۷ انیمه سینمایی که باید بیشتر از Demon Slayer میفروختند
با شروع اکران سهگانه سینمایی Demon Slayer: Infinity Castle و به تصویر کشیده شدن آرک نهایی این مانگای محبوب روی پردهها، بسیاری انتظار داشتند اثر اول این سری به موفقیتی مطلوب رسیده و نفسی جدید به بازار انیمه های سینمایی بدمد. نتیجه اما بسیار متفاوت بود. انیمه سینمایی اول شیطان کش: قلعه بینهایت در طی مدت زمان اکران خود در سرتاسر جهان به چیزی بیشتر از ۶۰۰ میلیون دلار درآمد رسید و نه تنها رکوردهای فراوانی را در ژاپن، آمریکا و دیگر نقاط شکست؛ بلکه در اتفاقی تاریخی، موفق شد در گیشه از بزرگترین فیلمهای ابرقهرمانی سال که Superman و Fantastic Four باشند نیز عبور کند و دستاوردی عظیم نه فقط برای مجموعه دیمن اسلیر بلکه برای تمام انیمههای سینمایی ثبت کند.
با این وجود بسیاری از طرفداران انیمه یا از سر حسادت و حتی میتوان گفت از سر دلسوزی، از این رکورد چندان خوشحال نیستند. دلیل این موضوع نیز روشن است. بسیاری انیمههای سینمایی دیگر هستند که به عنوان یک اثر هنری و حتی سرگرمی، جایگاه بهتری نسبت به Demon Slayer داشته و اگر انیمه سینمایی لایق این حجم از فروش و درآمدزایی است، باید آنها باشند. این طور نیست که Demon Slayer: Infinity Castle لیاقت این میزان از تعریف، تمجید و موفقیتهای تجاری را نداشته باشد، اما گاهی باید قبول کرد آثار دیگری نیز در دنیای انیمه هستند که باید به همین میزان تحویل گرفته میشدند. با مجله بازار همراه باشید تا نگاهی بر ۷ انیمه سینمایی بیندازیم که لیاقت چنین استقبالی را داشتند. در این لیست از انواع ژانرها، انیمههای اورجینال، اقتباسی و… قرار است نام برده شود و لیست متنوعی از آثار را خواهیم داشت.
Princess Mononoke
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۱۶۰ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۳۱۱ میلیون دلار
هنگامی که نوبت به این نوع لیستها میرسد، اولین چیزی که به ذهن هر کس خطور میکند شخص هایائو میازاکی و استدیوی Ghibli است. به جرأت میتوان گفت تمام این لیست را میشد با آثار میازاکی و ایسائو تاکاهاتا پر کرد. حتی اگر لیست انیمههای سینمایی را میخواستیم تهیه کنیم که لایق اسکار باشند نیز میشد همین رویه را پی گرفت. آثار این استدیو تا این حد خوب هستند! با این حال کیفیت آثار استدیوی Ghibli یک بحث جدا و نوشتن یک لیست جامع یک بحث دیگر است. یک لیست پر از آثار تنها یک استدیو کمی قابل پیشبینی و خستهکننده است. به همین منظور برای اولین جایگاه این لیست باید به سراغ تنها یک عنوان از کارنامه درخشان این کارگردان میرفتیم و پس از تردید بین چندین گزینه، به لایقترین اثر رسیدیم.
Princess Mononoke انیمه سینمایی فوقالعادهای است و این فقط به خاطر داستان، موسیقی یا مضامین عمیق اثر نیست. این مورد را همه آثار میازاکی دارند. نکتهای که Princess Mononoke را تا این حد خاص میکند، خشونت آن است. به طور کلی این اثر آن گونه که فکر میکنید خشونت بی حد و حصری ندارد. خشونت Princess Mononoke به این لحاظ خاص است که بسیار جدی و بالغانه به تصویر کشیده شده و تا آن زمان کمتر انیمه سینمایی با این حجم از تبلیغات و مخاطب گستردهای که استدیوی Ghibli بعد از Castle in the Sky و My Neighbor Totoro به دست آورده بود جرأت داشت به رو به همچین رویکردی بیاورد. نتیجه اما شاهکاری است که هم صحنههای اکشن و حماسی خارقالعادهای دارد، هم لحظات عاشقانه، هم شخصیتهای فرعی و مکمل به یاد ماندنی. بهتر از همه این است که در هیچ جای انیمه حس نمیکنید کارگردان دست خود را بسته تا مخاطب را با خود همراه کند. Princess Mononoke خود میازاکی در آزادانهترین و جدیترین حالت است. اثری تاریخی که با وجود موفقیت تجاری گسترده، لیاقتش هنوز بیشتر از فروش فعلی بوده و جایگاهش در تاریخ انیمه و انیمیشن به شدت ویژه است.
Your Name
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۴۰۵ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۵۳۵ میلیون دلار
نزدیکترین اثر در این لیست از لحاظ فروش به انیمه سینمایی Demon Slayer: Infinity Castle دقیقاً اثری است که نزدیک به ۱۰ سال پیش دنیای انیمه را متحول کرد و خود رقم زننده رکوردهای بسیاری بود. Your Name اثری عاشقانه و درام است که با ترکیب المانهای علمی تخیلی در بطن داستان خود و کارگردانی محشر ماکوتو شینکای و انیمیشن خارقالعادهای که دست پخت تیم سازنده پرتجربه آن بود توانست به اثری تبدیل شود که هنوز برای بسیاری یکی از برترین انیمههای سینمایی تاریخ است. موارد زیادی هستند که Your Name را به همچین اثر خاص و مهمی تبدیل کردهاند؛ ولی شاید مهمترین آنها جنبه دراماتیک این اثر باشد. Demon Slayer اثری است که به خوبی درام و اکشن را درون خود ترکیب کرده و محصولی دلچسب و دنبال کردنی را به مخاطب ارائه میدهد. Your Name طبیعتاً هیچ اکشنی در خود ندارد ولی همین کار را با جنبه عاشقانه و عناصر ماورایی داستان انجام داده و چنان درامای دنبال کردنی را میسازد که نمیتوان از آن چشم برداشت.
ماکوتو شینکای کارگردان پرتجربهای است و تیم به شدت خلاق و حرفهای را در اختیار خود دارد. آثار قبلی او در دنیای انیمه او را برای مدت زیادی در رادار افراد مورد علاقه به انیمه قرار داده بود. اما Your Name دقیقا آن اثری بود که شینکای را فراتر از دامنه محدود علاقمندان به انیمه برد و او را در سطح جهانی و در میان عموم به مقبولیتی شگفت انگیز رساند. او با Your Name نشان داد یک انیمه می تواند بدون این که از استدیوی Ghibli باشد یا اسم فرنچایزی بزرگ مانند One Piece یا Detective Conan و Demon Slayer را به دوش بکشد به موفقیتی افسانهای برسد. در هر صورت رکورد Your Name دو بار توسط Demon Slayer در گیشه ها شکسته شده؛ اما بخواهیم واقع گرا باشیم اگر بین این دو، انیمهای باشد که به خاطر دستاوردهای خود لیاقت این رتبه اول و رکورد را داشته باشد، آن انیمه بدون شک Your Name است.
Akira
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۴۹ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۱۳۴ میلیون دلار
عوامل زیادی باعث موفقیت Demon Slayer: Infinity Castle در گیشههای سینما شدهاند. این موضوع در کنار اقتباس بی نقص این اثر، کیفیت ساخت فوق العاده بالا و ابعاد فرای تصور این سهگانه در تصویرپردازی صحنههای خود احتمالاً باعث شوند در آینده این سهگانه به نقطه عطف و بخش مهمی از تاریخ انیمه تبدیل شوند. مشخص هم نیست، ممکن است انیمه سینمایی دیگری بزند روی دست این سهگانه و جایگاه آن را در تاریخ کمرنگ تر کند. نکته این مبحث این است که اگر موضوع بحث پیرامون اهمیت و جایگاه یک انیمه سینمایی در تاریخ باشد، میتوان گفت هیچ انیمه سینمایی به این زودیها نمیتواند در حد، اندازه و جایگاه Akira ظاهر شود. تا این حد این سینمایی شاهکار ساخت ۱۹۸۸ اثری ماندگار و تاریخ ساز در تمام ادوار صنعت انیمه است.
Akira انیمه سینمایی اقتباسی از مانگایی به همین نام محصول سال ۱۹۸۸ است و از نظر بسیاری یکی از اولین انیمههایی است که به طور کلی باعث شد گستره صنعت انیمیشن در ژاپن از این کشور فراتر رفته و آوازه آن در تمامی دنیا بپیچد. Akira با وجود این که حتی اقتباس کاملی از مانگای خود نیز نبوده و تنها نیمی از آن را اقتباس میکند، اما چنان در محیط پردازی، دیالوگ نویسی و کارگردانی خود قوی است که حتی با وجود داستان نیمه تمام خود، روایتی بی نقص و رضایت بخش داشته و هر مخاطبی را با بهت و شگفتی از سالن تئاتر خارج میکرده است. در میان موج آثاری که در نیمه دوم قرن بیستم تلاش برای خلق یک محیط پادآرمانشهری و سایبرپانکی داشتهاند، بدون شک Akira یکی از تاثیرگذارترین آنها بوده و رد و پا و امضای هنری و بصری آن را هنوز میتوان بعد از چندین دهه در بسیاری از آثار سایبرپانک مدرن نیز مشاهده کرد. هرچند اکران اولیه انیمه سینمایی چندان موفقیت تاریخی نداشت، اما با انتشار در قالب نوار و دیسک در سالهای متمادی بود که Akira به یک پدیده فرهنگی گسترده در تمام دنیا تبدیل شد. اثری که ثابت میکند خارج از دوره و زمان و تکنولوژی میتوان آثاری خلق کرد که محبوبیت آنها در چهارچوب زمان نگنجد. اگر اثری بخواهد پرفروشترین انیمه سینمایی تاریخ باشد، Akira قطعاً در این زمینه لیاقت بیشتری نسبت به Demon Slayer دارد.
Dragon Ball Super: Broly
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۱۲۲ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۱۵۷ میلیون دلار
بسیاری موفقیت جهانی Demon Slayer: Infinity Castle را به این خاطر میدانند که دنباله دهنده مسیر انیمه بسیار موفق Demon Slayer است و جدا از یدک کشیدن نام آن، رسماً مهمترین آرک داستانی آن را نمایش میدهد. سریهای معروف و بزرگ مانند Detective Conan، One Piece و Naruto سالیان سال است که انیمههای سینمایی مختلفی از مجموعه خود را روی پرده به نمایش میگذارند. متاسفانه تقریباً تمامی این انیمههای سینمایی به نوعی داستانهای فرعی بوده و دیدن یا ندیدنشان چندان فرقی به حال مخاطب نمیکند. این جاست که Demon Slayer با ریسک بزرگی که کرد و تبدیل کردن یکی از آرکهای اصلی مانگا به انیمه سینمایی Demon Slayer: Mugen Train حرکتی کم سابقه را در تاریخ انیمه رقم زد و به همین واسطه موفقیتی تاریخی کسب کرد؛ موفقیتی که حال Demon Slayer: Infinity Train آن را با شدت بیشتر ادامه داده و به رکوردشکنیهای خود ادامه میدهد. اما همان طور که گفتم این کار هر چند کم سابقه است ولی «بی سابقه» نیست و انیمههای دیگری نیز هستند که بخشهای اصلی داستان خود را به انیمه سینمایی تبدیل کردهاند و آن را حتی بهتر از Demon Slayer انجام دادهاند. Jujutsu Kaisen 0 و Suzumiya Haruhi’s Disappearance از نمونههای معروفی هستند که در این کار موفق بودهاند ولی اگر انیمه سینمایی باشد که بخواهد در این لیست قرار بگیرد، بدون شک بازگشت شکوهمند Dragon Ball به پرده سینما با Dragon Ball Super: Broly است.
انیمه سینمایی Dragon Ball Super: Broly از این لحاظ اهمیت دارد که روایتی دوباره بر یکی دیگر از انیمههای سینمایی قدیمی Dragon Ball است. این سری قدمت به شدت زیادی داشته و بیش از ۲۰ انیمه سینمایی از خود به روی پردههای سینما برده. شخصیت برولی نیز در سه اثر از این مجموعه حاضر بوده. با این حال تمامی این انیمههای سینمایی فرعی بوده و شخصیت برولی همواره از خط اصلی داستان جدا بوده است. Dragon Ball Super: Broly اما روایتی از خط اصلی داستان Dragon Ball بوده و باری دیگر بعد از دو دهه، برولی را با داستان پیش زمینهای نوین و مدرن به سری بازمیگرداند، اما این بار به عنوان یک شخصیت از سری اصلی و نه بخشی از یک داستان فرعی که هیچ نقشی بر جریان کلی مجموعه ندارد. جدا از اهمیت داستانی این اثر، اکشن خارق العاده و کارگردانی به شدت خلاقانه و هیجان انگیز آن بدون شک این اثر را در رده اثری مانند Demon Slayer: Infnitiy Castle قرار میدهد.
Wolf Children
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۵۵ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۷۷ میلیون دلار
تا این جا در لیست در مورد کارگردانهای مختلفی صحبت کردیم که آثارشان علی رغم درخشش هنری خود، جایگاه ویژهای در قلب عموم مردم دارند و واقعاً لیاقت موفقیت Demon Slayer را دارند. دو کارگردان برجستهای که کارنامه کاری شان آنها را شایسته چنین موفقیتی میکند، یکی مامورو هوسودا (Mamoru Hosuda) و دیگری ساتوشی کن (Satoshi Kon) هستند. از میان این دو، ساتوشی کون به وضوح کارهای هنریتر و پیچیدهتری داشته و از این حیث بسیار به سبک هنری کارگردانانی نظیر کریستوفر نولان و دیوید لینچ نزدیک است. اگر ساتوشی کُن بیشتر عمر میکرد و آثار بیشتری میساخت ممکن بود به شناخت و محبوبیتی در سبک خود برسد که موفقیتهای تجاری تاریخی برای خود ثبت کند. متاسفانه فرصت زندگی این کارگردان فقید به نسبت کوتاه بود و Paprika به آخرین اثر سینمایی او تبدیل شد که برگی درخشنده برای کارنامه او محسوب میشود. از طرف دیگر اما، مامورو هوسودا و تمرکز وی روی آثار با مضامین خانواده جدا از زیبایی هنری منحصر به فرد خود، دامنه بسیار گستردهتری از مخاطبین را دربرگرفته و لیاقت کسب چنین موفقیت تاریخی را در گیشه دارد. مخصوصاً اگر بخواهیم در مورد شاهکار تاریخی او، Wolf Children صحبت کنیم.
Wolf Children در کوتاهترین وصف ممکن اثری است که زندگی یک مادر را به زیباترین شکل ممکن روایت میکند. قصه دختری که عاشق شده، صاحب دو فرزند میشود و بعد از مرگ شوهر خود، باید با مشکلات نگهداری فرزندان خود در دوران رشدشان دست و پنجه نرم کند. همچین ایده سادهای در ترکیب با نویسندگی بی نقص و کارگردانی شگفت انگیز مامورو هوسودا و صدالبته المانهای تخیلی که پای ثابت کارهای او هستند باعث خلق اثری شده که قلب هر مخاطبی را در انتهای خود منقلب میکند. Wolf Children نمونه درخشانی از انیمهای است که بدون اتکا بر تراژدی و تنها با خلق یک درام واقع پذیر از شخصیتها میتواند پایان و پیامی به شدت ماندگار خلق کند. اگر اثری در این لیست باشد که صرف بار و اثر احساسی خود روی مخاطب لیاقت موفقیت تجاری در گیشه به این میزان را داشته باشد، آن اثر قطعاً Wolf Children است.
The First Slam Dunk
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۲۷۹ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۳۰۸ میلیون دلار
پیش از این به آثار اقتباسی محبوبی که لیاقت فروش تاریخی در سطح Demon Slayer را دارند پرداختیم ولی برخی آثار اقتباسی حتی فراتر از مانگای خود رفته و به پدیدهای فرهنگی تبدیل میشوند. The First Slam Dunk یکی از همین نوع آثار است. The First Slam Dunk برخلاف ظاهر اسم خود که عنوان «اولین» را دارد، در حقیفت اقتباس آخرین آرک مانگای Slam Dunk و مسابقه نهایی است که بازیکنان تیم شوهوکو در مسابقات ملی بسکتبال نوجوانان در آن شرکت میکنند. رقابتی نفس گیر که در بطن خود روایتی چندجانبه از بسیاری از شخصیتها داشته و پردهای نهایی از رشد این تیم از جایگاه ابتدایی آن را میبینیم. The First Slam Dunk چنان مسابقه بسکتبال این دو تیم را هیجان انگیز به تصویر میکشد که چند دقیقه نهایی انیمه و نقطه اوج مسابقه چنان شما را در برمیگیرد که نفستان بند آمده و نمیتوانید چشم از صفحه برداشته و پلک بزنید. با این که The First Slam Dunk یک اثر اکشن نیست ولی از حیث هیجان به راحتی بسیاری از آثار اکشن را پشت سر میگذارد.
Slam Dunk شاید یکی از تاثیرگذارترین مانگاهای تاریخ باشد. این اثر به تنهایی باعث شد تا آتش جوانان ژاپن برای بسکتبال بازی کردن برانگیخته شود و شوری جدید برای این ورزش در سطح ملی ایجاد شود. منتهی این قضیه برای چیزی نزدیک به ۳۰ سال پیش است. بعد از گذشت این همه سال از پایان انتشار مانگا و پخش انیمه، برای بسیاری باورپذیر نبود که آرک نهایی مانگا که هیچ گاه انیمه نشده بود در قالب یک انیمه سینمایی اقتباس خواهد شد. حتی این که انیمه سه بعدی بوده نیز باعث شده بود عده بسیاری به کیفیت نهایی آن شک کنند. نتیجه اما باورنکردنی بود. نه تنها این بار در ژاپن بلکه اکران انیمه سینمایی باعث شد موج جدیدی از علاقمندان به بسکتبال در کره جنوبی نیز شکل گرفته و اشتیاق جدیدی بین جوانان شکل بگیرد. حتی بعد از ۳۰ سال Slam Sunk هنوز نیز یک پدیده فرهنگی است. اثری که فراتر از صرفاً یک مانگا بوده و انگیزه بخش نسلها متمادی از جوانان و ورزشکاران به شمار میرود.
Fate Stay/Night: Heaven’s Feel
فروش جهانی زمان اکران: تقریباً ۱۹ میلیون دلار – با احتساب تورم: ۲۴ میلیون دلار
اگر بخواهیم روراست باشیم، سهگانه Fate Stay/Night: Heaven’s Feel بین تمامی آثار این لیست ضعیفترین عملکرد تجاری را داشته و هر چقدر نیز آرزو کنیم، رسیدن به ارقامی همچون ۵۰۰ میلیون دلار فروش واقعاً برای این سری غیر ممکن است (حتی اگر بازی موبایل این سری، Fate Grand Order چندین میلیارد دلار درآمد کسب کرده باشد). با این حال امکان نداشت لیستی در مورد اهمیت موفقیت تجاری Demon Slayer: Infinity Castle بنویسیم و این سهگانه را به عنوان اثر دیگری که لایق چنین جایگاهی است، نیاوریم. Fate Stay/Night: Heaven’s Feel سه شباهت مهم با Demon Slayer: Infinity Castle دارد. اولین شباهت این است که هر دو روایتگر آخرین پرده از داستان عظیمی است که تا به حال تعریف کردهاند. برای Fate این سهگانه ادامهای بر Fate/Zero و روایتی متفاوت از وقایع Fate Stay/Night با تمرکز روی شخصیت ساکورا است و پایانی بر همه خطوط داستانی این سری است. روایتی پر پیچ و خم که به بسیاری از سوالات سری پاسخ میدهد. شباهت دوم نیز در سهگانه بودن هر دو است. ریسکی که سری Fate برای روایت آخرین داستان این سری در قالب یک انیمه سهگانه کرده، کاری است که برای اولین بار در آن زمان رخ میداد و برای هیچ کس قابل درک نبود چرا انیمهای که چندین فصل اقتباس موفق روی تلویزیون داشته، تصمیم گرفته یکی از مهمترین داستانهای خود را در قالب سهگانه سینمایی منتشر کند. اما سهگانه Heaven’s Feel این ریسک را پیش از سهگانه Demon Slayer: Infinity Castle به جان خرید و به همین خاطر هم که شده جایگاه ارزندهتری برای رسیدن به این مقام دارد.
و البته سومین شباهت که مهمتر از بقیه بوده، استدیوی سازنده است. استدیوی Ufotable سهگانه شاهکار Fate Stay/Night Heaven’s Feel را با چنان هنرمندی بی نظیری به پردههای سینما کشاند که هنوز بعد از گذشت پنج سال از اکران آخرین قسمت سهگانه، هنوز صحنههایی نظیر مبارزه لنسر و اساسین در انیمه سینمایی اول؛ سیبر آلتر و برسرکر در اثر دوم و شاهکار سمعی بصری نبرد رایدر و شیرو علیه سیبر آلتر در انیمه سوم انگشت به دهان عموم مردم در اینترنت میگذارد. علی رغم تمامی این موارد و داستان به شدت ویژه این سهگانه که اقتباس از ویژوال ناول تاریخ ساز خود بوده، باز انگار این سهگانه به جای ثبت شدن در دل تاریخ تنها به موجودیتی تبدیل شده که مسیر را برای Ufotable و Demon Slayer هموار کرده تا بتوانند موفقیت تاریخی خود را به یک سهگانه نهایی دیگر رقم بزنند. حقیقتی کمی تلخ که باعث میشود بخواهیم حتی اگر شده در یک دنیای موازی، این سری Fate باشد که با داستان شگفت انگیز و مبارزات فراتصور خود، در سراسر جهان مخاطبین جدیدی را به دنیای انیمه جذب کند.
طبیعتاً آثار سینمایی متعددی هستند که میتوان آنها را بهتر از Demon Slayer قلمداد کرد؛ ولی آیا همه آنها پتانسیل یا لیاقت آن را دارند که در جایگاه فعلی این انیمه بایستند؟ شما چه فکر میکنید؟ نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: مجله بازار
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون

نظرات