بهترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: آقای خرچنگ دل باب را میشکند
آقای خرچنگ با وجود تمام طمعکاریها و خود خواهیهایی که برای کسب پول میکند کمتر به سزای اعمال نادرستش میرسد. اما در این قسمت از باب اسفنجی که در موردش صحبت میکنیم ورق بر میگردد تا این شخصیت هم با پیامدهای کارهای نادرست خود روبرو شود.
پنجمین قسمت از فصل دوم سریال SpongeBob SquarePants هم از دو بخش با نامهای Wormy و Patty Hype تشکیل میشود که در هر دوی آنها باب اسفنجی به طور مجدد چوب سادگی خود را میخورد؛ به گونهای که اگر تنها کمی تعقل میکرد میتوانست شرایط را به نفع خود برگرداند. البته در بخش دوم این قسمت بیشتر تقصیرها به گردن آقای خرچنگ میافتد که به خاطر شکستن قلب باب به سزای عمل نه چندان پسندیده خود میرسد.
بخش اول این قسمت که Wormy نام دارد حول محور حیوان خانگی شخصیت سندی میچرخد. درست مثل سایر ساکنین شهر بیکینی باتم سندی هم حیوان خانگی معقولی ندارد و یک کرم را به خانه خود آورده است. حال در این قسمت ماجرا به گونهای رقم میخورد که سندی مجبور میشود برای چند روزی از شهر فاصله بگیرد و به کارهای خود برسد. به همین خاطر او کرم خانگی خود را به باب و پاتریک میسپرد تا در زمانی که از خانه دور است از وی مراقبت کنند. اما موضوع این است که جانور مذکور یک کرم معمولی نیست و یک کرم ابریشم محسوب میشود؛ چیزی که باب و پاتریک هیچ ایدهای از آن ندارند.
پس از اینکه باب اسفنجی و پاتریک کمی از کرم فاصله میگیرند و سپس پیش او بر میگردند متوجه میشوند که کرم سندی گم شده است. در عوض جای او با یک پروانه زیبا عوض شده که در نگاه اول چشمنواز به نظر میرسد. اما این دو شخصیت که درک خاصی از روند تبدیل کرم ابریشم به پروانه ندارند فکر میکنند که پروانه حیوان خانگی سندی را خورده و یک قاتل محسوب میشود. به همین خاطر آنها حسابی وحشت کرده و از خانه سندی فرار میکنند. در ادامه آنها در تمام سطح بیکینی باتم به نشر این خبر میپردازند و میگویند که یک پروانه قاتل در شهر پیدا شده و همه باید مراقب او باشند. این در حالی است که پروانه بیچاره صرفا از حالت کرم ابریشم درآمده و صرفا ظاهر جدیدی به خود گرفته.
اما بخش دوم که از جذابیت بیشتری برخوردار است Patty Hype نام دارد. در این قسمت آقای خرچنگ به دنبال روشهای جدیدی میگردد تا بتواند حجم بیشتری از همبرگر خرچنگی را به فروش برساند. در ادامه همین بحث باب اسفنجی ایده فروش همبرگرهای رنگی را مطرح میکند که به سختی از طرف آقای خرچنگ رد میشود. در ادامه باب از این رفتار ناراحت شده و دلش حسابی میشکند؛ اما به جای اینکه زانوی غم بغل بگیرد در صدد این بر میآید که خودش ایده همبرگرهای رنگی را به اجرا درآورد.
باب که حسابی از تصمیم خود مصمم است جلوی خانه خود یک مغازه کوچک باز میکند تا به فروش همبرگرهای رنگی بپردازد. خوشبختانه این ایده با واکنشهای فوقالعاده مثبتی روبرو میشود و سایر مردم برای خریدن و خوردن آنها حجوم میبرند. آقای خرچنگ هم که متوجه این موضوع شده حسابی عصبی میشود و تصمیم میگیرد کنترل اوضاع را به دست آورد. به همین خاطر او شروع به فروش همبرگرهای رنگی خود میکند که نتایج خوبی به همراه ندارد.
به عبارتی دیگر هنگامی که آقای خرچنگ این ایده را به عرصه عمل میرساند همبرگرهای رنگی از مد افتادهاند و دیگر کسی از آنها استقبال میکند. بدین ترتیب این خرچنگ پولدوست و خودخواه شکست بزرگی میخورد و ضرر زیادی میدهد. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Screen Rant
بهترین بازیهای تکنفره که باید با دوستاتون بازی کنید
نظرات