برترین‌ها بهترین بازی‌‌ها

۱۰ تصمیم سخت و نفس گیر که مجبورید در بازی‌های مختلف بگیرید

بازی‌ها همیشه تلاش می‌کنند به شما قدرت انتخاب بدهند. حداقل در بسیاری از گیم‌های مدرن این آپشن‌ها و دوراهی‌ها به بخشی از جریان بازی تبدیل شده‌اند. اما بعضی از این تصمیم‌ها به شدت سخت هستند و ممکن است کمی شما را تحت فشار بگذارند. ما قصد داریم ۱۰ تصمیم سخت در گیم‌های مختلف را بررسی کنیم و ببینیم چه انتخاب‌هایی داریم و آیا راهی برای دور زدن این تصمیم‌ها وجود دارد؟

۱۰ – چالش Bloody Baron در Witcher 3

زن بارون در چنگال جادوگران
زن بارون در چنگال جادوگران

یکی از ویژگی‌های عجیب ویچر ۳ قرار دادن شما در دوراهی‌های اخلاقی سنگین و پیچیده است. مدت زمان زیادی نمی‌گذرد که شما با Philip Stenger یا همان Bloody Baron آشنا می‌شوید و وارد یکی از این دوراهی‌های سخت می‌شوید. جایی که باید با خانواده او مواجه شوید و آن‌ها را برگردانید. اما چالش‌های زیادی دارید. اول اینکه خود کاراکتر Bloody Baron یکی از حاکم‌های بدنام منطقه است که به شدت وحشی است و مثل آب خوردن آدم‌های بیگناه را می‌کشد. شما به عنوان Geralt تصمیم می‌گیرید سیاست را وارد کارتان نکنید، چون در انتها به کمک او نیاز دارید. 

در مرحله دوم باید خانواده او را پیدا کنید. شما در نهایت موفق می‌شوید همسر او را پیدا کنید که اینجا متوجه می‌شوید او تحت کنترل جادوگرهای Crookback Bog است و از یک یتیم‌خانه مراقبت می‌کند. شما اینجا باید انتخاب کنید، چون اگر آنا را نجات دهید بچه‌های یتیم‌خانه می‌میرند و اگر بچه‌ها را نجات دهید آنا همانجا می‌ماند و شما با Baron به مشکل می‌خورید. ممکن است بارون از چیزی که الان می‌بینید وحشی‌تر شود یا حتی خودکشی کند. البته کسی که به جای او می‌آید هم چندان آدم جالبی نیست و حتی وحشی‌تر از بارون است. حالا شما باید تصمیم بگیرید و مطمئنا تصمیم آسانی نیست. 

بیشتر بخوانید: ۱۰ کار پراسترس که گیمرها برای فان انجام می‌دهند

۹ – کشتن دشمن یا متحدتان در Call of Duty: Black Ops 2

آیا وفاداری خودتان را ثابت می‌کنید؟
آیا وفاداری خودتان را ثابت می‌کنید؟

در میان تمام بازی‌های سری کالاف این بازی یعنی Black Ops 2 خوش درخشید و یکی از دلایلش هم انتخاب‌های زیادی است که در مسیر بازی دارید. ممکن است با هر تصمیمی که می‌گیرید انتهای داستان کاملا متفاوت باشد. در یکی از این چالش‌ها شما به عنوان Farid وارد یک سازمان جنایی شده‌اید و به عنوان نفوذی کارتان را جلو می‌‌برید. موفقیت‌هایی هم داشته‌اید، مثلا توانسته‌اید هلیکوپتری که Harper سوار بوده را منفجر کنید. برای اینکه این سازمان از وفاداری شما مطمئن شود یک چالش سر راه شما قرار می‌دهد. Menendez به عنوان شخصیت منفی اصلی از شما می‌خواهد یکی از متحدان‌تان را بکشید. 

این دوراهی به شدت سخت است، شما انتهای داستان را نمی‌دانید. آیا باید وفاداری‌تان را ثابت کنید یا اینکه به جای شلیک کردن به متحدتان، مستقیما به Menendez شلیک کنید؟ همه‌چیز سریع جلو می‌رود، شما باید تصمیم بگیرید و بین کشتن یکی از آدم‌بدها و یا کشتن دوست‌تان یک گزینه را انتخاب کنید. کشتن دشمن‌تان باعث می‌شود هویت شما به عنوان نفوذی لو برود و تمام موفقیت‌هایی که تا اینجا داشته‌اید نقش بر آب شود. اما کشتن دوست‌تان هم ممکن است بعدها به ضررتان تمام شود چون ممکن است در انتها به کمک او نیاز داشته باشید. 

۸ – کشتن فروشنده در Heavy Rain

ایتن یک نفر شبیه ماست ولی تحت فشار است.
ایتن یک نفر شبیه ماست ولی تحت فشار است.

با اینکه بعضی از قسمت‌های Heavy Rain مسخره به نظر می‌رسند. مثلا هر جا که دوست دارید می‌توانید دکمه X را فشار دهید تا Shaun را پیدا کنید. اما یکی از سخت‌ترین بخش‌های گیم جایی است که در ماموریت Ethan Mars با Origami Killer درگیر می‌شوید. در این ماموریت پسر شما یعنی Shaun توسط این قاتل ربوده شده و برای نجات جان او باید کارهای خطرناکی بکنید. مثلا او از شما می‌خواهد تا یکی از انگشتان دست‌تان را قطع کنید. اما در چهارمین چالشی که او از شما می‌خواهد باید یک نفر را بکشید. باید یک انسان عادی را پیدا کنید و بکشید. 

شاید فکر کنید که این اصلا سخت نیست، اما Ethan یک انسان عادی است و تا حالا هیچ‌کس را نکشته است. این قاتل وحشی قصد دارد ایتن را هم به یک قاتل تبدیل کند. اتفاقاتی که در این ماجرا می‌بینید عجیب هستند. کشتن انسان‌های بیگناه، آن هم وقتی که هیچ تجربه‌ای ندارید کار سختی است. برخی از آن‌ها به شما التماس می‌کنند. برخی فرار می‌کنند و یا حتی ممکن است مقابله به مثل کنند. البته اگر باهوش باشید احتمالا بتوانید مخفیگاه Origami Killer را پیدا کنید و ماجرا را بهتر از این‌ها تمام کنید. اما حدس زدن آن کار سختی است و ممکن است اشتباه کنید. 

۷ – کشتن مادر در Guardians of the Galaxy

از نگهبانان کهکشان بعید بود.
از نگهبانان کهکشان بعید بود.

بله. شما باید این کار عجیب را انجام دهید. با اینکه تم داستان با سوپرهیروهای عجیبی که دارد کمی حالت طنز دارد اما بخش‌های دردناکی هم دارد. ممکن است تصورش هم سخت باشد اما این اتفاق واقعا قلب را به درد می‌آورد و احتمالا از اینجاست که سعی می‌کنید بازی را کمی جدی بگیرید. داستان از آنجایی شروع می‌شود که کلیسای حقیقت نگهبانان را برای ملاقات با مادر جمع می‌کند و در اینجا شخصیتی به اسم Raker به شما قول می‌دهد که می‌تواند هر کسی که بخواهید را دوباره به این دنیا برگرداند. 

وقتی ریکر این قول را به پیتر کوئیل می‌دهد شما در مزرعه پیتر کوئیل ظاهر می‌شوید که توسط بیگانه‌ها محاصره شده است. تلاش می‌کنید تا مادرش را نجات دهید و موفق هم می‌شوید و در اینجا اتفاق عجیبی می‌افتد. باید مادر پیتر کوئیل را بکشید. چون اگر او را نجات دهید و شما را بغل کند تا ابد در دنیای فانتزی گیر خواهید کرد و هیچ راهی به بیرون نخواهید داشت. تنها راه شما کشتن مادری است که حتی به شما التماس می‌کند و از شما می‌خواهد تا به او رحم کنید. 

۶ – سرنوشت پاسکال در Nier: Automata

این بازی سراسر انتخاب سخت است.
این بازی سراسر انتخاب سخت است.

در این بازی عجیب به طور کلی با چیزهای بد و تراژیک زیادی مواجه می‌شوید و چاره‌ای هم ندارید. در Nier: Automata همه به سهم خودشان به نوعی رنج می‌برند و هیچ‌کس در نهایت بدون رنج از بازی بیرون نمی‌رود. اما یکی از دردناک‌ترین بخش‌های این بازی جایی است که A2 با پاسکال روبرو می‌شود که رهبر ماشین‌هاست. کاراکتری دوست‌داشتنی که تا آخر بازی شما کمک می‌کند و در نهایت موفق می‌شوید دهکده ماشین‌ها را از دست آدم‌بدها نجات دهید. 

وقتی آدم بدها را بیرون می‌کنید و دوباره به کارخانه برمی‌گردید شما و پاسکال با صحنه عجیبی مواجه می‌شوید و می‌‌بینید که تمام بچه‌ها کشته شده‌اند. آن‌ها دیوانه شده‌اند و یکدیگر را کشته‌‌اند. اینجاست که پاسکال یک درخواست عجیب از شما می‌کند. یا باید حافظه او را پاک کنید تا تمام دردهایی که کشیده را فراموش کند یا اینکه باید او را بکشید. البته شما یک آپشن سوم هم دارید. نه متاسفیم، آپشن سومی وجود ندارد. احتمالا بخواهید حافظه او را پاک کنید، اما در نظر بگیرید که اگر حافظه او را پاک کنید او خیلی خوشحال و پر از غرور به دهکده برمی‌گردد و کارش هم فروختن تیکه‌پاره‌های ماشین‌های مرده می‌شود. خودتان بهتر می‌دانید. 

۵ – از دست دادن یک دست یا یک متحد در Lisa

بدون دست یا بدون یار؟
بدون دست یا بدون یار؟

لیزا یا بهتر است بگوییم Lisa: The Painful RPG یکی از عجیب‌ترین بازی‌های نقش‌آفرینی است که تا به حال ساخته شده و به طور کلی در مورد درد است. چه درد فیزیکی و چه درد روحی. خشونت بالایی دارد و فقط باید آن را بازی کنید تا متوجه عجیب بودن آن شوید. در طول بازی با آپشن‌های متفاوتی روبرو می‌شوید که باید بین آن‌ها انتخاب کنید. یکی از سخت‌ترین‌ها در Area 2 اتفاق می‌افتد و شما باید یا یک دست‌تان را از دست بدهید و یا یکی از اعضای گروه‌تان را بکشید. 

اگر گزینه اول را انتخاب کنید شخصیت شما ضعیف‌تر می‌شود و اگر اعضای گروه‌تان را از دست دهید ممکن است هیچوقت نتوانید بازی را تمام کنید و برنده شوید. وقتی می‌گوییم هیچوقت یعنی هیچوقت، چون این بازی دقیقا اینقدر جدی و بدون هیچ راه‌دررویی طراحی شده است. البته یک مسئله دیگر هم وجود دارد، احتمال دوست نداشته باشید تا آخر بازی کاراکترتان را تنها با یک دست ببینید، چون واقعا حس بدی دارد. آدمی که با یک دست پیروز می‌شود حتی بعد از پیروزی هم ممکن است افسرده شود.

۴ – پایان فصل اول Walking Dead

قصه دردناک پایانی واکینگ دد
قصه دردناک پایانی واکینگ دد

در پایان اپیزود قبل Lee توسط زامبی‌ها گزیده می‌شود و روی دستش یک زخم دارد که در ابتدای فصل باید تصمیم بگیرید که دستش را ببرید یا اینکه همین زخم روی دستش بماند. این تصمیم با شماست که ادامه فصل را بدون دست ادامه دهید یا به مرور قدرت شما تمام شود و در نهایت به یک زامبی تبدیل شوید. معمولا تمام یوزرها قطع کردن دست را انتخاب می‌کنند. هر چند از نظر منطقی اصلا تصمیم درستی نیست، چون از نظر آناتومی بدن انسان اگر خون شما به عفونت آلوده شود در کمتر از ۴۵ ثانیه الی یک دقیقه به کل بدن سرایت می‌کند. پس تصمیم سختی نیست. اما چیزی که در پایان فصل اتفاق می‌افتد کاملا دردناک است. 

شما باید Clementine که یک نوجوان دوست‌داشتنی است را نجات دهید و بعد اینکه تمام سختی‌ها و چالش‌ها را پشت سر گذاشتید با کلمنتاین در یک اتاق که در محاصره زامبی‌هاست گیر افتاده‌اید و اینجا یک مسئله دردناک وجود دارد. Lee به دلیل همان گزیدگی در حال تبدیل شدن به زامبی است و خودش را به یک میله می‌بندد و یک درخواست مهم از کلمنتاین دارد. یا باید او را بکشد و یا فرار کند و پدرش هم به یک زامبی تبدیل شود. اینجا انتخاب سختی دارید. چون شما با کاراکتر لی بازی کرده‌اید و اینجا جایی است که باید بمیرید و از سرنوشت کلمنتاین هم خبری نخواهید داشت. گیمرهای زیادی بوده‌اند که در این صحنه‌ها به گریه افتاده‌اند. 

۳ – امتحان خودخواهی در Baldur’s Gate 2

یکی از این دو در انتظار شما را می‌کشد.
یکی از این دو در انتظار شما را می‌کشد.

در این بازی مدام در حال انتخاب‌ها و تصمیم‌های مختلف هستید ولی باس آخر جایی است که باید یک تصمیم نهایی بگیرید. اینجا جایی است که با عنوان امتحان خودخواهی شناخته می‌شود. قبل از اینکه با باس آخر مواجه شوید باید ۵ امتحان سخت و سهمگین را پشت سر بگذارید و یکی از امتحان‌ها شما را وارد یک دوراهی عجیب می‌کند. دو در پیش روی شما وجود دارند و شما باید تصمیم بگیرید که وارد کدام یک شوید. 

اگر در اول را انتخاب کنید یکی از اعضای گروه شما می‌‌میرد و اگر در دوم را انتخاب کنید مقدار زیادی از HP و XP بازی را از دست می‌دهید. شرایط دیوانه‌کننده‌ای است اما شما مجبورید یکی از این دو در را باز کنید. اعضای گروه‌تان تا اینجا همراه شما بوده‌اند و شما از آن‌ها به خوبی استفاده می‌کردید و از طرفی با از دست دادن امتیازهایتان به شدت ضعیف می‌شوید. در نهایت برای رسیدن به باس آخر باید این تصمیم مهم را بگیرید. 

۲ – کشتن یا نکشتن در Ghost of Tsushima

شیمورا و بتل نهایی
شیمورا و بتل نهایی

شما در نقطه پایانی بازی هستید و به نظر می‌رسد همه‌چیز تمام شده است. رهبر مغول‌ها که به جزیره حمله کرده را کشته‌اید و جزیره در نهایت آرامش است. ولی اشتباه می‌کنید، شما یک ماموریت پایانی دارید که باید انجام دهید. عموی شما یعنی Lord Shimura که رئیس جزیره است شما را ملاقات می‌کند و با اینکه شما مغول‌ها را بیرون کرده‌اید، شیمورا همچنان از دست‌تان ناراحت است و معتقد است که باعث بدنامی خانواده‌تان شده‌اید و یک دوئل پر آب و تاب را شروع می‌کنید. وقتی در نهایت او را شکست می‌دهید باید یک تصمیم مهم بگیرید. 

شما دو انتخاب دارید یا باید عمویتان را بکشید که البته خواسته خود او هم همین است و یا باید اجازه بدهید زنده بماند و ادامه عمرش را در ذلت زندگی کند. شیمورا شخصیت منفوری است ولی برخی کاربران به دلیل رابطه‌اش با جین از او بدشان نمی‌آید. اما چه بدتان بیاید و چه نیاید باید این تصمیم مهم را بگیرید. خیلی از گیمرها در اینجا بازی را متوقف می‌کنند و کمی فکر می‌کنند. 

۱ – ماموریت Virmire در Mass Effect

یک نفر را قربانی کن.
یک نفر را قربانی کن

در پایان ماموریت Virmire وقتی که آزمایشگاه Saren را نابود کرده‌اید، حالا گیر کرده‌اید و برای خنثی کردن بمب هسته‌ای باید یکی از دوستان‌تان را فدا کنید. یا Ashley و یا Kaidan، یکی از این دو نفر باید بمیرند. البته ممکن است شما هر دو نفر را دوست نداشته باشید و این تصمیم زیاد سخت نباشد. ولی از دست دادن یکی از اعضای گروه‌تان همچنان به شما آسیب می‌زند و هیچ راهی به جز قربانی کردن یکی از این افراد ندارید. 

هیچ راه‌دررویی وجود ندارد و برای ادامه بازی باید با یکی از دوستان‌تان خداحافظی کنید. حتی ممکن است هیچکدام از این کاراکترها موردعلاقه شما نباشند ولی کم شدن افرادتان مسلما در ادامه کار را برای شما سخت می‌کند و از طرفی نمی‌دانید دقیقا کدام یک از افراد در ادامه بازی بیشتر به دردتان می‌خورند. در ضمن شخصیت Shepard به گونه‌ای است که دوست دارد همه را نجات دهد و وقتی شما به عنوان شپرد باید جان یک نفر را از او بگیرید تصمیم سختی است. 

پیشنهاد ما: ۱۵ لحظه نفس‌گیر در دنیای گیم

شما چه تصمیمات سختی گرفته‌اید؟

بازی‌های مدرن مدام شما را درگیر تصمیم‌گیری می‌کنند و آنقدر جلو می‌روند که در نهایت مسئولیت انتخاب‌ها و تصمیمات‌تان را بپذیرید و این یکی از جذابیت‌های این دنیاست. مطمئنا شما هم از این تصمیم‌گیری‌های سخت داشته‌اید. جایی که پیشانی‌تان عرق کرده و در نهایت باید یک تصمیم تعیین‌کننده بگیرید. حتما این تصمیمات سخت و مهم و تعیین‌کننده در گیم‌های مختلف را در کامنت‌ها بنویسید تا این لیست کامل‌تر شود.

سخت‌ترین تصمیمات دنیای گیم کدامند؟

چالش بارون وحشی در ویچر ۳ و شلیک به لی در واکینگ دد و همچنین کشتن افراد تیم در مس افکت و Nier Automata

چرا کشتن افراد گروه‌تان یک تصمیم سخت است؟

شما در طول مسیر با این افراد زندگی می‌کنید و حتی ممکن است یک رابطه عمیق دوستانه با آن‌ها داشته باشید و از طرفی کم‌تر شدن نیروهای شما می‌تواند در ادامه شما را به دردسر بیندازد. 

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
9 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسام
پاسخ

جی تی ای وی مرحله اخر کشتن ۲ شخصیت یا اتحاد دو شخصیت

ابوالفضل
پاسخ

جی تی ای وی مرحله آخر
کشتن ترور
کشتن مایکل
کشتن دوین و استیو

Parsa
پاسخ

ردد ردمپشن۲
کشته شدن ارتور مرگان

Mr.Wolf 387
پاسخ

اون انتخاب نیست

Mr.Wolf 387
پاسخ

تو gears 5 اینکه انتخاب کنیم دل زنده بمونه یا جیمز

رهام
پاسخ

داخل اساسین کرید اودیسه که انتخاب کردیم پدرمون رو بکشیم یا زنده بزاریم

محسن
پاسخ

رزیدنت اویل ۷ جاییکه ایتان باید تصمیم بگیره واکسن رو به زنش بزنه یا دوستش

Lele
پاسخ

رد دد پول یا شرافت

Dr. Minecraft
پاسخ

سری جی تی ای :/

یکی جی تی ای وی سر مرحله آخر که باید انتخاب کنی یا ترور یا مایکل یا نجات هر سه
یکی هم جی تی ای ۴ سر اینکه انتخاب کنی پسر عموی نیکو بمیره یا دوست دخترش
کلا جی تی ای ۴ بیشترش با تصمیم و انتحاب خودت بود و همین بازی رو خیلی جالب می‌کرد … ولی هیچی به اندازه آهنگش واسه من لذت بخش نبود …