ساخت کشتی لگونینجاگو در ماینکرفت
۹۸ بازدید
در این مطلب و ویدیومگ، به ۶ سریالی که میتوانند برای طرفداران Stranger Things جذاب باشند میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم؛ در ادامه شما میتوانید تریلر سریال استرنجر ثینگز را تماشا کرده و تا پایان این مقاله همراه ما باشید. دنیای تلویزیون پر از پدیدههایی است که میآیند و میروند، اما کمتر سریالی توانسته مانند Stranger Things به یک رویداد فرهنگی تمامعیار تبدیل شود. ترکیبی جادویی از نوستالژی
در این مطلب و ویدیومگ، به ۶ سریالی که میتوانند برای طرفداران Stranger Things جذاب باشند میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم؛ در ادامه شما میتوانید تریلر سریال استرنجر ثینگز را تماشا کرده و تا پایان این مقاله همراه ما باشید.
دنیای تلویزیون پر از پدیدههایی است که میآیند و میروند، اما کمتر سریالی توانسته مانند Stranger Things به یک رویداد فرهنگی تمامعیار تبدیل شود. ترکیبی جادویی از نوستالژی دهه هشتاد، گروهی از بچههای دوستداشتنی، وحشت لاوکرفتی و یک معمای علمی-تخیلی جذاب، فرمولی را ساخت که میلیونها نفر را در سراسر جهان شیفته خود کرد. اما پس از تماشای آخرین اپیزود و خداحافظی با هاوکینز، یک خلأ بزرگ باقی میماند. عطش برای داستانهایی که همان حس شگفتی، ترس و ماجراجویی را در ما بیدار کنند.
خوشبختانه، دنیای سریالها بسیار گستردهتر از مرزهای این شهر کوچک در ایندیانا است. سریالهای بسیاری وجود دارند که هرچند مسیر خود را میروند، اما در هسته خود، دیانای مشترکی با شاهکار برادران دافر دارند. آنها نیز ما را به شهرهای کوچک با رازهای بزرگ میبرند، ما را با شخصیتهایی همراه میکنند که با نیروهای فراطبیعی دست و پنجه نرم میکنند و داستانهایی از بلوغ، دوستی و مواجهه با ناشناختهها را روایت میکنند. در این مقاله، ما سفری عمیق به شش عدد از این دنیاهای موازی خواهیم داشت؛ شش سریالی که هر کدام به شیوهای منحصربهفرد، همان جادوی آشنای Stranger Things را در قالبی جدید به ما هدیه میدهند.
بررسی بازی Cronos: The New Dawn | تجربهای محترم اما غیرانقلابیاگر Stranger Things یک نامه عاشقانه به فیلمهای استیون اسپیلبرگ است، پس سریال آلمانی Dark یک پایاننامه دکترا درباره فیزیک کوانتوم و فلسفه نیچه است که در قالب یک تریلر روانشناختی پیچیده شده. داستان در شهر کوچک و بارانی ویندن آغاز میشود؛ جایی که ناپدید شدن یک پسر نوجوان، زخمهای کهنه چهار خانواده را باز میکند و به تدریج مشخص میشود که این اتفاق، تنها حلقهای از یک زنجیره بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از سفر در زمان، سرنوشت و پارادوکسهای کیهانی است.
شباهتهای آشنا: در نگاه اول، شباهتها غیرقابل انکارند. یک شهر کوچک با یک راز بزرگ، یک نیروگاه هستهای که به نظر میرسد منشأ تمام اتفاقات عجیب است (مشابه آزمایشگاه هاوکینز)، گروهی از نوجوانان که سعی در حل معما دارند و یک اتمسفر سنگین و پر از تعلیق. هر دو سریال با گم شدن یک کودک شروع میشوند و به ما نشان میدهند که چگونه این اتفاق، تار و پود یک جامعه کوچک را از هم میپاشد. حس نوستالژی نیز در Dark وجود دارد، هرچند به جای دهه ۸۰ آمریکا، بین سالهای مختلفی از جمله ۱۹۸۶، ۱۹۵۳ و ۲۰۵۲ در آلمان سفر میکند.
بررسی بازی The Rogue Prince of Persia | شاهزاده منتخب ایرانیهویت منحصربهفرد: اما Dark خیلی سریع مسیر خود را از Stranger Things جدا میکند. این سریال، ترس را نه در هیولاهای فیزیکی، بلکه در مفاهیم انتزاعی جستجو میکند. وحشت واقعی در Dark، هیولای دموگورگون نیست، بلکه این ایده است که اراده آزاد وجود ندارد و همه چیز از پیش تعیین شده است. داستان به شدت پیچیده و چندلایه است و نیاز به توجه کامل تماشاگر دارد. شخصیتها به جای مبارزه با یک تهدید خارجی، با نسخههای گذشته و آینده خود و تصمیمات تراژیکشان دست و پنجه نرم میکنند. Dark یک سریال چالشبرانگیز است که به جای هیجان لحظهای، یک وحشت وجودی عمیق و ماندگار را در ذهن بیننده به جا میگذارد. اگر به دنبال نسخهای بسیار تاریکتر، بزرگسالانهتر و بینهایت پیچیدهتر از معمای شهر کوچک هستید، ویندن در انتظار شماست.
قبل از اینکه هاوکینز وجود داشته باشد، شهری به نام Twin Peaks بود. این شاهکار سورئال دیوید لینچ که در اوایل دهه ۹۰ پخش شد، به نوعی الگوی اصلی برای تمام سریالهایی است که پس از آن آمدند. داستان با پیدا شدن جسد ملکه زیبایی دبیرستان، لارا پالمر، در کنار رودخانه آغاز میشود. یک مأمور ویژه افبیآی به نام دیل کوپر برای تحقیق به این شهر آرام و پر از درختان داگلاس فرستاده میشود و به زودی متوجه میشود که در زیر پوسته آرام این شهر، دنیایی از رویاهای وهمآلود، شخصیتهای عجیب و غریب و یک شر فراطبیعی باستانی پنهان شده است.
شباهتهای آشنا: Twin Peaks بنیانگذار فرمول “شهر کوچک با راز بزرگ” است. درست مانند Stranger Things، این سریال یک معمای اصلی دارد که با پیشرفت داستان، شاخ و برگهای فراطبیعی پیدا میکند. هر دو سریال شخصیتهایی دوستداشتنی و بهیادماندنی را به ما معرفی میکنند که درگیر اتفاقاتی بسیار بزرگتر از خودشان میشوند. حضور یک نیروی ماورایی که در مکانی خاص (جنگلهای توئین پیکس و دنیای وارونه هاوکینز) ریشه دارد و بر ساکنان شهر تأثیر میگذارد، نقطه اشتراک کلیدی دیگر است.
۷ تا از بهترین سریالهای ترسناک HBO که حتما باید تماشا کنیدهویت منحصربهفرد: تفاوت اصلی در لحن و سبک است. Stranger Things یک اثر سرراست در ژانر علمی-تخیلی و ترسناک است، در حالی که Twin Peaks یک اثر هنری سورئال و روانشناختی است. دیوید لینچ علاقهای به دادن پاسخهای ساده ندارد. او از منطق رویا و نمادگرایی برای ساختن اتمسفری استفاده میکند که همزمان خندهدار، ترسناک و عمیقاً غمانگیز است. تمرکز سریال بیشتر بر روی روانشناسی شخصیتها، نقد جامعه آمریکا و کشف تاریکی پنهان در قلب انسان است تا حل یک معمای مشخص. تماشای Twin Peaks مانند قدم زدن در یک تابلوی نقاشی متحرک است؛ تجربهای گیجکننده، مسحورکننده و کاملاً فراموشنشدنی که نشان میدهد ریشههای هاوکینز به کجا بازمیگردد.
سریال The OA یکی از عجیبترین و جاهطلبانهترین محصولات نتفلیکس است که داستانی کاملاً غیرقابل پیشبینی را روایت میکند. زنی جوان به نام پریری جانسون، پس از هفت سال ناپدید شدن، دوباره پیدا میشود. شگفتی بزرگ این است که او در کودکی نابینا بوده، اما اکنون میتواند ببیند. او که خود را “OA” مینامد، حاضر نیست درباره اتفاقاتی که برایش افتاده با افبیآی یا خانوادهاش صحبت کند. در عوض، او گروهی از پنج فرد محلی (چهار دانشآموز دبیرستانی و یک معلم) را گرد هم میآورد و شبها در یک خانه متروکه، داستان باورنکردنی اسارت خود و کشف سفر بین ابعادی را برایشان تعریف میکند.
شباهتهای آشنا: هسته اصلی شباهت The OA با Stranger Things در ایده وجود دنیاهای موازی و گروهی از افراد طرد شده است که با هم متحد میشوند تا با یک راز بزرگ روبرو شوند. شخصیت اصلی، OA، مانند الون (Eleven)، دارای تواناییهای خاصی است که ریشه در یک تجربه تروماتیک دارد. هر دو سریال سوالاتی درباره علم، ایمان و مرزهای واقعیت مطرح میکنند و تماشاگر را به دنیایی پر از شگفتی و خطر میبرند.
۱۰ تا از بهترین فیلم و سریالهای ابرقهرمانی در ۱۰۰ سال اخیر سینماهویت منحصربهفرد: The OA بسیار عرفانیتر و معنویتر از Stranger Things است. در حالی که دنیای وارونه یک بعد فیزیکی و خطرناک است، ابعاد دیگر در The OA بیشتر مفهومی و متافیزیکی هستند. سریال به جای تمرکز بر اکشن و وحشت، بر روی قدرت داستانگویی، ایمان و ارتباط انسانی تأکید دارد. این یک اثر کاملاً دوقطبی است؛ برخی آن را یک شاهکار عمیق و تأثیرگذار میدانند و برخی دیگر آن را pretentious و بیمعنی میخوانند. اما اگر به دنبال سریالی هستید که شما را به فکر فرو ببرد و مرزهای آنچه در یک سریال تلویزیونی ممکن است را جابجا کند، The OA یک سفر معنوی و پر از رمز و راز است.
بر اساس سری کمیک بوکهای تحسینشده جو هیل (پسر استیون کینگ)، Locke & Key داستانی از بلوغ و جادو را در هم میآمیزد. پس از قتل تراژیک پدر خانواده، سه فرزند لاک به همراه مادرشان به خانه اجدادی خود، “کیهاوس”، در ماساچوست نقل مکان میکنند. آنها به زودی کشف میکنند که این خانه پر از کلیدهای جادویی است که هر کدام تواناییهای خارقالعادهای دارند؛ از کلیدی که به شما اجازه میدهد به هر کجای دنیا سفر کنید تا کلیدی که میتوانید با آن وارد ذهن افراد شوید. اما آنها تنها نیستند؛ یک موجود شیطانی و قدرتمند نیز به دنبال این کلیدهاست.
شباهتهای آشنا: فرمول اصلی بسیار شبیه به Stranger Things است: گروهی از کودکان و نوجوانان با یک تهدید فراطبیعی روبرو میشوند که بزرگسالان از آن بیخبرند. آنها باید با تکیه بر هوش، شجاعت و دوستیهایشان، با این نیروی شرور مبارزه کنند. هر دو سریال داستانهایی درباره خانواده، فقدان و مسئولیتپذیری در سنین پایین هستند. معمای تاریخچه خانواده لاک و رازهای پنهان در خانه، یادآور تلاش بچههای هاوکینز برای کشف اسرار آزمایشگاه دکتر برنر است.
۱۰ افسون هریپاتر که جای خالیشان در فیلمها حس میشودهویت منحصربهفرد: Locke & Key به طور مشخصی لحن روشنتری دارد و بیشتر در ژانر فانتزی ماجراجویانه قرار میگیرد تا ترسناک. در حالی که لحظات تاریک و خطرناکی در آن وجود دارد، اما تمرکز اصلی بر روی حس شگفتی و اکتشاف قدرتهای جادویی است. این سریال بیشتر به ماجراهای نارنیا یا هری پاتر شباهت دارد تا آثار استیون کینگ. اگر به دنبال نسخهای خانوادگیتر و کمتر ترسناک از Stranger Things هستید که همان حس ماجراجویی و کار گروهی را داشته باشد، کیهاوس درهای خود را به روی شما باز کرده است.
این سریال که از تهیهکنندگان Stranger Things و خالق The End of the F*ing World است، به نظر میرسد ترکیبی مستقیم از این دو دنیا باشد. I Am Not Okay With This داستان سیدنی نواک، یک دختر نوجوان ۱۷ ساله “سفیدپوست و حوصلهسربر” را دنبال میکند که با مشکلات معمول دوران دبیرستان، عشق نافرجام، مسائل خانوادگی پس از خودکشی پدرش و البته، کشف ناگهانی اینکه وقتی عصبانی یا مضطرب میشود، قدرتهای تلهکینتیک خطرناکی از خود بروز میدهد، دست و پنجه نرم میکند.
شباهتهای آشنا: شباهت این سریال به Stranger Things تقریباً آشکار است. شخصیت اصلی، سیدنی، آینهای از الون است؛ یک نوجوان طرد شده که با قدرتهایی که درک نمیکند و نمیتواند کنترل کند، کلنجار میرود. این قدرتها استعارهای قدرتمند از اضطرابها و هیجانات کنترلنشده دوران بلوغ هستند. ترکیب درام نوجوانانه دبیرستانی با المانهای فراطبیعی و حس نوستالژی (هرچند در اینجا به دهه ۲۰۰۰ نزدیکتر است)، دقیقاً همان فرمولی است که طرفداران Stranger Things دوست دارند.
هویت منحصربهفرد: با وجود شباهتها، این سریال هویت کمدی سیاه و مستقل خود را دارد. اپیزودهای کوتاه ۲۰ دقیقهای و تمرکز شدید بر روی ذهن شخصیت اصلی، آن را به یک داستان بلوغ بسیار شخصی و صمیمی تبدیل کرده است. این سریال به اندازه Stranger Things مقیاس حماسی ندارد و تهدید اصلی، بیشتر درونی است تا خارجی. I Am Not Okay With This یک کاوش تیز و گاه خندهدار در ذهن یک نوجوان مضطرب است که اتفاقاً میتواند با ذهنش اشیاء را به پرواز درآورد.
سریال Yellowjackets یک پدیده فرهنگی است که به شکلی هوشمندانه ژانرهای مختلف را با هم ترکیب میکند. داستان در دو خط زمانی روایت میشود: در سال ۱۹۹۶، یک تیم فوتبال دختران دبیرستانی به نام “ژاکت زردها” در مسیر مسابقات ملی، هواپیمایشان در طبیعت وحشی کانادا سقوط میکند. خط زمانی دیگر، ۲۵ سال بعد در زمان حال، بازماندگان این حادثه را دنبال میکند که اکنون زنانی میانسال هستند و تلاش میکنند تا با ترومای روانی آن ۱۹ ماه وحشتناک و رازهایی که قسم خوردهاند هرگز فاش نکنند، زندگی کنند.
شباهتهای آشنا: در حالی که در ظاهر تفاوتهای زیادی وجود دارد، اما Yellowjackets در هسته خود بسیاری از المانهای محبوب Stranger Things را دارد. حس نوستالژی قوی به دهه ۹۰ با موسیقی و فرهنگ آن دوران، یک معمای بزرگ و مرکزی که به تدریج فاش میشود و مهمتر از همه، حضور یک عنصر فراطبیعی و غیرقابل توضیح در جنگل که مرز بین واقعیت و توهم را برای بازماندگان کمرنگ میکند. این سریال نیز درباره گروهی از نوجوانان است که از دنیای متمدن جدا شده و مجبورند برای بقا به یکدیگر تکیه کنند.
هویت منحصربهفرد: Yellowjackets یک سریال کاملاً بزرگسالانه، خشن و از نظر روانشناختی بسیار پیچیده است. این سریال یک درام بقا، یک تریلر روانشناختی و یک داستان ترسناک گوتیک را در هم میآمیزد. تمرکز آن بر روی جنبههای تاریک طبیعت انسان، فروپاشی ساختارهای اجتماعی و تأثیرات بلندمدت تروما است. این سریال به اندازه Stranger Things سرگرمکننده و ماجراجویانه نیست، بلکه یک تجربه تماشای پرتنش و گاه آزاردهنده است که شما را مجبور میکند به تاریکترین گوشههای روان انسان خیره شوید. اگر به دنبال داستانی هستید که حس نوستالژی و معمای فراطبیعی را با یک تحلیل عمیق و بیرحمانه از شخصیت ترکیب کند، Yellowjackets شما را ناامید نخواهد کرد.
تماشای ویدیو: ۱۰ موسیقی برتر و خاطرهانگیز ماینکرافت را بشنویمهمانطور که دیدیم، جادوی Stranger Things تنها به هاوکینز محدود نمیشود. این شش سریال، هر یک به شیوهای منحصربهفرد، همان اشتیاق ما به داستانهایی از بلوغ در برابر تهدیدات فراطبیعی، رازهای پنهان در شهرهای کوچک و قدرت بیبدیل دوستی را برآورده میکنند. از پیچیدگیهای ذهنی Dark و سورئالیسم Twin Peaks گرفته تا معنویت The OA، فانتزی Locke & Key، چالشهای بلوغ در I Am Not Okay With This و بقای بیرحمانه در Yellowjackets، همگی گواهی بر این مدعا هستند که داستانهای باکیفیت و جذاب، حد و مرزی نمیشناسند. این آثار نه تنها جای خالی Stranger Things را پر میکنند، بلکه افقهای جدیدی را در ژانرهای علمی-تخیلی، فانتزی و ترسناک میگشایند و ثابت میکنند که در دنیای تلویزیون، همیشه ماجراجوییهای تازهای در انتظار کشف شدن هستند.
نظر شما چیست؟ بهنظر شما دنیاهای دیگری مثل «هری پاتر» وجود دارند که بتوانند با جهان «چیزهای عجیب» رقابت کنند؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
۹۸ بازدید
۱۱۶ بازدید
۳۱۴ بازدید
۳۱۵ بازدید
۷۲.۸ هزار بازدید
۴۶.۶ هزار بازدید
۲۲ هزار بازدید
۳۲.۸ هزار بازدید
۴۳.۸ هزار بازدید
۶۹.۱ هزار بازدید
۳۹.۴ هزار بازدید
۴۰.۷ هزار بازدید
۲۰.۳ هزار بازدید
0 نظر