۱۰ سریال که از شرلوک بهتر و عمیقترند
سریالهایی که از شرلوک بهترند
شرلوک یکی از بهترین و منحصربهفردترین اقتباسها از داستانهای آرتور کانن دویل به شمار میآید؛ اثری که داستانش به جای دوره ویکتوریایی در لندن معاصر روایت میشود. برای همین طرفداران زیادی داشت؛ طرفدارانی که بعدها به Sherlocked نیز معروف شدند.
این سریال در چهار فصل از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ پخش شد. مدت زمان هر اپیزود هم تقریبا یک و نیم ساعت است. همیشه کیفیت به کمیت اولویت بیشتری دارد. با این حال ته دلمان همیشه دوست داشتیم مجموعه قسمتهای بیشتری داشت.
شرلوک هولمز جزو محبوبترین کارآگاههای تاریخ کنار پوآرو است. با این وجود سریالهای دیگری نیز وجود دارند که شخصیتپردازی غنی و حال و هوای منحصربهفردی دارند. حتی از بعضی جهات ملموستر و واقعگرایانهترند. در این مقاله مجموعههای جنایی که جایگزین خوبی برای شرلوک هستند را معرفی میکنیم.
Elementary (2012-2019)
واتسون مونث و شرلوک هولمز
Elementary تقریبا به موازات شرلوک پخش شد. برای همین شبکه CBS دست به نوآوری زد؛ مثلا شخصیت جان واتسون را به جوآن واتسون (لوسی لیو) تغییر داد، همچنین نقشش را در سریال پررنگتر کرد. شخصیت واتسون بعد از هولمز بسیار محبوب است. با این وجود در تمام اقتباسها یا داستانهای اصلی بیشتر اوقات نقش یک دستیار وفادار را ایفا میکند و در زیر سایه هولمز گم میشود. پس بد نیست برای تنوع اثری را تماشا کنیم که واتسون در آن حضور پررنگتری دارد.
The Fall (2013-2016)
جیمی دورنان قاتل میشود.
جِیمی دورنان بیشتر با سری فیلمهای ۵۰ Shades شناخته میشود. ولی این جا اصلا شخصیت مهربان یا مثبتی ندارد. چون او قاتل اصلی داستان است و به زنها حمله میکند و آنها را به قتل میرساند. پس با معروفترین فیلم خود سر تا پا با نقشش فرق دارد.
سقوط تلاشهای کارآگاه خبره استلا گیبسون (گیلین اندرسون) را به تصویر میکشد که میخواهد پال اسپکتور (جیمی دورنان) را دستگیر کند وگرنه آدمهای زیادی کشته میشوند؛ اثری که دارکتر از شرلوک است. ولی ثابت میکند که در این مدیوم هنوز میتوان سریالهای پلیسی هیجانانگیزی ساخت. چون اکثر سریالهای این ژانر فرمولی ساده و کلیشهای به همراه دارند.
The Sinner (2017-2021)
نظریات جالب و متفاوت کارآگاه امبروز
سریالهای پلیسی همیشه با این سوال جلو میروند که قاتل یا مجرم کیست؟ در مقابل سریال گناهکار به این سوال میپردازد که چرا بعضیها مرتکب قتل میشوند؟ در واقع همه چیز را از دید روانشناختی (psychological) بررسی میکنند.
شما همان قسمت اول میدانید مجرم چه کسی است. این حرکت در نگاه اول شاید مزه سریال را بپراند اما در کمال تعجب انگیزهها و دلایل مجرمین شما را شوکه میکند. در هر فصل کارآگاه هری امبروز (بیل پولمن) روی یک پرونده کار میکند و انگیزههای مجرمین را عمیقتر از سایر سریالهای جنایی بررسی میکند. امبروز فقط به دنبال دستگیر کردن مجرمین نیست بلکه دوست دارد خلافکاران را بهتر درک کند. چون آنها را بر خلاف تصور عامه آدمهایی رنجدیده و شکستهمیبیند.
The Bridge (2013-2014)
به قول مارتین لوتر کینگ پل بسازید نه دیوار.
پل نسخه آمریکایی مجموعهای سوئدی به همین نام است. معمولا کارآگاههای پرونده در سریالهای جنایی با یکدیگر هماهنگ هستند، هر کدام نقاط ضعف و قوتی در خود دارند که بعدها در حل پرونده به کار میآیند منتهی پلیسهای The Bridge در فاصله دوری نسبت به همدیگر قرار دارند.
بازرس مارکو روییز (دیمین بیچر) در مکزیک و سونیا کراس (دایان کروگر) در آمریکا دنبال یک قاتل سریالی مشترک هستند، آنها شیوه کاری یکدیگر را قبول ندارند با این حال اختلافاتشان را باید کنار بگذارند تا قاتل را دستگیر کنند.
به مرور رابطه و همکاریشان بهتر میشود و به چیزی ماندگارتر از رابطه واتسون و هولمز تبدیل میشود. در واقع از دیوارها و مرزهایی که بینشان وجود دارد پل ارتباطی بادوامی میسازند. اگر سریال را دوست داشتید میتوانید نسخه سوئدی سریال را نیز امتحان کنید. در The Bridge سوئدی داستان جای آمریکا و مکزیک در مرز سوئد و دانمارک اتفاق میافتد؛ دو کشوری که دشمنی و رقابت دیرینهای با یکدیگر دارند.
Mare of Easttown (2021)
شخصیتهایی مثل شرلوک دستکمی از سوپرهیروها دارند. درست است شرلوک بارها در طول داستان میگوید پروندههای خود را با علم استنتاج حل میکند علاوه بر این جان و همکارانش را به استفاده از رویکرد خود تشویق میکند.
در واقعیت به این سادگی نیست برداشت و نتیجهگیری فقط بر اساس شواهد درصد خطای انسانی را بالا میبرد به طوری که با یک برداشت غلط امکان دارد همه چیز خراب شود. پس نمیتوان آن را به هر بازرسی توصیه کرد. این ویژگیها همذات پنداری با شرلوک را کمی سخت میکند. چون بدون هیچ تلاشی مجرم را پیدا میکند و بقیه را در این راه دست میاندازد.
مِر شیهان (کیت وینسلت) از ایستدان مسلما اندازه شرلوک باهوش نیست، اما بازرسی وظیفهشناس و سختکوش است که سعی میکند به زندگی خود سروسامان دهد از طرفی کارش را به درستی انجام دهد. او مشکلات و آسیبهای زیادی را تجربه کرده است برای همین شخصیت ملموستری دارد. سریال با وجود این که تم دارکی دارد اما جاهایی با شوخیها و طنز سیاه جَو سریال را عوض میکند.
Shetland (2013-)
سفری دارک به مناطق حومه انگلستان
شتلند برخلاف شرلوک در جزایر حومه انگلستان اتفاق میافتد. برای همین محیطی سرسبزتر و بکرتر نسبت به لندن دارد. با این حال اصلا منطقه امنی نیست. چون جنایتهایی وحشتناک در آن رخ میدهد. هر فصل ۶ اپیزود دارد که شما را در محیطی زیبا و ماجراهای بازرس روث کالدر (اشلی جنسن) و جیمی پرز (داگلاس هنشال) غرق میکند.
سریالهایی که در این ژانر واقعگرایانهتر هستند معمولا ریتم کندتری دارند. چون در واقعیت محال است یک پرونده را در ۴۰ دقیقه حل کنید. موردی که باعث میشود خیلیها این مدل از سریالها را به خاطر ریتمشان تماشا نکنند. اما شتلند با وجود این که فضایی واقعگرایانه دارد در مقابل ریتم بسیار خوبی دارد و شما را خسته نمیکند.
Line Of Duty (۲۰۱۲-۲۰۲۱)
وقتی مجریان قانون فاسد میشوند.
داستان Line Of Duty درباره واحد ۱۲ دایره فساد انگلستان است؛ گروهی که سعی میکند پلیسهای فاسد و رشوهگیر را ردیابی و دستگیر کنند. در بعضی از سریالهای هالیوود به چنین سازمانی اشاره میشود، اما تا به حال مجموعه قابل توجهی دربارهشان ساخته نشده است؛ پلیسهای فاسد همیشه حضور دارند ولی بیشتر اوقات سایر ارگانها آنها را ردیابی میکنند.
Line Of Duty به خاطر ماهیتی که واحد ۱۲ دارد از روال سنتی سریالهای جنایی فاصله میگیرد. چون خیلی به مجرمین نمیپردازد، بلکه دنبال افرادی است که به نام عدالت قوانین را دور میزنند حتی گاهی با سایر واحدهای دایره فساد درگیر میشوند. به همین دلیل علاوه بر شرلوک برای بینندههایی که سریالهای کارآگاهی زیادی را تماشا کردهاند و دنبال تجربهای متفاوت هستند پیشنهاد میشود.
True Detective (۲۰۱۴-)
از بهترین سریالهای نئو نوآر تاریخ
True Detective را جزو یکی از معروفترین سریالهای نئو نوآر به شمار میآید؛ ژانری که پلیسها شخصیتهایی خاکستری هستند که حاضر میشوند زندگی شخصیشان و حتی خود را برای اجرای عدالت فدا کنند، همچنین لقمههایی بزرگتر از دهان خود برمیدارند چون با کسانی مبارزه میکنند که در دولت و سیاست نفوذ بالایی دارند.
هر فصل از کارآگاه واقعی چنین سناریویی را با شخصیتها و پروندههای مختلفی دنبال میکند. با این وجود نمیتوان انکار کرد فصل اول با هنرنمایی متیو مککناهی در نقش راست کول از تمام فصلهای مجموعه جذابتر است. در حدی که حتی متیو مککناهی در مصاحبهای گفته بود دلش برای ماجراجوییهای راست کول تنگ شده است.
شخصیتی که اصلا انسان اجتماعی یا محبوبی نیست ولی حداقل با خودش صادق است و اصول اخلاقی بالاتری در مقایسه با همکارش مارتی کول (وودی هارلسون) دارد. از بهترین مجموعهها و فصلهای HBO که دیگر کیفیتش در سیزنهای بعد مشاهده نشد.
Broadchurch (2013-2017)
زمانی که قتل پسربچهای آرامش شهر را به هم میزند.
الی میلر (اولیویا کالمن) و الک هاردی (دیوید تننت) کاملا شخصیت و روحیه متضادی نسبت به هم دارد. هاردی بازرسی سرد، بدبین و بینزاکت است در حالی که میلر سعی میکند با مردم خوشاخلاق، مهربان و اجتماعی باشد. در ابتدای سریال رابطه جالبی با هم ندارند چون میلر قرار بود ترفیع بگیرد که الک از شهر به برادچرچ منتقل و به بازرس ارشد پرونده تبدیل میشود.
مرگ پسربچهای فضای آرام برادچرچ را عوض میکند در حدی که حتی ساکنین شهر به جان هم میافتند و زیرآب همدیگر را میزنند. میلر و هاردی باید به موقع اقدام کنند وگرنه دخالتهای بیجای مردم در پرونده و امنیت شهر اختلال بزرگی ایجاد خواهد کرد. از این جهات با شتلند زیاد مقایسه میشود چون داستان هر دو در مناطق روستایی انگلیس رخ میدهد با این حال برادچرچ شهرت بیشتری دارد.
Luther (2010-2019)
جان لوتر: بازرسی ماهر، توانا و کاریزماتیک
بازرس ویژه جان لوتر (ادریس آلبا) شخصیت پیچیدهتر و به همان اندازه باهوشی نسبت به شرلوک دارد. او مثل شرلوک هولمز تا حدی از علم استنتاج استفاده میکند اما بر آن تکیه نمیکند. در عوض مسائل را از زوایای بیشتری بررسی میکند.
علاوه بر این رابطه عجیبی با آلیس مورگان (روث ویلسون) دارد؛ قاتلی که هیچ گاه نتوانست مدرکی علیه او پیدا کند، آلیس علاقه زیادی به لوتر دارد در حدی که حاضر میشود برای مدتی کار خلاف را کنار بگذارد از آن جایی که بازرس نیست و از سازوکار پلیس لندن خبر دارد، راحتتر میتواند به لوتر در تحقیقاتش کمک کند.
دوستی که کاملا اشتباه به نظر میرسد ولی جواب میدهد. رابطه بین شورشی در آثار سوپرهیرویی و مافیا با کارآگاهها را زیاد دیدهایم اما با یک قاتل خیر. در هر صورت هیچ چیزی در دنیای لوتر عادی نیست به ما لندنی را نشان میدهد که با داستانهای نئو نوآر همخوانی بیشتری دارد.
لوتر نقطه عطف کاری ادریس آلبا محسوب میشود قبلا در سریالها و فیلمهای مختلفی بازی کرده بود، با این حال تقریبا در هیچکدام یا شخصیت اصلی نبود یا موفقیت بزرگی کسب نکرد. جان لوتر پلیسی کاریزماتیک و مسئولیتپذیر است که با مجرمهای سادیست و جامعهستیز مبارزه میکند؛ بنابراین شرلوک از نظر کاریزما و جذابیت حرفی برای گفتن مقابل لوتر ندارد.
از طرفی هم کاراکتر بینقصی نیست مواقعی اشتباهاتی انجام میدهد یا رفتارهایی از او سر میزند که ممکن است با آنها موافق نباشید. در هر صورت لوتر بیشترین شباهت به شرلوک هولمز را در دنیای واقعی دارد؛ به همین خاطر به طرفداران شرلوک هولمز و افراد Sherlocked توصیه میشود. فقط یادتان باشد داستان در فصل آخر تمام نمیشود برای جمعبندی داستان حتما باید فیلم Luther: The Fallen Sun را تماشا کنید. نظر شما درباره سریالهای این فهرست چیست؟ بعد از شرلوک شما چه سریال پلیسی را بیشتر دوست داشتید؟
منبع: screenrant
سوالات متداول
بعد از شرلوک سراغ چه سریالهایی برویم؟ لوتر، Line Of Duty و مِر از ایستداون گزینههای خوبی هستند.
سریالهای ذکرشده چه برتری نسبت به شرلوک دارند؟ فضایی کاملا ملموس و واقعگرایانه دارند، علاوه بر این ریتم بسیار خوبی دارند و هیجانانگیز هستند.
فینال بازار لجندز لیگ ۵ با بیگزموگ، سام صابری و خفنهای یوتوب + جایزه گوشی گیمینگ برای بینندهها
نظرات