع در هر صحنه قدم می‌زد، گویی در یک مهمانی بی‌پایان است. کاریزما و شوخ‌طبعی او به‌عنوان تونی استارک، نه‌تنها حرفه رو به افولش را دوباره زنده کرد، بلکه یک قهرمان نسبتاً ناشناخته را به طلای هالیوود تبدیل کرد. باقی ماجرا را هم که همه می‌دانیم: تاریخ سینما ورق خورد.

۷. «کیک-اَس» (۲۰۱۰) — وقتی قهرمان‌بازی درد دارد!

وجوانی معمولی که بدون ابرقدرت، قهرمانی دردناک و واقعی را تجربه می‌کند

وجوانی معمولی که بدون ابرقدرت، قهرمانی دردناک و واقعی را تجربه می‌کند

در «کیک-اَس»، قهرمانانی بدون هیچ ابرقدرتی به سختی یاد می‌گیرند که مبارزه با جرم چقدر می‌تواند دردناک باشد. دیو (با بازی آرون تیلور-جانسون)، یک نوجوان دبیرستانی، هیچ نیروی خارق‌العاده‌ای ندارد، اما این مانعش نمی‌شود که با یک لباس دست‌دوز، برای دفاع از بی‌گناهان وارد عمل شود. اولین تجربه‌اش خیلی زود به یک کتک مفصل ختم می‌شود، اما این ضرب‌وشتم باعث می‌شود تحمل عجیبی نسبت به درد پیدا کند. کم‌کم ماجراجویی‌های او توجه رسانه‌ها را جلب می‌کند؛ هم مردمی که از کارهایش الهام گرفته‌اند و هم خلافکاران سازمان‌یافته‌ای که قصد دارند قهرمان تازه‌وارد را از سر راه بردارند.

«کیک-اَس» بر اساس مجموعه کمیک مارک میلار ساخته شده که هجوی بی‌پروا از کلیشه‌های ابرقهرمانی است؛ اثری که توهم قهرمان‌بازی را کنار می‌گذارد و عواقب واقعی عدالت‌طلبی خیابانی را نشان می‌دهد. در دنیای تاریک و کمدی این فیلم، هرکسی می‌تواند قهرمان شود. خشونت پررنگ داستان هم به جنبه مضحک ماجرا اضافه می‌کند، به‌ویژه وقتی «بیگ ددی» (با بازی نیکلاس کیج)، نسخه بَتمن‌گونه فیلم، و دستیار مرگبارش «هیت‌گرل» (با بازی کلویی گریس مورتز) وارد صحنه می‌شوند.

۶. «فیلم لگویی بتمن» (۲۰۱۷) — شوالیه تاریکی با آجرهای رنگی

بتمنی تنها و جدی که در دنیای رنگی لگوها یاد می‌گیرد چطور به دیگران اعتماد کند

بتمنی تنها و جدی که در دنیای رنگی لگوها یاد می‌گیرد چطور به دیگران اعتماد کند

در «فیلم لگویی بتمن»، بتمن (با صداپیشگی ویل آرنت) همه‌چیز دارد: از گجت‌های خارق‌العاده گرفته تا وسایل نقلیه‌ای با تعداد قطعات نجومی. اما هیچ‌کدام از این‌ها نمی‌توانند تنهایی‌اش را درمان کنند. وقتی بروس وین به‌طور اتفاقی «دیک گریسون» (با صداپیشگی مایکل سرا) را به فرزندی می‌پذیرد، در ابتدا میلی به باز کردن درهای زندگی‌اش برای دیگران ندارد. اما زمانی که گالری عظیم دشمنان بتمن با هم متحد می‌شوند تا حمله‌ای همه‌جانبه انجام دهند، شوالیه کوچک تاریکی باید سبک زندگی انزواطلبانه‌اش را دوباره بررسی کند، وگرنه شکستش قطعی خواهد بود.

مشاهده کنید: فیلم لگو بتمن (تماشا و دانلود آنلاین)

طنز ذاتی آرنت باعث می‌شود هرچه دیالوگ‌ها را جدی‌تر بیان کند، خنده‌دارتر شوند؛ نکته‌ای که کاملاً با فیلمنامه‌ای که با عشق و شوخ‌طبعی، تصویر جدی و بی‌احساس بتمن را دست می‌اندازد، هماهنگ است. نسخه لگویی بتمن، پیش‌تر در «فیلم لگو» به یکی از شخصیت‌های محبوب مخاطبان بدل شده بود و بنابراین ساخت یک اسپین‌آف برایش چندان غافلگیرکننده نبود. اما نتیجه نهایی، فراتر از یک پروژه صرفاً تجاری بود و به یک داستان بامزه و هوشمندانه تبدیل شد که با احترام به تاریخچه شخصیت، همه نسل‌های طرفدار بتمن را راضی کرد.

۵. «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۲۰۱۷) — قهرمانی بین زنگ مدرسه و نبرد با تبهکارها

نوجوانی که بین درس و قهرمانی در شهر، با چالش‌های واقعی زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند

نوجوانی که بین درس و قهرمانی در شهر، با چالش‌های واقعی زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند

بعد از معرفی کوتاه نسخه جدید مرد عنکبوتی در فیلم «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، طرفداران مشتاقانه منتظر اولین فیلم مستقل او بودند، و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» انتظارات را برآورده کرد. این بار، پیتر پارکر (با بازی تام هالند) با کمک لباس پیشرفته‌ای که از تونی استارک دریافت کرده، می‌تواند با تهدیدهای جدی محله‌اش مقابله کند، در حالی که هنوز باید از پس چالش‌های دبیرستان برآید. با این حال، عجله او برای تبدیل شدن به یک اونجر رسمی باعث می‌شود تصمیماتش گاهی نسنجیده باشد و در نهایت باید بفهمد که این لباس است که قهرمان می‌سازد یا فردی که آن را می‌پوشد.

تماشاگران پیش از این، تنها در فاصله‌ای کوتاه، دو بازیگر متفاوت را در نقش مرد عنکبوتی دیده بودند، پس فشار زیادی روی فیلم بود تا بدون ناراحت کردن طرفداران قدیمی، نسخه‌ای تازه و متفاوت ارائه دهد. «بازگشت به خانه» با ترکیب ژانر کمدی نوجوانانه و اکشن ابرقهرمانی، به این هدف رسید. قرار دادن پیتر در فضای دبیرستان، فرصت ایجاد لحظاتی بامزه و انسانی را فراهم کرد؛ جایی که اولین عشق‌ها و اولین نبردهای جدی در هم تنیده می‌شوند و بارها این دو دنیا به‌طرز خنده‌داری با هم برخورد می‌کنند.

۴. «جوخه انتحار» (۲۰۲۱) — قهرمانانِ محکوم به مرگ که نمی‌توانی ازشان متنفر باشی

گروهی از تبهکاران محکوم به مرگ که با ترکیبی از خشونت و طنز، مأموریتی غیرممکن را به سرانجام می‌رسانند

گروهی از تبهکاران محکوم به مرگ که با ترکیبی از خشونت و طنز، مأموریتی غیرممکن را به سرانجام می‌رسانند

در «جوخه انتحار»، تیمی از تبهکاران ابرقدرت بار دیگر برای مأموریتی غیرممکن گرد هم می‌آیند؛ البته این بار با ترکیبی تازه. آماندا والر (با بازی ویولا دیویس) اعضای کهنه‌کار مثل هارلی کویین (مارگو رابی) را در کنار تازه‌واردهایی مثل پیس‌میکر (جان سینا) و بلاداسپورت (ادریس البا) به مأموریت اعزام می‌کند. انتخاب ساده است: یا عملیات را انجام بدهند یا با حکم اعدام روبه‌رو شوند. احتمال زنده ماندنشان کم است، اما از هیچ بیشتر است.

جیمز گان، کارگردان فیلم، بار دیگر توانایی‌اش در ترکیب اکشن پرهیجان، شوخی‌های تند و تیز و شخصیت‌پردازی چندلایه را به رخ کشید، همان مهارتی که پیش‌تر در «نگهبانان کهکشان» دیده بودیم. شوخی‌ها و مشاجرات عجیب این اعضای متفاوت، حتی وسط خون‌ریزی و آشوب، لحظات خنده‌دار و غافلگیرکننده‌ای می‌سازد که امضای گان محسوب می‌شود. نتیجه، فیلمی است که به اندازه خشونتش، پر از شوخ‌طبعی و لحظات غیرقابل پیش‌بینی است.

۳. «ثور: راگناروک» (۲۰۱۷) — وقتی خدای رعد هم بلد شد شوخی کند

خدای رعدی که با شوخ‌طبعی و ماجراجویی رنگارنگ، دنیای خود را نجات می‌دهد

خدای رعدی که با شوخ‌طبعی و ماجراجویی رنگارنگ، دنیای خود را نجات می‌دهد

کمتر کسی فکر می‌کرد «ثور» — یکی از جدی‌ترین قهرمانان دنیای مارول، روزی در قالب یک کمدی پرزرق‌وبرق دوباره متولد شود. اما «ثور: راگناروک» با کارگردانی تایکا وایتیتی، نه‌تنها این پیش‌فرض را زیر سؤال برد، بلکه تصویری تازه و خنده‌دار از خدای رعد ارائه داد. داستان فیلم، ثور را در مسیر جلوگیری از نابودی آزگارد توسط خواهر قدرتمند و بی‌رحمش، هلا (کیت بلانشت)، دنبال می‌کند، آن هم با کمک غیرمنتظره‌ای از هالک.

هالک خیابانی؛ آیا غول سبز مارول برای همیشه تغییر می‌کند؟

تا پیش از این، شخصیت ثور علی‌رغم حضور در چندین فیلم، هنوز کمی یک‌بعدی به نظر می‌رسید. اما «راگناروک» همه‌چیز را تغییر داد: رنگ، شوخ‌طبعی و حس ماجراجویی تازه‌ای به جهان او تزریق شد. صدای ثور حالا ترکیبی از غرور، اعتمادبه‌نفس و طنز بی‌پروای شخصی بود که خودش هم از این تغییر لذت می‌برد. وایتیتی با استفاده از دیالوگ‌های بامزه، طراحی بصری چشم‌نواز و موقعیت‌های عجیب، فیلمی ساخت که نه‌تنها اکشن و ماجراجویی را حفظ کرد، بلکه یکی از خنده‌دارترین آثار مارول هم شد.

۲. «ددپول» (۲۰۱۶) — وقتی ضدقهرمان همه قوانین را شکست

ضدقهرمانی بی‌پروا و شوخ که همه قواعد را زیر پا می‌گذارد و حسابی می‌خنداند

ضدقهرمانی بی‌پروا و شوخ که همه قواعد را زیر پا می‌گذارد و حسابی می‌خنداند

«ددپول» با استفاده کامل از رده‌بندی سنی بزرگسالان (R) به سینما آمد تا نشان دهد فیلم ابرقهرمانی الزاماً نباید برای تمام خانواده‌ها ساخته شود. رایان رینولدز در نقش وید ویلسون، مزدوری با زبان تیز و ماشه‌ی سریع، داستان مردی را روایت می‌کند که پس از آگاهی از ابتلایش به سرطان لاعلاج، تن به آزمایشی وحشیانه می‌دهد. نتیجه، قدرت درمانی خارق‌العاده و البته ظاهری به‌شدت دگرگون است. او با پوشیدن لباس قرمز و گرفتن نام «ددپول»، به دنبال افرادی می‌رود که زندگی‌اش را نابود کردند تا با آن‌ها تسویه حساب کند.

ببینید: فیلم ددپول (تماشا و دانلود آنلاین)

«ددپول» با شکستن دیوار چهارم، شوخی‌های بی‌پروای کلامی و خشونت کارتونی‌اش، عملاً قواعد ژانر ابرقهرمانی را بازنویسی کرد. رده‌بندی R که معمولاً قاتل فروش این‌گونه فیلم‌ها تلقی می‌شود، اینجا به نقطه‌ی قوت و عامل اصلی تبلیغات فیلم تبدیل شد. ددپول با ترکیب اکشن خونین و کمدی بی‌رحمانه، به یکی از پرفروش‌ترین آثار سال بدل شد و رکورد فروش افتتاحیه برای فیلمی با این درجه‌بندی را شکست.

۱. «نگهبانان کهکشان» (۲۰۱۴) — قهرمانانی از جنس متفاوت

گروهی متفاوت و عجیب که با دوستی و شوخی‌هایشان، کهکشان را از خطر نجات می‌دهند

گروهی متفاوت و عجیب که با دوستی و شوخی‌هایشان، کهکشان را از خطر نجات می‌دهند

«نگهبانان کهکشان» داستان گروهی از تبهکاران و آدم‌های سرگردان است که ناخواسته به قهرمانانی افسانه‌ای بدل می‌شوند. در گوشه‌ای دورافتاده از فضا، پیتر کویل (کریس پرت) یک شیء باارزش به دست می‌آورد که زنجیره‌ای از رویدادها را به حرکت درمی‌آورد که ممکن است به نابودی گسترده منجر شود. وقتی شرایط مجبورش می‌کند با گروهی از غریبه‌های قدرتمند اما بی‌اعتماد همکاری کند، در نهایت خانواده‌ای که هرگز نمی‌دانست به آن نیاز دارد را پیدا می‌کند؛ درست به موقع برای نجات کهکشان.

هیچ فیلم ابرقهرمانی به اندازه «نگهبانان کهکشان» از طنز استفاده نکرده است. چه شخصیت‌ها راکون عصبانی باشد، چه قاتل سبزرنگ فضایی یا درخت سخنگو، طنز هوشمندانه پلی احساسی می‌سازد تا مخاطب با شخصیت‌های روی پرده ارتباط برقرار کند. پیتر برای پنهان کردن ناامنی‌های درونی‌اش شوخی می‌کند، در حالی که راکت با سیل بی‌رحمانه کنایه‌ها، فاصله عاطفی‌اش را حفظ می‌کند. این فیلم مفاهیمی را معرفی می‌کند که در ابتدا شبیه شوخی به نظر می‌رسند، مثل علاقه پیتر به موسیقی دورانش، اما در نهایت دلایل عمیق احساسی پشت آن‌ها را آشکار می‌کند و لحظات کشف و شهودی را برای تماشاگران خلق می‌کند که فراموش‌نشدنی‌اند.

کدام فیلم ابرقهرمانی شما را بیشتر از همیشه خندانده است؟

فیلم‌هایی مثل «فیلم لگویی بتمن» و «نگهبانان کهکشان» با نگاه طنز به شخصیت‌های محبوب، نه‌تنها سرگرم‌کننده‌اند، بلکه عمق انسانی آن‌ها را برجسته می‌کنند. در نهایت، این ترکیب هوشمندانه‌ی اکشن و کمدی است که باعث شده این آثار به موفقیت تجاری و محبوبیت بلندمدت دست یابند و ژانر ابرقهرمانی را برای همه نسل‌ها جذاب‌تر کنند.

منبع:‌ Collider


سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها