در این نقطه زمانی کمتر بینندهای وجود دارد که ادعا کند سریال پنگوئن «شگفتانگیز و درجه ۱» نیست. پنگوئن تقریبا همزمان با سریال کمپانی رقیب که درباره یک ویلن است – سریال Agatha All Along از دیزنی پلاس – پخش شده و در این میان سریال متفاوت DC تمام توجهات و تحسینها را به سوی خود جذب کرده است. با این حال محبوبیت The Penguin میتواند یک شمشیر دولبه باشد؛ در واقع شورانر سریال، لارن لیفرنک و مت ریوز (کارگردان فیلم The Batman 2) ممکن است در یک تله خطرناک بیفتند و مرتکب یک اشتباه بزرگ شوند.
باتوجه به موفقیت فنی پنگوئن و تعداد بینندگان آن که یکی از پرطرفداراترین سریالهای اخیر بوده، شاید سازندگان خیلی راحت با خود فکر کنند که «بله، مشخصا همه طرفداران بتمن به سراغ سریال The Penguin خواهند آمد» و در همین راستا داستان فیلم The Batman 2 و اتفاقات آن طوری شکل بگیرد که تماشای سریال اسپینآف پنگوئن به امری ضروری تبدیل شود. با تمام این اوصاف چنین رویکردی میتواند یک اشتباه به تمام معنا باشد و در حقیقت ریوز و دیگر سازندگان بتمن ۲ باید فیلمنامه را طوری بنویسند که گویی هیچگونه اسپینآف و داستان دیگری وجود نداشته است. اگر بخواهیم صادق باشیم، سریال Agatha All Along با وجود تمام کمبود و کاستیهایش حداقل در این مورد به خصوص نمونه خوبی است.
دیسی نباید اشتباه مارول را با پنگوئن و The Batman 2 تکرار کند
داشتن یک دنیای کاملا متصل و عظیم که از چندین و چند فیلم و سریال مختلف تشکیل شده، در ظاهر میتواند فوقالعاده جذاب باشد. شاید به عنوان مثال طرفداران دنیای سینمایی مارول به دیدن تعامل شخصیتهایی مثل باکی و فالکون خارج از فیلمهای Avengers علاقه داشته باشند و این موضوع به خودی خود مشکلساز نیست. اینگونه آثار فرعی به سازندگان اجازه میدهد تا خلاهای داستانی فیلمهای بزرگ خود را پر کنند و در کنار آن به شخصیتهای مختلف زمان بیشتری برای رشد و نشستن در دل مخاطبان بدهند.
اما در همین حین سازندگان باید این نکته را در ذهن داشته باشند که تکتک مخاطبان قرار نیست به سراغ این سریالهای اسپینآف بروند و از اتفاقات آنها مطلع شوند. برخی از افراد شاید اشتراک HBO Max نداشته باشند. شاید برخی افراد نخواهند دیزنی پلاس را به لیست بلندبالای اشتراکهای ماهانه خود اضافه کنند و یا حتی صرفا تمایلی به تماشای آثار کوچکتر با محوریت شخصیتهای فرعی یک فرنچایز نداشته باشند. با این حال متاسفانه اتفاق نه چندان مطلوبی در دنیای مارول رخ داده و تعامل شخصیتها، داستان و اتفاقات کلی MCU مانند یک تار عنکبوت عظیم و درهم تنیده شده که دنبال کردن آن بسیار دشوار و طاقتفرساست. به همین خاطر وقتی یک مخاطب برخی از آثار فرعی مارول را از دست میدهد، عملا خلاهای بزرگی در فهم او از داستان کلی فرنچایز ایجاد شده و این مورد افت دنیاهای متصل در حوزه سرگرمی است.
شما فرض کنید یک طرفدار به فیلمهای دکتر استرنج علاقهمند باشد اما هیچگاه سراغ سریال ونداویژن نرود. شاید تماشای تریلر فیلم جدید Doctor Strange اطلاعات محدودی در اختیار این فرد بگذارد و به طور مثال او بداند که اتفاقات تلخی در سریال اسپینآف رخ داده، اما همچنان از نحوه پیش رفتن وقایع مطالع نخواهد بود. اسکارلت ویچ شاید از این بگوید که چقدر دلش برای فرزندانش تنگ شده اما برخی از طرفداران هیچ ایدهای نخواهند داشت که ماجرا از چه قرار است. اتفاقات بسیاری در سریال ونداویژن رخ داد اما پیشزمینه خاصی هم در فیلم سینمایی Doctor Strange in the Multiverse of Madness ارائه نشد. از سوی دیگر مفهوم مولتیورس هم برای طرفدارانی که سریال لوکی را تماشا نکرده باشند، میتواند بسیار گیجکننده و عجیب باشد.
البته ماجرا فقط به مارول ختم نمیشود. دیزنی با فرنچایزهای بزرگ دیگر خود نیز همین کار را کرده؛ مثلا جنگ ستارگان (Star Wars) در سالهای اخیر چندین فیلم اسپینآف و سریال داشته که خب به اندازه مارول در تله «دنیاهای متصل» نیفتاده اما این مورد را نیز باید در نظر داشت که از زمان آغاز این مسیر جدید، هنوز فیلم سینمایی اصلی و بزرگی از آن اکران نشده است. با این حال خود این پروژههای فرعی در جهان استار وارز تا حدی بهم متصل بودهاند.
به عنوان مثال افرادی که Star Wars Rebels را تماشا نکردهاند، احتمالا متوجه خیلی از جزئیات، اتفاقات و اشارات سریال Ahsoka نشوند؛ چون ماجرا فقط این نیست که یک سری از شخصیتهای Rebels در آهسوکا حضور داشته باشد، بلکه این سریال جدید اساسا ادامهای بر Rebels محسوب میشود. یکی از عناصر کلیدی در فیلمنامه آهسوکا این است که گروه قهرمانان امیدوارند یکی از دوستانشان هنوز زنده باشد. اگر شما Rebels را تماشا نکرده باشید، نمیدانید این فرد دقیقا کیست، چرا احتمال زنده بودن او کم است، و اصلا چرا ما باید به او اهمیتی بدهیم.
از آنجا که سریال پنگوئن زودتر از بتمن ۲ از راه رسیده، خیلیها فکر میکنند اتفاقات آن باید مستقیما به داستان قسمت دوم Batman منتهی شود. با این حال سازندگان میتوانند کاری انجام دهند تا خلاهای داستانی بدون استفاده مستقیم از روایت The Penguin پر شود. همچنین یک اعتقاد در میان طرفداران وجود دارد که سوفیا فالکون نقش مهمی در فیلم بعدی ایفا نماید. با این حال در این نقطه به نظر میرسد اگر این شخصیت نقش خاصی در بتمن ۲ نداشته باشد خروجی بهتری دریافت کنیم.
در صورتی که فالکون در فیلم جدید مت ریوز حضور پیدا کند، سازندگان باید حداقل یک توضیح مختصر و مفید از هویت و دلیل حضور او داشته باشند، آن هم بدون اینکه مجبور شوند بیش از حد روی اتفاقات پنگوئن تکیه کنند. مارول طی این سالها با بیش از حد پیچیده ساختن MCU و اتفاقات آن، شرایط را برای خود دشوار کرده است. در اینجای کار، جیمز گان آثار مهم و قدرتمندی برای شروع کار نسخه جدید DC تدارک دیده است. اما او و دیگر افراد مسئول باید این حقیقت را در ذهن خود حک کنند که همه مخاطبان قرار نیست به تماشای تکتک فیلم و سریالهای فرعی این جهان ابرقهرمانی بنشینند. مشخصا وجود یک سری ارتباط و اشاره میان سریال پنگوئن و The Batman 2 منطقی خواهد بود؛ اما امیدوار هستیم فیلمنامه قسمت دوم بتمن بیش از حد به این نوع آثار فرعی وابسته نباشد.
نظرات