پیتر جکسون در سری فیلمهای «ارباب حلقهها»، دو جنگ بزرگ را به تصویر کشیده که هر دوی آنها را ارباب تاریکی سائورون به راه انداخته است. اولین جنگ، جنگ آخرین اتحاد بود که در مقدمه قسمت اول یعنی «یاران حلقه» به نمایش درآمد. آخرین اتحاد الفها و انسانها به سمت موردور حرکت کرده و در نبرد نهایی، ناامیدانه با نیروهای سائورون جنگیدند. این جنگ زمانی به پایان رسید که ایسیلدور حلقه یگانه را از دست سائورون انداخت و بدین ترتیب، ارباب تاریکی شکست خورد و عصر دوم سرزمین میانه به پایان رسید. جنگ بعدی، «جنگ حلقه» بود که رویدادهای اصلی سهگانه را در بر میگرفت. سائورون پس از رسیدن به خودش و گردآوری دوباره ارتش، تلاش کرد تا بار دیگر سرزمین میانه را تسخیر کرده و حلقه یگانه را پس بگیرد. با وجود تمام مشکلات، قهرمانان داستان حلقه یگانه را نابود کرده و ارباب تاریکی را برای همیشه شکست دادند. با این حال، طبق رمانهای جی. آر. آر. تالکین، جنگ دیگری با سائورون در عصر دوم وجود داشت که پیش از جنگ آخرین اتحاد رخ داد.
تالکین در هیچیک از کتابهای «ارباب حلقهها» یا «سیلماریلیون» نامی برای این جنگ نیاورده؛ اما «قصههای ناتمام نومهنور و سرزمین میانه» آن را «جنگ الفها و سائورون» نامیده است. این جنگ اولین جنگ بزرگ از زمان شکست مورگوت بیش از هزار سال قبل بود. همانطور که نام آن نشان میدهد، الفها اصلیترین مخالفان سائورون بودند؛ اما انسانها و دورفها نیز نقشهایی در این جنگ داشتند. جنگ الفها و سائورون به مرگ یکی از شخصیتهای مهم تاریخ سرزمین میانه و ایجاد مکانی که در هر دو داستان «هابیت» و «ارباب حلقهها» نقش کلیدی داشت، منجر شد. از آنجا که این جنگ یکی از مهمترین رویدادهای عصر دوم است، سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» که از پلتفرم پرایم ویدیو پخش میشود، به احتمال زیاد جنگ الفها و سائورون را به تصویر خواهد کشید. بنابراین، روایت تالکین از این جنگ ممکن است آینده این سریال را برای ما روشن کند.
جنگ با الفها نقشه پشتیبان سائورون بود.
سائورون در ابتدا برنامه داشت تا با استفاده از حلقههای قدرت، قدرتمندترین شخصیتهای جهان را تحت سلطه خود درآورده و سرزمین میانه را در عصر دوم فتح کند؛ اما الفها از این موضوع آگاه شدند و نقشهاش را خراب کردند. وقتی حیله سائورون ناکام ماند، او رویکردی دیگر را در پیش گرفت. تالکین در بخش «درباره حلقههای قدرت و عصر سوم» از «سیلماریلیون» مینویسد: «از آن زمان، جنگ میان سائورون و الفها هرگز متوقف نشد.»
ارباب تاریکی نزدیک به یک قرن را صرف ساختن ارتشی کرد که بتواند قلمروهای الفها را نابود کند. علاوه بر اورکها و دیگر هیولاهایی که تحت فرمانش بودند، او انسانهایی را نیز به سمت خودش جذب کرد که عمدتاً از قومهای استرلینگها و هارادریمها بودند. او همچنین دروازه سیاه را ساخت تا از سرزمین موردور محافظت کند. در سال ۱۶۹۳ عصر دوم، ساختوسازهای سائورون تکمیل شد و جنگ الفها و سائورون رسماً آغاز گردید.
هدف اصلی سائورون بازپسگیری حلقههای قدرت بود؛ اما او همچنین به دنبال انتقامگیری از الفهایی بود که نقشههایش را برهم زده بودند. اولین هدف او «اوست-این-ادیل»، پایتخت ارگیون و خانهی آهنگران الفی بود که حلقههای قدرت را ساخته بودند. کلربورن همسر گالادریل، یک گروه از سربازان الفی ارگیون را رهبری کرد و تلاش کرد تا سائورون را در یک گذرگاه متوقف کند. آنها هم برای مدتی ارباب تاریکی را متوقف کردند؛ اما تعدادشان کم بود و در نهایت به ارگیون عقبنشینی کردند. نیروهای سائورون سپس «اوست-این-ادیل» را محاصره کرده و برای یافتن حلقههای قدرت شهر را غارت کردند. خود سائورون نیز با کلبرمبور دوئل کرد و او را کشت. البته سائورون نتوانست حلقههای قدرت را پیدا کند؛ زیرا کلبرمبور آنها را برای در امان ماندن از دست سائورون به لیندون و لاثلورین فرستاده بود. اما این بازهم شکستی ویرانگر برای الفها به حساب میآمد.
متحدان غیرمنتظره، جریان جنگ الفها و سائورون را تغییر دادند.
در آن زمان، گیل-گالاد، شاه برین و الروند، ندیم او در لیندون بودند. هنگامی که از وقایع ارگیون مطلع شدند، گیل-گالاد الروند را به آنجا فرستاد تا در مبارزه کمک کند. وقتی او به محل درگیری رسید، برای نجات شهر خیلی دیر شده بود؛ اما او به بازماندگان کمک کرد تا فرار کنند. نیروهای سائورون آنها را تعقیب کردند و اگر «دورفهای موریا» به رهبری شاه دورین سوم نبودند، الفها را قتلعام میکردند. آنها نیروهای سائورون را متوقف کرده و پوششی برای فرار الفها ایجاد کردند. الروند و کلربورن الفها را به سمت شمال هدایت کردند، جایی که الروند در درهی امن رودخانه بروین، ریوندل را تأسیس کرد. دورفها سپس به موریا بازگشتند و درهای دورین را بستند تا از تعقیب نیروهای سائورون جلوگیری کنند. درهای دورین تا زمانی که گندالف تقریباً ۵۰۰۰ سال بعد در ارباب حلقهها آنها را باز کرد، بسته ماندند. پس از تخریب اوست-این-ادیل، سائورون بقیه ارگیون را فتح کرد و سپس به سرزمینهای اطراف چشم دوخت. تا سال ۱۶۹۹ عصر دوم، او تقریباً کنترل تمام بخش شمال غربی سرزمین میانه را در دست داشت؛ لیندون و ریوندل تنها قلمروهای الفی در سمت غربی کوههای مهآلود بودند که هنوز در برابر او مقاومت میکردند.
این دوران برای الفها دورانی از غم و اندوه بود که به نامهای «سالهای سیاه»، «سالهای تاریک»، یا «روزهای فرار» شناخته شد. بسیاری از الفها به مخفیگاهها پناه بردند یا به کلی سرزمین میانه را ترک کردند. اما سائورون هنوز راضی نشده بود؛ زیرا همچنان حلقههای قدرت را در اختیار نداشت و همه دشمنانش را نکشته بود. نیروهای او ریوندل را محاصره کردند و درست زمانی که به نظر میرسید امیدی برای الفها باقی نمانده است، ناوگانی از کشتیهای نومهنور برای یاری آنها رسید. نومهنوریها جنگجویان قدرتمندی بودند و ورود ناگهانی آنها نیروهای سائورون را غافلگیر کرد. آنها ارباب تاریکی را وادار به عقبنشینی کردند. آنها ابتدا به سارن فورد، سپس به رودخانه گواتلو و در نهایت به موردور گریختند. سائورون که اکثر نیروهایش را از دست داده بود، در سال ۱۷۰۱ عصر دوم دروازهی سیاه را بست و بدین ترتیب جنگ الفها و سائورون به پایان رسید. این شکست تحقیرآمیز نفرت او را از الفها بیشتر کرد و باعث شد کینهای نسبت به نومهنوریها پیدا کند و نقشه سقوط آنها را بچیند. درست است که جنگ به پایان رسید؛ اما جنگطلبیهای سائورون هنوز تمام نشده بود.
سریال حلقههای قدرت میتواند جنگ الفها و سائورون را به تصویر بکشد.
فصل اول سریال حلقههای قدرت زمینه را برای جنگ الفها و سائورون فراهم کرد. این فصل بیشتر شخصیتهای اصلی این درگیری، از جمله کلبرمبور، گیل-گالاد، الروند، دورین سوم و البته خود سائورون را معرفی کرد. همچنین، در این فصل شاهد ساخت اولین حلقههای قدرت بودیم. ممکن است سریال مجبور شود برخی از جنبههای داستان را تغییر دهد؛ زیرا بسیاری از جزئیات جنگ الفها و سائورون از نوشتههایی غیر از ارباب حلقهها به دست آمده است. با توجه به اینکه گالادریل شخصیت اصلی سریال است، احتمالاً نقش بزرگتری در این جنگ نسبت به نسخه رمان خود ایفا خواهد کرد. ممکن است او جایگزین کلربورن شود؛ کسی که گالادریل در سریال، او را مرده میپندارد. حال سوال این است که جنگ الفها و سائورون چه زمانی رخ خواهد داد. تریلرهای فصل دوم نبردهایی را نشان دادهاند که طرفداران حدس میزنند ممکن است بخشی از جنگ الفها و سائورون باشند، اما این پیشبینیها خیلی هم درست نیستند.
در داستانهای تالکین، جنگ الفها و سائورون پس از ساخت تمامی حلقههای قدرت، ساخت حلقه یگانه، آگاهی الفها از نقشه سائورون و تشکیل ارتش سائورون رخ داد. این رویدادها و جنگ متعاقب آن، موارد زیادی برای گنجاندن در یک فصل هستند؛ به ویژه در ترکیب با دیگر خطوط داستانی مانند داستان «غریبه» و «نوری». به جای این که همه اینها در فصل دوم جای بگیرند، احتمالاً فصل دوم پیش زمینه جنگ الفها و سائورون را آماده خواهد کرد تا این جنگ را در فصل سوم ببینیم. از آنجا که پرایم ویدئو تأیید کرده است که سریال «حلقههای قدرت» پنج فصل خواهد داشت، این برنامهبندی میتواند یک رویداد بزرگ را از عصر دوم برای هر یک از فصلهای بعدی نگه دارد. فصل چهارم میتواند بر سقوط نومهنور تمرکز کند و فصل پنجم بر جنگ آخرین اتحاد. جدا از یک صحنه مبارزه کوتاه در ابتدای فصل اول، نبردهای سریال حلقههای قدرت تا کنون نسبتاً کوچک بودهاند. بنابراین جنگ الفها و سائورون میتواند موضوعی هیجانانگیز برای بالا بردن سطح انتظارات در آینده باشد.
منبع: CBR
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
فقط امیدوارم فصل های بعدی پشت سر هم بیان.انتظارش قشنگه اما خب تنها انتظارم فقط همینه خخخ
سرزمین میانه ای که تالکین بزرگ خلق کرد. آنقدر جذاب است که میتوان درباره آن و تک تک شخصیت هایش نه ساعت ها که سالها سخن گفت و شنید. من بیشاز دودهه است که مانند یکی ازاهالی این سرزمین افسانه ای وجب به وجب خاکش را کاویده ام و در آسمانش چه رویاها که دیده ام. از کیردان کشتی ساز تا لگولاث با الف هایش، از تورین سوم تا گیملی با دورف هایش، از نوری تا فرودو با هابیت هایش، از ایسیلدور تا آراگورن با انسان هایش، از سائرون پلید تا گندالف َسفید با مایارش، از مانوه تا ملکورن با والارش و پیش از همه اینها با تام بامبادیل در زمانی که هنوز ستاره ها نبودند زیسته ام.
من این سرزمین را دوست میدارم چنانچه سرزمین مادری ام را و چنانچه زادگاه رستم دستان را.
نام و یا تالکین بزرگ هماره زنده باد.