پلنگ صورتی برای خیلیها فقط یک کارتون نیست، یک تکهی شیرین از کودکی است. کاراکتری بامزه، بازیگوش و در عین حال مرموز که بدون حتی یک کلمه حرف زدن، با حرکات و شیطنتهایش جهانی را میخنداند. موسیقی جاز بهیادماندنی هنری مانچینی کافی بود تا با اولین نتش همه بفهمند پلنگ صورتی وارد صحنه شده. جذابیت این کارتون در سادگیاش بود؛ قصههای کوتاه، موقعیتهای خندهدار و رقابت همیشگی او با بازرس
پلنگ صورتی برای خیلیها فقط یک کارتون نیست، یک تکهی شیرین از کودکی است. کاراکتری بامزه، بازیگوش و در عین حال مرموز که بدون حتی یک کلمه حرف زدن، با حرکات و شیطنتهایش جهانی را میخنداند. موسیقی جاز بهیادماندنی هنری مانچینی کافی بود تا با اولین نتش همه بفهمند پلنگ صورتی وارد صحنه شده. جذابیت این کارتون در سادگیاش بود؛ قصههای کوتاه، موقعیتهای خندهدار و رقابت همیشگی او با بازرس یا کارگر بیحوصلهای که هیچوقت از دستش راحت نمیشد. پلنگ صورتی در عین طنز، نماد یک جور خلاقیت مینیمال بود؛ ثابت کرد برای خنداندن لازم نیست پرحرفی کرد، کافی است تصویر و حرکت درست باشد. به همین دلیل هم بعد از گذشت دههها، هنوز وقتی اسمش میآید لبخند روی لبها مینشیند.
پلنگ صورتی فقط یک شخصیت کارتونی نبود، بلکه تبدیل به بخشی از فرهنگ عمومی نسلها شد. از تیتراژ آغازینش که همه را میخکوب میکرد تا شوخیهای ظریف و بدون دیالوگش که حتی کودکانی با زبانهای مختلف هم میتوانستند درکش کنند، همهچیز دربارهاش جهانی بود. همین ویژگی باعث شد تا در ایران هم، مثل بسیاری از کشورها، به یکی از نوستالژیهای ماندگار تبدیل شود؛ کارتون سادهای که عصر جمعهها در تلویزیون پخش میشد و کودکی میلیونها نفر را با خندههای بیصدایش رنگی کرد.
0 نظر