معرفی ۸ بازی ویدیویی که از کتابها الهام گرفتهاند
بازی های ویدیویی الهام گرفته از کتابها، همیشه از عناصر داستانی کلاسیک استفاده کردهاند یا از آنها الهام گرفتهاند. ریشههای این موضوع به زمان بازیهای رومیزی مثل “سیاهچالها و اژدهایان” برمیگردد که تمرکز زیادی روی روایت داشتند. دقیقا همین ویژگی در داستانسرایی است که کتابها و بازیهای ویدیویی را بیشتر از فیلمها به هم نزدیکتر میکند. در حالی که هر سه رسانه داستانی را روایت میکنند، فیلمها در چهارچوب زمانی خود محدود هستند، اما کتابها و بازیهای ویدیویی، چنین محدودیتی ندارند. با این حال، استفاده از کتابها برای ساخت بازیهای ویدیویی در این صنعت در حال رشد، حداقل در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، کمتر رایج بود. اگرچه در دورههای بعدی، عناوین جالبی بر اساس آثار ادبی ساخته شد، اما این روند تا ابتدای قرن جدید به طور قابل توجهی گسترش پیدا نکرد.
بازیهای اقتباسی زیادی مثل شرلوک هولمز و ارباب حلقهها وجود دارد، از جمله بازی Middle-earth: Shadow of Mordor (فراموش نکنیم که Shadows of Mordor یک بازی ماجراجویی متنی از سال ۱۹۸۷ است). بازیهای ویدیویی زیادی از کتابهای مشهور الهام گرفتهاند، مانند Neuromancer که بر اساس رمان معروف ویلیام گیبسون ساخته شده است، و ۸۰ Days، یک بازی موبایلی که از ژول ورن و کتاب دور دنیا در هشتاد روز الهام گرفته است. همچنین بازیهایی بر اساس فیلمهای پرطرفداری مثل The Godfather، ادبیات کلاسیکی مانند Alice’s Adventures in Wonderland و حماسههای تاریخی مانند Romance of the Three Kingdoms ساخته شدهاند. وقتی صحبت از بازیها میشود، کمیکها الهام فوقالعادهای برای تعداد بیشماری از عناوین ابرقهرمانی و ترسناک بودهاند. در ادامه، چند عنوان را انتخاب کردهایم که به خوبی از پیشزمینههای ادبی خود بهرهبرداری کردهاند. برخی از این عناوین ممکن است برای شما آشنا باشند و برخی دیگر را ممکن است نشناسید.
Assassin’s Creed
در همین ابتدا، یک شگفتی در لیست ما وجود دارد. بسیاری از بازیهای این لیست به طور مستقیم اقتباسی از کتابها هستند، اما بسیاری از فرنچایزها نیز بخشهایی از ایدههای خود را از آثار ادبی الگوبرداری کردهاند. Assassin’s Creed یک مجموعه بازی ویدیویی محبوب است که از رمان الموت نوشته ولادیمیر بارتول در سال ۱۹۳۸ الهام گرفته شده است. تهیهکننده این بازی، جید ریموند، از داستان این رمان که در یک قلعه ایرانی به نام الموت اتفاق میافتد، الهام گرفته است. این قلعه حدود صد کیلومتر با تهران امروزی فاصله دارد.
BioShock
بیشتر شما احتمالا این موضوع را میدانستید، اما باید بگوییم که نوشتههای آین رند تاثیر زیادی بر داستان BioShock گذاشتهاند. شهر Rapture که بر پایه اصل آرمانگرایی خالص تاسیس شده است، ماهیت واقعی فلسفه رند را به تصویر میکشد. ساکنان این شهر تلاش میکنند تا به بالاترین پتانسیل خود دست یابند، بدون اینکه تحت محدودیتهای تفکر جمعی قرار بگیرند. شهر رپچر یک آرمانشهر با ایدئولوژی آرمانگرایانه است. در بازی ویدیویی مشهور Bioshock، سازندگان بهطور هوشمندانهای نام برخی شخصیتها را از روی آین رند و آثار او انتخاب کردهاند. بهعنوان مثال، اندرو رایان به خود آین رند اشاره دارد، در حالی که فرانک فونتین و اطلس به ترتیب از رمانهای رند، منبع و اطلاس نامگذاری شدهاند. بازی همچنین شامل پوسترهایی است که از بازیکنان میپرسد: “اطلس کیست؟”، موضوعی که به جمله تکراری “جان گالت کیست؟” از رمان اطلس اشاره دارد. این بازی، نمونه جالبی است؛ نمونهای که نشان میدهد چگونه یک فرهنگ عامه میتواند از کلاسیکهای ادبی الهام بگیرد و لایهای اضافی به روایت بازی اضافه کند. ما میتوانیم به شباهتها و الگوبرداریهای بیشتری اشاره کنیم، اما نیازی نیست. به طور کلی، BioShock به بررسی فلسفه آین رند میپردازد و نشان میدهد که وقتی عینیگرایی در مقیاس بزرگ (هرچند خیالی) اجرا شود، تا چه حد میتواند نتایج فاجعهباری را رقم بزند.
Cyberpunk 2077
رمان Neuromancer نوشته ویلیام گیبسون، اغلب به عنوان یکی از آثار پیشگام در ژانر سایبرپانکی شناخته میشود. این رمان که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، آیندهای را بررسی میکند که بشر در آن در شبکهای جهانی از کامپیوترها، هوشهای مصنوعی و تقویتهای سایبرنتیکی، درگیر است. داستان هیجانانگیز این رمان درباره کیس، هکری ماهر اما افسرده است. کارفرمای مرموزش ،وظیفهای چالشبرانگیز به او میدهد تا یک هک تقریبا غیرممکن را انجام دهد. Neuromancer به خاطر برداشت تاریک خود از یک جامعه نابسامان معروف است، جایی که شرکتهای بزرگ قدرت زیادی دارند و آدمها در دنیایی زندگی میکنند که مرز بین واقعیت مجازی و واقعیت فیزیکی کمرنگ شده است. این رمان، مفاهیمی مانند زندگی در فضای سایبری را محبوب کرد، مفاهیمی که از آن زمان به عناصر اصلی ژانر سایبرپانک تبدیل شدند.
در سال ۲۰۲۰، CD Projekt Red بازی بسیار مورد انتظار Cyberpunk 2077 را منتشر کرد که از کتابهای نویسنده نامبرده الهام گرفته شده بود. با اینکه این بازی اقتباس مستقیمی از Neuromancer نیست، اما به شدت از رمان گیبسون و ژانر سایبرپانک الهام گرفته است. در Cyberpunk 2077، بازیکنان وارد دنیای تاریک نایت سیتی میشوند، یک شهر نابسامان که نقش V، یک مزدور خیابانی را بر عهده میگیرند. او باید از سیاستهای پیچیده شرکتها، ارتقاهای سایبری پیشرفته و تکنولوژیهای مدرن به نفع خود استفاده کند. این بازی شامل تمها و عناصر زیادی است که یادآور رمان Neuromancer هستند، از جمله یک منظره شهری وسیع، یک قهرمان با اخلاق مبهم و داستانی که پیامدهای پیشرفت تکنولوژی بر جامعه را بررسی میکند. علاوه بر این، هم رمان و هم بازی به موضوعاتی مثل هویت، آگاهی و ماهیت واقعیت در عصر دیجیتال پرداختهاند. هرچند Cyberpunk 2077 اقتباس مستقیمی از Neuromancer نیست، اما به اثر تاثیرگذار گیبسون ادای احترام میکند و تاثیر ژانر سایبرپانک در فرهنگ عامه را افزایش میدهد.
Discworld Noir
بسیاری با میراث سر تری پرچت و رمانهای فوقالعادهاش درباره دیسکورلد آشنا هستند که بیشتر در انخ-موروپرک اتفاق میافتند. این رمانها از کلیشههای فانتزی برای طنزپردازی درباره مسائل و رویدادهای واقعی استفاده میکنند و عناصر کمدی، هر کتاب را به یک اثر کلاسیک تبدیل کرده است. داستان این کتابها در Discworld Noir بازگو شده است، یک بازی ماجراجویی که در سال ۱۹۹۹ توسط Perfect Games ساخته شد. این بازی تجربهای عجیب است، زیرا به داستان هیچ کتابی وفادار نیست. در عوض، شخصیتها و محیط را از این سری کتاب قرض میگیرد تا داستان جدیدی را روایت کند. به این ترتیب، بازی مثل یک قسمت جدید از سری دیسکورلد عمل میکند و داستان لوتن، تنها کارآگاه خصوصی در انخ-موروپُرک را دنبال میکند. شما با یک گیمپلی معمایی در این بازی مواجه هستید و سعی میکنید تا یک پرونده قتل مرموز را حل کنید. در حین بازی، وقتی لوتن به گرگینه تبدیل میشود، مکانیک خاصی به نام حس بویایی به شما در حل این معما کمک میکند.
Metro 2033
بازی تیراندازی و ترسناک Metro 2033، بر اساس یک رمان با همین نام ساخته شده است که یک نویسنده روسی به نام دیمیتری گلوخوفسکی، در سال ۲۰۰۵ آن را منتشر کرد. مانند بازی، داستان رمان پس از آخرالزمان و در خطوط زیرزمینی مترو رخ میدهد، جهانی که توسط جنگ هستهای ویران شده است. آرتیوم، قهرمان رمان و شخصیت اصلی بازی است. رمان Metro 2033 در سال ۲۰۱۰ در آمریکا منتشر شد، همان سالی که بازی نیز در دسترس بازیکنان قرار گرفت. برخلاف بیشتر بازیهای این لیست، گلوخوفسکی شایسته تقدیر است، چون هم کتاب و هم اقتباس گیمینگ آن را نویسندگی کرده است.
The Witcher 3: Wild Hunt
مجموعه The Witcher از آندژی ساپکوفسکی، مجموعه رمانهایی فانتزی است که در دنیایی پر از جادو، هیولاها و دسیسههای سیاسی اتفاق میافتد. این مجموعه محبوب، ماجراجوییهای گرالت از ریویا را دنبال میکند؛ یک ویچر یا شکارچی حرفهای هیولا که از طریق آموزشهای سخت و جهشهای ژنتیکی، به تواناییهای ماورایی دست یافته است. در طول داستان این رمانها، گرالت در دنیایی خاکستری، با موجودات افسانهای مختلف روبهرو شده، وارد دسیسههای سیاسی پیچیده میشود و با هویت و هدف خود دستوپنجه نرم میکند. مجموعه The Witcher شامل چندین کتاب است که شامل مجموعه داستانهای کوتاه و رمانهای بلند میشود. این رمانها در ابتدا به زبان لهستانی نوشته شدند، اما خیلی زود به زبانهای مختلف ترجمه شدند و طرفداران بینالمللی زیادی پیدا کردند.
اقتباس گیمینگ The Witcher 3: Wild Hunt توسط شرکت CD Projekt Red، در خیلی بخشها از منبع اصلی ساپکوفسکی الهام گرفته است، در حالی که دنیای او و شخصیتهایی که خلق کرده را گسترش میدهد. این بازی در یک دنیای بزرگ و گسترده جریان دارد و داستان گرالت را دنبال میکند که در جستجوی دختر خواندهاش سیری، وارد سفری خطرناک و طولانی میشود. هرچند داستان بازی The Witcher 3: Wild Hunt اقتباس مستقیمی از هیچکدام از رمانهای ساپکوفسکی نیست، اما عناصر مختلفی از چندین کتاب را در هم میبافد تا یک داستان اورجینال را روایت کند و جوهره منبع اصلی را نیز از دست ندهد. بازیکنان با شخصیتها، موجودات و مکانهای رمانها روبهرو میشوند و داستان بازی، به موضوعاتی مثل اخلاق، سرنوشت و پیامد انتخابات میپردازد؛ موضوعاتی که در آثار ساپکوفسکی نقشی اساسی دارند. بازی The Witcher 3: Wild Hunt به خاطر داستانگویی، دنیاسازی و مکانیکهای گیمپلیاش با تحسین منتقدان مواجه شد. این بازی بهخاطر رویکرد دقیقش نسبت به داستانگویی فانتزی، به روح رمانهای ساپکوفسکی وفادار است و در عین حال، یک تجربه منحصربهفرد و درگیرکننده را به بازیکنان ارائه میدهد.
S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl
رمان علمی-تخیلی و روسی Roadside Picnic، الهامبخش بازیهای S.T.A.L.K.E.R بود، رمانی که اقتباس کردن یک بازی از آن، کاری غیرممکن و سخت به نظر میرسید. فیلم Stalker ساخته تارکوفسکی، درباره آرمانها و خواستههای انسانی حرف میزند و از ایدههای کلی شروع میکند، اما خیلی به جنبههای علمی تخیلی نمیپردازد. برعکس، سه بازی S.T.A.L.K.E.R، بازیهایی شوتر با جهانی بزرگ هستند که بیشتر روی موضوعات علمی تخیلی و اتفاقات بعد از فاجعه اتمی تمرکز دارند و این ایدهها را با دنیای واقعی ترکیب میکنند. متاسفانه، بازیها به توسعه شخصیتها خیلی توجه نمیکنند. هم کتاب و هم فیلم قبل از فاجعه چرنوبیل ساخته شدهاند، اما زون، این خرابه زیبا و ترسناک، به نوعی پیشبینی فوقالعادهای از این فاجعه بود و به مکانی فوقالعاده برای روایت داستانی عجیب و اسرارآمیز تبدیل شد. اولین بازی این فرنچایز، Shadow of Chernobyl، نزدیکترین بازی به داستان سهگانه Roadside Picnic است و شاید هم نزدیکترین تجربه به حس تنهایی و بیاعتمادی فیلم ۱۹۷۹.
World War Z: Aftermath
دنیای World War Z بسیار پیچیده و پر جزئیات است. کتاب، بازی و فیلم همگی به هم مرتبط هستند، اما منبع اصلی همه اینها، رمان مهم مکس بروکس به نام World War Z: An Oral History of the Zombie War است. Aftermath در سال ۲۰۲۴ اتفاق میافتد و دنبالهای بر رویدادهای فاجعهبار کتاب است. این بازی در سبک یک تیراندازی گروهی طراحی شده است و انواع مختلفی از زامبیها را به بازیکنان معرفی میکند، در حالی که آنها برای پس گرفتن واتیکان از دست زامبیها تلاش خواهند کرد. البته، کتاب و فیلم به این مکانها اشاره نمیکنند، اما Aftermath نشان میدهد که آخرالزمان زامبیها، چه وسعت بزرگی دارد. متاسفانه، با وجود اینکه بازی از فیلم اصلی الهام گرفته شده است، خبری از برد پیت در این عنوان نیست.
کلام آخر
در نهایت، بازیهای ویدیویی الهام گرفته از کتابها، پیوندی جذاب میان ادبیات و دنیای گیمینگ ایجاد کردهاند. این عناوین با بهرهگیری از قدرت داستانگویی، دنیاسازی غنی و شخصیتپردازی عمیق، توانستهاند تجربههایی منحصربهفرد و فراموشنشدنی برای بازیکنان خلق کنند. از اقتباسهای مستقیم مانند Metro 2033 تا الهامگیریهای خلاقانه مثل BioShock و Cyberpunk 2077، این آثار نشان میدهند که چگونه ادبیات میتواند منبع الهام بیپایانی برای خلق رسانههای جذاب باشد. این روند نه تنها به حفظ و معرفی آثار ادبی به دیگران کمک میکند، بلکه راهی نوین برای روایت داستانهای پیچیده و درگیرکننده ارائه میدهد. با گسترش این پیوند، میتوان امیدوار بود که در آینده نیز شاهد عناوینی باشیم که ادبیات و بازیهای ویدیویی را به شکلی نوآورانهتر و هیجانانگیزتر در کنار هم قرار میدهند.
منبع: Stealthgaming
- چرا برخی بازیهای ویدیویی از کتابها الهام میگیرند؟
بازیهای ویدیویی با الهام گرفتن از کتابها، میتوانند از داستانهای غنی، شخصیتهای پیچیده و جهانسازی مفصل آنها استفاده کنند تا تجربهای عمیقتر و جذابتر را برای بازیکنان ایجاد کنند. کتابها و بازیهای ویدیویی هر دو در روایت داستانسرایی، آزادی بیشتری نسبت به فیلمها دارند و این امر باعث میشود سازندگان بتوانند عناصر پیچیدهای از این داستانها را با حالت تعاملی درآورند.
- آیا همه بازیهای الهام گرفته از کتابها، اقتباس مستقیم هستند؟
خیر، بسیاری از بازیها اقتباس مستقیم نیستند و فقط از ایدهها یا مفاهیم موجود در کتابها الهام گرفتهاند. برای مثال، Assassin’s Creed از رمان الموت الهام گرفته است اما داستانی کاملا متفاوت را روایت میکند. همچنین بازیهایی مانند Cyberpunk 2077 از ژانر و مفاهیم کلی الهام گرفتهاند و به طور دقیق، از داستان خاصی اقتباس نکردهاند.
- کدام بازیها بهترین نمونه اقتباس موفق از کتابها هستند؟
بازیهای زیادی به عنوان اقتباسهای موفق شناخته میشوند. برای مثال، The Witcher 3: Wild Hunt به دلیل بازسازی فوقالعاده جهان رمانهای آندژی ساپکوفسکی و ترکیب عناصر مختلف داستان، یکی از بهترین اقتباسهای ادبی در دنیای بازی است. همچنین Metro 2033 که مستقیما از رمان دیمیتری گلوخوفسکی الهام گرفته شده، به اثر اصلی وفادار است.
بهترین کالاف دیوتی باز ایران کیه؟ میزگیم با سلی
نظرات