باب اسفنجی که قصد دارد نحوه درست کردن یک ساندویچ مقدس و باستانی را یاد بگیرد مجبور می‌شود یک جلسه احضار روح راه بیندازد و سوالش را از اشباح بپرسد. اما خب روح‌های سرگردان موجودات قابل کنترلی نیستند و آشوب زیادی را با خود به همراه می‌آورند.

قسمت ۹ از فصل ۹ سریال SpongeBob SquarePants که از دو بخش با نام‌های Don’t Look Now و Séance Shmeance تشکیل شده، در هر دو داستان فضایی ترسناک را به مخاطب خود نشان می‌دهد. بخش اول این قسمت که از قضا همان Don’t Look Now باشد، به گونه‌ای آغاز می‌شود که باب اسفنجی و پاتریک می‌خواهند به سینما بروند و یک فیلم ترسناک ببینند. اختاپوس که آن‌ها در راه می‌بیند پیشنهاد می‌کند که بهتر است از دیدن این فیلم امتناع کنند؛ منتها این دو نفر که می‌خواهند شجاعت خود را ثابت کنند با غرور و افتخار به سمت تماشای فیلم می‌روند.

منتها همان‌طور که اختاپوس پیشنهاد کرده بود باب اسفنجی و پاتریک آنقدری وحشت‌زده می‌شوند که حتی نمی‌توانند به خانه خود بروند. رفتار این دو نفر به گونه‌ای می‌شود که از معمولی‌ترین سایه‌ها و صداها می‌ترسند و خواب اختاپوس را به هم می‌زنند. اختاپوس هم که از این کار حسابی عصبانی شده تصمیم می‌گیرد به شکل شخصیت منفی فیلم مذکور درآید و انتقامش را از باب و پاتریک بگیرد. هرچند که او در ابتدا این دو نفر را می‌ترساند و به هدفش می‌رسد، اما بعدا بدشانسی می‌آورد و حسابی کتک می‌خورد.

حال در بخش دوم از این قسمت باب اسفنجی که Séance Shméance نام دارد، یکی از مشتری‌ها به رستوران خرچنگی می‌آید و درخواست یک ساندویچ عجیب می‌کند. او ساندویچی با نام Rusty on Rye را سفارش می‌دهد که باب حتی نام آن هم به گوشش نخورده است. مشتری مذکور که از قضا سن زیادی هم دارد از اینکه غذای مورد نظرش را پیدا نکرده ناامید می‌شود و پای خود را از رستوران بیرون می‌گذارد. منتها باب که نمی‌تواند شکست را قبول کند تصمیم می‌گیرد دست به کار عجیبی بزند.

باب اسفنجی و پاتریک آنقدری می‌ترسند که حتی نمی‌توانند فیلم را تا پایان ببینند

باب اسفنجی از آقای خرچنگ می‌شنود آخرین فردی که این ساندویچ را درست کرده ۲۰ سال پیش جان خود را از دست داده است. به همین دلیل باب تصمیم می‌گیرد یک جلسه احضار روح راه بیندازد و دستور پخت را از ارواح قدیمی طلب کند. منتها روح‌ها بدرفتارتر و شرورتر از آن چیزی هستند که باب فکرش را می‌کرد. هرچند که او در نهایت نحوه ساخت ساندویچ را یاد می‌گیرد و مشتری پیر خود را راضی می‌کند، اما ارواح سرگردان در رستوران خرچنگی باقی می‌مانند. البته آقای خرچنگ در نهایت حساب اشباح را رسید و آن‌ها را به دنیای خودشان بازگرداند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: IMDB