داستان جان سینا در WWE: قهرمان و ضدقهرمان میلیونها نفر
تصور کنید در یک استادیوم مملو از جمعیت ایستادهاید. چراغها خاموش میشوند و تنها سه نت موسیقی کافی است تا یک جنگ داخلی صوتی آغاز شود. این یک پدیده منحصر به فرد در تاریخ سرگرمیهای ورزشی بود. نیمی از جمعیت با شور و شوقی کودکانه فریاد میزدند: «Let’s Go Cena!» و نیم دیگر با نفرتی به همان اندازه واقعی پاسخ میدادند: «Cena Sucks!». این غوغای متناقض، موسیقی متن یک دهه از تاریخ WWE بود.
در مرکز این طوفان، مردی با لبخندی بر لب و قدمهایی استوار به سمت رینگ حرکت میکرد؛ مردی که بزرگترین قهرمان و در عین حال، بزرگترین ضدقهرمان دوران خود بود. جان سینا فقط یک کشتیگیر نبود؛ او یک پارادوکس زنده، یک معمای حلنشدنی و آینهای بود که وفاداری و نفرت یک نسل کامل از طرفداران را به نمایش میگذاشت. داستان او، روایتی عمیقتر از برد و باخت است؛ این داستان مردی است که به مهمترین و تفرقهبرانگیزترین شکل ممکن، به قله رسید.
شروع طوفان، جذابیت یاغی محبوب
برای فهمیدن عمق این دوگانگی، باید به نقطهی شروع بازگشت؛ جایی که تقریباً همه جان سینا را دوست داشتند. شخصیت اولیه او، «دکتر تاگانامیکس»، یک رپر گستاخ و باهوش اهل خیابان بود که با تیشرتهای ورزشی، زنجیر طلا و کلاه کج، آخرین بازماندهی روح سرکش «دوران نگرش» به نظر میرسید. او با قافیههای تند و تیزش که قبل از مسابقات میساخت، حریفانش را به سخره میگرفت و این جسارت بیپرده، دقیقاً همان چیزی بود که تماشاگران میخواستند. او با همین شخصیت، کمربند قهرمانی ایالات متحده را به یکی از جذابترین عناوین کمپانی تبدیل کرد و سرانجام در رسلمنیا ۲۱، با کسب اولین قهرمانی WWE، به قله رسید. در آن لحظه، او قهرمان مردم بود؛ یک قهرمان «باحال» و پذیرفتهشده. اما این نقطه، آغاز یک دگردیسی بزرگ بود.
وقتی سینا به یک «برند» تبدیل شد
با قهرمانی سینا، WWE به طور کامل وارد «عصر PG» شد؛ دورانی که هدف اصلی، جذب مخاطبان خانوادگی و کودکان بود. کمپانی به یک چهرهی جدید، یک الگوی بینقص و یک قهرمان پاک نیاز داشت و جان سینا برای این نقش انتخاب شد. شخصیت رپر خیابانی به تدریج محو شد و جای خود را به یک سرباز وطنپرست با مچبندهای رنگارنگ و شعار «تلاش، وفاداری، احترام» داد.
این تغییر، گسلی عمیق در میان طرفداران ایجاد کرد. نسل قدیمیتر که با شخصیتهای خاکستری و ضدقهرمانانی مثل استون کلد بزرگ شده بود، این سینای جدید را یک محصول شرکتی و فاقد اصالت میدید. انتقادات به سبک مبارزه او نیز به اوج رسید. الگوی تکراری مسابقات او که به «پنج حرکت مرگبار» معروف شد (دو شولدر بلاک، یک ساید اسلم، فایو ناکل شافل و در نهایت حرکت پایانی اَتیتود اَدجاستمنت)، این حس را القا میکرد که او یک قهرمان شکستناپذیر و کارتونی است که همیشه در آخرین لحظه، به شکلی معجزهآسا پیروز میشود. او از یک شخصیت قابل همذاتپنداری، به «سوپرمن» کشتی کج تبدیل شده بود و بخشی از مخاطبان، دیگر علاقهای به تشویق سوپرمن نداشتند؛ آنها میخواستند شاهد سقوط او باشند.
هنر پذیرش نفرت: استراتژی یک نابغه
واکنش جان سینا به این حجم از نفرت، نبوغ او را به نمایش گذاشت. هر ستاره دیگری در موقعیت او یا به یک شخصیت منفور (Heel) تبدیل میشد یا زیر فشار خرد میشد. اما سینا راه سومی را انتخاب کرد: او این نفرت را پذیرفت و آن را به سوخت موشک خود تبدیل کرد. او هرگز از جمعیت روی برنگرداند. با لبخند به شعارهای «Cena Sucks» گوش میداد، در پروموهایش به آنها کنایه میزد و حتی گاهی با رهبری ارکستر مانندِ حرکات دستش، آنها را به بلندتر فریاد زدن تشویق میکرد.
این کار او باعث شد که اتمسفر مسابقاتش همیشه پر از الکتریسیته باشد. تماشاگران برای دیدن پیروزی یا شکست او نمیآمدند؛ آنها میآمدند تا بخشی از این جنگ داخلی صوتی باشند. سینا فهمیده بود که در دنیای سرگرمی، قویترین احساس، بیتفاوتی است و او با استراتژی خود، اطمینان حاصل کرد که هیچکس، هرگز نسبت به او بیتفاوت نباشد.
اثبات خود در بزرگترین نبردها
سینا میدانست که برای کسب احترام آن بخش از جمعیت که او را قبول نداشتند، حرف کافی نیست؛ او باید در رینگ، خود را اثبات میکرد. و او این کار را بارها و بارها در مسابقاتی انجام داد که امروز در تاریخ ثبت شدهاند.
در کوره داغ شیکاگو و در برابر تشویق دیوانهوار جمعیت برای سیام پانک، او نمایشی بینقص ارائه داد. در برابر هیولایی به نام براک لزنر، با وجود شکستهای سنگین، سرسختی و مقاومتی باورنکردنی از خود نشان داد. در رقابت با ایجی استایلز، به دنیا ثابت کرد که میتواند با یکی از بهترین کشتیگیران فنی عصر خود، مسابقهای پنج ستاره خلق کند. دوران «چالش باز کمربند ایالات متحده» در سال ۲۰۱۵، به یک تور دو فرانس برای نمایش تواناییهای او تبدیل شد، جایی که او هر هفته با کشتیگیران مختلف، مسابقاتی هیجانانگیز و باکیفیت ارائه میداد و به درخشش استعدادهای جدید کمک میکرد.
میراث معمای حلشده
امروز که جان سینا به یک ستاره موفق و محبوب در هالیوود تبدیل شده، آن شعارهای تفرقهبرانگیز جای خود را به موجی از احترام و نوستالژی دادهاند. بسیاری از منتقدان دیروز، امروز به مردی احترام میگذارند که برای بیش از یک دهه، بار یک کمپانی جهانی را بر دوش کشید، هرگز شکایتی نکرد و با شکستن رکورد بنیاد «Make-A-Wish»، نشان داد که شخصیت قهرمانانهاش تنها یک نمایش نبود.
میراث جان سینا پیچیدهتر از هر قهرمان دیگری است. او به ما نشان داد که یک ستاره میتواند در اوج محبوبیت و منفور بودن به طور همزمان زندگی کند. او نه تنها یک فصل از تاریخ WWE را نوشت، بلکه به خود تماشاگران نیز هویتی جدید بخشید و صدای آنها را به یکی از شخصیتهای اصلی داستان تبدیل کرد. معمای جان سینا شاید حل شده باشد، اما تأثیر عمیق او بر رابطه میان ستاره و تماشاگر، تا ابد باقی خواهد ماند.
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون
نظرات