تاریکترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: ترس از وال و دلقک
در این قسمت از سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی دعوای بین آقای خرچنگ و پلانکتون حسابی بالا میگیرد و به جنبههای شخصی آنها میرسد. این دشمنی تا جایی ادامه پیدا میکند که این دو نفر به سراغ ترسهای یکدیگر بروند و از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کنند.
قسمت ۱۱ از فصل هفت سریال SpongeBob SquarePants که One Coarse Meal نام دارد، جنبهای روانشناختی به خود میگیرد. تقریبا تمام صحنههای این قسمت حالتی تاریک دارند و ترسهای روانی شخصیتها را به تصویر میکشند. این روند با حمله پلانکتون به رستوران خرچنگی آغاز گردید. پلانکتون درست مانند همیشه در صدد به دست آوردن فرمول همبرگر خرچنگی است و به این خاطر با توپ کامل به سراغ دشمن قسم خورده خود میرود. او در نهایت با اختراغ پیشرفته خود باب اسفنجی و آقای خرچنگ را به دام میاندازد و با شکنجه کردن آنها تلاش میکند فرمول همبرگر خرچنگی را از زیر زبان ایشان بیرون بکشد.
اما درست در زمانی که باب اسفنجی و آقای خرچنگ زیر شکنجه پلانکتون هستند پرل، دختر آقای خرچنگ، وارد اتاق میشود و پلانکتون را حسابی میترساند. با تماشای این صحنه متوجه میشویم که پلانکتون حسابی از نهنگهای وال میترسد و وحشت او یک داستان عمیق دارد. با توجه به اطلاعاتی که در طی داستان به دست میآوریم متوجه میشویم که تمام خاندان پلانکتون توسط یک نهنگ وال کشته شدهاند و به همین خاطر او نسبت به این موجودات غولپیکر ترس بزرگی دارد.
آقای خرچنگ هم که متوجه این موضوع میشود تصمیم میگیرد خود را به شکل پرل درآورد تا بلکه بتواند دشمن خود را اذیت کند و انتقام بگیرد. اما آقای خرچنگ در این کار زیاده روی کرده و کاری میکند که پلانکتون به طور کامل عقل خود را از دست بدهد. در ادامه این ماجرا پلانکتون حتی از سایهاش هم میترسد و خود را در یک اتاق تاریک زندانی میکند. در نهایت این شخصیت دیگر از زندگی ناامید میشود و خود را به وسط جاده میاندازد تا یک نفر از او رد شود و بمیرد.
اما باب اسفنجی که شاهد این منظره است دلش به حال پلانکتون میسوزد و تصمیم میگیرد به او کمک کند؛ مخصوصا به خاطر اینکه آقای خرچنگ رفتار افراطی از خود نشان میدهد. باب خطاب به پلانکتون میگوید که آقای خرچنگ نیز ترس توصیفناپذیری از دلقکها دارد و نمیتواند آنها را تحمل کند. از طرفی دیگر باب میگوید که خبری از پرل نیست و نهنگی که او میبیند در واقع آقای خرچنگ است که لباس به تن کرده. پلانکتون هم که به لطف باب اسفنجی حسابی روحیه گرفته یک دلقک را با خود میآورد و به رستوران خرچنگی میرود. اما پلانکتون هم درست مثل آقای خرچنگ زیادهروی میکند و بدین ترتیب باب به این نتیجه میرسد که باید اوضاع را سامان ببخشد.
در ادامه کار باب با روشن کردن پروژکتور تصویر نهنگهای وال را روی دیوار میاندازد و پلانکتون که متوجه این کلک نمیشود به دام میافتد. باب اسفنجی هم او را به دام میاندازد تا همه به کار و زندگی خود باز گردند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
با قهرمان پس جهان فیفا زدیم! میزگیم فوتبالی با حسن پاجانی
نظرات