ارباب حلقهها ؛ روایت ماجرای جنگ خشم در اواخر عصر اول سرزمین میانه
مدتها قبل از سلطنت وحشتناک سائرون در سرزمین میانه در وقایع ارباب حلقهها ، بزرگترین شر افسانه جی آر آر تالکین، ارباب سائرون، ارباب تاریکی مورگوث بود. او هزاران سال ساکنان سرزمین میانه و والینور را در طول سالهای درختان و عصر اول به وحشت انداخت. به دستور پدر الروند، ارندیل، نیروهای والینور در نهایت به مردم سرزمین میانه کمک کردند تا بر مورگوث و ارتش او غلبه کنند، اما گفتن این کار آسانتر از انجام دادنش بود. جنگی که در نهایت مورگوث در آن شکست خورد، جنگ خشم (War of Wrath) بود که ویرانگرتر از نبردهای آخرین اتحاد یا همان داگورلاد و نبرد حلقه بود.
جنگ خشم در منطقه بلریاند، منطقهای عظیم در شمال غربی سرزمینی که شایر در آنجا قرار دارد، اتفاق افتاد. با وجود این که بلریاند یکی از مهمترین مکانهای سرزمین میانه است، بسیاری از طرفداران ارباب حلقهها با آن ناآشنا هستند، به خصوص اگر فقط فیلمهای اقتباسی پیتر جکسون را تماشا کرده باشند. این به آن دلیل است که جنگ خشم آنقدر ویرانگر بود که بلریاند را از بین برد و آن را از نقشه پاک کرد. جنگ خشم برای تاریخ ارباب حلقهها مهم بود نه تنها به این دلیل که با شکست مورگوث به پایان رسید، بلکه به آن دلیل که چنان ویرانگری ایجاد کرد که نیروهای والینور را متقاعد کرد که مستقیماً در نبرد بعدی علیه سائرون دخالت نکنند. در ادامه با مجله بازار همراه باشید.
مورگوث قبل از جنگ خشم بر سرزمین میانه حکومت میکرد
قبل از جنگ خشم، سلطه مورگوت بر سرزمین میانه کاملاً مطلق بود. این ششمین و آخرین بخش از یک درگیری بزرگتر به نام جنگهای بلریاند بود و زمانی شروع شد که مورگوث دو درخت والینور را نابود کرد و سیلماریلها را دزدید. جنگهای بلریاند عمدتاً بین هیولاهای ارتش مورگوث و قبیله الفهای تبعیدی نولدور در جریان بود، اما انسانها و دورفها نیز گاهی در آن شرکت میکردند. چند نبرد مهم اول جنگهای بلریاند برای مورگوت خاطره بدی داشت، اما او در نبرد شعله ناگهانی و نبرد اشکهای بی شمار دست برتر را بدست آورد. دومی با نابودی شهر مخفی گوندولین، که آخرین پناهگاه الفها بود، به اوج خود رسید.
در این مرحله، مورگوث معتقد بود که او پیروز شده است. دشمنان باقی مانده او در سرزمین میانه ضعیف، پراکنده و ناامید بودند و در والینور پس از نابودی دو درخت، خود را از بقیه جهان جدا کرده بودند. اما مردم آزاد سرزمین میانه به این راحتی تسلیم نشدند. یکی از بازماندگان سقوط گوندولین، ارندیل بود که با کشتی به والینور رفت و اولین انسانی بود که این کار را انجام داد. او از والار، درخواست کرد تا در مبارزه با مورگوث کمک کنند. خود والار به سرزمین میانه نیامدند، اما قدرتمندترین جنگجویان خود از جمله الفهای والینور و برخی ارواح مایار را فرستادند. آنها در سال ۵۴۵ عصر اول به سواحل سرزمین میانه رسیدند و برای پایان دادن به جنگهای بلریاند و سلطنت ارباب تاریک یک بار برای همیشه به خود کمر همت بستند.
جنگ خشم بزرگترین نبرد در تاریخ سرزمین میانه بود
زمانی که افراد والینور به سرزمین میانه آمدند، عقابهای بزرگ، الفها، انسانها و احتمالاً چند دورف به جمع آنها پیوستند. آنها با هم به مورگوث در بلریاند حمله کردند و رسماً جنگ خشم آغاز شد. تالکین این نبرد را در بخش «سفر ارندیل و جنگ خشم» از کتاب سیلماریلیون توضیح داد. سربازان والینور ارباب تاریکی را غافلگیر کردند، اما این از دشواری مبارزه کم نکرد. مورگوث سربازانی از انسانها، اورکها، ترولها، اژدهایان و بالروگها را کنترل میکرد و به کل ارتش قدرتمند خود دستور داد تا با مهاجمان مبارزه کنند. نیروهای جنگی مورگوث به قدری بزرگ بود که حتی نمیتوانست در یک بیابان بزرگ جای بگیرد.
نبرد بعدی به مدت ۴۳ سال ادامه داشت و بلریاند را در بر گرفت. تمام سرزمین شعله ور شده بود، زیرا لشکر والار به شکلهای جوان، زیبا و همچنین وحشتناک ظاهر شده بودند و کوهها زیر پای آنها طنین انداز بودند. تالکین عمداً جزئیات جنگ خشم را مبهم گذاشت، زیرا قرار بود داستانی باشد که عمدتاً از طریق افسانه منتقل شده بود، اما او برخی از لحظات کلیدی را شرح داد. هر اورک و بالروگ یا مردند یا فرار کردند و سربازان والینور شروع به نزدیک شدن به قلعه زیرزمینی مورگوت، آنگبند، کردند.
درست زمانی که به نظر میرسید پیروزی برای مردمان آزاد سرزمین میانه قطعی است، ارباب تاریکی نشان داد که او یک نقشه دیگر در سر دارد. او مخفیانه نژاد جدیدی از اژدهایان خلق کرده بود که برخلاف پیشینیان خود میتوانستند پرواز کنند. ترسناکترین در میان آنها آنکالاگون سیاه (Ancalagon the Black) بود که از اندازه موجودات در وقایع هابیت یا ارباب حلقهها بسیار بیشتر بود.
مورگوث و سربازان والینور از سطح قدرت حاکم در سرزمین میانه بسیار بالاتر بودند
اژدهایان پرنده بلافاصله جریان نبرد را تغییر دادند. تالکین نوشت: شروع آن ناوگان وحشتناک چنان ناگهانی و ویرانگر بود که سربازان والار را به عقب راند، زیرا آمدن اژدها با رعد و برق شدید و طوفان آتش همراه بود. اسماگ از وقایع هابیت که به سنبت اژدهایان مورگوث نسبتاً کوچک است، توانسته بود کل شهرها را با خاک یکسان کند و قدرت هیولاهای غول پیکر مورگوث را به چشم بیاورد. عقابهای بزرگ میتوانستند حملات برخی از اژدهایان کوچکتر را دفع کنند، اما آنها با آنکالاگون نتوانستند درگیر شوند. فقط ارندیل (Eärendil) با کشتی پرنده جادویی خود، توانست این جانور عظیم را بکشد. هنگامی که جسد آنکالاگون سقوط کرد، کوههای بالای انگبند را در هم کوبید و به نبرد پایان داد.
مورگوث به عمق بیشتری در زیر زمین عقب نشینی کرد، اما نتوانست فرار کند. سربازان والینور او را اسیر کردند و در مکانی خلأ مانند او را زندانی کردند. اگرچه الفها و متحدانشان پیروز شدند، اما این اتفاق هزینه زیادی برای سرزمین سرزمین میانه به همراه داشت. جنگ خشم بلریاند را نابود کرد و باعث شد که این سرزمین در اقیانوس غرق شود، برخلاف پادشاهی جزیره نومنور که بعداً درون آب فرو رفت. این ویرانی آنقدر زیاد بود که والار و مایار سوگند یاد کردند که دیگر هرگز مستقیماً در نبردهای سرزمین میانه شرکت نکنند. به همین دلیل، زمانی که سائرون به قدرت رسید، آنها فقط پنج جادوگر را برای کمک به هدایت مردمان آزاد سرزمین میانه فرستادند. جنگ خشم نشان داد که مداخله والار آخرین راه حل مطلق با پیامدهای ویرانگر بود. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا آن را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: cbr
بهترین بازیهای تکنفره که باید با دوستاتون بازی کنید
بالا،اول مقاله نوشتین که بلریاند در نهايت به شایر تبدیل میشود. فک کنم این اشتباه باشه چون که بلریاند غرق میشه.
اسماگ هم که توی وقایع هابیت حضور داشت، سن و سالش به جنگ خشم نمیرسه
چون بعد از جنگ خشم فقط دو اژدها زنده میمونن و فرار میکنن که اسماگ جزو اونا نیست
سلام دوست عزیز
نگفتیم که خود شایره، منظورم اینه که در شمال غربی سرزمینی اتفاق افتاده که اونجا شایر قرار داره.
از طرفی هم نگفتیم که خود اسماگ اونجا بوده، بلکه او اژدهایانی که میتونستن پرواز کنن، اجداد اسماگ بودن
همش افسانه هست نیست ؟
نه، عین واقعیت است😏.بابابزرگ من خودش در آن جنگ حضور داشت😜.