تاریکترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: انفجار هستهای در وسط بیکینی باتم
شخصیت اختاپوس معمولا قوه ترحم قدرتمندی ندارد و کمتر تحت تاثیر افراد دور خود قرار میگیرد. با این حال یک دفعه که این اتفاق رخ میدهد و دل او به باب اسفنجی میسوزد اتفاق غیرمنتظرهای میافتد و باعث میشود بیکینی باتم در یک چشم به هم زدن به خاکستر تبدیل شود.
چهارمین قسمت فصل دوم سریال SpongeBob SquarePants که Dying for Pie نام دارد، یکی از بهترین قسمتهای تاریخ فرنچایز محسوب میشود. یکی از دلایل این کیفیت بالا داستان عجیب و پایانبندی تاریک آن است که باعث شد همیشه آن را در ذهن خود حک کنیم. ماجرا از جایی آغاز میگردد که «روز برادری کارمندها» فرا میرسد؛ روزی که همکارها در طی آن به تقدیر و تشکر از یکدیگر میپردازند. باب اسفنجی هم که عاشق این دست از فعالیتها است برای اختاپوس یک هدیه عجیب در نظر میگیرد: او با استفاده از مژههای خود یک لباس برای اختاپوس میبافد.
اختاپوس هم حقیقتا از هدیهای که باب برای او در نظر گرفته چندشش میشود و به صورت قابل درکی نمیتواند آن را قبول کند. اما باب اسفنجی که این جور منطقها و استدلالها برایش معنایی ندارند شروع به گریه میکند و در میان اشکهای جاری خود غرق میشود. اختاپوس هم با وجود اینکه در اکثر مواقع سنگدل مینماید و این صفت را حفظ میکند، این دفعه واکنش متفاوتی نشان میدهد و دلش حسابی برای همکار خنگش میسوزد.
اختاپوس به همین دلیل و برای اینکه موضوع را از دل باب دربیاورد تصمیم میگیرد برای او یک کادوی معمولی بخرد. هنگامی که او این تصمیم را میگیرد همه به او میگویند که خودش باید کادو را با عشق درست کند و خریدن آن کار درستی نیست. ولی اختاپوس که حوصله این حرفها را ندارد یک کیک پای را از یک دزد دریایی میخرد. در ادامه او کیک مذکور را به باب میدهد تا کار خود را انجام داده باشد.
با گذر زمان و هنگامی که اختاپوس و آقای خرچنگ در کنار هم قرار دارند متوجه میشوند که کیک مور بحث یک خوراکی معمولی نیست؛ بلکه یک بمب خطرناک و ویران کننده است. هنگامی که این دو به سراغ باب اسفنجی میروند تا او را مطلع سازند به این نتیجه میرسند که او کیک را خورده و دیگر کمکی از دست آنها بر نمیآید. اختاپوس هم که فکر میکند باب در حال پشت سر گذاشتن آخرین روز زندگی خویش است تصمیم میگیرد با او رفتار درستی داشته باشد تا این ساعات پایانی برای باب بهتر بگذرد.
اما هنگامی که اختاپوس با عذاب وجدان و برخلاف میلش با باب خوشگذرانی میکند متوجه یک نکته عجیب میشود. اختاپوس به این موضوع پی میبرد که باب هیچ وقت کیک مذکور را نخورده و آن را نگه داشته تا به صورت شریکی با اختاپوس به خوردن آن بپردازد. ولی خب با این وجود باز هم شرایط به خوبی پیش نمیرود و یک فاجعه بزرگ به وجود میآید. هنگامی که باب تصمیم میگیرد کیک بمبی را نزد اختاپوس ببرد پایش به سنگ گیر میکند و روی زمین میافتد. در این جریان بمب منفجر میشود و سریال یک ویدیو واقعی از انفجار بمب هستهای را به ما نشان میدهد. قاعدتا هنگامی که یک بمب هستهای در نزدیکی شهر منفجر شود نمیتوان انتظار سالم بودن آن را داشت.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
نظرات