تمام فیلمها و سریالهای «لیلو و استیچ»، از بدترین تا بهترین
بیش از ۲۰ سال است که مجموعهی «لیلو و استیچ» قلب مخاطبان در سراسر جهان را تسخیر کرده. با ترکیبی از ماجراهای بامزه، پیوندهای احساسی خانوادگی و حالوهوای گرم هاوایی. آنچه در سال ۲۰۰۲ با یک فیلم انیمیشن سادهی دیزنی شروع شد، در نهایت به یک مجموعهی چندبخشی (و حتی چندزبانه) گسترش پیدا کرد که با فیلمها، سریالها، اسپینآفها و نسخههای کوتاه تازه، داستانهای استیچ و لیلو را برای نسلهای جدید زنده نگه داشته است.
در طول این سالها، این فرنچایز سه فیلم ویدیویی، چند سریال انیمیشنی و حتی یک اسپینآف چینی تولید کرده است. هر قسمت، چه در پسزمینهی جزیرهی کائوآی هاوایی اتفاق بیفتد و چه در سواحل اوکیناوا در ژاپن، ماجراهای زوج نامتعارف اما دوستداشتنیِ لیلو و استیچ را روایت میکند که در مواجهه با تهدیدهای خطرناک، معنای واقعی خانواده را کشف میکنند. محبوبیت این فرنچایز و پرداخت ماندگار آن به مفاهیمی چون دوستی و پذیرش، باعث شده استیچ که (در ابتدا با نام آزمایش ۶۲۶ شناخته میشد) به یکی از نمادهای فراموشنشدنی دنیای دیزنی تبدیل شود.
Stitch! New Specials (۲۰۱۲، ۲۰۱۵)
Stitch! New Specials دو قسمت ویژه هستند که پس از پایان فصل سوم سریال Stitch! و بعد از اتمام آن در دیزنی پلاس منتشر شدند. هر کدام از این قسمتها شامل دو اپیزود جداگانهاند که بهترتیب «استیچ و سیارهی شن» و «خاطرهی کامل» نام دارند. در اپیزود اول، استیچ به سیارهی خشک و جنگزدهی کاتونا فراخوانده میشود تا در حل بحرانی که کل سیاره را تهدید میکند نقش داشته باشد.
او دوستانش، از جمله یونا و زمین را ترک میکند تا در میان شنهای خطرناک حرکت کند، با دشمنان نیرومند روبهرو شود و صلح را به کاتونا بازگرداند. در اپیزود دوم با عنوان «استیچ! خاطرهی کامل»، ما وارد بخش احساسیتر سفر استیچ میشویم؛ جایی که یونا ناپدید شده و استیچ با تمام وجود در جستوجوی اوست. داستان تلاشهای او را دنبال میکند که هم تأثیرگذار است و هم پرتنش.
پاداشی حماسی و احساسی
این دو قسمت ویژه درواقع هدیهای کوچک برای طرفداران فرنچایز بهشمار میآیند؛ آثاری مستقل که با وجود نداشتن ارتباط مستقیم با خط اصلی داستان، همچنان حالوهوایی احساسی و فضاسازی عمیق دارند. در اپیزود اول، ترکیب صحنههای اکشن با لحظات تأملبرانگیز، ما را با چهرهای تازه از موجود آبی محبوب روبهرو میکند که باید نقش خود را در دنیایی ناآشنا پیدا کند. اپیزود دوم نیز بر مفهوم دوستی تمرکز دارد و بُعد احساسی تازهای به شخصیت استیچ اضافه میکند.
هر دو اثر بهخاطر حضور شخصیتهای جدید و آزمایشهای تازه، میان مخاطبان محبوب شدند، اما در روند کلی فرنچایز تأثیر قابلتوجهی نگذاشتند و اغلب بهعنوان اپیزودهایی فرعی در مجموعهی انیمه نادیده گرفته میشوند.
۸. لیلو و استیچ (۲۰۲۵)
نسخه لایو اکشن و انیمیشن ترکیبی از فیلم کلاسیک «لیلو و استیچ» که با بازی مایا کئالوها در نقش لیلو و صدای کریس سندرز بهعنوان استیچ ساخته شده است. این فیلم با فروش بیش از ۱ میلیارد دلار در گیشه، موفقیت تجاری بزرگی برای دیزنی محسوب میشود. با وجود وفاداری به داستان اصلی، برخی منتقدان از فقدان جذابیت و عمق احساسی نسخه انیمیشن انتقاد کردند.
این نسخه لایو اکشن با استقبال متفاوتی از سوی منتقدان و تماشاگران روبهرو شد. برخی منتقدان از وفاداری به داستان اصلی و بازی جذاب مایا کئالوها تمجید کردند، در حالی که برخی دیگر از فقدان جذابیت و عمق احساسی نسخه انیمیشن انتقاد کردند.
Stitch & Ai (۲۰۱۷)
پس از آنکه فرنچایز محبوب Lilo & Stitch وارد دنیای انیمه ژاپنی شد، اینبار الهامبخش یک نسخهی چینی (دانگهوا) شد و با سریال Stitch & Ai در تلویزیون چین به نمایش درآمد. داستان این مجموعه در پسزمینهی کوههای دیدنی هوانگشان در چین میگذرد و ماجراجوییهای استیچ را دنبال میکند؛ جایی که او با دختری چینی به نام وانگ آی لینگ همراه میشود. آی لینگ به استیچ کمک میکند تا در برابر دو گروه بیگانهی رقیب به نامهای جابودیها و وولانگونگها مقاومت کند؛ موجوداتی که قصد دارند از قدرتهای استیچ برای پیروزی در یک جنگ فضایی استفاده کنند.
ماجراجوییهای تازهی استیچ
مانند دیگر قسمتهای فرنچایز، Stitch & Ai نیز بر مضامینی همچون خانواده، وفاداری و شجاعت تمرکز دارد. اما آنچه باعث میشود این نسخه کمتر از سایر آثار تأثیرگذار باشد، فضای بیش از حد چینی آن در بازآفرینی داستان کلاسیک دیزنی است. البته این مسئله لزوماً نکتهی منفی نیست، چرا که کیفیت بصری انیمیشن چشمگیر و زیباست، اما درعینحال به نظر میرسد سریال بسیاری از عناصر احساسی و صمیمی نسخهی اصلی را کنار گذاشته است.
در این مجموعه، شخصیتهای فرعی و «خویشاوندان» استیچ جای خود را به موجودات اسطورهای تازهای دادهاند که جامبا پس از مطالعهی طومارهای باستانی چینی خلق میکند؛ ایدهای که دیدنش لذتبخش است و حالوهوای بومی منحصربهفردی به مجموعه میبخشد.
Leroy & Stitch (۲۰۰۶)
Leroy & Stitch آخرین قسمت از مجموعه فیلمهای Lilo & Stitch است و بهزیبایی ماجراهای لیلو، استیچ و خانوادهی گستردهی آنها را به پایان میرساند. داستان بلافاصله پس از اتفاقات سریال Lilo & Stitch: The Series آغاز میشود؛ جایی که لیلو ناچار است از استیچ، جامبا و پلیکلی جدا شود. در همین زمان، دکتر همسترویل از زندان میگریزد و موجودی جدید به نام لروی را میسازد؛ همزادی شیطانی از استیچ که هدفش تسخیر کهکشان است. با افزایش تعداد لرویها و گسترش تهدیدشان، لیلو و استیچ دوباره متحد میشوند تا با کمک دوستانشان در برابر ارتش خطرناک او بایستند.
پایانی حماسی برای مجموعه
به کارگردانی تونی کریگ و رابرتس گاناوی، Leroy & Stitch داستانی پرانرژی و پر از اکشن ارائه میدهد که با نبردی باشکوه میان خیر و شر به سرانجام میرسد. این اثر اگرچه عمق عاطفی نسخهی اصلی را ندارد، اما با فضای سرگرمکننده، قدرتهای عجیب و شوخطبعی خاص خود، تماشاگر را راضی میکند. حضور گروه کامل صداپیشگان در صحنهی پایانی، حس جمعبندی و وداعی باشکوه به فیلم میدهد و معرفی شخصیت لروی نیز از جنبههای جالب و خلاقانهی این قسمت بهشمار میآید.
Stitch! (۲۰۰۸ – ۲۰۱۱)
نسخهای انیمهای از فرنچایز، Stitch! استیچ شیطون و محبوب را به ژاپن میبرد، جایی که او با دختری خوشقلب به نام یونا کامیهارا دوست میشود، کسی که نقش جایگزین لیلو را دارد. داستان در جزیرهای تخیلی در ساحل اوکیناوا رخ میدهد و ماجراهای آنها را دنبال میکند؛ جایی که با تهدیدات جدید روبهرو شده و چالشهای هیجانانگیزی را تجربه میکنند. با حضور استودیوی مادهاوس در تولید، سریال عناصر فرهنگی خاص ژاپن را به داستان میآورد و همین باعث میشود رفتارها و شیطنتهای استیچ هم تازه و هم آشنا به نظر برسد.
چرخش فرهنگی در فرنچایز
با بازآفرینی فرنچایز در قالب انیمه، Stitch! دید تازهای به مضامین اصلی دوستی، جامعه و استقامت ارائه میدهد. کارگردانان ماسامی هاتا و فومیهیرو یوشیمورا با شناخت دقیق مخاطبان هدف خود، در سه فصل، بهویژه فصلهای دوم و سوم با عنوانهای The Mischievous Alien’s Great Adventure و Best Friends Forever، داستانسرایی، دینامیک شخصیتها و ماهیت شخصیتی استیچ را بهطرزی خلاقانه بازآفرینی میکنند.
Stitch! The Movie (۲۰۰۳)
پیگیری مستقیم نسخهی ویدیویی فیلم ۲۰۰۲، Stitch! The Movie دقیقاً پس از اتفاقات نسخهی اصلی رخ میدهد. استیچ از فکر زندگی در خانوادهی تازهاش یا «اوهانا» هیجانزده است اما همچنان با سازگاری با زندگی در هاوایی مشکل دارد. وقتی کاپیتان گانتو، بیگانهی بزرگ و عضلانی و آنتاگونیست داستان، دوست و خالق استیچ، جامبا، و دیگر آزمایشها را میرباید، لیلو و استیچ باید مأموریتی برای نجات آنها آغاز کنند.
پل کامل به سریال
با معرفی شخصیتهای جدید مانند Experiment 625 که با وجود داشتن قدرتهایی مشابه استیچ، علاقهی بیشتری به ساندویچ دارد، فیلم همان جذابیت و طنز نسخهی اصلی را ارائه میدهد. از طرفی تماشای این اثر یک جورهایی ضروری است، چون پایه و اساس سریال Lilo & Stitch: The Series را فراهم میکند. پیوند میان لیلو و استیچ عمق جدیدی به دنیای فرنچایز میبخشد و داستان جذاب آن به زیبایی فیلم میافزاید.
Lilo & Stitch 2: Stitch Has a Glitch (۲۰۰۵)
این فیلم از نظر زمانی بین فیلم اصلی و سریال اتفاق میافتد و دنبالهی مستقیم آن است. داستان دربارهی مشکل استیچ است که رابطهاش با لیلو را تهدید میکند. استیچ دوباره به رفتارهای خرابکارانهی خودش بازمیگردد و لیلو باید راهی پیدا کند تا او را نجات دهد و همزمان برای مسابقهی هولا آماده شود.
دنبالهای احساسی و هیجانانگیز
دیزنی همیشه بلد بوده شخصیتهایی بسازد که دل بیننده را بلرزاند. در این فیلم، تلاشهای درونی استیچ و عزم لیلو برای نجات او، حس دوستی و وفاداری را نشان میدهد. داستان هم احساسی است و هم هیجانانگیز و زمانبندی برای نجات استیچ، باعث میشود تماشای فیلم جذابتر شود. بازی صداها هم بهویژه داکوتا فنینگ در نقش لیلو بسیار خوب و تاثیرگذار است.
Lilo & Stitch: The Series (۲۰۰۳ – ۲۰۰۶)
این سریال داستانش را مستقیماً از Stitch! The Movie ادامه میدهد که نقش فیلم معرفی ویدیویی برای سریال را داشت. در این سریال، لیلو و استیچ مأمور میشوند تا ۶۲۵ آزمایش دیگر دکتر جامبا را که در سراسر هاوایی پخش شدهاند پیدا و اصلاح کنند. در هر قسمت، یک آزمایش جدید معرفی میشود و لیلو با ایمان قوی به مفهوم «اوهانا» یا خانواده، تلاش میکند آنها را از موجوداتی شلوغ و آشفته به اعضای مفید جامعه تبدیل کند.
ماجراجویی سرگرمکننده که دنیای فرنچایز را گستردهتر میکند
سریال Lilo & Stitch در دیزنی چنل پخش شد و دنیای علمی-تخیلی و شوخطبع فرنچایز را بیشتر گسترش داد، فرهنگ غنی هاوایی را به آن اضافه کرد و داستانی مناسب خانواده ساخت. با هدایت کارشناسانهی ویکتور کوک و دان مککینون، سریال تعادل خوبی بین اکشن، کمدی و لحظات سبک و شیرین ایجاد میکند و به بخشی مهم از فرنچایز تبدیل میشود.
ساختار اپیزودیک سریال این امکان را میدهد که بینندگان دوباره با شخصیتهای محبوب خود همراه شوند و تیمی که روی انیمیشن کار میکند بتواند آنها را بیشتر توسعه دهد و به داستان فیلمها وصل کند.
Lilo & Stitch (۲۰۰۲)
این فیلم جایگاه ویژهای در دوران احیای انیمیشن دیزنی در دهه ۲۰۰۰ دارد و شروع تمام ماجراهاست. داستان حول دو شخصیت اصلی میچرخد: یک بیگانهی سرکش و تقریباً نابودنشدنی به نام آزمایش ۶۲۶ که از دست مأموران بینکهکشانی فرار میکند و در سواحل گرمسیری کائوآی، هاوایی فرود میآید، و لیلو پلکای جوان و عجیب، که زیر نظر خواهر بزرگترش زندگی میکند. لیلو این بیگانه را به عنوان «سگ» جدیدش قبول میکند و او را استیچ مینامد. از اینجا دوستی نزدیک آنها شکل میگیرد و استیچ شروع به بازنگری در هدف اصلی خود میکند.
آغاز فرنچایزی دوستداشتنی
Lilo & Stitch فیلمی بود که پایهی یک فرنچایز کامل را گذاشت و محور آن دوستی گرم و پرچالش بود. کارگردانی فیلم بر عهدهی کریس سندرز و دین دبلویس بود و داستان اصلی از خود سندرز بود. فیلم هم خندهدار و هم فکربرانگیز است. سندرز صداپیشگی استیچ را انجام داد و دیویچ چیس نقش لیلو را فوقالعاده ایفا کرد. این یک ماجراجویی واقعی انیمیشنی با فضای علمی-تخیلی است و هنوز هم یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین آثار فرنچایز به شمار میرود.
منبع: Movieweb
اعترافات جنجالی یوتیوبرهای فارسی؛ میزگیم با بیگزموگ


نظرات