در یکی از متفاوت‌ترین و جالب‌ترین قسمت‌های باب اسفنجی شلوار مکعبی، ما اختاپوس را در حالی می‌بینیم که تمام محبت خود را به باب اختصاص می‌دهد؛ چرا که فکر می‌کند باعث مرگ او شده و قرار است دوست پر سر و صدای خود را از دست بدهد.

چهارمین قسمت از فصل دوم سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی ایده متفاوتی دارد و در بخش اول نسخه متفاوتی از اختاپوس را به ما نشان می‌دهد. اما در بخش دوم شاهد تکرار تلاش‌های پلانکتون برای دزدیدن فرمول ساخت همبرگر خرچنگی هستیم که درست مانند همیشه با شکست همراه می‌شود. ولی با این حال تعاملات میان باب و پلانکتون آنقدری بامزه است که اصلا ایده تکراری و مستمر مذکور را از یاد ببرید و شروع به خندیدن کنید.

در بخش اول این اپیزود که Dying for Pie نام دارد اختاپوس جهت جشن گرفتن روز همکار یک کیک پای به باب اسفنجی می‌دهد. اما اختاپوس اشتباها به جای یک کیک معمولی یک کیک حاوی بمب را به همکار خود می‌دهد تا اوضاع پیچیده شود. پس از اینکه باب کیک مذکور را می‌خورد اختاپوس متوجه اشتباه خود می‌شود و حسابی عذاب وجدان می‌گیرد. آقای خرچنگ هم در این میان شرایط را احساسی‌تر می‌کند و خطاب به اختاپوس می‌گوید باب تنها چند ساعت دیگر زنده خواهد بود.

در چنین موقعیتی که اختاپوس عذاب وجدان سنگینی دارد سعی می‌کند بهترین و مهربان‌ترین نسخه خود را به تصویر بکشد تا روز پایانی عمر باب به بهترین شکل ممکن بگذرد. البته باب هم که روحش از ماجرا خبر ندارد از تغییرات رفتاری اختاپوس خوشحال شده و در کنار او نهایت لذت را می‌برد. هرچند که هشت‌پای همیشه بداخلاق از رفتارهای باب اسفنجی می‌رنجد، اما به خاطر عذاب وجدانش با این موضوع کنار می‌آید تا دوست اسفنجی‌اش در ساعات پایانی عمر خود خوشحال باشد.

ذهن باب اسفنجی قدرت تشخیص نسخه واقعی آقای خرچنگ را ندارد

با وجود تمامی این تفاسیر در پایان بخش Dying for Pie اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ می‌دهد. در لحظات پایانی این داستان متوجه می‌شویم که باب اصلا کیک حاوی بمب را نخورده و آن را نگه داشته تا بتواند در کنار اختاپوس از آن لذت ببرد. در ادامه و هنگامی که باب می‌خواهد کیک حاوی بمب را به سمت اختاپوس ببرد پایش به سنگ گیر می‌کند و باعث انفجار آن می‌شود. نکته جالب این است که پس از ترکیدن بمب ما شاهد ویدیویی از یک انفجار هسته‌ای در دنیای واقعی هستیم.

در بخش دوم این قسمت که Imitation Krabs نام دارد پلانکتون وارد یک نسخه رباتی از آقای خرچنگ می‌شود تا بتواند به رستوران خرچنگی نفوذ کرده و نحوه ساخت همبرگر را بدزدد. باب اسفنجی هم که عقلش برای تشخیص نسخه واقعی آقای خرچنگ قد نمی‌دهد از تمامی دستورات پلانکتون (که در ربات حضور دارد) اطاعت می‌کند تا از رئیسش سرپیچی نکرده باشد. اما موضوع این است که نسخه اصلی آقای خرچنگ هم دستورات زیادی به باب می‌دهد و همین موضوع باعث خستگی بیش از حد شخصیت اصلی داستان می‌شود.

این بخش از داستان شامل لحظات خنده‌داری است که تا مدت‌ها در ذهن‌تان باقی می‌ماند. پلانکتون که زیاد با ضریب هوشی باب آشنایی ندارد از خنگ بازی او عصبی می‌شود و در یک نقطه کنترل خود را از دست می‌دهد. در همین حین باب اسفنجی در اتفاقی غیرمنتظره متوجه هویت واقعی آقای خرچنگ رباتی می‌شود و او را یک کلاهبردار خطاب می‌کند. هرچند که ایده داستان ممکن است کمی ساده به نظر برسد، اما تعاملات باب و پلانکتون واقعا خنده‌دار و به یاد ماندنی هستند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم کافه‌بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Screen Rant

بهترین بازی‌های کامپیوتری و کنسولی که روی موبایل هم اجرا می‌شوند