۱۰ کارتون جذاب بچههای دههی ۶۰ ایران که بسیار خاطرهانگیز هستند
در این مطلب به سفر شیرینی از دنیای کودکی میرویم و ۱۰ کارتون جذاب بچههای دههی ۶۰ ایران را به شما معرفی کرده و بررسی مینماییم. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
نوستالژی چیزی فراتر از یک حس ساده است؛ نوعی سفر ذهنی است به گذشتهای که هرچقدر هم پر از سختی بوده باشد، در ذهن ما با رنگی شیرین و دلنشین باقیمانده است. ما انسانها معمولاً در روزگار پرمشغله و شلوغ امروز، وقتی دلتنگ آرامش میشویم، ناخودآگاه به خاطراتی پناه میبریم که در آنها خبری از فشارهای زندگی نبود. یکی از پررنگترین بخشهای این خاطرات برای بچههای دهههای ۶۰ و ۷۰، کارتونهایی است که پای تلویزیون تماشا میکردند.
این کارتونها فقط سرگرمی نبودند؛ آنها بخشی از روزمرگی ما، همراه لحظههای تنهایی، شادیهای کودکانه و حتی غمهای کوچکمان بودند. هر آهنگ تیتراژ، هر صداپیشهی آشنا و هر شخصیت کارتونی برای ما یک دریچه به دنیایی متفاوت بود. وقتی امروز دوباره اسم «لوک خوششانس»، «حنا دختری در مزرعه» یا «دوقلوهای افسانهای» را میشنویم، تنها به یاد یک کارتون نمیافتیم، بلکه کل دنیای کودکیمان برای لحظهای دوباره زنده میشود.
شاید راز جذابیت نوستالژی همین باشد؛ اینکه گذشته در ذهن ما همیشه زیباتر از آنچه بود باقی میماند و چون بخش مهمی از آن گذشته با کارتونها گرهخورده، مرور دوبارهی این آثار بهانهای است برای بازگشت به روزهایی که هیچ دغدغهای جز تماشای ماجراجوییهای قهرمانان کوچکمان نداشتیم. همانطور که گفته بودیم، در ادامه با مجله بازار همراه باشید تا ۱۰ تا از این کارتونهای جذاب را مرور کنیم.
کارتون سفرهای علمی – The Magic School Bus
- کشورهای سازنده: کانادا و آمریکا
- سال تولید: ۱۹۹۴
«اتوبوس مدرسه جادویی» در اصل از دل کتابی بیرون آمد که «جوانا کول» نوشته و «بروس دگن» تصویرگری کرده بود. این کتاب در سال ۱۹۸۶ منتشر شد و خیلی زود طرفداران زیادی پیدا کرد. قصه دربارهی معلمی غیرعادی و مرموز به نام «خانم فریزل» بود که شاگردانش را با یک اتوبوس عجیب به دل ناشناختهها میبرد تا علوم را نه در کلاس، بلکه در دل ماجراجویی تجربه کنند. محبوبیت کتاب باعث شد نسخههای تازهتری هم منتشر شود و در نهایت پایش به دنیای انیمیشن باز شود.
ما در ایران دهه ۷۰ این کارتون را از تلویزیون دنبال میکردیم و «مهین برزویی» با صداپیشگی گرم و خاصش جان تازهای به خانم فریزل میداد. این کارتون، قوهی تخیل ما را به چالش جدی میکشید و با خود به عمق ماجراهای تماشاییای میبرد که حتی همین امروز هم تازه به نظر میرسند. خیلی از بچههای دهههای ۶۰ و ۷۰، دانستن اینکه بدن چطور با بیماری مقابله میکند یا عسل چطور درست میشود را مدیون این کارتون هستند.
کارتون میو میو عوض میشه! – Pokonyan!
- کشور سازنده: ژاپن
- سال تولید: ۱۹۹۳
اگر بخواهیم از تیتراژهای بهیادماندنی کارتونهای قدیمی تلویزیون بگوییم، «میو میو عوض میشه» حتماً در ذهنها زنده میشود. آهنگی فارسی با ریتمی شیرین که هنوز هم خیلیها ناخودآگاه زیر لب زمزمهاش میکنند. این انیمه که در ژاپن با نامهای Pokonyan و Rocky Rackat شناخته میشد، بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ در قالب ۱۷۰ قسمت ساخته شد. البته در ایران تعداد محدودی از آن به نمایش درآمد. شخصیت اصلی این کارتون موجودی به نام «پوکونیان» یا همان میو میو بود؛ موجودی نیمهگربه، نیمهراکون که میتوانست شکلش را عوض کند و در کنار دختربچهای به نام «ایمی» به ماجراجویی برود.
ماجراجویی به مفهومی که امروز میشناسیم، برای بچههایی که امروز از مرز ۳۰ سال گذشتهاند، امری دور از دسترس بود و خط قرمز به حساب میرفت. همین هم باعث میشد هر محصولی که دست ما را میگرفت و از دنیای روزمره خارج میکرد، اینقدر جذاب میشد.
کارتون کوتلاس – Cuttlas
- کشور سازنده: اسپانیا
- سال تولید: ۱۹۹۲
از هر پسری که بین سالهای ۶۵ تا ۷۵ متولد شده بپرسید کارتون موردعلاقهاش چیست؟ هیچ اسمی به جز کوتلاس نخواهید شنید. اما اگر از آنها بپرسید داستان کوتلاس چه بود؟ امکان ندارد بتوانند پاسخ دهند. اساساً تلویزیون بهقدری این کارتون را سانسور کرد و نامنظم روی آنتن برد که کمترین ایدهای از داستان کلی کوتلاس نداریم.
این شخصیت ابتدا در قالب کمیک توسط «ادواردو پلگرین مارتینز» (مشهور به Calpurnio) خلق شد و بعدها بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ نسخههای انیمیشنیاش ساخته شد. طراحیاش ساده و خطی بود؛ آدمهایی بیچهره و بی جزئیات که در داستانهایی تاریک و خشن گرفتار میشدند. همین تضاد میان سادگی تصویر و خشونت روایت، فضایی خاص و منحصربهفرد ایجاد کرده بود. کوتلاس در دنیا چندان شناخته نشد، اما در ایران و اسپانیا طرفداران پرشوری داشت. موسیقی آن هم از آن دسته نغمههایی است که اگر یک بار بشنوید، بهسختی میتوانید فراموشش کنید.
واقعاً چرا با اینکه نمیدانیم داستان کوتلاس واقعاً چه بود؟ اینقدر دوستش داریم؟ پاسخ این سؤال را باید در موسیقی، دوبله و میزان خشونت این کارتون جستوجو کرد. هیچ اثری در آن سالها، صحنهی گاز گرفتهشدن یک آدم توسط تمساح و قطع دست شخصیت منفی توسط قهرمان داستان را به بچهها نشان نمیداد.
کارتون افسانه سه برادر – Yokoyama Mitsuteru Sangokushi
- کشور سازنده: ژاپن
- سال تولید: ۱۹۹۱
ایرانیها «افسانه سه برادر» را هم با عروسکهایش بهخاطر میآورند و هم با نسخهی انیمهایاش. اول عروسکها بودند که دل مخاطبان را بردند و چند سال بعد نسخهی کارتونی پخش شد که برگرفته از همان رمان تاریخی چینی «داستان سه پادشاهی» بود؛ روایتی از روزهای پرآشوب پایان سلسله «هان».
شاهکار؛ هیچ صفت دیگری مناسب این کارتون نیست. داستان، بینظیر بود. هیجان و اضطراب در سراسر سریال موج میزد. موسیقی، تیتراژ و دوبلهی سریال هم شاهکار بودند. موسیقی تیتراژ افسانهی سه برادر تنها صدایی بود که بچههای دهههای ۶۰ و ۷۰ را از بازی در کوچه به خانه میکشید. تکگویی خواهر سه برادر در پایان هر قسمت این سریال با آن موسیقی سحرانگیز و دوبلهی بیبدیل، میتواند با هر بخشی از هر شاهکار تاریخ سینما رقابت کند.
این انیمه بر اساس مانگایی پرطرفدار ساخته شد که از ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۷ در ژاپن منتشر میشد. قصه حول محور سه برادر یعنی «لیو بی»، «گوان یو» و «جانگ فی» میچرخید که در جستجوی عدالت بودند و در برابر دشمنی مثل «سائو سائو» ایستادگی میکردند. شخصیتهای سریال بهقدری اثرگذار و پرداختشده بودند که حتی هنوز هم بهعنوان نمادهایی برای خوبی و بدی در نظر گرفته میشوند.
کارتون دوقلوهای افسانهای – The Twins of Destiny
- کشور سازنده: فرانسه
- سال تولید: ۱۹۹۱
«دوقلوهای افسانهای» از جمله مجموعههایی است که در زمان پخش خود بهواسطهی روایت پرکشش و شخصیتهای چندلایه موردتوجه فراوان قرار گرفت. داستان بر پایهی پیشگویی لائوتسه، فیلسوف بزرگ چینی، بنا شده که از تولد یک دختر و یک پسر در شبی با ماه کامل سخن میگفت؛ کودکانی که سرنوشتشان پایانبخش حکومت ملکه «تزیشی» بود.
این انیمیشن که در زمرهی آثار خاطرهانگیز دههی ۷۰ در ایران جای دارد، با شخصیتهای مثبت و منفی متنوع و همچنین کاراکترهای خاکستری، فضایی متفاوت از بسیاری از تولیدات آن زمان ایجاد کرد. بااینحال، تفاوتی اساسی میان نسخهی اصلی و پخششده در تلویزیون ایران وجود داشت. «جولز» و «جولی» در اصل خواهر و برادر نبودند، اما تلویزیون ایران به دلایل خود، این دو شخصیت را بهعنوان دوقلو معرفی کرد. این تغییر تا پایان مجموعه حفظ شد و باعث شد در ذهن مخاطبان ایرانی، آنها همواره بهعنوان خواهر و برادر باقی بمانند.
کارتون قلعه هزار اردک – Count Duckula
- کشور سازنده: انگلستان
- سال تولید: ۱۹۸۸
یکی از شاخصترین نمونههای تغییر نام در تلویزیون ایران به کارتون «قلعه هزار اردک» بازمیگردد؛ اثری که در نسخهی اصلی با عنوان «کنت داکولا» شناخته میشد. خالقان این اثر با ترکیب دو واژهی «Dracula» و «Duck» شخصیت یک اردک خونآشام را معرفی کرده بودند. «داکولا» پیش از آنکه مجموعهی مستقل خود را به دست آورد، در سریال «Danger Mouse» محصول سال ۱۹۸۱ حضور یافته بود و در همان جا توجه مخاطبان را جلب کرده بود. تلویزیون ایران اما بهدرستی این نام را با نامی که برای جامعهی ایران قابلدرک باشد عوض کرد.
داستان اصلی مجموعه به اردکی خونآشام میپرداخت که پس از هر بار مرگ دوباره به دنیا بازمیگشت. در آخرین تولد او، خدمتکارش بهجای خون، سس کچاپ در اختیارش قرارداد و همین رویداد سبب شد به یک گیاهخوار بدل شود؛ موضوعی که مبنای طنز و ماجراهای جذاب کارتون شد. دوبلهی این اثر در ایران نیز جایگاه ویژهای داشت. صداپیشگی اصغر افضلی بر شخصیت اصلی و نقشآفرینی زهرا آقارضا و مازیار بازیاران در قالب «نانی» و «ایگور»، کیفیتی ماندگار به دوبلهی این مجموعه بخشید. و سؤالی که هنوز هم بچههای آن دوران برایش پاسخی ندارند: آن شکستگی دست چرا هیچوقت خوب نشد؟
کارتون زنو – Zeno
- کشور سازنده: مجارستان
- سال تولید: ۱۹۸۵
«زنو» از جمله تولیدات متفاوت دههی ۱۹۸۰ میلادی در مجارستان است؛ دورهای که صنعت انیمیشن این کشور رشد قابلتوجهی را تجربه میکرد. خالق این اثر، فرنتز کیکو که بهعنوان استاد «انیمیشن ماسهای» شناخته میشود، شخصیتی عجیب و غیرمتعارف را معرفی کرد.
این مجموعه طولانی نبود و تنها شامل چند قسمت کوتاه میشد، اما فضایی متفاوت و بهیادماندنی داشت. در ایران، بخشهایی از آن در قالب برنامههای کودک به نمایش درآمد، هرچند در اصل برای مخاطبان بزرگسال طراحی شده بود. شخصیت اصلی «زنو» موجودی انعطافپذیر و خمیری بود که در موقعیتهای عجیب گرفتار میشد؛ از بیرون آوردن چشم خود برای تمیزکردن تا خارجکردن ابزار از بدن برای مقابله با تهدیدات. ترکیب طراحی ساده، تغییر شکلهای غیرمنتظره و اصوات خاص، تجربهای منحصربهفرد و گاه ترسآلود برای تماشاگران کودک رقم میزد.
کارتون لوک خوششانس – Lucky Luke
- کشورهای سازنده: فرانسه، آلمان و آمریکا
- سال تولید: ۱۹۸۴
«لوک خوششانس» یا همان «مردی که از سایهی خود سریعتر شلیک میکند» یکی از ماندگارترین شخصیتهای دنیای کمیک و انیمیشن است. این شخصیت ابتدا توسط «موریس»، کارتونیست بلژیکی، در سال ۱۹۴۶ خلق شد و طی سالها در قالب داستانهای مصور و انیمیشنهای گوناگون جایگاه ویژهای یافت.
انیمیشنهای تلویزیونی و سینمایی متعددی بر اساس این شخصیت ساخته شد و در ایران با استقبال گستردهای روبهرو شد. در این آثار، لوک و اسب وفادارش «جالی جامپر» با دشمنان نامدار و ماجراجویانی چون «جسی جیمز»، «بیلی دِکید» و بهویژه «برادران دالتون» رویارو میشدند؛ روایتهایی که طنز و هیجان را درهم میآمیخت. دوبلهی فارسی این مجموعه نیز از نقاط قوت آن بود. مدیریت دوبلاژ خسرو خسروشاهی و حضور دوبلورهایی چون منوچهر والیزاده (لوک)، حسین عرفانی (جالی جامپر) و محمد عبادی در نقش سگ بامزهای به نام «بوشوگ»، کیفیتی ممتاز و ماندگار به این اثر بخشید.
کارتون حنا دختری در مزرعه – Katri, Girl of the Meadows
- کشور سازنده: ژاپن
- سال تولید: ۱۹۸۴
«حنا دختری در مزرعه» یکی از شناختهشدهترین آثار نوستالژیک در ایران است که با تغییر نام شخصیت اصلی از «کاتری» به «حنا» در ذهن مخاطبان ایرانی ثبت شد. این انیمه با عنوان ژاپنی Makiba no Shojo Katori توسط شرکت نیپون و بر اساس رمانی فنلاندی تولید شد و در ۴۹ قسمت به نمایش درآمد.
داستان روایتگر زندگی دختری فنلاندی است که در غیاب مادر خود، نزد پدربزرگ و مادربزرگ زندگی میکرد؛ روزگاری سخت در دورهای که فنلاند تحت سلطهی امپراتوری روسیه قرار داشت. فضای اثر سرشار از تلخیها و شیرینیها بود و تلاشهای «حنا» برای غلبه بر مشکلات، الهامبخش بسیاری از مخاطبان شد. دوبلهی فارسی با صداهای ماندگاری چون شیوا گورانی، نوشابه امیری و آزیتا لاچینی و همچنین تیتراژ بهیادماندنی، جایگاه این مجموعه را در حافظهی جمعی تثبیت کرد.
کارتون دور دنیا در هشتاد روز – Around the World with Willy Fog
- کشورهای سازنده: اسپانیا و ژاپن
- سال تولید: ۱۹۸۳
رمان «دور دنیا در هشتاد روز» اثر ژول ورن از جمله محبوبترین آثار ادبیات ماجراجویانه است که بارها به زبانهای مختلف بازآفرینی شده است. در دهههای ۶۰ و ۷۰ ایران هم موج مطالعهی آثار این نویسندهی برجسته وارد ایران شد و بسیاری از ما با شاهکارهای تکرارنشدنی او آشنا شدیم. در دههی ۱۹۸۰، اسپانیا و ژاپن با همکاری یکدیگر این داستان را در قالب انیمیشن به تصویر کشیدند. تفاوت مهم این نسخه، جایگزینی شخصیتهای انسانی با حیوانات سخنگو بود.
«ویلی فاگ» که در رمان «فیلیس فاگ» نام داشت، در این اقتباس به شکل یک شیر تصویر شد و سفری پرماجرا را برای تحقق شرطبندی خود آغاز کرد. وسایل نقلیهی سنتی، مسیرهای ناشناخته و همراهان گوناگون، هر قسمت را به روایتی پرهیجان بدل میکرد. این مجموعه در ۲۶ قسمت ساخته شد و بعدها دنبالهای با عنوان Willy Fog 2 نیز تولید گردید که در ایران پخش نشد. بااینحال، نسخهی نخست همچنان یکی از نمادهای دوران کودکی نسلهای گذشته باقیمانده است.
زندهباد کارتون!
کارتونهایی که در این سالها مرور کردیم، فقط تصاویر متحرک روی صفحهی تلویزیون نبودند؛ آنها بخشی از حافظهی جمعی یک نسل شدند. از «زنو» با فضای عجیبش گرفته تا «دوقلوهای افسانهای» و سفر پرهیجان «ویلی فاگ»، همهشان با حالوهوای خاصشان در ذهنمان جا خوش کردهاند.
امروز، وقتی از نوستالژی حرف میزنیم، در واقع از همان احساس آرام و شیرینی صحبت میکنیم که با دیدن یا شنیدن نام این کارتونها به سراغمان میآید. شاید زمانه عوض شده باشد و بچههای امروز دنیاهای تازهای برای خودشان داشته باشند، اما برای ما، همین کارتونها پلی هستند به گذشته؛ گذشتهای که با همهی سادگیهایش، هنوز گرمترین نقطهی قلبمان را تشکیل میدهد.
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون
نظرات