بدترین تغییرات در بازسازیهای لایو اکشن دیزنی
دیزنی که زمانی پرکارترین تولیدکنندهی انیمیشن در جهان بود، امروز (بهجز پیکسار) بیشتر به ساخت نسخههای لایو اکشن از آثار کلاسیک خودش روی آورده است. همانطور که برنامههای پیشروی دیزنی برای بازسازیهای لایو اکشن نشان میدهند، هر سال چندین فیلم بازسازی میشود؛ یا برای حفظ حقوق کپیرایت آثار قدیمیتر، یا برای بهرهبرداری از محبوبیت فیلمهایی که تنها چند سال از عمرشان میگذرد.
از «سیندرلا» به کارگردانی کنت برانا در سال ۲۰۱۵ گرفته تا «سفیدبرفی» مارک وب در سال جاری، تنها پنج فیلم پرنسسی دیزنی طی یک دههی گذشته در قالب لایو اکشن بازسازی شدهاند. هرچند ساخت انیمیشنهای پرنسسی همچنان ادامه دارد: مثل «موانا ۲» در سال گذشته یا «یخزده ۳» در سال ۲۰۲۷. اما دیزنی باز هم سراغ لایو اکشنهای جدید میرود، از جمله «گیسوکمند» و «موانا»، با وجود اینکه نسخههای انیمیشن آنها هنوز چندان قدیمی نیستند.
بازسازیهای لایو اکشن دیزنی تغییراتی در فیلمها ایجاد میکنند؛ هم برای اینکه بالاخره فیلمسازی محدودیتهایی دارد نسبت به انمیشن و هم برای بهروزرسانی محتوای آثار مطابق با استانداردهای امروز، چون برخی فیلمهای اصلی یک جورایی قدیمی شدهاند. با اینکه در مواردی تغییرات مثبت رخ داده، بسیاری از دگرگونیها باعث نارضایتی تماشاگران شدهاند، چرا که داستانها را بهکلی عوض میکنند یا پیام اصلی آثار اولیه را از دست میدهند.
دیگر «Whistle While You Work» یک آواز انفرادی برای سفیدبرفی نیست
از میان دو بازسازی دیزنی در سال ۲۰۲۵، همهچیز در «سفیدبرفی» به بیراهه رفت؛ از کوتولههای CGI که بهشدت مورد انتقاد قرار گرفتند تا حاشیههای پیاپی بازیگران در طول تور تبلیغاتی. نسخهی مارک وب تغییرات زیادی در جزئیات داستانی داده، اما این تغییرها به از دست رفتن بعضی لحظات نمادین منجر شده که طرفداران نسخهی اصلی عاشقشان بودند.
یکی از شیرینترین ویژگیهای شخصیت اصلی در فیلم کلاسیک این بود که برای کوتولهها پای میپخت و در حالی که کارهای خانه را انجام میداد آواز میخواند و میرقصید. حالا «Whistle While You Work» یک آهنگ دلنشین و پرانرژی بود که همراه با کار روزانه شنیدنیتر میشد. این ترانه هرگز نباید به یک اجرای گروهی تغییر پیدا میکرد.
جعفر در «علاءالدین» ترسناک نیست
«علاءالدین» ۲۰۱۹ تغییرات گستردهای نسبت به انیمیشن اصلی داشت؛ از اصلاح کلیشههای مشکلساز گرفته تا جایگزینی نقش غول چراغ جادو که بسیاری دربارهاش تردید داشتند. هرچند غولِ ویل اسمیت جذابیت خاص خودش را دارد و شخصیت یاسمین به آرک داستانی کاملتری میرسد، یکی از شخصیتها در این تغییرات بهشدت آسیب دیده است: جعفر.
مروان کنزاری هنگام فیلمبرداری تنها ۳۶ سال داشت و بدون اینکه به اغراقهای بصری نسخهی انیمیشن توجه کند، شخصیت جعفر اصلاً هولناک به نظر نمیرسد. قدرتهای او در ایده شاید ترسناک باشند، اما وقتی صدای بم رعبآور و چهرهی خوفناک انیمیشن از بین رفته، جعفر دیگر تهدیدی جدی محسوب نمیشود و همین او را بهعنوان یک ضدقهرمان، کمجاذبه میکند.
آریل اورسولا را شکست میدهد
بازسازی لایو اکشن «پری دریایی کوچولو» مدتها پیش از اکران با موجی از انتقادهای نژادپرستانه و ناعادلانه بهدلیل انتخاب بازیگر روبهرو شد. گرچه این واکنشها پایه و اساسی ندارند، اما انتقادی که کارگردان نسخهی اصلی دربارهی بیروح بودن حیوانات در بازسازی داشت، منصفانه است. علاوه بر این، تلاش کردند به آریل قدرت انتخاب بیشتری بدهند و همین موضوع، پیام اوج داستان را تضعیف کرده است.
در نسخهی انیمیشن، پرنس اریک اورسولا را میکشد تا آریل را نجات دهد و به شاه تریتون ثابت کند که همهی انسانها خودخواه نیستند. اما در بازسازی، این آریل است که اورسولا را میکشد و هرچند این به او نقش فعالتری میدهد، ولی حضور اریک را کمرنگ میکند. به این ترتیب، او دیگر پلی میان انسانها و پریدریاییها نمیشود و فیلم نکتهی اصلی داستان هانس کریستین اندرسن را از دست میدهد.
«Be Prepared» در شیرشاه بیروح است
تناقض ساخت یک فیلم لایو اکشن که در آن تمام شخصیتها با CGI ساخته شدهاند، از نگاه بسیاری از تماشاگران پنهان نمانده است. با وجود وفاداری به نسخهی اصلی، «شیرشاه» جان فاورو یکی از منفورترین بازسازیهای دیزنی است. چون حیوانات در این نسخه بیشتر شبیه نمونههای واقعیشان طراحی شدهاند، حالتهای چهرهشان بسیار محدودتر است و همین باعث میشود لحظات نمادین فیلم ضعیفتر جلوه کنند.
در صحنهی طلوع خورشید در آغاز فیلم، یک شیر واقعی دیده میشود، اما بقیهی فیلم کاملاً از حیوانات CGI بهره میبرد تا حس واقعگرایی بیشتری ایجاد شود. به همین دلیل، اسکار و دستهی کفتارهایش چهرههایی خشک و بیحالت دارند که ترانهی پرشور «Be Prepared» را به اجرایی ضعیف و بیروح تبدیل میکند.
موگلی به جنگل بازمیگردد در کتاب جنگل
حتی اگر در بازسازیهای اخیر CGI مشکلساز بوده، «کتاب جنگل» ۲۰۱۶ از جلوههای بصری فوقالعادهای بهره میبرد که حیوانات دیجیتالی را با صحنههای واقعی ترکیب میکند. با این حال، مشکل اصلی تمام بازسازیهای لایو اکشن اینجا هم خودش را نشان میدهد: تغییرات داستانی، ضربهی بزرگی به روایت زده است.
«کتاب جنگل» در اصل داستانی دربارهی بلوغ و گذر از کودکی است؛ جایی که موگلی پس از سپاسگزاری از گرگها، باگيرا و بالو، تصمیم میگیرد جنگل را ترک کند و در میان انسانها زندگی کند. اما در نسخهی لایو اکشن، این پایان تغییر کرده و موگلی در جنگل باقی میماند. همین تصمیم او را در حالت کودکانهای ثابت نگه میدارد و پیام اصلی داستان را تضعیف میکند.
تیموتی کیو. موس در دامبو غایب است
من طرفدار پر و پا قرص تیم برتون هستم، مخصوصاً برای فیلمهای گوتیک فوقالعادهاش، اما انتخاب او برای کارگردانی نسخهی لایو اکشن «دامبو» اصلاً مناسب نبود و نتیجه هم این را نشان میدهد. غیرکلامی کردن حیوانات داستان باعث شد که حتی شخصیت اصلی یعنی دامبو هم به حاشیه رانده شود و تمرکز فیلم به انسانها منتقل شود.
یکی از بزرگترین از حسرتهای ناشی از این تغییر، حذف شخصیت تیموتی کیو. موس است؛ موشی که در نسخهی اصلی نقش وجدان دامبو را ایفا میکرد. او برخی از بهترین دیالوگهای فیلم را داشت و حضورش لایهی عاطفی عمیقتری به داستان میبخشید. اما در بازسازی لایو اکشن، این شخصیت بهطور کامل حذف شده است.
ینوکیو واقعاً به مدرسه میرود
رابرت زمکیس در همان سالی نسخهی لایو اکشن «پینوکیو» را ساخت که گیرمو دلتورو دوباره این قصه را در قالب انیمیشن بازآفرینی کرد. اما نسخهی زمکیس ضعیفتر است، آن هم به خاطر تغییرات داستانی. در نسخهی اصلی، وقتی ژپتو پینوکیو را به مدرسه میفرستد، او نصیحت و حرف پدرش را نادیده میگیرد و به دنبال روباه مکار «هانست جان» میرود که در نهایت او را به عروسکگردان میفروشد.
اما در نسخهی لایو اکشن، جیمینی موفق میشود پینوکیو را قانع کند تا به روباه مکار اعتماد نکند، اما مدیر مدرسه او را بیرون میکند و همین باعث میشود پینوکیو به سیرک بپیوندد. بنابراین، پیام اصلی قصه ــ مجازات پینوکیو بهخاطر بیاعتنایی به پدر و وجدانش ــ از بین میرود. در عوض، رفتار او در نسخهی جدید توجیهپذیر به نظر میرسد و درس اخلاقی داستان مخدوش میشود.
مردم گاستون را در دیو و دلبر دوست ندارند
یکی از نظریههای «دیو و دلبر» گاستون را قهرمان میداند، اما این برداشت جایی ندارد، چرا که رفتارهای زننده و مشکلساز او قابل دفاع نیست. جذابیت ظاهری و قدرت فریب او باعث میشود مردم باور کنند که نیت خیر دارد، و همین خطرناکترش میکند.
اما در نسخهی لایو اکشن این ویژگی حذف شده است؛ در آنجا لوفو به مردم پول میدهد تا از گاستون تعریف کنند. یکی از پیامهای مهم فیلم اصلی، هشدار دربارهی خطرات پیروی کورکورانه از جوّ جمعی است، اما این پیام در بازسازی بهکلی از بین میرود، چون مردم از همان ابتدا به گاستون و نیتهایش مشکوک هستند.
نانی در پایان لیلو و استیچ میرود
«لیلو و استیچ» در گیشه بیش از یک میلیارد دلار فروش داشت و همین باعث شد آیندهی بسیاری از بازسازیهای لایو اکشن دیزنی تضمین شود، بهخصوص بعد از عملکرد ناامیدکنندهی «سفیدبرفی». اما یک تغییر مهم در اوج داستان نسخهی لایو اکشن، پیام اصلی فیلم را کاملاً خراب میکند.
مفهوم «اُهانا» یا همان خانواده، در مرکز روایت «لیلو و استیچ» قرار دارد. با این حال، در نسخهی جدید، خواهر بزرگتر لیلو یعنی نانی در پایان داستان خانواده را ترک میکند تا به دانشگاه برود. درست است که یک صحنه بازدید او از لیلو را نشان میدهد، اما زندگی جداگانهی آنها پایان تلخی برای فیلمی است که اصلش بر پیوند خانوادگی تأکید داشت.
مولان قدرت جادویی دارد
ادی مورفی با صداپیشگی موشو در «مولان» نشان داد که بازیگری صدا هم لیاقت دریافت اسکار دارد. غیبت این شخصیت در بازسازی لایو اکشن خودش یک ناامیدی بزرگ است. از طرف دیگر، ترانهی محبوب «I’ll Make A Man Out of You» هم از فیلم حذف شده. بدتر از همه اینکه مولان در این نسخه قدرت جادویی دارد.
آنچه در نسخهی اصلی مسیر مولان را جذاب میکرد، تلاش او برای موفقیت در دنیایی مردسالارانه بود؛ جایی که با پشتکار و هوش خود، نه با استعداد خاص، تبعیضها را پشت سر میگذاشت. اما در بازسازی، او بهطور ذاتی «برتر» از دیگران تصویر میشود، و همین پیام اصلی را بیاعتبار میکند.
جمعبندی
بازسازیهای لایو اکشن دیزنی اگرچه با هدف زنده کردن دوبارهی قصههای محبوب ساخته میشوند، اما اغلب با تغییرات بحثبرانگیز همراهاند که پیام اصلی آثار را دگرگون میکنند. از حذف ترانههای ماندگار و شخصیتهای کلیدی گرفته تا تحریف پیامهای اخلاقی و خانوادگی، بسیاری از این تغییرات باعث نارضایتی طرفداران شده است. برای مثال، پینوکیو دیگر بهخاطر نافرمانی تنبیه نمیشود، گاستون در دیو و دلبر از همان ابتدا منفور است، نانی خانوادهاش را در لیلو و استیچ ترک میکند، و مولان با قدرتهای جادویی به قهرمانی میرسد نه با اراده و تلاش انسانی.
این بازسازیها نشان میدهند که وفاداری به اصل اثر، تنها در بازآفرینی تصاویر یا جلوههای ویژه خلاصه نمیشود، بلکه در حفظ روح و پیام داستانهاست. اگر دیزنی بخواهد بازسازیهای آیندهاش مثل «تنگلد» یا «موانا» موفق باشند، باید بیش از هر چیز به پیامهای انسانی و ماندگار نسخههای اصلی وفادار بماند.
پرسشهای متداول (FAQ)
۱. آیت طرفداران از نسخهی لایو اکشن مولان ناراضی بودند؟
نه، مولان قدرتهای جادویی دارد، در حالی که در نسخهی اصلی با تلاش و هوش خود موفق میشود و همین تغییر پیام اصلی را مخدوش میکند.
۲. چه تغییری در پایان لیلو و استیچ باعث نارضایتی مخاطبان شد؟
در نسخهی جدید، نانی خانواده را ترک میکند تا به دانشگاه برود، که این پایان با پیام اصلی «اُهانا» یا همان خانواده در نسخهی اصلی در تضاد است.
منبع: Screenrant
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات