وقتی اولینبار در سال ۲۰۲۲ خبر ساخت سریال ونزدی (Wednesday) منتشر شد، برخی طرفداران نسبت به اینکه نتفلیکس برای یک اثر کلاسیک مانند خانواده آدامز قرار است چه برنامهای داشته باشد، کنجکاو و کمی نگران بودند. اما فصل اول تردیدهای آنها را تبدیل به هیجان کرد؛ فصلی که بسیار بهتر از پیشبینیها بود و باعث شد تا با اشتیاق منتظر فصل دوم آن باشند.
مسیر تازهای که سازندگان در فصل دوم برای ونزدی انتخاب کردند، جذاب و غافلگیرکننده بود. در حالی که فصل اول بیشتر ساختاری کلیشهای داشت و چندان از چارچوب داستانهای بلوغ فاصله نمیگرفت؛ در کنار مقداری ماجراجوییهای دبیرستانی سرگرمکننده، فصل دوم بیشتر به تاریکی درونی شخصیت اصلی (با بازی جنا اورتگا) نزدیک شد و فضایی جدیتر نسبت به فصل قبل ارائه داد.
آیا بینقص است؟ نه، برخی بخشها بودند که چنگی به دل نمیزدند؛ اما در مجموع لحظات درخشانی داشت که همچنان آن را به یکی از بهترین سریالهای فعلی نتفلیکس تبدیل میکند. در ادامه نویسنده سایت Collider نگاهی به بهترین اپیزودهای فصل دوم سریال ونزدی داشته و نظرش را درباره تک تک قسمتها بیان کرده است. فراموش نکنید که برخی از بخشهای فصل دوم اسپویل خواهد شد!
۸. (اپیزود ۷) Woe Me the Money
ما همیشه کنجکاو بودیم تا ببینیم رهبر فرقه «MorningSong» چه کسی است، و بالاخره در اپیزود هفتم با عنوان «Woe Me the Money» جواب را گرفتیم؛ هرچند این افشاگری کمی کمرمق و ناامیدکننده بود. مشخص شد که مدیر مدرسه، دورت (با بازی استیو بوشمی)، در واقع همان رهبر فرقه است. او از قدرتهای سایرن بیانکا (جوی ساندی) سوءاستفاده میکرد تا مادربزرگ فرامپ (جونا لاملی) را فریب دهد و تمام داراییهایش را تصاحب کند، به این امید که همه آن ثروت در اختیار نورمور قرار گیرد.
با اینکه اپیزود «Woe Me the Money» چند گره داستانی را جمعبندی کرد، در مجموع برایم کمی ناامیدکننده بود و به نظر میرسید ونزدی آدامز در این قسمت به حاشیه رانده شده است. درست است که او لحظات خاص خودش را داشت و تماشای صحنهای که آژاکس (با بازی جورجی فارمر) دوروت شرور را به سنگ تبدیل میکند واقعا هیجانانگیز و رضایتبخش بود، اما این قسمت مرتکب یک خطای تلویزیونی شد: ستاره اصلی داستان در مرکز توجه قرار نگرفت. البته پرداختن به شخصیتهای فرعی مهم است، مخصوصا آنهایی که در پیشبرد قصه نقش کلیدی دارند، اما نه به بهای کمرنگ شدن شخصیت اصلی و دقیقا همین حس در قسمت ششم احساس شد. در نتیجه، با اینکه اصلا اپیزود بدی نبود، اما افشای هویت رهبر فرقه MorningSong و نقش بیشتر حمایتی ونزدی، چندان برایم جالب به نظر نرسید.
۷. (اپیزود ۳) Call of the Woe
یکی از بهترین نکات درباره فصلهای کوتاه این است که معمولا فرصتی برای ساخت «اپیزودهای پرکننده» باقی نمیماند؛ همان قسمتهایی که تاثیر چندانی بر خط اصلی داستان ندارند و اگر از قلم بیفتند، چیز زیادی از دست نمیدهید. البته برای شفاف بودن باید بگویم در مورد Wednesday چنین چیزی صدق نمیکند، چون هر قسمت بهنوعی به روایت کلی فصل گره خورده است. با این حال، نمیتوانم انکار کنم که اپیزود «Call of the Woe» بیش از حد حالوهوای همان «قسمتهای پرکننده» را داشت.
در این اپیزود، ونزدی در اولین سفر کمپینگ نورمور شرکت میکند تا ماجرای «بولپن» را بررسی کند؛ نامی که او در گوشی تایلر گالپین (هانتر دوهان) پیدا کرده و متوجه شده بود که در واقع یک کلبه شکار است که بهعنوان محل ملاقات استفاده میشود. با این حال، بهجای تمرکز روی این خط داستانی اصلی، اپیزود «Call of the Woe» زمان زیادی را صرف ماجراجوییها و شیطنتهای کمپینگ میکند؛ صحنههایی که تماشای آنها سرگرمکننده است، اما ارتباط تایلر با «بولپن» ـ که باید سوال محوری این قسمت باشد ـ همچنان بیپاسخ میماند. البته اپیزود کاملا هم ناامیدکننده نیست؛ حضور بیشتر خانواده آدامز که یکی از جذابترین بخشهای فصل دوم بود ـو همچنین پردهبرداری از تاریخچه ترسناک ویلو هیل ارزش تماشا دارند. همانطور که گفتم، این اپیزود لحظات خوبی دارد، اما ناتوانیاش در پیوند دادن نقاط اصلی داستان، باعث میشود بیشتر حس یک قسمت پرکننده داشته باشد تا بخشی اساسی از روایت.
۶. (اپیزود ۶) Woe Thyself
قبل از اینکه وارد جزییات شوم، اجازه بدهید یک درخواست کوتاه از نتفلیکس بکنم: لطفا دست از تقسیمکردن کردن فصلها بردارید. این کار بیشتر از آنکه به یک سریال کمک کند، به ریتم و هیجان آن ضربه میزند؛ اتفاقی که متاسفانه برای فصل دوم ونزدی هم رخ داد. در حالی که نیمه اول فصل با هوشمندی روی انرژی و کشش فصل اول بنا شده بود، نیمه دوم کمی کشدار و کند به نظر میرسید. اپیزود «Woe Thyself» نمونه خوبی از همین مسئله است. هرچند در این قسمت فضای وهمآلود ویلو هیل پررنگتر میشود، اما خط داستانی آن تا حد زیادی از باقی فصل جدا و بیارتباط احساس میشود؛ چیزی که میتوان آن را ویژگی کلی نیمه دوم فصل دانست.
همانطور که پیشتر ذکر کردم، در فصل دوم ونزدی واقعا اپیزودی «بد» وجود ندارد، فقط بعضی قسمتها کمی سطحی و ناپخته جلوه میکنند. اپیزود «Woe Thyself» دقیقا همین حس را دارد. بدون شک دیدن تعویض بدن ونزدی و انید (اما مایرز) و تلاششان برای کنار آمدن با شخصیت یکدیگر جذاب و سرگرمکننده بود، اما آیا واقعا به خط اصلی داستان کمکی میکرد؟ نه چندان. این روایت بیشتر شبیه ایدهای از یک سریال دیزنی چنل بود تا یک محصول نتفلیکس، و با اینکه لحظات مفرحی داشت، در نهایت سطحی و کماثر باقی ماند. درست مثل اپیزود «Call of the Woe»، این قسمت هم بیشتر حس یک «پرکننده» را داشت؛ اپیزودی نیمپز و کمپرداخت که میشد خیلی بهتر از اینها باشد.
۵. (اپیزود ۴) If These Woes Could Talk
درباره «If These Woes Could Talk» میتوان گفت که این اپیزود کاملا مطابق با سبک ونزدی بود. در این قسمت، ونزدی متوجه میشود که گواهیهای فوت در ویلو هیل همگی توسط آگوستوس استونهرست امضا شدهاند؛ کسی که در واقع یکی از بیماران همان بیمارستان روانی است. این نکته بسیار مهم است، زیرا ونزدی و عمویش فستر (فرد آرمیزن) درمییابند که LOIS نه یک شخص، بلکه یک برنامه مخفی است که قدرتهای بیماران را استخراج کرده و آنها را به نورمی تبدیل میکند.
این قسمت یکی از دلایل اصلی موفقیت نیمه اول فصل دوم است. بیشتر روایتهای این قسمت به پازل بزرگتری گره خورده که در پایان فصل کامل میشود و همین باعث شده اپیزودی کلیدی و تاثیرگذار باشد. علاوه بر این، شاهد چند صحنه اکشن جذاب هم هستیم و فضایی سنگین و تهدیدآمیز ایجاد میشود که نشان میدهد در دنیای ونزدی اوضاع چندان بر وفق مراد نیست. البته مثل همیشه لحظاتی هم وجود دارد که آدم میپرسد «این بخش واقعا چرا اینجاست؟»؛ با این حال، در مجموع اپیزود موفقی است که نقاط قوت این فصل را به خوبی برجسته میکند.
۴. (اپیزود ۲) The Devil You Woe
در ابتدای این اپیزود کلانتر گالپین (جیمی مکشین) در خانه خودش توسط کلاغها کشته شد. بله، اپیزود «The Devil You Woe» با یک شروع انفجاری آغاز شد و مرگ شوکهکننده گالپین نشانهای بود از اینکه در فصل دوم با فضایی تاریکتر نسبت به فصل اول روبهرو خواهیم بود. این طبیعت تاریکتر فصل دوم با زیباییشناسی کلی خانواده آدامز همخوانی دارد و وقتی سریال به این جنبه تاریک خود میپردازد، ونزدی واقعا جذاب عمل میکند. با اینکه «The Devil You Woe» همچنین لحظاتی پرکننده داشت که شخصا چندان خوشم نیامد، اما در مجموع این اپیزود با داستانی که سازندگان قصد روایتش را داشتند، همخوانی خوبی داشت.
همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از نکات برجسته فصل دوم این است که بیشتر با اعضای خانواده آدامز و نقش آنها در داستان فصل آشنا میشویم. این موضوع در اپیزود اول جذاب بود و در این قسمت حتی بیشتر هم جلب توجه میکند؛ بهویژه وقتی Thing (ویکتور دوروبانتو) به ونزدی میگوید که مورتیشیا (کاترین زتا-جونز)، مادر خودش، کتاب گوودی آدامز را برداشته و این موضوع قطعا پیامدهای ناخوشایندی برای رابطه مادر و دختر خواهد داشت. اقدام مورتیشیا در برداشتن کتاب گوودی اهمیت زیادی در ادامه داستان خواهد داشت و راستش، بخش بزرگی از اتفاقات «The Devil You Woe» برای درک روایت کلی فصل بسیار حیاتی است. بنابراین این قسمت برای فهمیدن جریان اصلی داستان، دیدنی و ضروری محسوب میشود.
۳. (اپیزود ۵) Hyde and Woe Seek
همانطور که ابتدای این مطلب توضیح دادم، دستور ناگهانی نتفلیکس برای تقسیم فصلها در واقع ریتم و کشش سریال را از بین میبرد و نه اینکه حس تعلیق و انتظار ایجاد کند. دلیلش آن هم این است که هر نیمه، در واقع مانند دو سریال جداگانه به نظر میرسد که یکی قویتر و دیگری ضعیفتر است. در فصل دوم ونزدی، نیمه اول قطعا قویتر است و برخی از اپیزودهای ضعیفتر فصل در همین نیمه قرار دارند. با این حال، نیمه دوم فصل دوم هم لحظات رضایتبخشی داشت و اپیزود «Hyde and Woe Seek» که آغازگر نیمه دوم بود، پر از صحنههای عالی بود که برای لحظهای کوتاه باعث شد احساس کنم ونزدی میتواند از نفرین تقسیم فصلها جان سالم به در ببرد.
در این قسمت، داستان از جایی که «If These Woes Could Talk» پایان یافته بود، ادامه پیدا میکند؛ ونزدی پس از آنکه توسط تایلر گالپین از پنجره به بیرون پرت شد در کما قرار دارد. در اینجا تایلر در کاملترین حالت شرارت خود ظاهر میشود و واقعا تماشای آن لذتبخش است. مشخص است که تایلر قرار است رقیبی شایسته برای ونزدی باشد و در اینجا واقعا حس میکنیم که ملکه گاث مورد علاقه ما در مشکل جدی قرار دارد. فضای پرتعلیق ایجاد شده، نیمه دوم فصل را با قدرتی آغاز میکند که در سراسر نورمور طنینانداز میشود.
۲. (اپیزود ۱) Here We Woe Again
«Here I woe, again on my own!» بله، طبیعتا نمیتوان از این عنوان اپیزود خلاقانه که برگرفته از آهنگ راک ۱۹۸۷ «Here I Go Again» توسط وایتاسنیک است، چشمپوشی کرد! یکی از چیزهایی که همیشه در ونزدی تحسین کردهام، عناوین گیرای اپیزودهاست، بهویژه وقتی عنوانی دقیقا با محتوای اپیزود هماهنگ باشد، مثل همین مورد. به راستی که ونزدی آدامز بازگشته و با چیزی روبهرو است که در فصل اول هرگز فکرش را هم نمیکرد: محبوبیت.
در این اپیزود با مدیر جدید، باری دورت آشنا میشویم و همه شخصیتهای مورد علاقهمان از فصل اول دوباره به نورمور بازگشتهاند. همانطور که پیشتر گفته شد، در فصل دوم بیشتر با خانواده آدامز تعامل داریم و افتتاحیه فصل هوشمندانه نشان میدهد که خانواده در روایت و لحن کلی فصل دوم نقش بزرگتری نسبت به فصل اول خواهند داشت. در حالی که فصل اول بیشتر روی ونزدی آدامز و جایگاه او در نورمور تمرکز داشت، فصل دوم داستان را گسترش داد و شخصیتهای فرعی اهمیت بیشتری پیدا کردند که هم هدیه و هم چالش فصل بود. با این حال، در اپیزود «Here We Wore Again» این موضوع قطعا بیشتر جنبه مثبت داشت تا منفی. زمینه برای فصلی تاریکتر و با المانهای ترسناکتر آماده شده است؛ جایی که ونزدی بیشترین درخشش خود را دارد.
۱. (اپیزود ۸) This Means Woe
همه چیز، از لحن تاریک و ترسناک گرفته تا لحظات فیلر که کمی از تمرکز فصل دوم کاسته بودند، در اپیزود «This Means Woe» بهخوبی جمعبندی شد. با اینکه من کمی فیلرها را نقد کرده بودم و احساس میکردم در این فصل بیشتر از فصل اول بودند و لحظات واقعا خوب را تحتالشعاع قرار دادهاند، اما وقتی همه چیز به یک پایان رضایتبخش برسد، میتوان آنها را تحمل کرد. خوشبختانه، پایان فصل دوم ونزدی توانست رضایت من را جلب کند و داستان را بهخوبی جمعبندی کند.
این قسمت سرشار از لحظات هیجانانگیز و پرتنش است و مشخص میشود که گومز در گذشته قدرتهای الکتریکی داشته و Thing با رد کردن آیزاک و خارج کردن قلب مکانیکیاش وفاداری خود به خانواده آدامز را ثابت میکند. علاوه بر این، اپیزود نشان میدهد که دنیای ونزدی در فصل سوم قرار است خطرناکتر و پرمخاطرهتر شود و همین موضوع باعث میشود طرفداران دوباره با اشتیاق منتظر فصل سوم باشند. این اپیزود علاوه بر جمعبندی داستان، پر از صحنههای هیجانانگیز و نکات مهم است که هم گذشته شخصیتها را روشن میکند و هم زمینه فصل بعد را آماده میکند.
منبع: Collider
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
خدایی فقط ونزدی
اپیزود۶ و ۷ بهترین اپیزودا بودن. چطور گذاشتین بدترینا؟ ریج بیتتون حرف نداره