۱۰ فیلم معروف با حضور سگ ها؛ یار و یاور انسانها
از روزهای ابتدایی سینما تا به امروز، سگهای مشهور در فیلمها، بر پردهی سینما نور درخشانی تاباندهاند. آنها قلب ما را بهگونهای فشردهاند که کمتر بازیگر دیگری توانسته این کار را انجام دهد. این بازیگران سگ برخی از بهترین سگهای آموزشدیده در جهان هستند و میتوانند انواع حرکات و ترفندها را انجام دهند. آنها نقشهایی از دوستان شاد تا قهرمانان اصلی فیلم را ایفا میکنند. چیزی در مورد توانایی یک سگ برای افزودن عمق و ارتباطپذیری به یک داستان وجود دارد که هرگز کهنه نمیشود و قلب هر تماشاگری را تسخیر میکند. در این لیست ۱۰ فیلم با حضور سگ ها معرفی میشود که نقش بسیار عمیقی در داستان فیلم دارند. در اینجا، به برخی از محبوبترین ستارههای سگ و شخصیتهای مشهور سگ در چندین نسل از فیلمها اشاره میکنیم و به تواناییهای طبیعی و آمادهسازی سختگیرانهای که آنها را به موفقیتهای برجسته تبدیل کرده، ادای احترام میکنیم.
Rescued by Rover .10
بلر به عنوان اولین ستارهی سگ در سینما شناخته شده است. فیلم صامت بریتانیایی Rescued by Rover در سال ۱۹۰۵، به شکلی گسترده به تثبیت سینما به عنوان یک هنر واقعی بسیار کمک کرده است. همچنین این فیلم، جهان را با اولین بازیگر سگ شناختهشده، به نام بلر که ایفاگر نقش اصلی بوده، آشنا کرد. حضور بلر در این فیلم بسیار اتفاقی بود. زیرا او سگ خانوادهی تهیهکنندهی مشهور فیلم، سیسیل هپورث بود. برخی میگویند هپورث ممکن است بلر را در دهها فیلم در اوایل دههی ۱۹۰۰ به نمایش گذاشته باشد. در حالی که اکثر فیلمهای بلر با گذشت زمان از بین رفتهاند، Rescued by Rover در حافظهی عمومی تثبیت شده است و به طرفداران فیلم (و سگها) فرصت میدهد تا ببینند که مفهوم «فیلمِ سگ» چگونه آغاز شد.
این فیلم به قدری موفق بود که بیش از ۴۰۰ نسخه از آن سفارش داده شد. در نتیجه شرکت Hepworth Manufacturing مجبور شد دو نسخهی shot-by-shot از فیلم را برای جبران فرسودگی دو نسخهی اول بسازد. سبک و موضوع سگ این فیلم، هر دو بسیار تأثیرگذار بودند. به نظر میرسد که این فیلم بر فیلمساز پیشگام بزرگ آمریکایی دی. دبلیو. گریفیث تأثیر بسیاری گذاشته است. بلر و فیلماش، نوآوریهای بسیاری داشت، به ویژه با معرفی برش موازی برای ارائهی چندین رشتهی داستان در یک قاب زمانی، فصل جدیدی را در سینما آغاز کرد. جدا از این، زبان سینمایی که در Rescued by Rover ایجاد شده، هنوز هم تا حد زیادی همان زبانی است که امروزه استفاده میشود.
The Wizard of Oz .9
The Wizard of Oz همچنان یکی از پرطرفدارترین آثار سینمای فانتزی است که نسلهای مختلفی را با جادوی خود شگفتزده کرده. این فیلم همچنین یکی از مشهورترین سگها را در سینما دارد. با نقشآفرینی توتو توسط Terry the Cairn Terrier که یکی از قابلتوجهترین اجراهای یک سگ در سینماست.
توتو متعلق به مربی هالیوود به نام کارل اسپیتز و قبل از جادوگر شهر اوز در چندین فیلم ظاهر شده بود. شاید باورتان نشود ولی حقوقی که برای توتو در یک هفته فیلمبرداری پرداخت میشد، چیزی حدود ۱۲۵ دلار بود. این رقم، بیشتر از حقوق برخی از بازیگران در آن زمان بود. توتو برای عملکردش در زمانه خودش و بعدها بسیار تحسین شد. کاری که او در جادوگر شهر اوز انجام داد، برخی از سختترین کارهای زندگی او بود و حتی در حین فیلمبرداری در صحنه دچار آسیب جدی در ناحیهی پا شد.
قبل از شروع فیلمبرداری، تری دو هفته با جودی گارلند زندگی کرد که عاشق او شد و سعی کرد او را از اسپیتز بخرد. فیلمبرداری برای توتو به خوبی پیش رفت و با اینکه او در حدود پانزده دقیقه از فیلم ظاهر شد، جادوگر شهر اوز در نهایت مشهورترین نقش او بود. هنگامی که فیلم منتشر شد، توتو همراه با بازیگران در مراسم افتتاحیه در تئاتر چینی گرومن ظاهر شد. او چنان مشهور شد که اثر انگشت او قیمت بالایی را در میان علاقهمندان به امضای ستارگان و سلبریتیها به دست آورد.
The Artist .8
The Artist یک فیلم صامت تحسینشده در سال ۲۰۱۱ بود که به رابطهی هالیوودی یک کارگردان و یک بازیگر جوان در دوران آغاز افول سینمای صامت پرداخت. اوگی، در نقشی که او را به ستارهی فرهنگ عامه تبدیل کرد، برای عملکرد خود در این فیلم بسیار تحسین شد. او آنقدر دیده شد و در بین مخاطبان به چنان محبوبیتی دست پیدا کرد که عملاً بازیگران انسان فیلم از مرکز توجه خارج شدند. طرفداران حتی کمپینی را برای درخواست از آکادمی اسکار برای در نظر گرفتن اوگی، برای جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد راه انداختند.
اوگی قبل از حضور در The Artist به یک ترفند ویژه و دوستداشتنی معروف بود: سوار شدن بر اسکیتبورد و آموزشهایی که او قبلاً در کارهای تجاری و سینمایی قبلی خود به کار گرفته بود. اما این فیلم به ویژه با توجه به ماهیت صامت آن، توانایی اوگی را در ارائهی یک عملکرد عمیق ثابت کرد.
اوگی شجاع به زودی به یک پدیده تبدیل شد. او در فرش قرمز و مراسمات مختلف مانند گلدن گلوب و جوایز آکادمی ظاهر شد. اوگی جوایز زیادی مانند پالم داگ را برد، اپلیکیشن خود را داشت، اثر دست خود را در تئاتر چینی ثبت کرد و خاطرات خود را با عنوان «اوگی: داستان من» نوشت. او علاوه بر این که یک سگ پر انرژی است، قادر به انجام بسیاری از ترفندهاست. بوسههای زیبای او هم خیلی معروف هستند.
One Hundred and One Dalmatians .7
One Hundred and One Dalmatians یک فیلم جنایی، یک لذت ابدی و یک شگفتی زیباییشناختی است. اگر آن را دیدهاید (یا حتی اگر ندیدهاید) احتمالاً میدانید که داستان آن چیست. فیلم در لندن در سال ۱۹۵۸ اتفاق میافتد و داستان یک سگ دوستداشتنی به نام پونگو (با صدای راد تیلور) را روایت میکند که میخواهد تشکیل خانواده دهد. او نقشهای میکشد تا صاحبان خود، یک موسیقیدان به نام راجر رادکلیف و یک زن جوان به نام آنیتا، یک سگ خالدار زیبا به نام پردیتا را به سرپرستی قبول کنند. این زوج عاشق هم میشوند و در یک خانهی مرتب در نزدیکی پارک رجنتس (با یک خدمتکار به نام نانسی) ساکن میشوند و طولی نمیکشد که پردیتا پانزده توله سگ به دنیا میآورد.
One Hundred and One Dalmatians به همان اندازه که داستانی در مورد سگها بوده، یک داستان در مورد رسانهها و سرگرمی است: پر از فناوریهای معاصر و وسایل ارتباطی مانند فونوگرافها و تلویزیونهاست. پونگو حتی تلاش میکند تا زیبایی زنانه را در مجلات مد ارزیابی کند تا در انتخاب خویش بهتر عمل کند.
One Hundred and One Dalmatians همچنین در مورد جهان مدرن و خطوط ارتباطی است که این دوره را از دورههای قبلی متمایز میکند. با این حال، نوآوریهای مدرن قادر به کمک برای بازیابی توله سگها نیستند. سگها مجبورند از اختراع اصلی ارتباطی خود استفاده کنند که واقعاً باستانی است: پارس کردن که در این انیمیشن با عنوان Twilight Bark شناخته شد. به این ترتیب، One Hundred and One Dalmatians پیوستگی و ارتباط را به عنوان مهمترین ساختار در جامعهی مدرن یا هر جامعهای معرفی میکند.
I Am Legend .6
فیلمنامهی اصلی I Am Legend سرنوشت متفاوتی برای سگ حاضر در آن، سامانتا، داشت. این فیلم سومین اقتباس از رمان کلاسیک خونآشام ریچارد ماتسون در سال ۱۹۵۴ بود و در سال ۲۰۰۷ با بازی ویل اسمیت اکران شد. به نظر میرسد که او آخرین مرد زندهی زمین پس از شیوع یک ویروس است که سیاره زمین را از بین برده و بقیه را به موجوداتی به نام Darkseekers تبدیل کرده است. در حالی که بیشتر فیلم یک نمایش تک نفره از ویل اسمیت است، شخصیت سگ سامانتا، با بازی یک سگ آلمانی به نام ابی، در انتقال حالوهوای فیلم بسیار تاثیرگذار است.
سامانتا در کنار نویل و به عنوان تنها دوست واقعی او در نیویورک پستآپوکالیپتیک است. او همچنین در غمانگیزترین لحظهی فیلم حضور دارد. زمانی که برای نجات نویل، توسط سگهای آلودهی Darkseeker گاز گرفته و آلوده میشود. نویل با اشک و اندوه مجبور میشود تنها دوست خود را از روی ترحم بکشد. لحظهی خداحافظی نویل و سامانتا، جزو غمگینترین لحظات تاریخ سینمای مدرن است و ممکن است در این لحظه به قدری اشک بریزید که فیلم را متوقف کنید.
عملکرد ویل اسمیت در فیلم یکی از بهترینها در کارنامهی او است، زیرا کل فیلم به طور کامل بر دوش او میچرخد. I Am Legend ممکن است یک فیلم اکشن پرهیجان باشد، اما نقشآفرینی اسمیت از رابرت نویل، با احساسات غریزی زیادی آغشته شده است. اسمیت با توانایی خود در نشان دادن طیف وسیعی از احساسات، از تنهایی و افسردگی تا امید و غم، فیلم را به یک تجربهی عاطفی عمیق تبدیل کرده است.
A Dog’s Life .5
اسکرپز در فیلم A Dog’s Life یکی از جذابترین سگها در تاریخ سینما است. تصویر او با ولگرد کوچک بر روی یک پلهی کثیف در ذهن هر تماشاگری حک شده است. کل فیلم را میتوان با همین لحظهی عاطفی و نمادین از همدلی انسان و سگ تعریف کرد. این فیلم نه تنها یک کمدی، بلکه یک درام احساسی است که به روابط بین انسانها و حیوانات میپردازد. لحظههایی مانند زمانی که چاپلین و اسکرپز با هم غذا میخورند یا زمانی که اسکرپز چاپلین را از خطر نجات میدهد، لحظات احساسی و خندهداری هستند که فیلم را به یک تجربهی سینمایی دلنشین تبدیل میکنند.
A Dog’s Life دو موجود را دنبال میکند که زندگی فقیرانهای دارند. ولگرد یک انسان است که در خاک و خل زندگی میکند و برای به دست آوردن کار در دفتر اشتغال باید مبارزه کند که در نهایت شکست میخورد. اسکرپز یک سگ است که در خاک و خل زندگی میکند و تقریباً جان خود را در یک مبارزه برای به دست آوردن غذا با سگهای دیگر از دست میدهد. اما چاپلین خود به خود و با یک نمایش خیرخواهانه از سر مهربانی، سگ را نجات میدهد. در واقع، این یک تم تکراری در فیلم و دلیلی بر پیچیدگی شخصیت ولگرد است. او به طور ناگهانی سگ را نجات میدهد، با یک خوانندهی خجالتی میرقصد، پولی را که در زمین پیدا کرده است برمیدارد و به یک ماموریت دزدی برای پس گرفتن آن میرود. این فیلم به زیبایی هر چه تمامتر نشان میدهد که چاپلین چگونه با یک سگ فقیر و تنها ارتباط برقرار میکند و چگونه این دو موجود فقیر با هم یک زندگی جالب را تشکیل میدهند.
در هر صورت، A Dog’s Life در واقع بهترین فیلم چاپلین تا زمان فیلم The Kid بود. یک کمدی کوتاه با سرعت فوقالعاده و لحظات سرشار دراماتیک و احساسی که نمیتوان از آن چشم برداشت. اثر چاپلین یکی از فیلمهای کلاسیک و ضروری دههی ۱۹۱۰ است. فیلم کوتاهی که هر بار پس از تماشا، مجبور به ستایش آن هستید. اگر میخواهید فقط یک فیلم کوتاه از چاپلین تماشا کنید، حتماً این فیلم را در لیست تماشای خود قرار دهید. این فیلم نشان میدهد که چاپلین چگونه با یک داستان ساده و یک شخصیت فقیر با حضور یک سگ، یک فیلم کمدی و دراماتیک فوقالعاده خلق میکند.
Lady and The Tramp .4
Lady and The Tramp یکی از کارتونهای کلاسیک تمام دورانهاست که داستان دو سگ از زمینههای مخالف را روایت میکند که عاشق هم میشوند. حتی اگر انسانها و شرایط سعی کنند که این دو را از هم جدا کنند، آنها در نهایت با هم میمانند و ترمپ توسط خانوادهی لیدی پذیرفته میشود. لیدی و ترمپ یک داستان عاشقانهی زیبا و دلنشین است که نشان میدهد عشق چگونه میتواند بر موانع و مشکلات غلبه کند و دو نفر را به هم متصل کند. این فیلم همچنین دارای موسیقی و تصاویر زیبایی است که آن را به یکی از مشهورترین کارتونهای تاریخ تبدیل کرده است.
این لیست بدون حضور این دو سگ نمیتوانست وجود داشته باشد. تقریباً همهی مردم صحنهی معروف آن در کوچه را میشناسند. این صحنهی زیبا نه تنها یک پسزمینهی جذاب برای رابطهی آنها ایجاد کرد، بلکه همچنین لحظهای دلنشین را برای فیلم به ارمغان آورد. این صحنه یکی از معروفترین و محبوبترین صحنههای تاریخ سینما است و به یکی از نمادهای عشق و رمانتیسم تبدیل شده است. این صحنه همچنین نشان میدهد که چگونه دو سگ میتوانند به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند و عشق را در کوچکترین لحظات زندگی کشف کنند.
Beethoven .3
یک سنت برنارد دیگر و یکی از مشهورترین سگها در سینما. بتهوون در مورد یک سگ بزرگ است که شور و شوقی بزرگتر برای زندگی دارد. او پس از اینکه توسط جورج نیوتون (چارلز گرودین) و خانوادهاش پذیرفته شد، بلافاصله خوشحالیاش را از این موقعیت جدید ابراز کرد. در عرض چند ماه، بتهوون به یک بخش بزرگتر از خانواده تبدیل شد، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر استعاری. اما هنگامی که یک دامپزشک شرور بتهوون را برای آزمایشهای خود در نظر داشت، کل خانوادهی نیوتون باید همکاری کنند تا سگ محبوب خود را نجات دهند. این فیلم یک داستان دلنشین و خندهدار است که نشان میدهد یک سگ چگونه میتواند به موجود محبوب خانوادهها تبدیل شود و چگونه عشق و وفاداری میتواند بر موانع و مشکلات غلبه کند. بتهوون یک سگ نمادین است که در قلب بسیاری از مردم جا دارد.
بتهوون به سرعت قلب خانوادهاش را به دست آورد و به کودکان نیوتون در مبارزه با مشکلات مختلف کمک کرد. سنت برنارد ثابت کرد که یک عضو حیاتی از خانواده است و با مخاطبان سینما هماهنگ شد. بتهوون چندین دنباله داشت و به یک جزء اساسی از سینمای خانوادگی دهه ۹۰ تبدیل شد.
Air Bud .2
چه کسی میتواند در برابر جذابیت و زیبایی یک سگ با کفشهای ورزشی مقاومت کند؟ فیلم Air Bud داستان جاش فریم (کوین زگرز) را روایت میکند که اخیرا پدرش را از دست داده است. در حالی که جاش به تنهایی بسکتبال بازی میکند، به یک سگ گُلدن با یک استعداد بسیار خاص برخورد میکند. جاش به زودی کشف میکند که سگ میتواند بسکتبال بازی کند. پس از آوردن سگ جدید به خانه، جاش و بادی به دو رفیق جدانشدنی تبدیل میشوند. بادی حتی در تیم بسکتبال نیز جایگاهی پیدا میکند. این فیلم یک داستان دلنشین و زیبا است که نشان میدهد که یک سگ چگونه میتواند به عضو مهمی از یک تیم تبدیل شود و استعدادهای خاصش به موفقیت منجر میشود.
بادی به وضوح ورزشکارترین سگ در تاریخ سینما است. در واقع، هیچ سگی نمیتواند به توانایی طبیعی بادی در تسلط بر زمین و خارج از آن نزدیک شود. بادی نه تنها میتوانست پرتابهای سه امتیازی را داخل حلقهی بسکتبال بیندازد، بلکه او یار و همراه پسر جوانی بود که به شدت به یک دوست نیاز داشت. بادی هرگز اجازه نداد که مهارت او در بازی، در راه آنچه که برای او مهمترین بود، قرار گیرد. این است که بادی را به یک سگ فوقالعاده در تالار مشاهیر تبدیل میکند.
Lassie Come Home .1
اولین سگ در سینما که شهرت جهانی به دست آورد، لاسی بود. این فیلم بر روی یک سگ تمرکز دارد که آرزوی اتحاد مجدد با صاحب جوان خود را دارد. Lassie Come Home اولین فیلم از یک سری فیلمهای متمرکز بر لاسی بود. این فیلم در نهایت به سریال تلویزیونی تبدیل شد و معروفترین آنها لاسی بود که برای هفده فصل پخش شد. لاسی یک سگ نمادین و قهرمان است که در تاریخ سینما جا دارد.
لاسی از زمان معرفی اولیهی خود به عنوان یک فیلم کوتاه در سال ۱۹۳۸، یک عنصر ثابت در تلویزیون و سینما بوده است. ۵ سال بعد، این فیلم به سینماها آمد و داستان یک خانوادهی در حال مبارزه را روایت کرد که مجبور به فروش سگ خود شدند. اما لاسی از پذیرفتن صاحبان جدید خود امتناع کرد و دوباره برگشت تا خانوادهی واقعی خود را پیدا کند.
این سگ باهوش ایدهای را پرورش داد که سگها بیش از یک حیوان خانگی هستند. آنها اعضای واقعی خانواده هستند که جایگاه خود را در خانه به دست آوردهاند. لاسی نشان داد که سگها علاوه بر وفاداری بیانتها، چقدر باهوش هستند. پیشگام بودن همیشه آسان نیست، اما لاسی راه را برای نسلهای بعدی سگهای سینمایی هموار کرد تا قلب مخاطبان را به دست آورند.
لاسی تأثیر عمیقی بر فرهنگ عامه داشت و میراث او همچنان زنده است. بنیاد فیلم آمریکا (AFI) لاسی را به عنوان سی و نهمین قهرمان در فهرست AFI’s 100 Years…100 Heroes & Villains قرار داد. این سگ زیبا همچنین یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود دارد، یکی از چهار حیوانی که تا به حال این افتخار را کسب کردهاند.
کدام سگها در دنیای سینما نمادین هستند؟
یک چیز همیشه در مورد فیلمها قطعی است و ربطی به ژانر، زمان و مکان و دورهی تاریخی ندارد: اگر در حداقل یک صحنه از فیلم یک سگ وجود داشته باشد، آن سگ به محبوبترین عضو بازیگران تبدیل خواهد شد. هنگامی که صحبت از حیوان چهارپای موردعلاقهی بسیاری از آدمها میشود که میداند چگونه بنشیند و غلت بزند، همیشه نام سگ به میان میآید. آدمها سگ را بهترین دوست انسان در طول سالیان مختلف میدانند. سگها برای دههها در مرکز توجه فیلمها بودهاند. از روزهای ابتدایی سینما تا امروز، مخاطبان سینما عاشق این هستند که یک سگ در مرکز داستان باشد و آنها را سرگرم و یا دچار چالشهای عاطفی کند. به نظر شما کدام سگ نمادینترین سگ در تاریخ سینما است؟ حتما در کامنتها بنویسید.
منبع: Collider
ببینید: خاطرات جالب گیمرهای دهه هفتادی و دهه هشتادی
نظرات