اگر این ۱۰ انیمه را ندیدهاید، نمیتوانید خودتان را طرفدار ژانر شونن بنامید
انیمههای شونن بیتردید محبوبترین ژانر در دنیای انیمه هستند، محبوبیتی که مدتها است از مرز مخاطبان اصلی آن، یعنی پسران نوجوان، فراتر رفته است. همین محبوبیت سبب شده طرفداران هنگام انتخاب اثری برای تماشا، با گزینههای بیشماری روبهرو شوند. با این حال، در میان این گستردگی، تنها تعداد اندکی از آثار همیشه در صدر قرار میگیرند. این همان عناوین اصلی و نمادینی هستند که در ذهن طرفداران، بهعنوان نمایندگان واقعی این ژانر شناخته میشوند.
هرچند هر طرفدار باید فهرست تماشای خود را مطابق سلیقهاش بچیند، اما برخی انیمههای شونن آنقدر مهم و اثرگذارند که تقریبا باید در لیست هر کسی باشند. البته درست نیست که کسی را تنها به دلیل ندیدن یکی از این آثار، غیرطرفدار به حساب آورد؛ اما واقعیت این است که برای درک بهتر و آشنایی واقعی با دنیای شونن، تماشای این عناوین کلیدی ضروری است. کسی که این انیمههای نمادین را دیده باشد، نه تنها تجربهای عمیقتر دارد، بلکه میتواند بر دیگر طرفداران نیز تاثیر بگذارد.
دراگون بال (Dragon Ball)، به پایهگذاری تمام انیمههای شونن کمک کرد
بسیاری از طرفداران شونن باور دارند که اگر قرار باشد کسی فقط یک انیمه شونن را تماشا کند، آن اثر باید مجموعه دراگون بال باشد. دیدن این انیمه یا خواندن مانگای آن تقریبا یک کار حیاتی برای علاقهمندان شونن به شمار میآید. در هر صورت، دراگون بال یک اثر ضروری برای تماشا است، چرا که نقطه آغاز شونن مدرن، همانگونه که امروز شناخته میشود، از همین مجموعه سرچشمه گرفته است.
البته پیش از دراگون بال نیز عناوین ارزشمند و باکیفیتی در ژانر شونن مانند، جو فردا، وجود داشتند. با این حال، شاهکار آکیرا توریاما همچنان بخش جداییناپذیری از تاریخ شونن باقی مانده است. طرفداران با تماشای آن میتوانند ریشه بسیاری از کلیشههای آشنا را ببینند، از افزایش تدریجی قدرت و دگرگونیها گرفته تا هالههای درخشان و رقابتهای نفسگیر. دراگون بال یا این کلیشهها را ابداع کرد یا با نبوغی تازه بازآفرینیشان نمود. دیدن اینکه همه این عناصر پرطرفدار از کجا آغاز شدهاند، تجربهای واقعا جذاب است. علاوه بر این، مجموعه مذکور ترکیبی بینقص از اکشن، کمدی و شخصیتپردازی های جالب توجه دارد که نسلهای مختلف طرفداران را شیفته خود کرده است.
گینتاما (Gintama) ترکیبی متعادل از صحنههای اکشن، طنز جذاب و لحظات عمیق شخصیتی ارائه میدهد
در دنیای انیمه معمولا به طرفداران توصیه میشود، هر چه زودتر سراغ آثار اصلی و پایهگذار هر ژانر بروند. با این حال، گینتاما شرایط متفاوتی دارد. هرچند تماشای این مجموعه یکی از بهترین راهها برای تجربه یک اثر شونن و درک فضای واقعی انیمه است، اما نباید اولین انتخاب یک تازهکار باشد. دلیل اصلی این موضوع، ماهیت متای انیمه است؛ اثری که نه تنها به آثار شونن دیگر ادای احترام میکند، بلکه اغلب با شوخی و طنز، کلیشههایشان را دست میاندازد.
البته گینتاما صرفا متکی به شوخی نیست؛ داستان و ایدههای منحصر به فرد خود را دارد که بهخوبی توانایی سرگرم کردن مخاطب را دارند. با این حال، بخش زیادی از جذابیتش زمانی آشکار میشود که بیننده قبلا با عناوین مهمی همچون دراگون بال یا سهگانه بزرگ شونن آشنا باشد. پس از تجربه آن آثار، تماشای گینتاما گامی طبیعی است تا مخاطب بتواند از شوخیهایش با شخصیتها و داستانهای شناختهشده بیشترین لذت را ببرد. علاوه بر این، گینتاما جدای از طنز خود، صحنههای اکشن پرهیجان و قوسهای شخصیتی عمیقی ارائه میدهد که آن را به یکی از آثار متمایز ژانر شونن تبدیل میکند.
دفترچه مرگ (Death Note) یکی از معروفترین شوننهای فکری و ذهنی است
بخش بزرگی از بهترین انیمههای شونن که تماشای آنها ضروری به شمار میآید، در ژانر اکشن و ماجراجویی قرار دارند. در این میان، دفترچه مرگ (Death Note) یک استثنای برجسته است که مسیر متفاوتی را پیش گرفته. البته در ژانر شونن، انیمههای غیراکشن دیگری هم مانند کمدیهای عاشقانه دبیرستانی وجود دارند، اما هیچکدام از آنها به جایگاه دفترچه مرگ نمیرسند. این اثر، بهترین انیمه غیراکشن و غیرورزشی شونن به شمار میآید و همچنان بهعنوان روایتی تاریک و متفاوت که شهامت شکستن قواعد معمول را داشت، شهرت فراوانی دارد.
در این انیمه، برای اولین بار، هوش و استراتژی جایگزین قدرت بدنی میشود و بر آن غلبه میکند. نابغهای به نام لایت یاگامی وارد نبردی ذهنی با اِل میشود و همین امر، فضایی کاملا متفاوت با انیمههایی همچون دراگون بال و دنبالههای آن ایجاد میکند. علاوه بر این، دفترچه مرگ، تنها محدود به طرفداران شونن نیست، بلکه برای هر کسی که به انیمه علاقهمند است، اثری ضروری برای تماشا محسوب میشود. هر بینندهای که از یک داستان عمیق، فکری و پر از چالشهای اخلاقی لذت میبرد، بدون شک تجربهای فراموشنشدنی با دفترچه مرگ خواهد داشت.
بلیچ (Bleach) الهامبخش نسلی تازه از انیمههای شونن شد
برخی طرفداران بر این باورند که انیمه اصلی بلیچ پس از مدتی دچار افت شد و دلیل اصلی آن، بخش جامعه ارواح بود که در همان اوایل، سطح انتظارات را به شدت بالا برد. با این وجود، اگر بینندگان قسمتهای فیلر را نادیده بگیرند و بیشتر روی داستان آرانکار تمرکز کنند، درمییابند که چرا بلیچ همچنان طرفداران پر و پا قرص خود را حفظ کرده و تا به امروز یکی از آثار ضروری ژانر شونن محسوب میشود. افزون بر این، نسخه تازهتر یعنی بلیچ: جنگ خونین هزارساله، با ساختاری خلاصهتر و کیفیتی درخشانتر، جایگاه این مجموعه را بیش از پیش تثبیت کرده است.
تماشای بلیچ همچنین به طرفداران شونن امروزی کمک میکند تا سرچشمه بسیاری از آثار جدید را بهتر درک کنند. انیمههای موفقی همچون شیطانکش و جوجوتسو کایسن بهطور مستقیم از بلیچ الهام گرفتهاند. شخصیت یوجی ایتادوری در واقع نسخهای تازه از ایچیگو کوروساکی است و ایده مبارزه با موجودات اهریمنی با استفاده از شمشیر، در شیطانکش، یادآور همان مفهومی است که بلیچ سالها پیش به نمایش گذاشته بود. بنابراین، تجربه این اثر نه تنها به خاطر جذابیت خودش، بلکه برای شناخت بهتر تاثیرات آن بر انیمههای امروزی نیز اهمیت دارد.
وان پیس (One Piece) با جهانسازی و داستانپردازی گسترده خود، استانداردی نوین در ژانر شونن ایجاد کرده است
انیمه بزرگ و افسانهای وان پیس در هر آرک داستانی خود ثابت کرده که یک شاهکار ماندگار در صنعت انیمه است، اثری که برای هر طرفدار شونن، دیدنش تقریبا یک ضرورت محسوب میشود. اگرچه طولانی بودن این انیمه ممکن است در ابتدا برخی را مردد کند، اما حقیقت این است که وان پیس از همان قسمت نخست تا به امروز در سطحی عالی باقی مانده است و همین کیفیت مداوم باعث میشود که تماشای آن کوتاهتر از چیزی که هست به نظر برسد. طرفداران حتی میتوانند روند دیدن آن را با خواندن مانگای اصلی یا با رد کردن قسمتهای فیلر و یا از طریق پروژهی One Pace سریعتر کنند.
فرقی نمیکند طرفداران چه روشی برای تجربه وان پیس انتخاب کنند، در نهایت، با همراهی لوفی و خدمهاش در سفر پرماجرای گرند لاین و دریاهای بیانتها، خود را بخشی از تاریخ انیمه شونن خواهند یافت. زمان در جریان این سفر پرهیجان به لطف دنیای رنگارنگ، صحنههای اکشن خارقالعاده و بهویژه داستانپردازی عمیق و دنیاسازی بینظیر وان پیس بهسرعت میگذرد. همه این عناصر کنار هم باعث شدهاند که وان پیس حتی فراتر از حجم عظیمش، غنی و پرمایه باشد و بهوضوح نشان دهند چرا این اثر به یکی از نمادهای تکرارنشدنی دنیای انیمه تبدیل شده است، اثری که هیچکس نباید از دست بدهد.
یو یو هاکوشو (Yu Yu Hakusho) اثری کلاسیک است که فضای شونن دهه ۱۹۹۰ را یادآوری میکند
بسیاری از انیمههای شونن دهه ۱۹۹۰ از آثار پایهگذار این ژانر محسوب میشوند. برای نمونه میتوان به انیمه ورزشی محبوب اسلم دانک یا عناوین اکشنی همچون یویو هاکوشو اشاره کرد. این انیمهها پیش از ظهور سه بزرگ شونن پخش میشدند و با این حال، به همان اندازه اهمیت داشتند. در واقع، هر طرفداری که به آثار سه بزرگ علاقهمند باشد، به احتمال زیاد از یویو هاکوشو نیز لذت خواهد برد. این انیمه به تنهایی یک اثر برجسته و نمادین است که آن را به تماشایی ضروری برای تمامی علاقهمندان شونن تبدیل میکند.
یویو هاکوشو ترکیبی منحصربهفرد از اکشنهای مربوط به خلافکاران و عناصری فانتزی مانند هیولاها، جادو و قلمروهای ماورایی ارائه میدهد. هرچند داستان در ابتدا کمی کند آغاز میشود، اما به مرور با معرفی تهدیدهای بزرگتری همچون شینوبو سنسویی و پادشاه شیاطین، یومی، ابعاد تازهای پیدا میکند. این انیمه همچنین برای کسانی که به شخصیتهای ضدقهرمان یا قهرمانان سرسخت علاقه دارند، جذابیت ویژهای دارد. شخصیتی مانند هیهی نمونهای بارز است که به محبوبیت بالایی دست یافته و حتی ممکن است بینندگان امروزی را به یاد شخصیتهایی چون لیوای آکرمن بیندازد.
ناروتو (Naruto) سرشار از اکشن هوشمندانه، طراحیهای جذاب شخصیتی و بار احساسی عمیق است
انیمه پرطرفدار ناروتو در ژانر شونن جایگاهی کاملا نمادین دارد و میتوان گفت حتی از وان پیس نیز درخشانتر ظاهر شده است. درست است که وان پیس مانگای بیشتری فروخته و مدت زمان پخشش طولانیتر بوده، اما در نهایت ناروتو موفق شد به برجستهترین عضو از میان سه بزرگ تبدیل شود. این جایگاه بیدلیل نیست، چرا که این اثر ترکیبی از یک داستان نینجایی با ساختاری دقیق، یک هسته احساسی قدرتمند و برخی از بهترین صحنههای اکشن را ارائه میدهد که هر طرفدار انیمهای میتواند آرزوی دیدنش را داشته باشد.
شخصیت اصلی داستان، ناروتو اوزوماکی، یکی از جذابترین و الهامبخشترین نمونههای ضعیفترین قهرمان در دنیای شونن است. او ستون اصلی روایت به شمار میآید و همه چیز حول محور او انسجام پیدا میکند. از خلال داستان ناروتو، طرفداران وارد دنیایی پر از احساسات عمیق و نبردهایی شگفتانگیز میشوند. ناروتو قهرمانی مبتکر و در عین حال بهطرز فریبندهای باهوش است که همیشه خود را به چالش میکشد تا قویتر شود. افزون بر این، او با توانایی معروفش یعنی تاک جوتسو (گفتار جوتسو)، حتی بهترین جنبههای شخصیتهای منفی را نیز آشکار میکند. این ویژگی، رویکردی ماندگار در نگارش یک انیمه شونن است، هرچند گاهی ممکن است بیش از حد به کار گرفته شود.
هانتر × هانتر (Hunter x Hunter) شاید ناتمام مانده باشد، اما همچنان یک افسانه است
یکی از بزرگترین دلایلی که باعث میشود هانتر x هانتر در نظر بسیاری از طرفداران یک شونن تماشایی و ضروری باشد، نبردهای حیرتانگیزی است که بر پایه سیستم نِن طراحی شدهاند. شوننها همواره پر از سکانسهای اکشن رنگارنگ، خلاقانه و شخصیتهای بهیادماندنی هستند، اما معدود آثاری به اندازه هانتر x هانتر موفق شدهاند این عناصر را تا این حد استادانه ترکیب کنند. سیستم نِن با تنوع گسترده کاربردهایش و مفهوم هوشمندانه شش نوع اصلی، استانداردی تازه و سطحی بالا برای این ژانر تعریف میکند.
طرفداران انیمه همچنین از دنیاسازی گسترده و ماجراجویانه هانتر x هانتر، در ماجراجوییهایی مثل جزیره گرید و در روایتهای پیچیدهای مانند شهر یورکنیو لذت فراوانی میبرند. اما جذابیت این اثر تنها به سرگرمی و هیجان خلاصه نمیشود. بخشی از محبوبیت و تحسین هانتر x هانتر به دلیل تعادل کمنظیر آن میان روشنایی و تاریکی است. این انیمه در بسیاری از مواقع، بهطور جدی و دراماتیک سنگین میشود تا وزن واقعی رویدادها را نشان دهد. ممکن است مخاطبان تازهوارد در ابتدا متوجه این جنبه نشوند، اما در ادامه درمییابند که چگونه هانتر x هانتر با دقت، هم با لحظات روشن و پرهیجان دلشان را شاد میکند و هم با بخشهای تاریک و تلخش، قلبشان را میفشارد و همین تعادل، راز ماندگاری آن است.
ماجراجویی عجیب جوجو (JoJo’s Bizarre Adventure) و جذب مخاطب با طنز متفاوت و نبردهای اندیشمندانه استند
تقریبا همه طرفداران انیمه بارها با میمهای رنگارنگ و خندهدار مرتبط با ماجراجویی عجیب جوجو در اینترنت روبهرو شدهاند و دلیلش هم روشن است. این انیمه با کمدی عجیبوغریب و لحظات غیرمعمولش در میان آثار مشابه بیمانند است. همین ویژگیها باعث شده تا آثاری مثل No Game No Life و Food Wars! به شکلهای مختلف به آن ادای احترام کنند. شاید بعضی از طرفداران تنها از طریق همین میمها یا اشارات غیرمستقیم با سبک خاص جوجو آشنا شده باشند و هنوز برای دیدن آن مردد باشند، اگر چنین است، وقت آن رسیده که مستقیما وارد این دنیای خاص و منحصربهفرد شوند.
درست است که ماجراجویی عجیب جوجو در بخش ابتداییاش با عنوان خون فانتوم شروعی کمی کند دارد، اما بهسرعت در بخش گرایش به نبرد شتاب میگیرد و وقتی به بخش جنگجویان صلیبی گرد و غبار ستاره میرسد، به اوج قدرت و جذابیت خود میرسد. آنچه این انیمه را از دیگر آثار متمایز میکند، نبردهای استند است که با خلاقیت و هوشمندی طراحی شدهاند. این نبردها تقریبا هرگز به سرانجامهای ساختگی یا نمایش صرف قدرت متکی نیستند. پیروزیها معمولا به روشهای غیرمنتظرهای به دست میآیند و همین باعث میشود مخاطب احساس کند نتیجه همیشه عادلانه و منطقی بوده است. همین روند است که تماشای نبردها را بسیار هیجانانگیز و لذتبخش میسازد.
کیمیاگر تمامفلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)، بهحق تاج شاه انیمههای شونن را بر سر دارد
امروزه کمتر کسی در میان علاقهمندان انیمه وجود دارد که نداند کیمیاگر تمامفلزی: برادری یکی از بهترین و معتبرترین انیمههای کل تاریخ این صنعت است. البته اخیرا انیمه فریرن: آنسوی پایان سفر توانسته جای آن را در صدر فهرست سایت مایانیمهلیست بگیرد، اما این تغییر رتبه به هیچ عنوان از ارزش و جایگاه این شاهکار کلاسیک کم نمیکند. کیمیاگر تمامفلزی: برادری، همچنان اثری است که باید حتما دیده شود و جایگاه ویژهای در ذهن و دل مخاطبانش دارد.
طرفداران انیمههای شونن هنگام صحبت درباره کیمیاگر تمامفلزی: برادری، آنقدر دلیل برای ستایش دارند که نمیدانند از کجا باید شروع کنند. شخصیت اصلی جذاب و پرکشمکش داستان، ادوارد الریک، تنها یکی از این دلایل است. این انیمه با پرداختن به فلسفههای عمیق، نمادگراییهای دقیق و مضامینی تلخ اما واقعی، سطحی فراتر از یک داستان سرگرمکننده ارائه میدهد. در کنار اینها، برادری دارای شخصیتهایی فراموشنشدنی، صحنههای اکشن چشمگیر، بار عاطفی قوی و ریتمی متعادل است که آن را کامل و در عین حال نه بیش از حد طولانی نگه میدارد. حتی اگر فریرن، در جایگاه بالاتری قرار گرفته باشد، باز هم کیمیاگر تمامفلزی: برادری، نقطه اوج انیمههای شونن باقی میماند و اثری است که نباید از دست داد.
شما به عنوان یک طرفدار انیمه اولین اثر شونن که دیدهاید کدام یک از این انیمه ها بوده است؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!
منبع: CBR
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون @omidlennon
این مقاله حالم رو خوب کرد