پس از اینکه گری به شکل عجیبی به دنبال پاتریک می‌افتد و همه جا دنبال او می‌رود، قوه حسادت باب اسفنجی فعال شده و سر به آسمان می‌کشد. باب که می‌خواهد گری دوباره او را دوست داشته باشد و دیگر سمت پاتریک نرود دست به انجام کارهای عجیب و غیرقابل باوری می‌زند.

قسمت ۹ از فصل دوم سریال SpongeBob SquarePants در وبسایت IMDB نمره ۸.۷ از ۱۰ را به نام خود ثبت کرده و از این حیث جزو بهترین اپیزودهای تاریخ سریال محسوب می‌شود. این قسمت از دو بخش با نام‌های Survival of the Idiots و Dumped تشکیل شده که در هر دو آن‌ها ضریب هوشی پایین باب اسفنجی باعث ایجاد دردسر می‌شود. البته مگر می‌شود در مورد ضریب هوشی پایین صحبت کنیم و حرفی از استاد پاتریک به میان نیاوریم.

بخش اول که Survival of the Idiots نام دارد شخصیت سندی را در حالی نشان می‌دهد که به موقع زمستان به خواب زمستانی می‌رود تا در گرمای بهار چشم باز کند. سندی وارد خواب زمستانی می‌شود، ولی قبل از خوابیدن یک پیام ویدیویی برای باب اسفنجی و پاتریک می‌گذارد. او در طی این ویدیو توضیح می‌دهد که آن‌ها نباید خواب زمستانی یک پستاندار را به هم بزنند؛ وگرنه ممکن است اتفاقات بدی رخ دهد. اما خب باب و پاتریک به این هشدار اعتنایی نمی‌کنند تا یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات زندگی خود را رقم بزنند.

هنگامی که این دو نفر وارد خانه سندی می‌شوند به شکل اشتباهی او را بیدار می‌کنند. منتها سندی به یک هیولای بی‌ذهن و خشن تبدیل شده که شباهتی به آن سندی همیشگی ندارد. باب اسفنجی و پاتریک به هر زحمتی که شده سندی را به خواب بر می‌گردانند و سپس تصمیم می‌گیرند از خانه او بیرون بروند. منتها زمانی که می‌خواهند بیرون بروند متوجه می‌شوند که قفل در یخ زده و راه برگشتی وجود ندارد. به همین خاطر آن‌ها تمام پشم‌های تن سندی را جدا می‌کنند تا خودشان را گرم نگه دارند.

بیدار کردن سندی از خواب زمستانی به هیچ وجه ایده خوبی نبود

بخش دوم داستان که Dumped وجود دارد به شکل عجیبی آغاز می‌شود. گری که او را به عنوان حیوان خانگی باب اسفنجی می‌شناسیم به طور ناگهانی علاقه‌اش به پاتریک بیش‌تر شده و همه جا به دنبال او می‌رود. گری تعقیب کردن پاتریک را با جدیتی مثال زدنی انجام می‌دهد و در این میان حضور صاحب اصلی خود را انکار می‌کند. باب هم که حسابی از این بی‌محلی به خشم و حسادت آمده دست به انجام کارهای عجیبی می‌زند.

پاتریک که متوجه قضیه شده خطاب به دوستش می‌گوید که گری او را انتخاب کرده و بهتر است دیگر بی‌خیال حلزون خانگی خود شود. باب اسفنجی هم که از شدت حسادت خون به مغزش نمی‌رسد تصمیم می‌گیرد جای گری را با حیوانات خانگی دیگری عوض کند. منتها هر حیوان دیگری که به خانه باب می‌آید نمی‌تواند جای گری را بگیرد و کاری کند که باب قضیه را فراموش کند. هنگامی که شخصیت اصلی داستان به کلی امید خود را از دست داده گری دوباره پیش او باز می‌گردد تا نشان دهد که تا ابد به صاحب خود وفادار می‌ماند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: IMDB

اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید

اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید