۱۰ شخصیت انیمه ای که از ناروتو جذاب تر هستند
بدون شک یکی از دورانهای طلایی در دنیای انیمه زمانی بود که انیمه ناروتو پخش شد. البته این تنها انیمه نبود که توانست خوش بدرخشد و درحقیقت شخصیت انیمه ای اصلی، یعنی ناروتو اوزوماکی بیشتر موردتوجه بود. آنچه بیش از همه طرفداران را شیفته او کرد گذشته دردناک، قدرتهای جذاب در قامت یک جینچوریکی، شیوههای خلاقانهاش در نبردها و ماموریتش برای بهبود جهان است. هرچند ناروتو با وجود چنین شیفتگی میتوانست به عنوان یکی از بهترین قهرمانان در بین انیمههای شونن باشد، اما کاستیهایش او را عقب نگه داشت.
برخی از طرفداران معتقدند ناروتو گاهی بیش از حد بیپرده و خشن است و روحیهی شوخطبع و بازیگوشش در ابتدای داستان بسیاری را دلزده میکند. از سوی دیگر، روایت قهرمان خودساخته او زمانی فرو میریزد که به جای آنکه خود تلاشی کند، چاکرای کوراما به کلید پیروزیهایش تبدیل میشود. بعدها در طول داستان نیز متوجه میشویم که او در اصل فرزند سرنوشت و وارث تبار آسورا (Asura) است. با این حال، ناروتو همچنان شخصیتی دوستداشتنی و قابل احترام است، اما در مقایسه با او شخصیتهای انیمهای بهتری وجود دارند. درحقیقت آنها مسیرهای شخصیتی جذابتری دارند که در چهارچوب زمانی بهتری نیز روایت میشود. علاوهبر این، برخلاف ناروتو، این ۱۰ شخصیت انیمه ای از محرومیتی واقعی رشد میکنند و پیچشهای داستانی جذابتری دارند که حتی ناروتو هم به گرد پایشان نمیرسد.
Luffy (لوفی)
نماد مبارزه برای آزادی و ابداع سبک نبرد منحصر به فرد
ناروتو را به راحتی میتوانیم با دو قهرمان مانند یوجی ایتادوری از انیمه Jujutsu Kaisen (جوجوتسو کایسن) و تانجیرو کامادو از Demon Slayer (شیطان کش) مقایسه کنیم. درحقیقت ناروتو در برابر این دو شخصیت انیمه ای عملکردی قابل قبول دارد. با این حال زمانی که صحبت از مانکی. دی لوفی از انیمه وان پیس به میان میآید، ماجرا کاملا متفاوت میشود. این دو ستارهی بزرگ دنیای شونن در بسیاری از زمینهها همترازند، اما لوفی در چند جنبهی مهم از او پیشی میگیرد. مهمترین نکته درباره لوفی، همان سادگی و شوخطبعیاش است که به دل مینشیند. درحقیقت او برای جذاب بودن نیازی ندارد که حس ترحم بینندگان را برانگیزد.
لوفی قهرمانی صادق و بیریاست که آزادی را ستایش میکند و کمکم به نماد امید برای مردمانی تبدیل میشود که از ظلم و بیعدالتی رنج میبرند. حتی اگر او از مهارت گیر پنجم (Gear 5) خود رونمایی نمیکرد، شست طرفداران خبردار شده بود که او جوی بوی (Joy Boy) بعدی است. لوفی همچنین هیچ قدرت موروثی خاصی نداشت و تمام گیرها را خود ابداع میکرد. او حتی با دسترنج و تلاش خود به توانایی هاکیاش را به کمال رساند.
Uryu Ishida (اوریو ایشیدا)
تجسمی از غلبه بر تعصب و پذیرش نیروی دوستی
اوریو ایشیدا از انیمه Bleach در بسیاری از لحظات حتی از خود ایچیگو کوروساکی نیز درخشانتر ظاهر میشود. جای تعجبی هم ندارد؛ چرا که او از آسیبها و گذشته تلخ خود عبور کرده و به قهرمانی واقعی تبدیل شده که الهامبخش دیگران است. هرچند نگهابانان روح یا شینیگامیها پدربزرگ این کویینسی مغرور را کشته بودند، اما اوریو کینه ایچیگو را به دل نگرفت و خود را به دام تاریکی نینداخت. درحقیقت او از تمام پیشداوریها و دشمنیهای کهنه عبور کرد و بهجای ادامه رقابت و جنگ دیرینه، آغوش گرم دوستی را پذیرفت.
همین امر باعث شد اوریو امپراطوری کویینسی خود را کنار بگذارد و در اوج جذابیت و خونسردی کنار دوستانش بایستد. از تمام این ویژگیها هم که بگذریم، شخصیت اوریو کاریزماتیک است. او حتی تلاش میکند جدی و موقر باشد، در حالی که در خلوتش یک علاقه معصومانه و مؤدبانه به اوریهیمه در دل دارد و بدون هیچ خجالتی از سرگرمیهای ظریفی (مانند خیاطی) لذت میبرد.
Guts (گاتس)
برد پایانناپذیر برای فرار از سایه سرد تروما
هرچند قهرمانان انیمه لزوما نباید پیچیدگیهای شخصیتی فراوانی داشته باشند تا جذاب به نظر برسند، اما از تاثیر آن نیز نمیتوان چشمپوشی کرد. نمونه بارز این ادعا را در انیمهای همچون Berserk (برزک) به چشم میخورد. در تمام نسخههای این اثر، گاتس، مزدوری ضدقهرمان است که یک شخصیت عمیق و لایهلایه دارد. او همچنین با نبردهای خونین، زخمهای روحی سنگین، بیاعتمادی به دیگران، نیروی عشق و دوستی و البته عطش سوزان انتقام تعریف میشود. درحقیقت نمیتوان چهره ثابت و مشخصی از این شخصیت انیمه ای انتظار داشت؛ چرا که او در برابر هر فرد شخصیتی متفاوت از خود نشان میدهد.
شاید در نگاه اول تصور کنید که گاتس شبیه یک هیولای بیرحم است که به هیچ کس و هیچ چیز اهمیت نمیدهد. با این حال تنها کافیست کمی در شخصیت او دقیق شوید تا پیچیدگیهایش را درک کنید. در پس تمام خشونتهایش، قلبی مهربان و انسانی نهفته است. تنها کافیست احساس امنیت کند تا نقاب خشنش را کنار بزند و روی خوبش را نشان بدهد. . این ویژگیها او را به یک ستاره اکشن سرسخت با یک جنبه لطیف پنهان تبدیل میکند، در حالی که با زره برزرکر (Berserker) و شمشیر دراگوناسلیر (Dragon Slayer)، ظاهری بینظیر و به شدت خیرهکننده دارد.
Thorfinn (تورفین)
کشف معنای تلخ اما دقیق زندگی
درست است که ناروتو در گذشته خود طرد شد و تنهایی زیادی را تحمل کرد، اما هیچ یک از تجربیاتش به پای اتفاقاتی نمیرسد که تورفین در وینلند ساگا (Vinland Saga) میگذراند. جای تعجبی هم ندارد. تورفین که از دیگر ضدقهرمانان ژانر سینن است، تنها زمانی توانست معنای زندگی دریابد که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت. او سفر دشوارش را با عطش انتقام آغاز میکند، اما در میانه راه این عطش نیز ازبین میرود. به همین ترتیب او از این فقدان درسی حیاتی میگیرد.
در دوره وایکینگها که جنگ و خونریزی امری عادی به نظر میرسید، شخصیت اصلی داستان به تهی و پوچ بودن خشونت پی میبرد. او زمانی که با تاریکی درونش مواجه میشود، بر شیاطین وجودش غلبه میکند. به همین دلیل از او به عنوان شخصیت انیمه ای الهام بخشی یاد میشود؛ چرا که برخلاف تصور، ساختن را بر ویران کردن ترجیح میدهد. تورفین با انتخاب سختترین کار، به همه چیز معنا میبخشد و حتی ناروتو را پشت سر میگذارد.
Simon (سایمون)
رهبری الهامبخش، برآمده از خاکستر اندوه و نقص
هرچند مسیر رشد شخصیتی مانند سایمون در انیمه Gurren Lagann (گورن لاگان) به اندازه ناروتو طولانی و پیچیده نیست، اما همین سادگی و سرراستی تا تبدیل شدن به یک قهرمان به سود او تمام میشود. مسیر او برای تبدیل شدن از پسربچهای ترسو به قهرمانی شجاع فشرده است. شاید به همین دلیل نیز او قهرمان بینقصی نیست و ضعفهایی دارد. با این وجود درک شخصیتی مانند سایمون راحتتر از ناروتو به نظر میرسد. در حالیکه برای آشکار شدن بهترین جنبههای ناروتو باید صدها قسمت صبر کنیم، سایمون در کمتر از ۲۰ قسمت اوج بلوغ درونی خود را طی میکند.
حتی از نظر ریتم داستانی نیز، ماهیت انیمه گورن لاگان نسبت به ناروتو برتری دارد. علتش هم مشخص است. این انیمه بدون هیچ روایت پیچیده و طولانی، موفق میشود سیر کامل رشد یک قهرمان را به تصویر بکشد. جالب اینجاست که بیننده خیلی سریع فراز و نشیبهای زندگی سایمون را درک میکند. او در دورهای از زندگیاش کامینا و نیا را از دست میدهد، اما دوباره روی پاهایش میایستد و به آخرین امید بشریت دربرابر پادشاه مارپیچ و رهبر آنتیاسپایرال تبدیل میشود. هرچند نیا بنا بود اصلا وجود نداشته باشد، با این حال سایمون طی روایتی کوتاه اما صمیمی شیفته او میشود. همین موضوع نیز از دیگر برتریهای شخصیت انیمه ای سایمون نسبت به ناروتو است.
All Might (آل مایت)
بازسازی نمادین سوپرمن به عنوان یک ابرقهرمان
اشتباه نکنید. در این مطلب تنها سراغ شخصیتهای اصلی انیمهها برای مقایسه با ناروتو نمیرویم. درحقیقت زمانی که پای شاهکارهایی مانند My Hero Academia (مدرسه قهرمانانه من) به میان میآید، حتی شخصیتهای فرعی نیز جذاب هستند. برای نمونه آل مایت که نمادی از صلح در این انیمه است، عمقی چشمگیر و معناهایی فراتر از ظاهر خود دارد. او الگو سوپرمنی خود را تجلیل میکند و درعین حال نیز آن را به چالش میکشد. هرچند این شخصیت انیمه ای در ظاهر نمادی درخشان و بینقص به نظر میرسد، اما در حقیقت با آسیبپذیری، تظاهر و نقصهایش تعریف میشود.
فریب ظاهر عضلانی و کوسه او را نخورید. حتی اگر او با استفاده از این ویژگیهایش به پیروزی برسد، باز هم آنها چیزی جز فریب نیستند. روایت او، داستان انسانهای آرمانگرایی است که از تلاش برای برپا کردن صلح در جهان تنها قدرتش را دارند و فاقد هرگونه بینش عمیق در این زمینه هستند. همین دلیل نیز باعث شد او قدرت یکی برای همه (One For All) را به شاگردش سپرد. جالب اینجاست که آل مایت با وجود تمام قدرت و شهرتش، بخشی از نقصهای سیستم قهرمانی حرفهای بود و هیچ میزانی از قدرت نمیتوانست این واقعیت را تغییر دهد.
Edward (ادوارد)
دانشمندی رزمیکار با رگههایی از فروتنی
درست است که ادوارد الریک در انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood (کیمیاگر تمام فلزی: برادری) به اندازه ناروتو قدرتمند نیست، اما از جهات بسیاری با آن نینجای موطلایی برابری میکند. سبک مبارزهی خاص او که ترکیبی از کیمیاگری، هنرهای رزمی و هوش علمی است، به او اجازه میدهد با برنامهریزی و استراتژی به نبردها وارد شود. این در حالی است که ناروتو اغلب از نیروی عظیم خود برای غلبه بر دشمنان استفاده میکند.
حتی اگر قید سبک مبارزه را در این مقایسه بزنیم، شخصیت ادوارد نیز حرفهای بیشتری برای گفتن دارد. شاید در نگاه اول تصور کنید که با یک کیمیاگر مغرور طرف هستید که در مسیر زندگی، درسهای سختی دربارهی قوانین طبیعت و فروتنی انسان آموخته است. با این حال اگر رفتار تند و خشنش را کنار بگذارید که او شخصیت متواضعی دارد و به اشتباهات و محدودیتهای خود آگاه است. همین ویژگی باعث میشود تا او در نبرد با دشمنانی مانند فادر، اسکار و گرید با تمام وجود بجنگد اما بهترین جنبههای آنها را هم ببیند.
Light (لایت)
گم شدن ضدقهرمانی نابغه در دنیای تاریکی
لایت یاگامی، نابغهی تاریک دنیای انیمه Death Note (دفترچه مرگ)، با داستان جنایی و روانشناختی خود کل فرمول شونن را دگرگون کرد. او برخلاف قهرمانان رایج این ژانر، قدرت فیزیکی را کنار گذاشت و تمرکزش را بر ذهن درخشان، باورهای پیچیده و اخلاق مبهم خود گذاشت. همین ویژگیها لایت را به یکی از بهیادماندنیترین شخصیتهای تاریخ انیمه تبدیل کرد؛ شخصیتی که همچنان بحث دربارهی درستی یا نادرستی اعمالش میان طرفداران ادامه دارد.
موضوع اصلا درباره قدرت دفتر نبود؛ چرا که لایت بدون آن هم حضور خیرهکنندهای داشت. او آنچنان مهارتی در بازیگری و فریب دادن دارد که حتی بیننده نیز با تماشایش میخکوب میشود. درحالی که ناروتو سعی میکند روی واقعی خود را نشان بدهد، لایت با آن ظاهر خونسردش همزمان دانشآموزی معمولی، دوستی صمیمی و هیولایی بیرحم است.
Frieren (فریرن)
شخصیتی در دو نقش مادر و دختر
هرچند فریرن مانند ناروتو از قدرتهای خود برای نجات جهان استفاده میکنند، اما از سایر جهات کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. محور اصلی داستان او، درک ارزش زمان و زندگی انسانهاست. درحقیقت فریرن سعی میکند به روشی آرام و دروننگرانه به ارزشهایی توجه کند که پیش از این نادیده میگرفت. به همین ترتیب نیز طرفداران بسیاری با او همذاتپنداری میکنند و او را کاملا میفهمند.
شاید در نگاه اول تصور کنید فریرن به دلیل الف (Elf) بودنش، قهرمانی شکستناپذیر است، اما جالب اینجاست که داستان همیین تصور را نیز به چالش میکشد. این تضاد محض، سرگرمکنندهتر از هر جنبهای در شخصیت ناروتو است. حتی رابطه او با فرن نیز فراتر از استاد و شاگرد است و احساس صمیمت یک مادر و دختر را به بیننده القا میکند. همین رابطه انسانی، چهره سرد و بیاحساس فریرن را کنار میزند وجایش را به شخصیتی گرم و ملموس میدهد.
Anya (آنیا)
شخصیتی جوان با ابعاد متعدد و پیچیدگی درخشان
اگر نگاهمان را قدرت و نبردهای حماسی محدود نکنیم، شخصیت خردسالی مانند آنیا فورجر از انیمه Spy x Family (اسپای ایکس فامیلی) نیز میتواند در کنار قهرمانان بزرگی همچون ناروتو اوزوماکی قرار گیرد. ناروتو با فرمهای جینچوریکی و تواناییهای خارقالعادهاش هواداران شونن را شگفتزده میکند. به همین دلیل نیز شخصیت او تنها درحد یک قهرمان قدرتمند قابل درک است. با این حال داستان شخصیت انیمه ای آنیا ملموس است و حس همدلی بیننده را برمیانگیزد.
آنیا هیچ چیز در زندگی ندارد تا اینکه خانواده جدید او را میپذیرند و بهانه و فرصتی دوباره برای زندگی به او میدهند. او هم در این مسیر تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا بر ضعفهایش غلبه کرده و دل پدرش را شاد کند. فریب ظاهر کودکانهاش را نخورید. زمانی که خانواده به بحران بخورد، او بسیار شجاع، خلاق و غیرمنتظره ظاهر میشود. بنابراین، اگر معیار را بر رشد شخصیتی، انسانیت و میزان تأثیرگذاری بگذاریم، آنیا فورجر شاید قهرمانی ارزشمندتر از ناروتو باشد.
نظر شما درباره این شخصیتها چیست؟ چه شخصیت انیمه ای دیگری را میشناسید که یک سروگردن از ناروتو بالاتر است؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: CBR
فینال بازار لجندز لیگ ۵ با بیگزموگ، سام صابری و خفنهای یوتوب + جایزه گوشی گیمینگ برای بینندهها
لوفی عشقه❤️🔥
عشق فقط لوفی و ناروتو❤️❤️❤️
ایزوکو چییی 💔
ولی جدی ناروتو یه چیز دیگس
آنیا عشق منه🥹🍥
نگاه کن ناروتو عالیه ولی تو نمیتونی بقیه رو باهاش مقایسه کنی به غیر از لوفی و ادوارد
جوک خوبی بود
آلمایت ادوارد لایتو به شدت هستم بقیه تا حدودی بله و خیر
دلت هیت میخواد
حالم از تورفین و قیاقش بهم میخوره فقط اوایل فصل یک خوب بود
فقط ایتاچی
بابا لیوای بهتره
ای قدرت تریاک