معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: کتاب جنگل + لینک تماشای رایگان
انیمیشن کتاب جنگل که حدود ۶ دهه پیش و در سال ۱۹۶۷ اکران شد، یکی از ماندگارترین و الهامبخشترین انیمیشنهای تاریخ به شمار میرود. انیمیشن Jungle Book آخرین اثری بود که شخص والت دیزنی در ساخت آن دخیل بود، اما در سال ۱۹۶۶ فوت کرد تا عمرش به اکران این اثر قد ندهد. این انیمیشن داستان پسربچهای را روایت میکند که بر حسب اتفاق، در جنگل و در میان حیوانها بزرگ میشود و از جوامع انسانی به دور میماند.
انیمیشن Jungle Book که در سال ۱۹۶۷ روی پرده رفت، آخرین اثری بود که والت دیزنی فقید در روند ساختش دخالت داشت. منتها در میانههای ساخت این اثر، خالق شرکت دیزنی به خاطر سرطان ریه جانش را از دست داد تا دنیای انیمیشن، یکی از بزرگترین اعضای خانواده خود را از دست بدهد. اما خب کتاب جنگل به عنوان نوزدهمین انیمیشن بلند شرکت دیزنی موفق عمل کرد تا جناب والت دیزنی، با یک خداحافظی باشکوه از دنیا برود.
اما اگر بخواهیم تمرکز بیشتری روی انیمیشن مورد بحث بگذاریم، باید بدانید که Jungle Book، با اقتباس از کتابی با نام مشابه به قلم رودیارد کیپلینگ ساخته شده است. کتاب منبع که در سال ۱۸۹۴ به دست نویسنده انگلیسی مذکور چاپ شد، مجموعهای از داستانهای مختلف است. اما تمرکز اصلی داستان روی پسربچهای به نام موگلی (Mowgli) است از جوامع انسانی دور میماند و توسط گرگها بزرگ میشود. با وجود اینکه بیشتر حیوانات جنگل با این پسربچه رفتار خوبی دارند، اما برخی دیگر از جمله شیرخان که در واقع یک ببر است، مطمئن هستند که زندگی حیوانات و انسانها در کنار هم ممکن نیست.
نکته جالب توجه دیگری که در مورد انیمیشن کتاب جنگل وجود دارد، این است که ساخت آن تنها با چهار میلیون دلار انجام شد. اما خب فروش نهایی کاری کرد که آخرین اثر والت دیزنی فقید، حسابی سودآور باشد. The Jungle Book در اکران ابتدایی خود در خاک آمریکا، بیش از ۷۳ میلیون دلار فروخت. اگر بخواهیم فروش بین المللی و کلی آن را هم در نظر بگیریم، باید بدانید که اثر مذکور در زمان اکران بیش از ۲۰۵ میلیون دلار فروش داشت. با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که انیمیشن کتاب جنگل تقریبا ۵۱ برابر بودجه ابتدایی فروخت که یک آمار دیوانهوار محسوب میشود.
کتاب جنگل بدون شک یکی از محبوبترین آثار تاریخ شرکت دیزنی است و شاید فقط شیرشاه و فروزن بتوانند از لحاظ تأثیرگذاری و محبوبیت، با آن رقابت کنند. موفقیت این اثر به گونهای بود که خود شرکت دیزنی هم نتوانست موفقیتهای آن را تا زمان اکران انیمیشن The Little Mermaid در سال ۱۹۸۹ تکرار کند. البته که پس از اکران انیمیشن ابتدایی شرکت سازنده بیخیال آن نشد. آنها تا به حال دو اقتباس لایو اکشن از آن ساختهاند و دنباله آن را هم در سال ۲۰۰۳ روانه سینما کردند. ولی خب هیچ یک از این دنبالهها و اقتباسها در تکرار موفقیت عظیم اثر اورجینال ناتوان موفق نبودند.
حال اگر بخواهیم در مورد داستان صحبت کنیم، باید بدانید که وقایع آن در جنگلهای انبوه سرزمین هند جریان دارد؛ جایی که میزبان حیات وحش متنوعی است و هر گونه حیوانی که فکرش را در سر داشته باشید، آنجا زندگی میکند. روزی از روزها یک پلنگ سیاه به اسم باگیرا، یک نوزاد انسان را در سبد مییابد و از آنجایی که این موجود معصوم سرپناهی نداشت، تصمیم میگیرد آن را با خود ببرد. در ادامه، باگیرا نوزاد را به نزد یک گرگ هندی میبرد که از قضا، تولههایش تازه چشم به جهان گشوده بودند. موگلی و توله گرگها در کنار هم زندگی میکنند و نوزاد مذکور، به خوبی به زندگی در جنگل و میان حیوانات خو میگیرد. ۱۰ سال از این زندگی دوستانه میگذرد و همه از این همنشینی راضی هستند، تا اینکه یک خطر جدید در جنگل ظهور میکند.
ببرخان به عنوان شرور اصلی انیمیشن کتاب جنگل، چشم دیدن هیچ انسانی را ندارد
در این نقطه از داستان یک ببر بنگال به اسم شیرخان وارد داستان میشود که به شکلی افراطی از انسانها متنفر است. شیرخان به تازگی وارد محدوده زندگی آنها شده و همگی از خطر به وجود آمده آگاه هستند. باگیرا و سایر گرگها میدانند که شیرخان به سراغ موگلی میآید و هر کسی که در مقابل راهش قرار بگیرد را میکشد. باگیرا پیشنهاد میدهد که موگلی باید به نزدیکترین روستای انسانها برود تا پس از حدود ۱۰ سال زندگی در جنگل، پیش همنوعهای خود بازگردد. اما موگلی که به خانواده جدیدش عادت کرده و آنها را دوست دارد، اصلا نمیخواهد که پیش سایر انسانها برود. این اختلاف نظرها و خطر همزمان حمله شیرخان، تنش جالبی را به وجود میآورد که رفته رفته داستان را جذابتر میکند.
در نسخهی انیمیشنی دیزنی، داستان کتاب جنگل تغییراتی قابل توجه نسبت به رمان اصلی رودیارد کیپلینگ داشته است. رمان کیپلینگ ساختاری جدی و گاهی تاریک دارد و بر مبارزهی انسان با طبیعت و قانون جنگل تأکید میکند؛ همچنین برخی خطرات و تهدیدها در آن ملموستر و وحشتناکتر روایت شدهاند. اما تیم دیزنی با هدف تطبیق اثر برای مخاطب کودک، لحن داستان را سبکتر و سرگرمکنندهتر کرد. افزودن عناصر موسیقایی، صحنههای طنز و شخصیتهای خوشبرخورد مانند بالو و باگیرا، سبب شد که اثر هم از نظر بصری جذاب باشد و هم پیامهای آموزشی و اخلاقی درباره دوستی، خانواده و شجاعت را به شکل ملایمتری منتقل کند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Disney.fandom
چطوری پارتنر گیمر پیدا کنیم؟ میزگیم ازدواجی با سایه و حمید
نظرات