باب اسفنجی که می‌خواهد برای سندی کیک بخرد، به صورت اتفاقی سوار سفینه او می‌شود و همراه سندی به ماه می‌رود. منتها سفر به ماه زیاد خوب پیش نمی‌رود و اتفاقات ناگوار زیادی برای این دو نفر رخ می‌دهد.

قسمت ۹ از هشتمین فصل سریال SpongeBob SquarePants از دو بخش با نام‌های Mooncation و Mr. Krabs Takes a Vacation تشکیل شده که هر دو آن‌ها در مورد سفر کردن و تعطیلات هستند. در بخش اول که همان Mooncation باشد باب اسفنجی می‌خواهد به مناسبت رفتن سندی به ماه برای او یک کیک بخرد. منتها هنگامی که او پیش سندی بر می‌گردد متوجه می‌شود او در حال راه افتادن است. باب هم که دوست دارد کیک را به هر طریقی به دوست خود دهد سوار سفینه می‌شود و به همراه سندی به ماه می‌رود.

در حین فرود روی ماه اتفاقات عجیب و غریبی رخ می‌دهد و باب اسفنجی حسابی برای دوست خود دردسر درست می‌کند. او نه تنها حساب و کتاب‌های سندی را به هم می‌ریزد، بلکه باعث سوراخ شدن مخزن سوخت سفینه می‌شود. در این هنگام سندی تصمیم می‌گیرد تا زمانی که سوخت کافی وجود دارد به سمت زمین بازگردند و به خانه بروند. این دو نفر به هر طریقی که شده به بیکینی باتم می‌رسند و به سمت آن سقوط می‌کنند. باب اسفنجی که برای ایجاد دردسر حسابی شرمنده شده به عذرخواهی از دوست خود می‌پردازد. منتها سندی نه تنها ناراحت نشده، بلکه از همسفر شدن با باب حسابی لذت برده و تصمیم می‌گیرد برای سفر بعدی به مریخ او را همراه خود ببرد.

در بخش دوم آقای خرچنگ در اقدامی عجیب تصمیم می‌گیرد یکی از کارمندان خود را به همراه دخترش پرل به یک تعطیلات کوتاه مدت ببرد. اختاپوس در همان ابتدای کار انصراف می‌دهد تا آقای خرچنگ باب اسفنجی را برای همراهی او در این سفر انتخاب کند. هنگامی که این سه نفر راه می‌افتند از مقابل مکان‌های جالبی عبور می‌کنند که هر یک از آن‌ها برای تعطیلات و خوشگذرانی مناسب هستند. منتها پرل با رد شدن از این مکان‌های جالب ناامید می‌شود و تازه از مقصد مورد نظر پدرش آگاه می‌گردد: کارخانه تولید پول. پرل که از این موضوع کلافه شده راه خود را در پیش می‌گیرد تا باب اسفنجی و آقای خرچنگ تنهایی به کارخانه تولید پول بروند. آقای خرچنگ پس از اینکه وارد این کارخانه می‌شود با دیدن این همه پول کنترلش را از دست می‌دهد و دردسرهای زیادی به همراه می‌آورد.

کارخانه تولید پول برای آقای خرچنگ مثل یک بهشت است

اما بزرگ‌ترین دردسر زمانی رخ می‌دهد که آقای خرچنگ دستگاه خرد کننده اسکناس را می‌بیند. با دیدن این صحنه آقای خرچنگ آنقدری شدید گریه می‌کند که در کارخانه سیل به راه می‌افتد. منتها او بعدا متوجه می‌شود که این دستگاه اسکناس‌های قدیمی را خرد می‌کند تا با استفاده از مواد به دست آمده اسکناس‌های جدید به عمل آورد. مسئول کارخانه پولسازی که حسابی به ستوه آمده با صدا کردن نگهبانان آن‌ها را بیرون می‌اندازد. منتها باب و آقای خرچنگ در حین بیرون رفتن به شکل اتفاقی از دزدی دو نفر جلوگیری می‌کنند و برای پاداش دو اسکناس یک دلاری مخصوص با عکس خودشان می‌گیرند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: IMDB