۷ فیلم ترسناک آسیایی که نباید به هیچوجه از دست بدهید
سینمای آسیایی مدتهاست که منبعی برای ترسهای نوآورانه و عمیقا تکاندهنده و جایگزینی وحشتناک برای کلیشههای ژانر غربی ارائه میدهد. در حالی که هالیوود در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ اغلب بر اسلشرها و ترسهای ناگهانی تمرکز داشت، فیلمسازان در کشورهای آسیایی نوع متفاوتی از ترس را پرورش میدادند که ریشه در وحشت روانی، داستانهای فرهنگی و فشارهای سنگین اجتماعی داشت.
این رویکرد منحصر به فرد جنبشی سینمایی خلق کرد که برخی از جسورانهترین و تاثیرگذارترین فیلمهای دهههای اخیر را به وجود آورد. دلیلش این است که قدرت ماندگار وحشت آسیایی در توانایی آن برای نفوذ به درون انسان و ماندن در ذهن است، به طوری که بیننده حتی پس از پایان تیتراژ نیز حس ناراحتی و نگرانی مداوم را تجربه میکند.
با بهرهگیری از منبع اضطراب جهانی پیرامون فناوری، خانواده و دیگر مفاهیم، فیلمهای ترسناک آسیایی داستانهایی خلق میکنند که هم فرهنگمحور و خاص و هم عمیقا درگیرکننده هستند. فیلمهای لیست پیشرو، مثالهای واضحی از این سنت هستند و هرکدام سفری ضروری و فراموشنشدنی به اعماق ترس، که هنر فوقالعاده و قدرت هراسآور سینمای ترسناک آسیایی را به نمایش میگذارند.
۷. Ichi the Killer
فیلم «ایچی قاتل» ساخته تاکاشی میکه بر اساس مجموعه مانگای هیدئو یاماموتو، در سال ۲۰۰۱ اکران شد که دنیای خشونت یاکوزا را به تصویر میکشد. داستان حول کاکیهارا (با بازی تادانوبو آسانو) جریان دارد؛ یک مجری سادیسمی که به دنبال رئیس گمشده خود است. سفری که او را در مسیر تقابل با ایچی (با بازی نائو اوموری)، مردی روانی و آسیبدیده که تحت تاثیر قرار گرفته و به یک قاتل بیرحم تبدیل میشود، قرار میدهد. این فیلم به صحنههای خونین و اغلب کارتونی خود مشهور است و شامل شکنجهها و قطعهقطعه کردنهای رعشهآوری است که با هدف شوکه کردن و مواجهه با مخاطب طراحی شدهاند. با این حال، کارگردانی میکه خشونت اغراقآمیز را به شکلی از هنر سورئالیستی تبدیل میکند و تجربهای سینمایی خلق میکند که هم نوین و هم دلخراش است.
در سطوح زیرین خونریزی و خشونت آشکار «ایچی قاتل»، کاوشی پیچیده در مورد درد، لذت و وسواس نهفته است. کاکیهارا مردی است که با نیاز شدید به تجربه حداکثر حسها هدایت میشود و معتقد است تنها ایچی قادر به ارائه آن است. از این رو، فیلم الگوهای سنتی قهرمان و شرور را زیر سوال میبرد و دنیایی را به تصویر میکشد که پر از شخصیتهای عمیقا آسیبدیده و از لحاظ اخلاقی مبهم است. «ایچی قاتل» فیلمی چالشبرانگیز و اغلب طاقتفرساست، اما تعهد بیباکانهاش به دیدگاه منحرف خود و مطالعه پیچیده شخصیتها، آن را به اثر فراموشنشدنی سینمای افراطی تبدیل میکند.
۶. Thirst
فیلم «تشنگی» ساخته پارک چان ووک در سال ۲۰۰۹، بازآفرینی موفق و درخشان اسطوره خونآشامی است که وحشت، رمنس و کمدی تاریک را با هم ترکیب میکند. داستان حو ل شخصیت سانگ-هیون (با بازی سونگ کانگ-هو)، یک کشیش متعهد کاتولیک، میچرخد که پس از یک آزمایش پزشکی اشتباه، به خونآشام تبدیل میشود. او که درگیر گناه و عذاب وجدان ناشی از تمایل تازهاش به خون شده، شرایطش زمانی پیچیدهتر میشود که با ته-جو (با بازی کیم اوک-وین)، همسر دوست دوران کودکیاش، رابطه عاشقانهای آغاز میکند. آنچه در ادامه رخ میدهد، سقوط غمانگیز به فساد اخلاقی است، جایی که این دو عاشق درگیر خواستههای درهمتنیده خود نسبت به خون و یکدیگر میشوند.
این فیلم که از رمان «ترز راکن» اثر امیل زولا، الهام گرفته، از خونآشامی بهعنوان استعارهای قدرتمند برای تمایلات سرکوبشده، گناه و ریاکاری در دینداری استفاده میکند. این اثر به زیبایی فیلمبرداری و با مهارت کارگردانی شده است، و چان ووک استادانه تعادل بین لحظات خشونتآمیز و صحنههای طنز غیرمنتظره و غم عمیق را حفظ میکند. علاوه بر این، نقشآفرینی سونگ کانگ-هو و کیم اوک-وین فوقالعاده است و ماهیت ناامیدکننده و مخرب رابطه عاشقانه شخصیتهایشان را بهخوبی به تصویر میکشد.
۵. Train to Busan
فیلم «قطار بوسان» ساخته یون سانگ-هو، ژانر زامبی را با اکشن پرانرژی و عمق عاطفی غیرمنتظره احیا کرد. داستان درباره شخصیت سوک-وو (با بازی گونگ یو)، پدری بدبین و معتاد به کار، میچرخد که دخترش سو-آن (با بازی کیم سو-آن) را با قطار سریعالسیر از سئول به بوسان میبرد تا او مادرش را ببیند. این سفر وقتی که آخرالزمان زامبیها در سراسر کشور رخ میدهد و مسافران را در نبردی ناامیدانه برای بقا در قطار متحرک گرفتار میکند، چالشبرانگیز میشود. محیط تنگ و محدود قطار به یک مکان بینقص برای درام انسانی تبدیل میشود، زیرا بازماندگان نه تنها با زامبیهای خونخوار بلکه با خودخواهی و ترس همسفرانشان نیز روبهرو میشوند.
در حالی که «قطار بوسان» صحنههای اکشن هیجانانگیز و استادانه طراحیشدهای ارائه میدهد، قدرت واقعی آن در تمرکز بر توسعه شخصیتها و نقد اجتماعی نهفته است. تحول سوک-وو از یک مدیر سرمایهگذاری خودمحور به یک محافظ فداکار، هسته عاطفی داستان است و اوج دلخراش فیلم را قدرتمندتر میکند. این فیلم کاوشی جذاب و تاثیرگذار در مورد فداکاری، انسانیت و معنای انسان خوب بودن در مواجهه با وحشت غیرقابل تصور است و آن را به یکی از فیلمهای ترسناک آسیایی ضروری تبدیل میکند که همه باید آن را تماشا کنند.
۴. Shutter
فیلم ترسناک تایلندی «شاتر» که در ۲۰۰۴ اکران شد، نمونهای عالی از بازآفرینی داستانهای ارواح است. این فیلم به کارگردانی بانجونگ پیسانتاناگون و پارکپوم وونگپوم، داستان یک عکاس به نام تون (با بازی آناندا اورینگام) و دوستدخترش جین (با بازی ناتاویرانوش تونگمی) را دنبال میکند که در یک تصادف رانندگی نقش دارند. خیلی زود، سایههای مرموز در عکسهای تون ظاهر میشوند و او با درد شدید گردن دست و پنجه نرم میکند. وقتی جین به بررسی این اتفاقات عجیب میپردازد، راز تاریکی از گذشته تون را کشف میکند و مشخص میشود که این تسخیر با زنی به نام ناتر و عملی وحشتناک مرتبط است.
«شاتر» در ایجاد حس ترس فوقالعاده عمل میکند و با استفاده از مفهوم عکاسی روح، صحنههای واقعی و بهیادماندنی وحشت را خلق میکند. فیلم همچنین میداند چگونه عناصر ماوراءالطبیعه را با یک معمای جذاب متعادل کند که بهتدریج حقیقت پشت تسخیر را آشکار میکند. در نهایت، فاش شدن راز اصلی داستان شوکهکننده است و فیلم را از یک قصه ارواح ساده به روایتی فراموشنشدنی از تروما و گناه غیرقابل فرار تبدیل میکند. آخرین تصویر سرد و وحشتناک آن یکی از نمادینترینها در تاریخ ترس مدرن است و «شاتر» را به یک کلاسیک ترسناک تبدیل میکند.
۳. A Tale of Two Sisters
فیلم ترسناک روانشناختی «داستان دو خواهر» ساخته کیم جی-وون، اثری زیبا و استادانه است که از یک قصه فولکلور دوران جوسئون الهام گرفته شده است. داستان حول دو خواهر به نامهای سو-می (با بازی ایم سو-جونگ) و سو-یئون (با بازی مون گئون-یئونگ) جریان دارد که پس از بازگشت از یک بیمارستان روانی، به خانه پدرشان و نامادری سرد و ظالمشان، اون-جو (با بازی یوم جونگ-آه)، بازمیگردند. خانه پر از حس خطر است و خواهران خیلی زود طی سلسلهای از وقایع بهظاهر ماوراءالطبیعه مورد آزار قرار میگیرند، در حالی که تنش با نامادریشان به درگیریهای خشونتآمیز تبدیل میشود.
«داستان دو خواهر» با فیلمبرداری زیبا و طراحی صدای بسیار واقعی، حس واقعی اضطراب را ایجاد میکند. روایت عمدا شکسته و گیجکننده است تا وضعیت روانی شخصیت اصلی را منعکس کند و مخاطب را دائما در حال پرسش درباره واقعیت نگه دارد. وحشت واقعی این فیلم در پرده پایانی ویرانگرش آشکار میشود، جایی که پیچشی شوکهکننده رخ میدهد و کل داستان را به کاوشی دلخراش در مورد غم و گناه تبدیل میکند.
۲. Ringu
فیلم شاهکار هیدئو ناکاتا در سال ۱۹۹۸، «حلقه»، اثری است که موج وحشت ژاپنی (J-horror) را شعلهور کرد و مخاطبان غربی را با نوع جدیدی از ترس ماوراءالطبیعه آشنا کرد. بر اساس رمان کوجی سوزوکی، داستان حول افسانهای شهری درباره یک فیلم ویدیویی نفرینشده میچرخد که بیننده آن را هفت روز پس از تماشای آن میکشد.
وقتی روزنامهنگار ریکو آساکاوا (با بازی ناناکو ماتسوشیما) متوجه میشود که خواهرزادهاش قربانی این نفرین شده، تحقیقات خود را آغاز میکند که او را مجبور میکند خودش نوار را تماشا کند. با به خطر افتادن جان خود و فرزند خردسالش که نیز در معرض نفرین قرار دارد، ریکو باید راز نوار و روح انتقامجوی ساداکو یامامورا را کشف کند.
«رینگو» نمونهای عالی از وحشت تدریجی است که تمرکز خود را بر تنش روانی گذاشته و کمتر به ترسهای ناگهانی متکی است. قدرت فیلم از حس فراگیر اجتنابناپذیری ناشی میشود، چرا که ضربالاجل هفت روزه احساس خفگی و نابودی مداومی ایجاد میکند. علاوه بر این، کارگردانی ناکاتا ظریف و کنترلشده است و اجازه میدهد وحشت بهتدریج رشد کند تا به نقطه عطف نمادین فیلم برسد. تصویر ساداکو که از تلویزیون بالا میآید، یکی از بهیادماندنیترین صحنهها در تاریخ ژانر وحشت است و نقطه اوج کامل تعلیق بیوقفه فیلم را نشان میدهد.
۱. Audition
فیلم «آدیشن» ساخته تاکاشی میکه، اثری است که با درام آهسته آغاز میشود و بهتدریج به یکی از هراسآورترین تجربهها در سینمای وحشت تبدیل میشود. داستان فیلم درباره آویاما (با بازی ریو ایشیباشی)، یک بیوه میانسال بوده که به پیشنهاد دوست تهیهکننده فیلمش، یک فراخوان ساختگی برای انتخاب همسر جدید ترتیب میدهد. او شیفته آسام یامازاکی (با بازی ایهی شیینا)، بالرین سابقی آرام و اسرارآمیز، میشود. در حالی که رابطهاش با او شروع میشود، او چندین هشدار و نشانه خطر را نادیده میگیرد و بهتدریج متوجه میشود که گذشته تاریک آسام او را به موجودی واقعا هیولاگونه تبدیل کرده است.
در یک ساعت اول، این فیلم مانند یک مطالعه شخصیت عمل میکند و مخاطب را به یک حس امنیت کاذب میکشاند تا به اوج مشهور و وحشتناک خود برسد. ریتم عمدی فیلم باعث میشود انفجار نهایی خشونت بیش از پیش شوکهکننده و تاثیرگذار باشد. صحنه نهایی شکنجه اثری هنری است، یک تجربه بیرحمانه و تاریک که فراموشکردنی نیست. فراتر از ارزش شوکهکننده، «آدیشن» نقدی ترسناک از تبعیض جنسیتی و عینیتبخشی انسانها ارائه میدهد و پایان وحشتناک آن را به نوعی انتقام تحریفشده و عدالتمندانه تبدیل میکند.
منبع: Comicbook
اعترافات جنجالی یوتوبرهای فارسی؛ میزگیم با بیگزموگ

از فیلم تشنگی خوشم اومد چون عاشق فیلم های دروکولایی ام