سریال فرندز؛ نگاهی به یکی از تاریکترین تئوریها درباره فیبی
طرفداران عمدتا علاقه زیادی به نظریهپردازی درباره سریالهای محبوب خود دارند و سریال فرندز (Friends) نیز از این لحاظ در صدر فهرست نظریههای عجیب و غریب قرار دارد. این سریال سیتکام که از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ در حال پخش بود، همچنان یکی از محبوبترین سریالهای کمدی تمام دوران محسوب میشود.
در این سریال با یک گروه شش نفره از دوستان به نامهای راس، مونیکا، چندلر، ریچل، فیبی و جویی همراه میشویم که با هم در شهر نیویورک زندگی میکنند. بسیاری از طرفداران فرندز معتقدند که این یک سریال بی عیب و نقص است. با این حال سریال فرندز همچنان مخاطبان جدید و جوانتر را نیز به وجد میآورد و البته انتظارات غیرواقعی از از اینکه دهه بیستسالگی چگونه خواهد بود، میدهد. فرندز فضای صمیمی و سرگرمکنندهای دارد، اما باعث نمیشود طرفداران و مخاطبان دست از نظریهپردازیهای عجیب درباره آن بردارند. در سال ۲۰۱۵، یک طرفدار در توییتری احتمالی را مطرح کرد که تمام اتفاقات فرندز تنها در ذهن فیبی بوفی اتفاق میافتد.
این تئوری دارک و غمانگیز میگوید که فیبی از زمان مرگ مادرش بی خانمان بوده و صرفا از پیادهرو گروه دوستان را در داخل کافه سنترال پرک تماشا میکند. این تئوری توسط مارتا کافمن، یکی از خالقان سریال رد شده، اما این بدان معنا نیست که هیچ نکته معتبری درباره آن وجود ندارد. جزییات زندگی فیبی ممکن است در زمانهای مختلف، کمی متناقض باشد، اما موضوع اصلی پیشزمینه داستانی او حقایق تلخ و آزار دهندهای را برای چنین شخصیت ساده و دوستداشتنی را فاش میکند.
فیبی بوفی دقیقا چه کسی بود؟
فیبی یکی از شش شخصیت اصلی گروه دوستان بود که بیشتر بخاطر کاراکتر دمدمی مزاج، عجیب و غیرقابل پیشبینیاش شناخته میشود. او در ۱۶ فوریه به دنیا آمد و پدر و مادر او فرانک و لیلی نام داشتند، اگرچه موضوع تولد او بحث بسیار گستردهتری است، زیرا اغلب با پیشروی سریال دچار تغییر میشد. او یک خواهر دوقلو به نام «اورسلا» داشت که به عنوان پیش خدمت در جایی کار میکرد که شخصیتی تندخو و بدبینانه داشت و به نوعی صمیمیت و اخلاق خوب فیبی را خنثی میکرد.
فیبی در تمام مدت حضورش در سریال فرندز، به عنوان ماساژور کار میکرد و از این راه امرار معاش میکرد، اما ذوق و علاقه واقعی او خوانندگی و نواختن گیتار بود که منجر به ساخت ترانه خاطرهانگیز «Smelly Cat» شد. فیبی برای دنبال کردن این علاقه در کتابخانههای عمومی، مترو و کافهای که اغلب گروه دوستان به آن رفت و آمد میکردند، آواز میخواند.
برخلاف شخصیت عجیب او، فیبی کاملا باهوش بود. او میتوانست به چند زبان مختلف مانند ایتالیایی و فرانسوی صحبت کند. اما هیچوقت از استعدادهای پنهان خود، به خصوص برای نوشتن آهنگ و موسیقی استفاده کافی را نمیکرد. در پایان سریال، او با مایک هانیگان (با بازی پل راد) ازدواج کرده و در به دنیا آوردن سه قلوی برادرش نیز کمک میکند. با این طبق آن نظریه مذکور، ممکن است هیچ یک از این اتفاقات واقعا رخ نداده باشد!
آیا شخصیت فیبی نشان دهنده فروپاشی روانی او بود؟
این تئوری است که اغلب توسط بیشتر طرفداران و همچنین سازندگان سریال فرندز مورد انتقاد قرار میگیرد، اما در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم فراموش نشده است. در حالی که شاید به نظر برسد هیچ پیام یا معنای عمیقی برای یک کمدی ۲۲ دقیقهای وجود ندارد، این نظریه آنقدر نکات قابل توجهی دارد که همچنان جزو تئوریهای قوی سریال محسوب میشود.
فیبی را به راحتی میتوان یکی از اعضای عجیب گروه نامید که اغلب اوقات با همین صفت هم توصیف میشود. اما اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم که این شخصیت یک پس زمینه بسیار ناراحتکننده و آسیبزا دارد. به همین دلیل، به راحتی میتوان فهمید که چرا سایر اعضای گروه به راحتی به یکدیگر مرتبط میشوند اما چیزهایی مانند «Smelly Cat» و «Regina Phalange» نمیتواند به راحتی با بقیه آنها جور در بیاید.
واضح است که هدف اصلی این شخصیت مانند دیگر کاراکترها خنداندن تماشاگر است، اما فیبی پیش از اتفاقات اصلی سریال، وقایع غمانگیز زیادی را پشت سر گذاشته است. هنگامی که کودک بود، مادرش خودکشی کرد و جان باخت و او باقی دوران نوجوانیاش را در خیابان و ماشینها سپری کرد. در مقایسه با دوستانش که یک سری چیزها را خرافات میدانستند، فیبی بیشتر از بقیه برای حفظ ارتباط با اقوام متوفی خود به ایدههای خاصی پایبند بود.
او گاهی اوقات به طور اتفاقی داستانهایی از گذشته خود تعریف میکرد؛ از ابتلا به هپاتیت از یک دلال، چاقو زدن به پلیسی که اول او را چاقو زده بود و تعقیب شدن توسط یک بیمار قاتل که از مرکز بهداشت روان فرار کرده بود به شوخیهای عادی نوجوانی او تبدیل شدند. همچنین حدس و گمانهایی مبنی بر دارا بودن سوابق جنایی گسترده فیبی نیز وجود دارد.
نظریه فیبی میتواند عناصر عجیبتری را توضیح دهد
همه اینها نشان میدهد این نظریه اگرچه بسیار دارک و غمانگیز است، اما کاملا هم غیرممکن نیست که ببینیم طرفداران چگونه به آن دست یافتهاند. تکههایی از زندگی فیبی که در طول ده فصل فاش میشود، بهطور مداوم ناراحتکننده هستند و توضیح چندانی در مورد اینکه چگونه او در نهایت زندگیاش را تغییر داد، ارائه نشده است. به همین اندازه محتمل است که او هرگز از خیابان ها بیرون نیامد و برای کنار آمدن با آسیبهای روحیاش زندگی بهتری را برای خود تصور میکرد که پر از دوستان نزدیک و خنده بود.
احتمالا به دلیل مشکلاتی که فیبی داشت و عدم تشخیص واقعیت از خیال، برخی از جزییات زندگی او به طور متناقض باقی مانده است. برای مثال سن او در سریال همیشه دارای تناقض بوده که تا حدی تقصیر سازندگان بوده است. با این حال، فصل هفتم نشان میدهد که فیبی همیشه در مورد سن خود اشتباه میکرد – او یک سال زودتر از آنچه قبلا در ۳۱ سال اول زندگیاش تصور میشد به دنیا آمد. همچنین هرگز به طور مشخص تأیید نشده است که چگونه فیبی بخشی از گروه دوستان شد. تنها چیزی که میدانیم این است که او قبل از رویدادهای سریال، پیش از ریچل هم اتاقی مونیکا بود.
نظریه دارک فیبی، تنها تئوری عجیب سریال فرندز نیست
از آنجایی که استریمینگ روش تماشای سریالها را تغییر داده است، تجزیه و تحلیل تک تک جزئیات سریالها آسانتر از همیشه شده است و Friends نیز از این قاعده مستثنی نیست. در طول سالها، طرفداران در سراسر اینترنت تئوریهای تاریک متعددی را مطرح کردهاند.
یکی از آنها نشان میدهد که همه شخصیتها بیمارانی هستند که در یک مرکز بهداشت روان قرار دارند، در حالی که دیگری مونیکا و جویی را به اعتیاد پنهان و تاریک به مواد مخدر متهم می کند. مونیکا طرفدار کوکائین است و جوی تمام وقت خود را صرف کشیدن ماریجوانا می کند. از آنجایی که سریال با فرار ریچل از مراسم عروسی اش شروع میشود، یک نظریه از طرفداران اینطور بیان می کند که کل این سیتکام یک رویای اضطرابی بود که ریچل در تلاش برای فرار از عروسی خود با بری تجربه کرد.
منبع: CBR
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
نظریه اش چرت و پرته
جالب بود، خوشمان آمد😊
خب که چی