قبل از این که شروع به نقد و بررسی فیلم Saving Bikini Bottom: The Sandy Cheeks Movie بکنم باید بگویم که این اسپین آف واقعا تصویر باب اسفنجی و دوستان به یاد ماندنیاش را در ذهن من خراب کرد.
باب اسفنجی شلوار مکعبی توسط استفن هیلنبرگ در سال ۱۹۹۹ خلق شد و تاکنون کمیکها، بازیهای ویدئویی، دو سری اسپینآف و چهار فیلم تحت این عنوان ساخته شدهاند؛ دو فیلم دیگر هم قرار است سال آینده اکران شوند. این مجموعه به یک فرانچایز بزرگ و گسترده تبدیل شده، اما متأسفانه استفن هیلنبرگ در سال ۲۰۱۸ درگذشت و این مجموعه از آن زمان به بعد بهتدریج رو به افول گذاشت. اولین فیلم باب اسفنجی در سال ۲۰۰۴ اکران شد و واقعاً یکی از بهترین فیلمهای انیمیشنی تاریخ بود. پس از آن دو دنباله ساخته شد که نه تنها در حد و اندازه فیلم اول نبودند، بلکه به شکستهای بزرگی برای این فرنچایز محبوب تبدیل شدند.
فیلم Saving Bikini Bottom: The Sandy Cheeks Movie اولین فیلم اسپینآف این فرانچایز است که داستان شخصیت سندی چیکس را دنبال میکند. در این فیلم، بیکینی باتم از محل اصلی خود جابهجا میشود و سندی و باب اسفنجی تنها نفراتی هستند که جا ماندهاند. حالا وظیفه آنهاست که به تگزاس بروند و دوستانشان را از دست یک شرکت علمی شیطانی نجات دهند.
همانطور که قبلاً اشاره شد، اولین فیلم باب اسفنجی برخلاف دو فیلمی که پس از آن ساخته شدند اثری شگفتانگیز بود. اگرچه این فیلمها ضعیف بودند، اما میتوانم به فیلم «باب اسفنجی: بیرون از آب» احترام بگذارم که از انیمیشن دوبعدی استفاده کرده بود و همچنین به فیلم «باب اسفنجی: در حال فرار» که به لحاظ بصری با انیمیشن سهبعدی سبکدار خود خوب به نظر میرسید. اما در این فیلم جدید، هر چقدر هم که تلاش کنم، به سختی میتوانم نقطه قوتی پیدا کنم.
فیلمهای باب اسفنجی از همان مشکلاتی رنج میبرند که بیشتر فیلمهای ترنسفورمرز با آن مواجه هستند. این فیلمها در جذابسازی و مرتبط کردن شخصیتهای انسانی به داستان موفق نبودهاند. حضور انسانها در باب اسفنجی شلوار مکعبی همیشه بخشی اساسی و مهم بوده، اما این حضور تنها برای شوخی است و هیچگاه نقشی در پیشبرد داستان نداشته است.
فیلم باب اسفنجی شلوار مکعبی این موضوع را بهخوبی مدیریت میکند؛ زیرا تنها دو شخصیت انسانی در آن حضور دارند: یکی که بخشی از خط احساسی داستان برای باب اسفنجی و پاتریک است و دیگری حضوری کوتاه از دیوید هسلهاف. دنبالههای بعدی از انسانها بیش از حد استفاده کردهاند که باعث اشباع شدن داستان شده است. Saving Bikini Bottom: The Sandy Cheeks Movie هم از این قاعده مستثنی نیست؛ بهطوری که تنها ۵٪ از فیلم در خود بیکینی باتم اتفاق میافتد و ۹۵٪ از آن در سطح زمین در تگزاس جریان دارد.
مشکل اصلی این است که انیمیشن Saving Bikini Bottom: The Sandy Cheeks Movie بهطور چشمگیری بدتر از فیلم قبلی است، که جلوههای بصری بسیار زیبایی هم داشت. این موضوع یک ناامیدی بزرگ محسوب میشود. وقتی روی شخصیتهای پسزمینه تمرکز میکنید، گاهی اوقات انیمیشن وحشتناک میشود. این به معنای آن نیست که شخصیتهای اصلی همیشه خوب به نظر میرسند، زیرا چنین نیست. حالا ترکیب انیمیشن ضعیف با لایو اکشن راه مناسبی نیست؛ اما این همان مسیری است که فیلم در پیش گرفته است.
با اینکه ۹۵٪ از این فیلم در تگزاس اتفاق میافتد، این بدان معناست که شخصیتهای انسانی در داستان بیشتر از هر زمان دیگری حضور دارند و این نشان میدهد که چرا شخصیتهای انسانی در باب اسفنجی باید زمان محدودی داشته باشند یا فقط در نقشهای کوتاه و حضورهای گذرا ظاهر شوند. در حالی که سندی و باب اسفنجی سعی میکنند به آزمایشگاه B.O.O.T.S. برسند تا بیکینی باتم را نجات دهند، ما با دانشمندان این آزمایشگاه آشنا میشویم: فیبی (با بازی ایلیا ایسورلیس پائولینو)، کایل (با بازی متیو کارداروپل) و شخصیت شرور اصلی، سو نامی (با بازی واندا سایکس).
ابتدا با فیبی و کایل آشنا میشویم و تا اینجا هیچ مشکلی نیست؛ زیرا رفتار آنها شبیه بازیگران یک سریال لایو اکشن دیزنی است. به نظر میرسد آنها واقعاً در حال لذت بردن از فیلم هستند و این یکی از نکات مثبتی است که میتوان پیدا کرد. همیشه خوشایند است که ببینیم بازیگران از بازیکردن در فیلم لذت میبرند، چه آن فیلم خوب باشد و چه نباشد.
معرفی سو بهعنوان شخصیت شرور جایی است که مشکلات فیلم شروع میشود. او شخصیتی عجیب و غریب است و حرکاتش بسیار انیمیشنی به نظر میرسد. از زمان معرفی او، فیلم واقعاً فرو میپاشد، اگرچه تا پیش از این هم نسبتاً ناامیدکننده بود.
علاوه بر انیمیشن ضعیف، فیلم مملو از جلوههای ویژه کامپیوتری بد بود. اگرچه نمیتوانم میزان استفاده از آن را بهطور کامل توضیح دهم، زیرا شامل اسپویلرهای زیادی میشود؛ اما به نظر میرسید که جهتگیری فیلم با شخصیت شرور و اجرای کلی آن تصمیمی عجیب بود.
از آنجا که نقش اصلی این فیلم سندی چیکس است و نه باب اسفنجی، باید شخصیتهای پشتیبان مرتبط با او را هم داشته باشیم. اینجاست که خانواده او معرفی میشود: پدر چیکس (با صدای کریگ رابینسون)، مادر چیکس، مادربزرگ چیکس، راودی چیکس و لوسی چیکس، همه با صدای گری دیلیسل، و در نهایت جانی ناکسویل در نقش رندی چیکس. اعضای خانواده چیکس افزودنیهایی دلپذیر به این فیلم هستند؛ آنها در کنار شوخیهایشان، خطرناکترین حرکات را هم انجام میدهند؛ اما در فیلمی که درباره سندی چیکس است، متاسفانه زمان زیادی به آنها اختصاص داده نشده است.
با نگاهی به داستان درمییابیم که کودکان بیشتر میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. سو به سادگی تلاش میکند تا ساکنان بیکینی باتم را به اسباببازیهایی برای بچهها تبدیل کند. تنها مشکل این است که وقتی تازه درگیر داستان میشوید، داستان شروع به فروپاشی میکند. چرا باید ماهیهای واقعی را بربایید به جای اینکه اسباببازیهای واقعی بسازید؟ پیشینه داستانی سو نیز پیشزمینهای مضحک و غیرضروری است که توضیح میدهد چرا او این کارها را انجام میدهد، و در پایان فیلم، این حس را به شما میدهد که انگیزهای که او در فیلم داشت، از ابتدا اشتباه بوده است.
جمعبندی
فیلم Saving Bikini Bottom: The Sandy Cheeks Movie عنوانی ناامیدکننده در فهرست فیلمهای باب اسفنجی است. انیمیشن آن بهطور قابل توجهی ضعیف است و باعث میشود که از خود بپرسید چرا به جای انیمیشن دوبعدی، به سراغ انیمیشن سهبعدی نرفتهاند و آن را برای فیلم بزرگ سینمایی سال آینده نگه داشتهاند.
داستان کاملاً آشفته است و عملکرد واندا سایکس به طور قابل توجهی کسلکننده است. کل فیلم احساس یک خواب تبدار را دارد و توضیح دادن اینکه در فیلم چه اتفاقی میافتد، دشوار است. اضافه کردن خانواده سندی خوشایند بود؛ اما متأسفانه، زمان حضور آنها به دلیل تمرکز بر شخصیتهای انسانی بسیار ناکافی است.
اگر این فیلم نشانهای از آن چیزی باشد که فیلم پلانکتون خواهد بود، باید گفت که فرنچایز باب اسفنجی با این فیلمهای اسپینآف در مسیر تاریکی قدم گذاشته است.
اکنون نوبت شماست. از شما میخواهیم تا بهترین خاطرهتان را از انیمیشنها و فیلمهای باب اسفنجی در بخش نظرات برای ما بنویسید. منتظر خاطرات جذابتان هستیم!
منبع: The Streamr
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
نظرات