۸ بازی جهانباز برای کسانی که میخواهند محو جهان بازی شوند
معرفی بازیهای جهانباز با تجربهای عمیق دقیقاً همان نسخهای است که باید برای همهی ما بپیچند. روزمرگی، بازیهای تکراری، حجم سنگین شوترها، مراحل و داستانهای قابل پیشبینی و بسیاری موارد دیگر، سالها است که حداقل من را به سوی تجربهی آثار جهانباز سوق داده پس همراه مجله بازار باشید تا با معرفی ۸ بازی جهانباز برای کسانی که میخواهند محو جهان بازی شوند شما را هم از دست بازیهای تکراری نجات دهم.
در عصری که بازیهای جهانباز اغلب اندازه را بر محتوا ترجیح میدهند، چند اثرِ نادر همچنان موفق میشوند جوهرهی واقعی غرق شدن در بازی را به تصویر بکشند. این بازیها فراتر از ارائه، آزادیعمل میسازند چرا که آنها مکانهایی خلق میکنند که ملموس، معنادار و عمیقاً انسانی به نظر میرسند. از قلمروهای فانتزی غرقِ در اسطورهها گرفته تا شهرهای مدرنی که با نبضشان، زندگیهای متعددی را شکل میدهند. این بازیها شما را دعوت میکنند تا در داستانها، مناظر و شخصیتهایشان گم شده و با بالا و پایین روایتهایشان همگام شوید. بهترین بازیها در این ژانر، تعادلی بین کاوش و هنر برقرار میکنند و کنجکاوی و تأمل را به همان اندازهی آثار اکشن پاداش میدهند. این آثار فقط یک بازی نیستند چرا که محیطهای کاملی محسوب میشوند که عملاً شما را به زندگی کردن در خود دعوت میکنند و هر کدام تعریف جدیدی از فرار را به دنیایی متفاوت ارائه میدهند.
The Witcher 3: Wild Hunt
بازی The Witcher 3: Wild Hunt، یک تعریف واقعی از غرق شدن در یک بازی Open World را ارائه میدهد. هر مکان در این بازی داستانی را روایت میکند و از باتلاقهای پر از هیولا گرفته تا پایتختهای سیاسی مملو از توطئه و دسیسه، همیشه داستانی در انتظار شماست. بازی ویچر ۳ با ماموریتهایی که بار احساسی و معنایی عمیقی دارند و تصمیمهایی که در سراسر روایت تاثیر میگذارند شناخته میشود که در این بازی همچنان شاهد یکی از بهترین نویسندگیها در دنیای بازیهای ویدیویی هستیم.
سفر گرالت در این دنیای خاکستری از نظر اخلاقی، ساعتهای بیشماری را برای شما فراهم میکند تا خود را در آن گم کنید. جزئیات بصری و جوی بازی، قاره (Continent) را با عمقی خیرهکننده به زندگی میآورد و اکوسیستمهای غنی، چرخههای روز و شب، و شخصیتهای بهیادماندنی، جهانی را خلق میکنند که حتی در سکون نیز زنده به نظر میرسد. حتی پس از گذشت این همه سال، تعداد کمی از بازیها توانستهاند تعادل بین آزادی و داستانسرایی را به اندازه The Witcher 3 بهطور مؤثری به دست آورند.
Red Dead Redemption 2
بازی Red Dead Redemption 2 آمریکای دوره وسترن را به سفری گسترده و احساسی تبدیل میکند. هر جزئیات، از صدای خرد شدن برف زیر پاها گرفته تا گفتوگوهای پراکنده در سالنهای غبارآلود، حس اصالت بازی را تقویت میکند و روایت بازی بهطور طبیعی با کاوش شما پیش میرود و اگر از دسته افرادی باشید که سرعت خود را کم میکنند تا طبیعت وحشی اطراف را جذب کنند، بازی در شکلی شایسته به شما پاداش میدهد.
جهان بازی رد دد ردمپشن ۲ با هدف و کاملاً زنده به نظر میرسد وفرقی نمی کند که چه فعالیتی را زیر نظر بگیرید، جایی که حیوانات شکار میکنید، قطارهایی که طبق برنامه حرکت میکنند و شهرهایی که با باز شدن پای باندها تکامل مییابند. ریتم بازی به تامل دعوت میکند و اکشن مداوم را با احساسات عمیق جایگزین میکند. زمانی که داستان آرتور به پایان میرسد، مرز آمریکا کمتر شبیه یک صحنه و بیشتر شبیه یک خاطره زنده احساس میشود.
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
اثری مانند The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom، خلاقیت در بازیهای اوپن ورلد را با ارائه آزادی تقریباً نامحدود بازتعریف میکند. این بازی بر پایه نسخه قبلی خود، یعنی Breath of the Wild گسترش مییابد و با معرفی گزینههای جدید، کاوشی عمودی از طریق جزایر آسمانی و قلمروهای زیرزمینی، مناظر آشنا را با سیستمهای جدید ترکیب میکند.
نبوغ لجند او زلدا تیرز او کینگدام در این است که چگونه حل مسئله به شیوهای خلاقانه و بازیگوشانه را تشویق میکند. ابزارهایی مانند Fuse و Ultrahand به بازیکنان امکان میدهند تا خود جهان را شکل دهند و وسایل نقلیه، سلاحها و راهحلهایی بسازند که تنها توسط تخیل خود افراد به واقعایت تبدیل میشوند. هر رویارویی به فرصتی برای خلاقیت تبدیل میشود چرا که این بازی فرصتی برای یک جهان آزاد برای کاوش محسوب شده و یک جعبه شنی زنده بوده که کنجکاوی را به خلق و اکتشاف را به شگفتی تبدیل میکند.
Ghost of Tsushima
بازی Ghost of Tsushima ژاپن فئودال را با هنری شاعرانه به تصویر میکشد و کاوش شما را به لحظاتی از تفکر و مدیتیشن تبدیل میکند. مناظر گسترده آن ترکیبی از واقعگرایی و شگفتی را ارائه میدهند و جهانی را خلق میکنند که هم خطرناک و هم آرام به نظر میرسد پس اگر فقط غرق شدن در یک بازی را میخواهید، تجربه این اثر را از دست ندهید چرا که هر عنصر بصری، از گلبرگهای معلق در هوا گرفته تا بادی که راهنما شماست، شما را عمیقترین ریتم تجربه داستان این جزیره میکشاند.
داستان تحول جین ساکای از یک سامورایی به یک شبح، بازتابی از سفر شما در سرزمینی همیشه در حال تغییر است. نبردهای بازی گوست او سوشیما مانند یک رقص جریان دارند و دقت را با ظرافت در هم میآمیزند، آن هم در حالی که لحظات آرام بازی، تجربه را به انسانیت پیوند میدهند. این بازی از فرمول معمول بازیهای جهانباز فراتر میرود و محیطی را ارائه میدهد که در آن سکون، شرافت و هنر در هماهنگی کامل به هم میرسند.
Elden Ring
بازی Elden Ring از فرمول محبوب سبک سولز لایک الگو گرفته و آن را در یک جهانباز پیادهسازی کرده است، شاید با ارائه جهتگیری اندک به شما کمکی قطرهای کند اما همیشه شما را به پیش رفتن ترغیب میکند. سرزمینهای میانه (Lands Between) بهصورت بیپایان امتداد دارند و پر از مسیرهای مخفی، ویرانههای باستانی و باسهایی که عزم و مهارت بازیکن را به چالش میکشند، هستند.
کاوش در بازی Elden Ring حسی طبیعی دارد و بهجای تکیه بر نشانگرها یا نقشهها، توسط کنجکاوی هدایت میشود و فضای بازی الدن رینگ ترکیبی از ویرانی و شکوه است که خود جهان را به یک راوی تبدیل میکند. آزادی در کاوش، مبارزه یا فرار، به هر سفر ریتمی منحصربهفرد میبخشد؛ فرقی نمیکند، از باتلاقهای پوشیده در مه گرفته تا قلعههای سربهفلککشیده، الدن رینگ هیجان ماجراجویی و وزن اکتشاف را در جهانی که به همان اندازه ترسناک است، زیبا به تصویر میکشد.
Cyberpunk 2077
بازی Cyberpunk 2077 شما را به نایت سیتی، کلانشهری نورانی با نورهای نئونی میبرد که با جاهطلبی، فساد و زوال، قلب این شهر میتپد. پس از سالها بهبود و اصلاح، این بازی اکنون یکی از اتمسفریکترین جهانهای باز در دنیای بازیهای ویدیویی را دارد. شما در هر کوچه، آپارتمان و تبلیغ، بازتابی از تقابل بین انسانیت و فناوری را خواهید دید و تجربه من از این بازی، ساعتها فراموشی زندگی واقعی و حیات در قالب شخصیت اصلی داستان سایبرپانک ۲۰۷۷ بود.
بازی سایبرپانک ۲۰۷۷، داستان صعود V در این دنیای سایبرنتیک (Cybernetic)، مسیرهای بیشماری را ارائه میدهد که توسط انتخابها و پیامدهای آنها شکل میگیرند. تراکم بالا و فعالیت مداوم شهر، کاوش را بیپایان و جذاب میکند اما داستانسرایی بازی برای هر بازیکن، شخصی و منحصربهفرد باقی میماند. در زیر این نمایش پرزرقوبرق، تاملی عمیق بر آزادی، هویت و معنای انسان بودن در جهانی ساختهشده توسط ماشینها نهفته است، که شما را هم با جهان بازی و هم با داستانی که سعی در روایت آن دارد، مجذوب خود میکند.
Death Stranding
بازی Death Stranding روایت خود را به سفری از درون خود تبدیل میکند. دنیای متروک و بارانزده آن، به جای پرخاشگری، شما را به صبر، آرامش و حوصله دعوت میکند. شما بیشتر به جای مبارزه، به تفکر ترغیب خواهید شد آن هم زمانی که از میان زمینهای شکسته عبور میکنید و با جوامع منزویای مواجه میشوید که با رشتههای شکنندهای از امید به هم متصل شدهاند.
حس انزوای بازی بزرگترین نقطه قوت آن است و بازی همین قدر که توضیح بالا سخت بود، فلسفی پیش میرود. موسیقی بهآرامی اوج میگیرد و مناظر به تدریج آشکار میشوند تا در لحظات دشواری، آرامش شما را برانگیزند. سیستم آنلاین غیرهمزمان بازی، ارتباط را به همکاری تبدیل میکند و به بازیکنان نادیده اجازه میدهد تا در زمینهای غیرممکن به یکدیگر کمک کنند؛ این امر باعث میشود بازی مانند سفری تاملبرانگیز درباره استقامت، اتحاد و زیبایی، آرام نهفته شده و چیزی مانند پشتکار عمیقتر احساس شود.
Kingdom Come: Deliverance 2
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 تلاش میکند اروپای قرونوسطایی را با اصالتی بینظیر به تصویر کشد. دنیای این بازی، که الهامگرفته از بوهمیای قرن پانزدهم است، حسی واقعی و باورپذیر دارد و تاریخ را بر فانتزی ترجیح میدهد. بازی اولویت را به غرق شدن در دنیای خود میدهد و با حفظ دقت در هر مکانیک، از نگهداری زره گرفته تا سفر با اسب، این موضوع را به نمایش میگذارد.
طراحی بازی کینگدام کام دلیورنس ۲ به تفکر روشمند و تسلط پاداش میدهد و تلاش دارد بگوید از هرجومرج دوری کنید. مبارزات نیازمند زمانبندی و مهارت هستند و روایت بازی در هر لحظه به توجه کامل نیاز دارد تا بتوان آن را واقعاً کنترل کرد. این رویکرد زمینمحور، تجربه بازی را به یک تجربه زیسته تبدیل میکند و نشان میدهد که وقتی جهانی با اینهمه دقت و قدردانی ساخته شود، تا چه حد میتواند مسحورکننده باشد.

منبع: gamerant
اعترافات جنجالی یوتوبرهای فارسی؛ میزگیم با بیگزموگ

نظرات