عشق، مرگ و ربات‌ها
اخبار سینما و انیمیشن برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه خبر

معرفی بهترین انیمیشن‌های سریالی تاریخ: عشق، مرگ و ربات‌ها

صحبت کردن در مورد انیمیشن سریالی عشق، مرگ و ربات‌ها (Love, Death & Robots) واقعا کار سختی است. ما در مورد یک آنتولوژی انیمیشنی صحبت می‌کنیم که هر یک از اپیزودهای آن، روایتگر داستان مجزا و کاملا متفاوتی است. در این انیمیشن سریالی که بیش‌تر بزرگسالان را مخاطب خود قرار می‌دهد، داستان در هر قسمت به سراغ یک محیط کاملا جدید می‌رود و با آزادی عمل بالا، به مفاهیم و مضامینی می‌پردازد که با رویکرد معمولی نمی‌توان آن‌ها را در مقابل تماشاچی قرار داد.

انیمیشن سریالی عشق، مرگ و ربات‌ها بدون شک یکی از عجیب‌ترین آثاری است که تا به حال از طریق تلویزیون پخش شده است. این آنتولوژ‌ی انیمیشنی طیف گسترده‌ای از خط‌های داستانی را در کنار هم قرار می‌دهد و این موضوع، معرفی و صحبت کردن در مورد آن را برای ما سخت می‌کند. Love, Death & Robots که با شکل ❤️❌🤖 هم شناخته می‌شود، محصول تلاش‌های استودیویی به نام Blur است. با این حال باید بدانید که هر یک از اپیزودهای آن توسط استودیوها و انیماتورهای مختلفی ساخته می‌شود و استودیو Blur، از کمک انیمیشن‌سازهای مختلف در سراسر جهان کمک می‌گیرد.

حال اگر بخواهیم در مورد سبک انیمیشن سریالی عشق، مرگ و ربات‌ها صحبت کنیم، باز هم نمی‌توانیم یک پاسخ واحد به شما بدهیم. اپیزودهای مختلفی که تا به حال از این سریال دیده‌ایم در سبک‌هایی نظیر کمدی، وحشت، علمی-تخیلی و فانتزی جریان داشته‌اند. اما در میان این همه سبک مختلف، سه مفهوم همیشه در مرکز داستان‌های مختلف قرار می‌گیرند: عشق، مرگ و ربات‌ها. به عبارتی ساده‌تر، سه مفهومی که در عنوان سریال ذکر شده‌اند، به صورت مجزا در تک‌تک اپیزودها جایگاه خود را داند و سازندگان همیشه به این سه مفهوم پایبند می‌مانند.

ایده ساخت انیمیشن سریالی مورد بحث در ابتدا توسط تیم میلر مطرح شد و از آن زمان، خودش یکی از پایه‌های ثابت Love, Death & Robots بوده است. تیم میلر که بیش‌تر برای کارگردانی آثاری مثل Deadpool و Terminator: Dark Fate شناخته می‌شود، با عشق، مرگ و ربات‌ها مسیر متفاوتی را در کارنامه کاری خود به وجود آورد و حسابی مورد تحسین طرفداران و منتقدها قرار گرفت. لازم به ذکر است که در برخی از اپیزودهای این سریال، دیوید فینچر افسانه‌ای هم به عنوان تهیه‌کننده حضور داشته است.

اما چه اتفاقی رخ داد که چنین پروژه عجیبی متولد شد؟ سال‌ها پیش تیم میلر و دیوید فینچر قصد داشتند دست به ریبوت یک انیمیشن سینمایی عجیب و کالت به اسم هوی متال (Heavy Metal) بزنند. اما تلاش برای ساخت این ریبوت برای مدت‌ها در جهنم توسعه قرار گرفت و کسی حاضر نمی‌شد که سرمایه‌گذاری لازم را برای آن انجام دهد. در نهایت این شبکه نتفلیکس بود که تحت تأثیر ایده تیم میلر و دیوید فینچر قرار گرفت و حاضر شد به عنوان ناشر آن عمل کند. در ادامه تمام این سختی‌ها انیمیشن سریالی عشق، مرگ و ربات‌ها به نتیجه رسید و تا به حال چهار فصل مختلف از آن منتشر شده است. از قضا پخش فصل چهارم سریال مورد بحث همین چند ماه پیش به پایان رسید.

حال اگر بخواهیم در مورد داستان کلی سریال صحبت کنیم، نمی‌توانیم به بازگو کردن یک خط داستانی کلی بپردازیم. همان‌طور که اشاره شد، داستان هر یک از اپیزودهای سریال با دیگری متفاوت است و به غیر از یک سری مفاهیم، هیچ ارتباطی بین آن‌ها وجود ندارد. البته در میان این داستان‌های مجزا دو اپیزود استثنا هستند. اپیزود Three Robots از فصل یک و اپیزود Three Robots: Exit Strategies از فصل سوم به یکدیگر مرتبط هستند. ولی به غیر از این دو، شما نمی‌توانید داستان متصلی بین قسمت‌های مختلف پیدا کند.

عشق، مرگ و ربات‌ها

هر یک از اپیزودهای عشق، مرگ و ربات‌ها با جلوه بصری منحصر به فرد خود به نمایش در می‌آیند

اما اگر از بحث داستان‌های متصل بگذریم، باید بدانید که در سریال مورد بحث سه مفهوم و موضوع همیشه جایگاه ثابتی دارند. اگر به تماشای آن بنشینید، متوجه می‌شوید که هر یک از اپیزودها یا به مفهوم عشق می‌پردازند یا به سراغ دو موضوع دیگر یعنی مرگ و ربات می‌روند. تک‌تک قسمت‌هایی که می‌بینید زیر مجموعه یکی از این سه هستند و سعی می‌کنند در نوع خود، داستان جذابی را حول محور این مفاهیم به تصویر بکشند. نکته مثبت این است که سازندگان تقریبا در طی تمام قسمت‌ها در این کار موفق هستند.

سریال عشق، مرگ و ربات‌ها فراتر از یک مجموعه‌ی سرگرم‌کننده‌ی علمی‌تخیلی است و با رویکردی اندیشمندانه به طرح پرسش‌های بنیادین در باب آینده‌ی انسان می‌پردازد. هر اپیزود، گرچه مستقل از دیگری روایت می‌شود، اما در بطن خود دغدغه‌هایی فلسفی و اجتماعی را بازتاب می‌دهد؛ دغدغه‌هایی که از دیرباز ذهن بشر را مشغول کرده است. یکی از مهم‌ترین محورهای سریال، بررسی رابطه‌ی پیچیده‌ی انسان و فناوری است. ربات‌ها و هوش مصنوعی در این آثار گاه به‌عنوان نیرویی رهایی‌بخش و گاه به‌ مثابه تهدیدی وجودی به تصویر کشیده می‌شوند. چنین تضادی، مخاطب را به بازاندیشی درباره‌ی مرز میان انسان و ماشین و نیز پرسش از هویت و اختیار سوق می‌دهد.

خنده‌دارترین سریال‌های انیمیشنی نوستالژی دهه‌ی ۶۰

از سوی دیگر، مفهوم مرگ به‌ عنوان سرانجام حتمی بشر، در اپیزودهای گوناگون به شکلی استعاری یا مستقیم بازنمایی می‌شود. مواجهه با فناپذیری، بهانه‌ای برای اندیشیدن به ارزش زندگی، اخلاق در شرایط بحرانی و مسئولیت‌های فردی در برابر جامعه است. در کنار این مضامین، عنصر عشق در سریال نه‌ تنها به روابط عاطفی میان شخصیت‌ها محدود نمی‌گردد، بلکه به‌عنوان نمادی از پیوند، معنا و امید در جهانی بی‌رحم و فناپذیر به تصویر کشیده می‌شود. این رویکرد، آثار مجموعه را از یک سرگرمی صرف به تجربه‌ای فلسفی-اجتماعی بدل می‌کند که در آن، تماشاگر ناگزیر به پرسشگری در باب آینده‌ی خود و جامعه‌ی انسانی است.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: lovedeathrobots.fandom


سایلنت هیل اف ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون

سایلنت هیل اف ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها