شاید فکر کنید که شخصیتهای فرعی آنقدرها که به نظر میآید نقش مهمی در داستانها کامیک دیسی ایفا نمیکنند. اما باید گفت که این قضیه کاملا برعکس است و اکثر شخصیتهای فرعی در نوع خود نقشهای اصلی و حیاتی را ایفا میکنند که میتوانند در سرنوشت یک ابرقهرمان یا ابرشرور بسیار تاثیرگذار باشند.
از جمله کاراکترهای تاثیرگذار در کامیکهای دیسی میتوان به لوئیس لین (Lois Lane) اشاره کرد. این شخصیت توسط جری سیگل و جو شوستر خلق شده که برای نخستین بار در شماره ۱ از کامیکهای اکشن سال ۱۹۳۸ معرفی شد. جالب است بدانید که لوئیس لین به مدت ۱۵ سال در کامیکها حضور داشت و یکی از دوستان و متحدان اصلی سوپرمن و البته معشوقه او محسوب میشود. در جهان گسترش یافته دیسی او همسر و مادر پسر سوپرمن، یعنی جان کنت نیز هست که با عنوان سوپربوی کنونی شناخته میشود.
شخصیت لوئیس لین تاکنون در فیلمهای مربوط به سوپرمن دیدهایم که مارگوت کیدر وظیفه ایفای نقش او را در در مقابل کریستوفر ریو (سوپرمن) در فیلمهای سوپرمن (۱۹۷۸)، سوپرمن ۲ (۱۹۸۰)، سوپرمن ۳ (۱۹۸۳) و سوپرمن ۴: در جستجوی صلح (۱۹۸۷) برعهده داشت. علاوه بر آن، ایمی آدامز نیز نقش لوئیس لین را در فیلمهای مرد پولاین، بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت و لیگ عدالت ایفا کرده است.
لوئیس لین روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر است که در دفتر روزنامه دیلی پلانت (Daily Planet) کار میکند. او دختر ژنرال سم لین است که به تربیت نظامی پدرش، مهارت زیادی در مدیریت موقعیتهای مختلف دارد، با این حال اغلب توسط ابرشرورها ربوده میشود. او معشوقه دیرینه سوپرمن و همسر اوست.
پیشینه لوئیس لین
او از بین دو فرزند، دختر بزرگتر در خانواده سم لین (یک افسر نظامی حرفهای) و الا لین است. پدر او خیلی دوست داشت یک پسر داشته باشد، اما صاحب دو دختر شد و به همین دلیل به صورت نامحسوس و غیرمستقیم از فرزندانش ناراضی بود.
از همین رو، او دخترانش را مانند اعضای یک واحد نظامی آموزش میداد و اغلب مهارتهای رزمی نیز شامل آن میشد. لوئیس یک بار اعتراف کرده بود که حتی یاد گرفته با انگشتان پایش چاقو پرتاب کند. همین ترتیب سفت و سخت باعث شده بود که لوئیس باور کند برای به دست آوردن حقش در دنیای مردها باید بجنگد.
لوئیس در کودکی به دلیل شغل نظامی پدرش زیاد جابجا میشد. در سن ۱۵ سالگی، وقتی خانوادهاش نزدیک متروپلیس زندگی میکردند، او به دیلی پلنت رفت و از پری وایت (سردبیر دیلی پلنت) درخواست کار کرد. لوئیس به دروغ گفت که ۱۹ سال دارد، اما خواهرش حقیقت سن او را فاش کرد.
پس از شنیدن صحبتهای خبرنگاران دربارهی اهمیت افشای اطلاعات دربارهی لکس لوتر، او تصمیم گرفت مخفیانه وارد برج لکس لوتر شود و اسنادی را بدزدد. اما لوتر او را دستگیر کرد و تنبیه نمود، سپس او را آزاد کرد. با این حال، پری وایت تحت تأثیر جسارت او قرار گرفت و او را استخدام کرد. لوئیس لین خیلی زود در دیلی پلنت پیشرفت کرد و در اوایل دوران حرفهای خود جایزه معتبر پولیتزر را بدست آورد.
ملاقات با سوپرمن
سرانجام لوئیس به عنوان مهمان به یک ماموریت آزمایشی شاتل فضایی به نام «Constitution» دعوت شد که قرار بود در فرودگاه متروپلیس فرود بیاید. اما شاتل با یک هواپیمای مسافربری برخورد کرد و در حال سقوط بود که ناگهان مردی مرموز با قدرت پرواز ظاهر شد و شاتل را نجات داد.
پس از فرود، لوئیس فورا از شاتل بیرون آمد تا ناجی خود را ملاقات کند که میان آنها یک ارتباط خاص شکل گرفت. او مقالهای با عنوانان «ابر مرد مرموز، شاتل فضایی را نجات داد!» نوشت و برای اولین بار این قهرمان را سوپرمن نامید؛ لقبی که خیلی زود در سراسر جهان شناخته شد. پس از تلاشهای ناموفق برای پیدا کردن سوپرمن، لوئیس تصمیم میگیرد یک تصادف ساختگی ترتیب دهد تا توجه او را جلب کند.
او ماشین خود را به داخل خلیج برد و البته با خود یک یک مخزن اکسیژن به همراه داشت. سوپرمن در زمان مناسب وارد عمل شد و پس از بالا کشیدن او و ماشینش از آب، حاضر میشود یک مصاحبه کوتاه با لوئیس لین داشته باشد. با این حال، وقتی لوئیس قصد داشت داستان را برای پری وایت ارسال کند، متوجه میشود که یک خبرنگار جدید که پری به تازگی استخدام کرده است، خبر اختصاصی را پیش از او منتشر کرده است؛ خبرنگاری جوان به نام کلارک کنت.
مدت زیادی طول کشید تا لوئیس کلارک کنت را به دلیل پیشی گرفتن از او در نوشتن داستان گزارش ببخشد، اما در نهایت این مسئله را فراموش کرد و آنها به دوستان خوبی تبدیل شدند و حتی شروع به قرار گذاشتن کردند. لوئیس یکی از اولین افرادی بود که به دنیای بیرونی تمیسکیرا در جزیره بهشت سفر کرد.
به عنوان نشانهای از حسن نیت، واندر وومن دوازده نماینده انتخاب شده را دعوت کرد تا از جزیره دیدن کنند، هرکدام نماینده دیدگاههای مختلف و محترم بودند. دیانا ابتدا از کلارک کنت خواست که بیاید، اما چون او مشغول بود، پیشنهاد کرد که لوئیس به جای او برود. در حین حضور در جزیره، لوئیس مجبور شد به واندر وومن کمک کند تا با ایریس، دختر آرس، مبارزه کند که در تلاش بود نفاقی بین آمازونها و نمایندگان ایجاد کند.
داستان لوئیس و سوپرمن بعد از Revised Origin
Revised Origin به معنای منشاء یا تاریخچه بازنگری شده در داستانهای کامیک است که شامل بهروزرسانی در داستان شخصیتها میشود. از همین رو داستان سوپرمن نیز دستخوش تغییر شد و لوئیس لین هم در کنار آن تغییر یافت.
قبل از اولین حضور سوپرمن در متروپولیس، لوئیس در دیلی پلانت کار میکرد که و این دفتر روزنامه با مشکلات مالی روبهرو بود. لکس لوتر تمامی رسانههای متروپولیس را در اختیار داشت و از آنها برای تقویت تصویر عمومیاش به عنوان یک حامی ثروتمند استفاده میکرد، و تنها دیلی پلنت تنها منبعی بود که تحت کنترل او نبود. لوئیس، به عنوان بهترین خبرنگار دیلی پلانت، چندین مقاله علیه لکس لوتر نوشته بود، اما این مقاومت باعث شد که دیلی پلنت به آستانه ورشکستگی برسد.
با وجود این مشکلات، کلارک کنت به عنوان خبرنگار استخدام شد و پری وایت او را به لوئیس و جیمی معرفی کرد. لوئیس پیشنهاد داد که دفتر کار را به کلارک نشان دهد و آنها با هم ارتباط برقرار کردند، حتی تصمیم گرفتند که برای بررسی فعالیتهای تجاری مشکوک لکس لوتر به طور مخفیانه همکاری کنند.
کم کم رابطه آنها از همکار و دوستان معمولی فراتر رفت و به یکدیگر علاقهمند شدند، اما لوئیس لین همچنان از هویت مخفی کلارک کنت به عنوان سوپرمن خبر نداشت. پس از مدتی، کنت با خانوادهاش به خواستگاری لوئیس رفت و آنها با هم نامزد کردند. چند هفته بعد، کلارک سرانجام هویت مخفی خود را برای لوئیس فاش کرد و وقتی متوجه شد که او از قدرتهای خود برای برتری در محل کار بر او استفاده کرده بود، رقابتی حرفهای با نامزدش پیدا کرد.
مرگ سوپرمن
پس از یک نبرد هولناک و شدید با هیولای Doomsday، سوپرمن در آغوش لوئیس و در پای ساختمان دیلی پلنت جان خود را از دست داد. چون لوئیس در محل حادثه حضور داشت، او مسئول نوشتن داستانی دربارهی مرگ بزرگترین قهرمان زمین شد، کاری که برایش بسیار دردناک و غمانگیز بود.
پس از دفن سوپرمن، جسد او دوبار دزدیده شد. پس از آن نه تنها یک سوپرمن جدید در حال پرواز بود، بلکه چهار سوپرمن وجود داشتند: مرد فردا، آخرین پسر کریپتون، مرد فولادین و پسر متروپولیس. لوئیس با همهی آنها مصاحبه کرد، اما با وجود این که دو نفر اول ادعا کردند که کلارک هستند، او مشکوک بود که هیچکدام از آنها سوپرمن واقعی باشند. در واقع، او یکی از اولین کسانی بود که سوپرمن سایبورگ را به عنوان ویلیان واقعی شناسایی کرد.
در نهایت، پنجمین نفر با لباسی سیاه و بدون قدرتهای سوپرمن در متروپولیس ظاهر شد و ادعا کرد که سوپرمن واقعی است که به زندگی برگشته. لوئیس یکی از اولین افرادی بود که به محل حادثه رسید و او را ملاقات کرد. دوباره، او مشکوک بود و فکر میکرد ممکن است این هم یک حقه مانند بقیه باشد، اما این فرد بیشتر از هرکدام از آنها درباره رابطهشان میدانست و عشق خود به او را دوباره تایید کرد.
تواناییهای لوئیس لین:
- مبارزه تن به تن
- کمربند مشکی کاراته
- تحقیق و بررسی
- خبرنگاری و گزارشگری
منبع: DC Fandom
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم
نظرات