۱۰ حیوان همراه دوستداشتنی پرنسسهای دیزنی
شاهزادهخانمهای دیزنی تقریباً همیشه یک دوست حیوانی کنار خود دارند؛ دوستی که گاهی فقط همراهی صمیمی است و گاهی نجاتبخش و حامی واقعی. بعضی از این همراهان محبوبیت و جایگاهی پیدا کردهاند که حتی شاید از خود شاهزادهها هم کمتر نباشد. دیزنی سالهاست با ساختن داستانهای افسانهای، قهرمانانی خلق میکند که هرکدام ویژگی منحصربهفردی دارند. با این حال، حیوانات همراه، همیشه نقشی کلیدی در بهیادماندنیتر شدن این ماجراها داشتهاند. در حقیقت، بسیاری از زیباترین لحظات انیمیشنهای دیزنی با حضور همین دوستان کوچک و بزرگ شکل گرفته است.
این همراهان حیوانی دلایل متفاوتی برای حضورشان دارند. بعضی مثل سباستین، راهنما و مشاورند؛ بعضی مانند راجا، نقش محافظ و تکیهگاه دارند. گاهی هم تنها دلیل بودنشان پر کردن خلایی است که هیچ انسانی قادر به پر کردنش نیست؛ مثل پاسکال که در کنار راپونزلِ تنها و زندانی، تبدیل به نوری در دل تاریکی شد. دیزنی با چنین شخصیتهایی نهفقط داستان را پیش میبرد، بلکه پیامهای عمیقی هم منتقل میکند: از مهربانی و همدلی گرفته تا ارزش واقعی دوستی. همین نکته است که باعث میشود حیوانات همراه شاهزادهها فقط نقش فرعی نداشته باشند، بلکه خود به بخشی از قلب داستان تبدیل شوند.
۱۰. فیلیپ از دیو و دلبر
فیلیپ همیشه وفادارانه کنار بل است
در داستان دیو و دلبر، اسب وفادار خانوادهی بل یعنی فیلیپ، نقش مهمی در ماجراهای بل و پدرش موریس دارد. او در اصل حیوان خانگی یا همراه همیشگی بل نیست، چون بل بیشتر وقتش را با خانم پاتس، لومیِر و کاگسورث میگذراند. با این حال، فیلیپ بخشی جدانشدنی از مسیر زندگی بل است. هرچند او کمی ترسو به نظر میرسد، اما همیشه سعی میکند بهترین کاری را که از دستش برمیآید انجام دهد تا از بل و پدرش محافظت کند.
فیلیپ همان کسی است که موریس را از خطر گرگهای جنگل آگاه میکند و بعدها بل را نزد پدرش میبرد، زمانی که دیو او را در قلعه زندانی کرده بود. وقتی بل تصمیم گرفت جای پدرش در قلعه بماند، فیلیپ همچنان کنار او ایستاد و لحظهای تنها رهایش نکرد. شاید او مثل حیوانات بانمک و سخنگوی دیگر انیمیشنهای دیزنی نباشد، اما ویژگیای که او را خاص میکند، وفاداری بیقید و شرطش به بل و خانوادهاش است.
۹. ری از شاهزادهخانم و قورباغه
ری؛ یک کرم شبتاب با قلبی بزرگ و وفادار
در انیمیشن شاهزادهخانم و قورباغه، شخصیت کوچک اما درخشان ری، کرم شبتابی مهربان و عاشقپیشه است. ری دلبستهی ستارهای در آسمان به نام “اوانجلین” است و باور دارد که این ستاره عشق واقعی اوست. شاید این خیال در نگاه اول سادهلوحانه به نظر برسد، اما ری با همین امید و رویایش، به داستان رنگی عاطفی و شیرین میدهد.
ری چیزی فراتر از یک شخصیت فرعی بامزه است. او با وجود خطرهای بزرگ، تیانا و ناوین را در مسیر یافتن مادام اودی همراهی میکند و برای کمک به آنها از خودش مایه میگذارد. لحظات پایانی ری از تلخترین و در عین حال زیباترین صحنههای دیزنی است؛ زمانی که پس از کشتهشدن توسط دکتر فاسیلیر، در آسمان شب در کنار اوانجلین میدرخشد. این پایان شاعرانه، نشان میدهد که عشق و وفاداری حتی در دل یک کرم شبتاب کوچک هم میتواند به چیزی ابدی تبدیل شود.
۸. راجا از علاءالدین
یک دوستی پرشور و بینظیر در قصهی علاءالدین
راجا، ببر بنگال عظیمالجثهای که در انیمیشن علاءالدین همراه پرنسس یاسمین است، گذشتهای غمانگیز داشت. او در کودکی حیوان سیرک بود، تا اینکه یاسمین خردسال در یکی از گردشهایش در آگرابا او را پیدا کرد و به افتخار داستانهایی که مادرش پیش از مرگ برایش تعریف میکرد، نام یک ستاره را بر او گذاشت. پشت ظاهر ترسناک و قدرتمند راجا، قلبی مهربان پنهان بود؛ قلبی که حاضر بود برای محافظت از یاسمین هر کاری انجام دهد. او همواره کنار یاسمین ماند و حتی به او کمک کرد خواستگارهایی را که دوست نداشت از خود دور کند.
ویژگیهای اصلی راجا، یعنی وفاداری، شجاعت و شیطنت، با شخصیت یاسمین هماهنگی داشت و همین شباهتها باعث شد که رابطهشان فراتر از دوستی ساده برود و به پیوندی عمیق و همیشگی تبدیل شود. او تنها دوستی بود که در لحظههای سخت کنار یاسمین ایستاد؛ حتی یک بار به او کمک کرد از قصر فرار کند، جایی که برای یاسمین بیشتر شبیه زندان بود. ایثارگری و محافظت شدید راجا از یاسمین، او را به الگویی کامل از یک همراه حیوانی در دنیای دیزنی بدل میکند.
۷. هیهی از موآنا
همراه ناخوانده و عجیب موآنا که همیشه بخشی از ماجراست
هیهی، مرغ سادهدل و دستوپاچلفتی انیمیشن موآنا، معنای تازهای به اصطلاح «مغز مرغی» میدهد! او بهدلیل رفتارهای عجیب و حواسپرتیاش، در روستای موآنا به «احمق دهکده» معروف بود. برخلاف دیگر حیوانات همراه شاهزادههای دیزنی، هیهی دوستی تصادفی برای موآنا بود. زمانی که موآنا برای بازگرداندن قلب تفیتی راهی دریا شد، هیهی ناخواسته در قایق او پنهان شده بود. هرچند بیشتر وقتها باعث دردسر بود و موآنا مجبور میشد او را بارها از خطر نجات دهد، اما حضورش به شکلی غیرمنتظره اهمیت پیدا کرد.
در لحظهای حساس، همین مرغ به ظاهر بیعرضه توانست قلب تفیتی را دوباره به موآنا برگرداند و به او کمک کند تا قبیلهاش را از نابودی نجات دهد. این نقطه عطف نشان میدهد که حتی کوچکترین و سادهترین شخصیتها نیز میتوانند در داستان نقشی بزرگ ایفا کنند. هیهی با تمام کمهوشیاش، یادآور این پیام است که ارزش هر موجودی را نباید تنها از روی ظاهر یا رفتارهای اولیهی او قضاوت کرد.
۶. توک توک از رایا و آخرین اژدها
همراهی که در سختترین لحظات کنار رایا است
توک توک یکی از بامزهترین موجودات خیالی دنیای دیزنی است؛ ترکیبی عجیب و دوستداشتنی که انگار از آرمادیلو، حشرهی توپی و یک سگ پاگ ساخته شده باشد! او از دوران کودکی تا نوجوانی همدم همیشگی رایا بوده و در تمام لحظههای سخت، با وفاداری بیپایان کنار او مانده است. توانایی خاص توک توک در جمع شدن و تبدیل شدن به یک توپ بزرگ باعث میشود بتواند مثل وسیلهی نقلیهای سریع عمل کند و جان رایا را در موقعیتهای خطرناک نجات دهد.
اما توک توک فقط وسیلهی حملونقل نیست. او شخصیتی شجاع، خندهدار و فوقالعاده وفادار دارد و همیشه آماده است تا با کوچکترین جسارت، بزرگترین کمک را به دوستش برساند. همین ویژگیها او را نهتنها به یک حیوان بامزه، بلکه به نمادی از دوستی واقعی تبدیل میکند؛ دوستیای که بدون آن، سفر پرخطر رایا هرگز کامل نمیشد.
۵. میکو از پوکاهانتس
دوستی که همیشه کنار پرنسس است، حتی وقتی شیطنت میکند
در میان فضای بحثبرانگیز فیلم پوکاهانتس، میکو، راکونی بازیگوش و شکمو، حالوهوایی سبک و سرگرمکننده به داستان میدهد. او عاشق خوراکیهاست و برای به دست آوردن آنها، مخصوصاً بیسکویتهای جان اسمیت، دست به هر کاری میزند. این ولع بیپایان او بارها باعث دردسر میشود، اما همین ویژگی، لحظههای طنز شیرینی را هم برای مخاطب خلق میکند.
با وجود این خودخواهیهای کوچک، میکو همیشه دوستی وفادار برای پوکاهانتس باقی میماند. در کنار پرندهی کوچک و بامزهای به نام فلیت و درخت دانای ناکوما، او نقشی اساسی در حمایت از پوکاهانتس ایفا میکند. حضور میکو نشان میدهد حتی شخصیتهایی که در ظاهر دنبال خوشی و خوراکی هستند، میتوانند در لحظات مهم داستان، تأثیرگذار باشند و به قهرمان اصلی در مسیر درست کمک کنند.
۴. جک و گاس از سیندرلا
جک و گاس، قهرمانان پشت پردهی سیندرلا
هرچند سیندرلا قهرمان اصلی داستان است، اما نمیتوان نقش جک و گاس، دو موش بامزه و دوستداشتنی را نادیده گرفت. این دو درواقع ناجیان واقعی سیندرلا بودند. جک باهوش و سریع بود و گاس با قدرت و شجاعتش همراهی میکرد. با وجود تفاوت در شخصیتها، هدفشان یکی بود: نجات سیندرلا از دست نامادری و خواهران ناتنیاش. آنها با شجاعت کلید زیرزمین را دزدیدند تا سیندرلا بتواند خود را به مهمانی برساند. همچنین در دوخت لباس سیندرلا و کمک به دیگر حیوانات خانه، نقشی اساسی داشتند.
اگر این دو موش وفادار نبودند، زندگی سیندرلا بسیار سختتر میشد. جک و گاس ثابت کردند که حتی کوچکترین شخصیتها میتوانند بزرگترین کارها را انجام دهند. آنها با شجاعت و دوستی خود، نشان دادند قهرمان بودن فقط به داشتن قدرت یا ظاهر بزرگ وابسته نیست، بلکه گاهی در دلهای کوچک و مهربان پنهان است.
۳. پاسکال از گیسوکمند
دوست کوچکی که تنهایی را شیرین میکند
۱۸ سال حبس در یک برج بلند تجربهای طاقتفرساست، اما پاسکال، آفتابپرست کوچک و باوفای راپونزل، این تنهایی را کمی قابل تحملتر کرد. با اینکه داستان فیلم توضیح نمیدهد که راپونزل چگونه پاسکال را پیدا کرده است، اما دوستی آنها به بخش جداییناپذیری از زندگی او تبدیل میشود. پاسکال از کودکی در کنار راپونزل بود و در بیشتر فعالیتهای او، هرچند گاهی با بیمیلی، شرکت میکرد. همین همراهی ساده، نشانهای از وفاداری بیپایان او است.
پاسکال فقط یک حیوان خانگی نبود؛ او بهترین دوست و همدمی بود که در سختترین روزها به راپونزل آرامش و دلگرمی میداد. بدون او، سفر راپونزل هرگز همان معنای دوستداشتنی و پرامید را پیدا نمیکرد.
۲. موشو از مولان
دوستی پرانرژی و بامزه که همیشه کنار مولان است
فیلم مولان بدون حضور موشو قطعاً جذابیت کمتری داشت. این اژدهای کوچک و پرانرژی با شوخطبعی و ایدههای عجیبش، داستان را سرگرمکنندهتر میکند. موشو در ابتدا یک نگهبان شکستخورده بود که به دلیل خطایی بزرگ تنزل مقام پیدا کرد، اما وقتی وظیفهی محافظت از مولان به او سپرده شد، تمام تلاشش را به کار بست. درست است که بیشتر وقتها نقشههای او نتیجه درستی نداشتند، اما او همچنان نقش مهمی در حفظ هویت مخفی مولان ایفا کرد.
موشو شاید در ابتدا برای منافع خودش قدم در این راه گذاشت، اما بهمرور تبدیل به یار وفادار مولان شد. او با شوخیها، روحیهی شاد و حتی دخالتهای بیموقعش، نهتنها فضای داستان را سبکتر کرد، بلکه نشان داد که دوستی و حمایت میتواند به شکلهای غیرمنتظرهای ظاهر شود. همین ویژگیها او را در میان بهترین یاران حیوانی دیزنی قرار داده است.
۱. فلاندر و سباستین از پری دریایی کوچولو
همراهان وفادار پرنسس کوچک در ماجراهای بزرگ
آریل، قهرمان پری دریایی کوچولو، خوششانس بود که دو همراه متفاوت اما وفادار داشت: فلاندر و سباستین. فلاندر، ماهی کوچک زرد و آبی، همیشه خجالتی و ترسو بود، اما به خاطر دوستی با آریل، خود را در خطر میانداخت و پا به ماجراجوییهای او میگذاشت. در مقابل، سباستین که مشاور پدر آریل یعنی شاه تریتون بود، بیشتر نقش ناظری سختگیر را داشت و مدام تلاش میکرد آریل را از دردسر دور نگه دارد.
با وجود تفاوتهای آشکار، هر دو یار همیشگی آریل بودند. فلاندر با مهربانیاش و سباستین با مسئولیتپذیریاش ثابت کردند که هر دو به یک اندازه به آریل اهمیت میدهند. آنها نشان میدهند که دوستی واقعی فقط در یک شکل خلاصه نمیشود؛ گاهی در همراهی بیچونوچرا است و گاهی در سختگیری از سر دلسوزی.
یارانی که قصهها را جاودانه کردند
در طول سالها، پرنسسهای دیزنی نشان دادهاند که قهرمانی و ماجراجویی بدون یاران وفادارشان کامل نمیشود. حیواناتی مانند موشو، راجا، پاسکال یا حتی مرغ دستوپاچلفتیای مثل هیهی، هرکدام با ویژگیهای خاص خود نهتنها به داستانها رنگ و جان دادهاند، بلکه بخش مهمی از پیامهای اصلی این فیلمها بودهاند: دوستی، وفاداری و فداکاری. همین شخصیتها هستند که باعث میشوند این قصهها فراتر از یک ماجرای فانتزی ساده باشند و در ذهن و قلب مخاطبان سالها باقی بمانند.
از اسب شجاعی مثل فیلیپ گرفته تا کرم شبتاب عاشقپیشهای مثل ری، همهی این همراهان ثابت کردهاند که گاهی بزرگترین قهرمانیها در کوچکترین قلبها نهفته است. این دوستان حیوانی فقط یاران پرنسسها نبودند، بلکه بخش جداییناپذیر از مسیر رشد، امید و پیروزی آنها بودند. شما کدامیک از این شخصیتها را بیشتر دوست دارید؟ یا اگر قرار بود یکی از این حیوانهای دوستداشتنی همراه شما در یک ماجراجویی باشد، کدام را انتخاب میکردید؟
منبع: مجله بازار
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون @omidlennon
نظرات