با وجود اینکه اختاپوس این موضوع را در تاریک‌ترین کابوس‌های خود هم نمی‌بیند، اما به‌طور اتفاقی با باب اسفنجی یک گروه موسیقی تشکیل می‌دهد و شروع به برگزاری کنسرت‌های بزرگی می‌کند. منتها درست مانند همیشه هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود.

قسمت ۲۶ از فصل هشتم سریال SpongeBob SquarePants که Hello Bikini Bottom نام دارد، روایتگر تبدیل شدن باب اسفنجی و اختاپوس به دو راک‌استار نه چندان بزرگ است. هنگامی که این دو نفر به‌طور اتفاقی در حال نواختن سازهای خود هستند، توجه یک ماهی خوش تیپ و استایلیش را جلب می‌کنند. این ماهی که کلونل کارپر نام دارد پیشنهاد وسوسه کننده‌ای به آن‌ها می‌دهد. او قصد دارد به مدیر برنامه این گروه دو نفره تبدیل شود و با برگزاری کنسرت پول زیادی به جیب بزند.

منتها هنگامی که اسم پول به میان می‌آید آقای خرچنگ گوش‌های تیزی دارد. او خیلی سریع به مدیر برنامه این گروه تبدیل می‌شود و تجهیزات مورد نیاز یک گروه موسیقی را می‌زدد. او حتی قایق خانم پاف را هم می‌دزدد تا بتواند اعضای گروه را با رانندگی پاتریک به نقاط مختلف ببرد. ولی از آنجایی که آقای خرچنگ برنامه‌های کارپر را به هم ریخته تاوان آن را پس می‌دهد و در طرف دیگر باب اسفنجی و اختاپوس هم اجرای موفقی ندارند.

از این نقطه به بعد آقای خرچنگ تصمیم می‌گیرد گروه موسیقی خود را در بی‌ربط‌ترین جایگاه‌های ممکن استقرار دهد و آن‌ها را مجبور به نواختن کند (مکان‌هایی مثل سوپرمارکت و خانه سالمندان). منتها قاعدتا چنین نقاطی مناسب اجرای کنسرت موسیقی نیستند و آقای خرچنگ یکبار دیگر شکست می‌خورد. اختاپوس که دیگر از این کارها خسته شده خطاب به رئیس خود می‌گوید اگر کنسرت بعدی شرایط مناسبی نداشته باشد از گروه بیرون خواهد رفت. آقای خرچنگ هم یک شرایط منطقی و حرفه‌ای را فراهم می‌آورد؛ منتها نه به آن شکلی که فکرش را کنید.

سیاست‌های درآمدزایی آقای خرچنگ این سری پاسخگو نیست

آقای خرچنگ باب اسفنجی و اختاپوس را به یک کنسرت بزرگ می‌برد که حضار آن منتظر اجرای هنرمندهای متفاوتی هستند. منتها آقای خرچنگ جای گروه موسیقی اصلی را با گروه خود عوض کرده تا بتواند پول زیادی به دست آورد. ولی با وجود تمامی این کلک‌ها مردم بالاخره متوجه اصل قضیه می‌شوند و گروه موسیقی جعلی را از صحنه پایین می‌آورند. مدیر برنامه گروه هم که در همه کارهای خود شکست خورده حسابی افسرده می‌شود و تصمیم می‌گیرد ماشین را به ته دره ببرد و دردسرها را تمام کند.

اختاپوس هم که دیگر تحملش را از دست داده تصمیم می‌گیرد از گروه خارج شده و به دنبال خانه و زندگی خود برود. منتها باب اسفنجی که خیال تسلیم شدن ندارد آهنگی در مورد «تسلیم نشدن» می‌خواند و توجه اختاپوس را جلب می‌کند. در همین حین خیل عظیمی از مردم به پیرامون گروه می‌روند و شروع به تشویق کردن می‌کنند؛ منتها هدف تشویق و خوشحالی آن‌ها گروه موسیقی افتضاح آقای خرچنگ نیست. آن‌ها در حال تماشای سقوط شهاب سنگ هستند و از این مسئله به وجد آمده‌اند.

آقای خرچنگ هم فرصت را غنیمت می‌شمارد و تصمیم می‌گیرد از این طریق پول درآورد. به همین دلیل او یک بادجه درست می‌کند و به همه افراد می‌گوید آن‌ها برای تماشای شهاب سنگ‌ها باید هزینه مشخصی را بپردازند. با وجود اینکه ایده مذکور پول زیادی به همراه می‌آورد، اما آقای خرچنگ مجبور می‌شود همه آن را برای جبران خسارت‌هایی که در این مسیر به دیگران وارد کرده بپردازد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: IMDB