اخبار سینما و انیمیشن انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

درخشان‌ترین شخصیت‌های سریالی تاریخ ایران به انتخاب مجله بازار

تلویزیون برای دهه‌ها، مرکز اصلی تولید سریال به‌شمار می‌رفت. هرچند چند سال پیش از ظهور VODها، کیفیت این سریال‌ها به قدری افت کرد که نمودار بیننده‌های «رسانه‌ی ملی» نزولی شد اما تیر آخر بر پیکیره‌ی این بیمار با گسترش اینترنت و دسترسی به سریال‌های خارجی زده شد. در دهه‌ی ۸۰ ظهور DVD سریال‌های خارجی (به‌طور مشخص لاست و ۲۴)، مخاطب ایرانی را دنیای سریال‌های خارجی آشنا کرد اما سریال‌های ایرانی هنوز خوب بودند و طرفدار داشتند. این روند تا اواسط دهه‌ی ۹۰ معکوس شد.

بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون؛ دهه‌ی ۵۰ | وقتی تاریخ مهم بود

یکی از مهم‌ترین ستون‌های هر سریال خوبی (چه ایرانی و چه غیر ایرانی)، شخصیت‌پردازی آن است. اساسا یکی از دلایل ضعف شدید سریال‌های فعلی ایرانی، شخصیت‌های ضعیف و سطحی آن‌ها است. در این مقاله، ۴۰ شخصیت درخشان سریال‌های ایران در طول تاریخ ۵ دهه‌ای این صنعت در کشور را بررسی کردیم. نظر شما درباره‌ی این لیست چیست؟

۴۰. فردوس کاویانی – همسران

فردوس کاویانیهمسران سال ۱۳۷۳ از شبکه‌ی ۲ پخش شد. این درام اجتماعی اولین همکاری زوج درخشان بیژن بیرنگ و مسعود رسام بود؛ زوجی که بعدها شاهکارهای زیادی خلق کردند. آقا کمال با بازی درخشان مرحوم فردوس کاویانی، مرد میان‌سالی بود که هرچند درگیر روزمرگی‌های انسان شهرنشین آن سال‌ها شده بود اما عشق به همسرش را از یاد نبرده بود. کاویانی در این سریال هنرمندانه درگیری‌های روزمره خانه‌ای به ظاهر بی‌حاشیه را به تصویر کشید و به معیاری برای نقش‌های اجتماعی در آن دهه تبدیل شد.

۳۹. فاطمه معتمدآریا – زیر تیغ

فاطمه معتمدآریا

سال ۱۳۸۵ شبکه‌ی یک سریالی روی آنتن برد که یکی از اولین نمونه‌های شروع عالی و پایان بد در تاریخ تلویزیون به‌شمار می‌رود. زیر تیغ با حضور ستاره‌های بزرگی مثل پرویز پرستویی، سیاوش طهمورث و فاطمه معتمدآریا از همان قسمت اول خیابان‌ها را خلوت کرد و مردم را پای تلویزیون برد. البته در آن روزها که هنوز اینترنت گسترده نبود، خیلی‌ها از تیتراژ سریال متوجه شدند حسین علیزاده موسیقی میخکوب‌کننده‌ی آن را ساخته است.
معتمدآریا در این سریال، به‌قدری درخشان بود که برای سال‌ها به معیار «مادر داغ‌دیده» در تلویزیون تبدیل شد. قرار نگرفتن زیر سایه‌ی پرویز پرستویی که در آن سال‌ها یگانه سوپراستار سینما و تلویزیون ایران، درخشش معتمدآریا در زیر تیغ را اثبات می‌کند.

۳۸. رشید اصلانی – سمندون

سمندون

وقتی سمندون در سال ۱۳۷۴ پخش شد، خیلی‌ها باور نمی‌کردند غول ۲ هزار ساله‌ای که از زیرزمین منزل «عمه» خارج شد، عروسک نباشد. مرحوم رشید اصلانی، عامل کابوس‌های بچه‌های متولد دهه‌ی ۶۰ در این سریال مثل ستاره‌ای دنباله‌دار ناگهان درخشید و با همان سرعت خاموش شد. او که سال‌ها در شرق آسیا برنامه‌های آکروبات اجرا کرده بود، در ایران فرصت زیادی برای بازی در نقش‌های بیشتر پیدا نکرد و در نهایت سال ۱۳۸۱ در فراموشی از دنیا رفت.
سمندون سریالی «قوی» نبود اما آغازگر ژانری در تلویزیون بود که بعدها با آثار داخلی و خارجی پیش رفت. ناصر هاشمی بابت نوشتن سناریو و کارگردانی این سریال شایسته‌ی تحسین است اما بدون شک رشید اصلانی ستاره‌ی بی‌بدیل این اثر بود.

۳۷. حسن معجونی – مسافران

حسن معجونی

جامعه‌ی ایران در نیمه‌ی دوم سال ۱۳۸۸ روزهای سخت و پرفشاری سپری می‌کرد؛ روزهایی که با خاطره‌های بدی به یاد آورده می‌شوند اما مسافران، یکی از معدود خاطره‌های خوب آن سال است. پیمان قاسم‌خانی و تیمش سناریویی بسیار بلندپروازانه و (برای ایران) غیرمعمول نوشته بودند اما به شکلی باورنکردنی، سریال دوست‌داشتنی شد.
بهترین نقش‌آفرینی سریال را بدون شک حسن معجونی، دانشمند تیم آدم فضایی‌ها ارائه کرد. او باورپذیرترین آدم فضایی ممکن را به بیننده ارائه کرد و به خوبی طنز مستتر در لایه‌های زیرین سناریو را پرداخت.

۳۶. مریم امیرجلالی – متهم گریخت

مریم امیرجلالی

امیرجلالی پیش از این که در گرداب شبکه‌های اجتماعی غرق شود و خود را به «مادر بی‌اعصاب»ِ کاملا نچسب امروز تبدیل کند، نقش‌های درخشان زیادی بازی کرد. بهترین نقش او بدون شک، «سرور»، همسر هاشم آقا در متهم گریخت است. سریال بسیار درخشان رضا عطاران که با سناریوی کم‌نقص سعید آقاخانی ساخته شد، نقاط درخشان زیادی داشت؛ یکی از درخشان‌ترین آن‌ها، مادر خانواده بود.
امیرجلالی در این سریال بهترین مادر خانواده‌ی فقیر ایرانی در عصر مدرن را ساخت و کمک کرد یکی از بهترین سریال‌های طنز تاریخ تلویزیون ایران متولد شود.

۳۵. بهاره افشاری – او یک فرشته بود

بهاره افشاری

مردم ۲ دسته‌اند؛ یا او یک فرشته بود را به‌عنوان اثری قابل اتکا پذیرفته‌اند یا به نظرشان اینکه مرحوم حسن جوهرچی با شخص شیطان سر و سِری داشت، غیرقابل باور بود. یکی از نقاط اشتراک هر دو دسته، استقبال آن‌ها از بازی بهاره افشاری در این سریال است. افشاری در این سریال به‌خوبی شخصیت «مکار» مورد نیاز کارگردان را بازی کرد.
او یک فرشته بود در سال ۱۳۸۴ و در میانه‌ی دوران طلایی سریال‌های ماه مبارک پخش شد و توانست به لطف بازی درخشان افشاری و البته سناریوی جالب، جایگاه خوبی برای خود دست‌وپا کند.

۳۴. علی نصیریان – میوه‌ی ممنوعه

علی نصیریان سریال میوه ممنوعه

یکی از دلایل قوی برای اثبات اینکه علی نصیریان استادی بی‌بدیل در بازیگری به‌شمار می‌رود، همین نقش است. میوه‌ی ممنوعه یکی از سریال‌های ضعیف این لیست است اما نصیریان توانست حاج یونس فتوحی را از تبدیل شدن به شخصیتی باسمه‌ای نجات دهد. پیرمرد ابرثروتمند اهل مسجدی که لغزید و نمازهایش به فکر دخترک زیباروی «نامحرم» گذشت، در ظاهر کلیشه‌ای به‌نظر میرسد اما نصیریان از این آزمون هم با موفقیت کامل خارج شد.
دیگر نقطه‌ی قوت این سریال، موسیقی احسان خواجه‌امیری بود.

۳۳. حسن پورشیرازی – نرگس

حسن پورشیرازی

نرگس سال ۱۳۸۵ اکران شد. این سریال را می‌توان پرحاشیه‌ترین سریال تاریخ تلویزیون دانست. پوپک گلدره در جریان فیلمبرداری سریال تصادف کرد و ۸ ماه در کما بود. مرگ دلخراش این بازیگر جوان در میانه‌ی پخش سریال، شوک بزرگی به جامعه‌ی ایران بود. بعدها حواشی زندگی شخصی زهرا امیرابراهیمی باعث شد این سریال که در زمان پخش، محبوبیتی تاریخی داشت، از لیست بازپخش خارج شود و حتی یک دهه بعد مرگ ناگهانی زهره فکور صبور دیگر بازیگر سریال هم باعث نشد این سریال دوباره دیده شود.
یکی از دلایل محبوبیت این سریال، بازی‌های درخشان آن بود. البته که مرحوم گلدره بیش از همه به یاد آورده می‌شود اما درخشان‌ترین نقش‌آفرینی محصول تلاش‌های حسن پورشیرازی بود. این ستاره‌ی قدرنادیده‌ی تلویزیون در نرگس، هنرمندانه پدری ثروتمند و زورگو را به تصویر کشید و آن‌قدر خوب بود که تا سال‌ها منفور جامعه ماند.

۳۲. گلاب آدینه – افسانه‌ی سلطان و شبان

گلاب آدینه و مهدی هاشمی سریال سلطان و شبان

این سریال کلاس درس بازیگری است. مهدی هاشمی، محمدعلی کشاورز و محمد مطیع تجربه‌ی تئاتر را به تلویزیون آوردند اما الماس درخشان این سریال، سلطان بانو با بازی کم‌نظیر گلاب آدینه است. این سریال به خوبی چاپلوسی و استبداد را به تصویر می‌کشد و نتایج آن را در قالبی خوب نشان می‌دهد. یکی از دلایل موفقیت سلطان و شبان بازی درخشان آدینه در نفش همسر سلطان است که نقشی بسیار کلیدی دارد.

۳۱. مرجان محتشم – پس از باران

مرجان محتشم پس از باران

پس از باران، پدیده‌ای بی‌نظیر در تاریخ تلویزیون ایران است. محبوبیت این سریال چه در زمان پخش چه بعد از آن، نمونه‌ای دیده نشده در کشور به‌شمار می‌رود. این سریال که سال ۱۳۷۹ پخش شد، پرچمدار درام‌های پر سوز و آه تلویزیون بود که در دهه‌ی ۸۰ به اوج رسیدند اما هیچ‌کدام از نظر محبوبیت به گرد پای پس از باران نرسیدند.
مرجان محتشم در نقش «خانوم کوچیک» به قدری درخشان، غم‌انگیز و مظلوم بود که تا همین امروز ضرب المثل این شاخصه‌ها به‌شمار می‌رود. لحن صحبت، حالت چشم‌ها و تون صدای محتشم در این سریال، برای سال‌ها در حافظه‌ی جمعی ایران باقی ماند.

۳۰. پژمان جمشیدی – پژمان

پژمان جمشیدی

ورزشکارهای زیادی در تاریخ تلویزیون حضور داشته‌اند اما شکی نیست که بهترین عملکرد را با فاصله‌ی زیاد پژمان جمشیدی داشته است. بازیکن متوسط پرسپولیس در دهه‌ی ۸۰، سال ۹۲ ناگهان سر از تلویزیون در آورد و آنقدر خوب بود که به بازیگری خوب و قابل اتکا تبدیل شد؛ البته اگر دست از بازی در محصولات آبکی بردارد.
جمشیدی در این سریال نقش خودش را بازی کرد و این کار با بی‌نقص انجام داد. طنز عیان و بیشتر مخفی سناریو در شخصیت او نهادینه بود و توانست به‌خوبی آن را نمایش دهد.

۲۹. محمود پاک‌نیت – پس از باران

محمود پاک نیت پس از باران

نفرت‌انگیز؛ این شاید بهترین توصیف از شخصیت ارباب عزت باشد. این صفت با هنرنمایی پاک‌نیت با این شخصیت عجین شد. زمانی که سریال پخش میشد، تماشای پاک‌نیت در قاب تلویزیون مساوی بالا رفتن فشار خون بیننده بود. ارباب عزت حتی لازم نبود کاری بکند؛ همین که قدم میزد مادر بزرگ‌ها که خاطرات تلخی از دوران ارباب و رعیتی داشتند، او را نفرین می‌کردند. پاک‌نیت به خوبی خصوصیات منفی این شخیصت را برجسته کرد و هنرمندانه از بزرگ‌نمایی بیش از حد آن‌ها گریخت.

۲۸. رضا بابک – آرایشگاه زیبا

رضا بابک آرایشگاه زیبا

سال پایانی دهه‌ی ۶۰ که جامعه‌ی ایران جنگ را پشت سر می‌گذاشت و سراغ دردهای درونی می‌رفت، آرایشگاه زیبا به زیبایی دردهای عمیق او را وارسی کرد. اسد خمارلو پسر سن‌بالایی که دغدغه‌ی هم‌دم زندگی داشت، نماد بخش بزرگی از مردان ایرانی آن سال‌ها بود. رضا بابک هنرمندانه در نقش اسد غرق شد و حرف دل جوان‌های اوایل دهه‌ی ۷۰ را در جامعه‌ی بسته‌ی ایران فریاد زد.
اسد خمارلو نیاز به هم‌دم دارد و این نیاز را دوستانش که همیشه در پیرایشگاه او حضور دارند، برطرف نمی‌کنند. بابک به خوبی توانست پلی بین خمارلو و بیننده بزند و برای سال‌ها مهم‌ترین شخصیت تلویزیون ایران بود.

۲۷. مهران مدیری – مرد هزار چهره

ایده‌ی این سریال درخشان بود و مدیری توانست با بازی درخشان، مرد هزار چهره را از ابتذال نجات دهد و به اثری عالی تبدیل کند. نوروز ۱۳۸۷ تمام مهمانی‌ها حول ساعت پخش این سریال برنامه‌ریزی میشدند چون همه می‌خواستند ببینند مسعود شصت‌چی وسط کدام داستان میفتد. مدیری هنرمندانه تفاوت‌های چشم‌گیری موقعیت‌های مختلف سریال را درک کرد و با آن‌ها منطبق شد.
مسعود شصت‌چی به لطف بازی درخشان مدیری توانست در موقعیت‌های بسیار متفاوتی منجمله رئیس کلانتری و داماد رئیس مافیا قرار بگیرد و باورپذیر باشد. مدیری در این سریال به معیاری برای بازی در نقش‌های متفاوت تبدیل شد.

۲۶. حمید لولایی – خانه به‌ دوش

سریال خانه به دوش

آن پیراهن‌های همیشه چرک، شلوارِ هزار بار ساسون شده، آرزوهای دور و دراز، عشق به خانواده و نفرت از باجناق حرام‌خور، می‌توانستند امروز فراموش شده باشند اما حمید لولایی آن‌ها را به بخش بزرگی از تاریخ تلویزیون تبدیل کرد. آقا ماشاالله هنوز هم نماد انسان همیشه لنگ ایرانی به‌شمار می‌رود که ساده است و می‌شود خیلی راحت سرش را کلاه گذاشت.
خانه به‌دوش به قدری درخشان است که هنوز هم یک دهه بعد از پخش، بازبینی می‌شود و مردم درباره‌ی شخصیت‌ها آن به‌خصوص آقا ماشاالله صحبت می‌کنند.

۲۵. علیرضا خمسه – پایتخت

علیرضا خمسه

پایتخت ( دست‌کم ۴ فصل اول) یکی از مهم‌ترین و بهترین آثار تاریخ تلویزیون ایران به‌شمار می‌رود. یکی از دلایل این اهمیت و محبوبیت، عملکرد درخشان خمسه در نقش بابا پنجعلی است. پیرمرد فراموشی گرفته‌ای که دیالوگ بسیار کمی دارد و نقشش در داستان آن‌قدر بی‌اهمیت است که می‌توان راحت او را کشت، نقش جذابی به نظر نمی‌رسد. خمسه اما شجاع بود و پذیرفت پنجعلی باشد. او تک جمله‌های نقشش را به خرده‌فرهنگ جامعه تبدیل کرد و به قدری درخشان بود که در اوج حضورش، حتی شخصیت‌های اصلی را هم تحت تاثیر قرار داد.

۲۴. فتحعلی اویسی – بدون شرح

سریال بدون شرح

مرحوم اویسی یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌های قدرنادیده‌ی تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. در کارنامه‌ی او نقش‌های بزرگ و درخشان زیاد دیده می‌شود؛ یکی از بهترین نقش‌های او آقای کاووسی است. کاووسی صاحب و سردبیر نشریه‌ی بسیار زرد شهر قشنگ بود که همیشه داشت ورشکست میشد و در زندگی شخصی چالش‌های زیادی داشت.
سال ۱۳۸۱، هنوز رسم نبود که مردم تکه کلام‌ بازیگرهای تلویزیون را در کوچه و خیابان فریاد بزنند. این اویسی بود که «دیجیتالم کجا بود؟» را توی دهن جامعه انداخت.

۲۳. زری خوشکام – سلطان صاحبقران

همسر مرحوم علی حاتمی که از قضا اردیبهشت همین امسال (۱۴۰۳) از دنیا رفت، یکی از حسرت‌های بزرگ سینما و تلویزیون ایران است. زری خوشکام در دهه‌ی ۵۰ نقش‌های درخشانی در سینما و تلویزیون بازی کرد اما بعد از تولد دخترش لیلا کم‌کار شد و بعد از انقلاب فراموشش کردند.
وقتی در سال ۵۴ سلطان صاحبقران در تلویزیون ملی پخش شد، مردم سه سال بود زری خوشکام را ندیده بودند. او در نقش عزت الدوله، همسر امیرکبیر آنقدر درخشان بود که حتی باوجود اسطوره‌هایی مثل پرویز فنی‌زاده، ناصر ملک‌مطیعی و جمشید مشایخی هم زیر سایه قرار نگرفت. خوشکام در این سریال، هنرمندانه نقش زن قدرتمند اما در سایه‌ی امیرکبیر را به تصویر کشید.

۲۲. هادی کاظمی – پاورچین

درباره‌ی پاورچین می‌توان چند جلد کتاب نوشت؛ سریالی که در زمان پخش مثل بمب اتم منفجر شد اما در طول سال‌ها، رفته رفته از هم پاشید و در نهایت زیر سایه‌ی آثاری مثل شب‌های برره فراموش شد.
یکی از معدود المان‌های همچنان درخشان پاورچین، درخشش هادی کاظمی در نقش «حسام دو برره» است. فامیل پول‌دار، مغرور و بی‌خاصیتی که به لطف ارزش ذاتی نخودهای روستای پدری به عزت و جلال رسیده، علاوه‌بر اینکه یکی از خنده‌دارترین شخصیت‌ها بود، چفت و بست‌ خوبی هم داشت.
هادی کاظمی مسئول خلق یکی از بهترین سکانس‌های تاریخ تلویزیون ایران است؛ جایی که همراه مدیری و رضویان با عینک‌های آفتابی، رقص برره‌ای سه نفره اجرا کردند.

۲۱. پروین‌دخت یزدانیان – قصه‌های مجید

قصه های مجید

بهترین مادر بزرگ تاریخ تلویزیون از دل داستان بی‌نظیر قصه‌های مجید و با بازی شادروان یزدانیان خلق شد. بی‌بی از زمان پخش سریال در سال ۱۳۶۹ تا همین امروز، محبوب قلب جامعه‌ی ایران است.
فقط ۱۵ قسمت کافی بود تا یزدانیان خودش را به‌عنوان معیار ابدی مادر بزرگ مهربان و دل‌سوز ایرانی تثبیت کند.

۲۰. پرویز فنی‌زاده – سلطان صاحبقران

مرحوم فنی‌زاده بیشتر با نقش‌هایش در سینما به‌خاطر آورده می‌شود. سوپراستار جوان‌مرگ سینمای ایران اما در تلویزیون هم کم‌نظیر بود. او در دایی جان ناپلئون درخشید اما در سلطان صاحبقران کم‌نظیر بود. ملیجک ناصرالدین شاه که سوگولی شاه شهید بود، شخصیتی بسیار پیچیده داشت و در جریان سریال تاثیر بسیار گذاشت.

۱۹. رضا عطاران – بزنگاه

رضا عطاران

سینما و تلویزیون ایران، معتاد خوب کم نداشته اما هیچ‌کدام از آن‌ها به اندازه‌ی «نادر پرور» محبوب و به یادماندنی نبوده‌اند. عطاران در این سریال (که خودش ساخت) درخشان‌ترین نقش دوران حرفه‌ای خود را بازی کرد. نادر در این سریال نقش محوری داشت و تقریبا تمام گره‌ها و چالش‌های سناریو حاصل کارهای او بود.

۱۸. پرویز صیاد – ماجراهای صمد

اولین شخصیت بسیار محبوب تاریخ تلویزیون ایران نتیجه‌ی بازی‌های بی‌نظیر این بازیگر باتجربه‌ی تئاتر در نقش صمد آقا بود. پرویز صیاد با بازی در این نقش به چهره‌ای تاریخی در ایران تبدیل شد. او آغازگر جریان فکاهی در تلویزیون ایران بود و برخلاف بسیاری نقش‌های پس از صمد آقا، کم‌تر به ابتذال و لودگی دچار بود.
صمد آقا، مرد روستایی ساده‌ای بود که در فیلم‌های زیادی حاضر شد و توانست در قالبی تا آن روز بی‌سابقه در ایران، مشکلات اجتماعی و سیاسی را بازگو کند. پرویز صیاد تکه کلام‌های درخشانی ساخت و با زبان بدن درخشان خود، خیلی زود به الگویی برای بازیگران دیگر بدل گردید.

۱۷. جواد رضویان – در حاشیه

رضویان نقش‌های طنز زیادی بازی کرد که بیشتر آن‌ها خوب بودند اما هیچ‌کدام در اندازه‌ی «کنگر زهتاب» درخشان نشدند. نوروز ۱۳۹۴، مدیری سریال در حاشیه را به تلویزیون برد؛ سریالی که البته برخلاف آثار دیگر او قابل قبول نبودند و خیلی زود فراموش شدند. بازی رضویان در این سریال اما فراموش‌نشدنی است و هنوز هم بخش‌هایی از آن در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود.
رضویان در این سریال هنرمندانه نقش مرد پولدار تازه به دوران رسیده‌ای را بازی کرد که چون پول داشت زبان منطق نمی‌فهمید و فکر می‌کرد هر کاری باید آن‌طور که او می‌گوید انجام شود. زهتاب با آن چهره‌ی اغراق شده و رفتارهای خارج از عرف، می‌توانست به کاریکاتوری بی‌مزه تبدیل شود اما رضویان او را نجات داد.

۱۶. محسن تنابنده – پایتخت

محسن تنابنده

«من ایراد زیاد دارم اما کسی حق اعتراض به منو نداره….» این تک‌گویی دیدنی، چکیده‌ای دقیق از شخصیت نقی معمولی است که محسن تنابنده با ظرافت و هنرمندی او را به شخصیتی ماندگار تبدیل کرد. تنابنده به خوبی کنار مرز باریک بین رعایت لهجه و تمسخر آن قدم زد. او توانست این شخصیت را که خودش نوشته بود، آن‌طور که باید جلوی دوربین سیروس مقدم ببرد و دست‌کم در ۴ فصل اول نمایشی درخشان داشت.
تنابنده توانست مردِ خانواده‌ی اعصاب‌خرد کنِ بی‌نهایت ساده‌ای باشد که مثل نقل و نبات دروغ می‌گوید، کودن و گنده‌گوست و خودخواهی بسیار عمیقی دارد اما با همه‌ی این خصوصیات منفی، همه‌ی ما دوستش داریم و با او ارتباط برقرار می‌کنیم. او در طول فصل‌های مختلف سریال، المان‌های زیادی به شخصیت و رفتار او اضافه کرد و همین باعث شد بیشتر از یک دهه همیشه در اوج باشد.

۱۵. داریوش ارجمند – امام علی

داریوش ارجمند

در تاریخ سینما و تلویزیون بازیگرانی بوده‌اند که برای دهه‌ها با فقط یک نقش به خاطر آورده می‌شوند. بهترین مثال این گروه در ایران داریوش ارجمند است. ارجمند آن قدر نقش مالک اشتر را بی‌نقص بازی کرد که سال‌ها طول کشید تا بتواند از آن خارج شود. او هنوز هم بعد از حدود ۳۰ سال، رگه‌هایی از مالک اشتر را در رفتار عادی خود دارد.
گریم فوق‌العاده‌ی ارجمند و طراحی لباس درخشان این سریال، کمک کردند مالک اشتر داوود میرباقری، یکی از بهترین شخصیت‌های تاریخ تلویزیون شود. امام علی، آغازگر جریان سریال‌های تاریخی – مذهبی پر خرج تلویزیون و البته بهترین آن‌ها بود. سکانس شهادت مالک اشتر در این سریال یکی از تکان‌دهنده‌ترین سکانس‌های تاریخ تلویزیون است.

۱۴. جمشید مشایخی – هزار دستان

جمشید مشایخی

هزار دستان مهم‌ترین و بهترین سریال تاریخ تلویزیون است؛ درباره‌ی این، در جای دیگری صحبت خواهیم کرد. شخصیت اصلی این سریال، رضا خوشنویس است که مرحوم جمشید مشایخی او را به شخصیتی بی‌بدیل تبدیل کرد.
رضا تفنگچی در اواخر حکومت احمدشاه، تیرانداز قابلی بود و «تفنگچی خاصه» یکی از شاهزاده‌های قاجار به حساب می‌آمد. با نازشستی که در هر شکار از شازده می‌گرفت سور و ساتش همیشه به راه بود. تا این که با مرد صحافی به نام ابوالفتح (با بازی علی نصیریان) آشنا شد.
ابوالفتح او را به خاطر مهارتش در تیراندازی برای مأموریتی در نظر گرفت. این مأموریت که به دستور کمیته مجازات انجام می‌شد عبارت بود از ترور اسماعیل خان، رئیس محتکر انبار غله تهران. رضا اسماعیل خان را با شلیک گلوله ترور کرد. پس از آن مأمور تأمینات (باقرمیرزا با بازی جهانگیر فروهر) به رضا مشکوک شده و همه‌جا مثل سایه او را تعقیب می‌کرد.
مشایخی در این نقش، همه‌ی آن‌چه یک بازیگر در اندازه‌های او نیاز دارد را ارائه می‌کند. سناریوی درخشان سریال، صدای جادویی مرحوم منوچهر اسماعیلی به‌عنوان صداپیشه و البته کارگردانی بی‌نظیر مرحوم حاتمی به مشایخی کمک کردند بهترینِ خودش در تاریخ تلویزیون باشد.

۱۳. محمدعلی کشاورز – پدر سالار

محمدعلی کشاورز

حدفاصل سال‌های ۷۲ تا ۷۴ جامعه‌ی ایران تحت تاثیر شاهکار اکبر خواجوی بود. پدر سالار، داستان زندگی اسدالله واعظیان و خانواده‌ی شلوغ او را روایت می‌کرد که در این ۲ سال، اتفاق‌های بسیاری را پشت سر گذاشتند.
مرحوم کشاورز، بهترین و مناسب‌ترین انتخاب برای ایفای نقش پدر زورگو، دمدمی مزاج و ثروتمند بود. او به قدری این نقش را خوب بازی کرد که تا پایان عمر، خیلی‌ها او را «پدر سالار» خطاب می‌کردند.
کشاورز آن‌قدر نقشش را خوب بازی کرد که تمام پدرهای لجباز و زورگوی ایران، او را به‌عنوان الگویی برای خانواده در نظر گرفتند و تا سال‌ها اسدالله خان و بیماری او را به عنوان اهرمی برای فشار به فرزندانشان استفاده می‌کردند.

۱۲. علی نصیریان – هزار دستان

علی نصیریان

صحاف وطن‌پرست و مشروطه‌خواه سریال هزار دستان را علی نصیریان و مرحوم ناصر طهماسب در نقش صداپیشه، به شخصیتی بی‌نظیر تبدیل کردند. لهجه‌ی ترکی ابوالفتح عمق احساسات او را که بخش مهمی از این شخصیت بود، صد چندان کرده بود. نصیریان هنرمندانه گوشه و کناره‌های این شخصیت بسیار پیچیده را کشف کرد و به نمایش گذاشت.

۱۱. عزت الله انتظامی – هزار دستان

عزت الله انتظامی

عزت الله انتظامی یکی از با مسما‌ترین القاب تاریخ هنر ایران را دارد؛ آقای بازیگر. او در تقریبا هر کالبدی، بهترین عملکرد را داشته اما اوج هنر او را باید در هزار دستان دید. خانِ مظفر با صدای افسانه‌ای مرحوم اسماعیلی و بازی بی‌نظیر انتظامی به شخصیتی تبدیل شد که در کلاس‌های درس بازیگری بررسی می‌شود.
خان مظفر در ابتدای سریال ظاهر می‌شود. او قبلا حاکم کرمان بوده و بسیار ثروتمند است. با رضا خوشنویس آشنا می‌شود و بعدها به مهم‌ترین شخصیت سریال تبدیل می‌شود.
خان مظفر برای دهه‌ها نماد مرد پولدار و مرموز ایرانی بود.

۱۰. محمود جوهری – دلیران تنگستان

سریال دلیران تنگستان

محمود جوهری اگر جوان‌مرگ نمیشد (زمان مرگ بیشتر از ۳۵ سال نداشت. تاریخ دقیق تولد او مشخص نیست!) حتما در این فهرست بیش از یک بار حضور داشت. او بازیگر بسیار قابلی بود که پیش از حضور در سریال دلیران تنگستان، در تئاتر حضور پررنگی داشت.
انتخاب جوهری برای ایفای نقش شهید رئیسعلی دلواری، انتخابی بسیار هوشمندانه بود؛ مردی متولد بوشهر که چهره‌ای خشن و اصیل داشت و البته از دنیای تئاتر، توانایی‌های بکری در بازی‌ با چهره‌ به همراه آورده بود.
جوهری آنقدر نقش شهید کبیر را درخشان ایفا کرد که حتی بعد از گذشت ۶ دهه، کسی جرات ندارد سراغ زندگی دلواری برود؛‌ به نظر می‌رسد دلیلی هم ندارد برود چون دلیران تنگستان همه‌ی حرف‌ها را زد.
جوهری روز ۴ فروردین ۵۵، دقیقا یک سال بعد از پایان پخش سریال از تلویزیون با پیکان قرمزش در راه بوشهر تصادف کرد و همراه همسر و فرزندش از دنیا رفت.

۹. خسرو شکیبایی – روزی روزگاری

خسرو شکیبایی

استاد بی‌بدیل ایفای نقش‌های سخت، این سخت‌ترین نقش سریال ساخته‌ی امرالله احمدجو را درخشان ایفا کرد. سال آغازین دهه‌ی ۷۰ خورشیدی، مرادبیگ، راهزن مشهور وارد خانه‌ی مردم ایران شد و تا امروز بخشی از خرده‌فرهنگ ما باقی ماند.
چهره‌ی استخوانی و آفتاب‌سوخته به همراه صدای گیرا و صد البته قدرت حیرت‌انگیز بازیگری شکیبایی، او را به بهترین «بیابانی دور از تمدن» در تاریخ سینما و تلویزیون ایران تبدیل کرد.

۸. مهدی فتحی – امام علی

مهدی فتحی

ایفای نقش مردی که بین تمام سیاستمداران صدر اسلام به سیاست، کیاست، مکر و حیله‌گیری مشهور است، اعتماد به نفس زیادی می‌خواهد؛ مهدی فتحی نه تنها این اعتماد به نفس را داشت بلکه نقشش را به بهترین شکل ممکن ایفا کرد.
مهدی فتحی نقش یکی از منفی‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام را بی‌نقص ایفا کرد. عمروعاص سریال میرباقری به قدری خوب بود که وقتی مرحوم فتحی سه سال بعد در فیلم اعتراض حاضر شد، بسیاری نقش «آقا محسن دربندی» را گرته‌برداری از این نقش می‌دانستند.
کاری که مهدی فتحی با چشم‌هایش در نقش عمروعاص انجام داد، کلاس درس بازی زیرپوستی بود.

۷. سعید آقاخانی – نون خ

سعید آقاخانی سریال نون خ

بهترین شخصیت کمدی تاریخ تلویزیون ایران، نمونه‌ای از تلاش موفق برای معرفی فرهنگ بخش‌هایی از ایران به تمام کشور بود. نورالدین خان‌زاده کم‌نقص است. او تمام ویژگی‌های یک مرد کرد در آستانه‌ی پیری را دارد و تمام حرفی که باید را منتقل می‌کند.
به جز چند قسمت اول فصل اول، سناریوی تمام سریال نون خ کم‌نقص، قوی و بامزه است. آقاخانی در پیاده کردن این سناریو،‌ چه در مقام کارگردان چه در مقام بازیگر نقش اصلی کاملا موفق است.
آقاخانی به خوبی بازیگرها و نابازیگرهای بسیار زیاد حاضر در سریال را همراهی می‌کند و به وقت مقتضی به آن‌ها اجازه عرض اندام می‌دهد. نورالدین مثل هافبک وسط برجسته‌ی یک تیم قوی فوتبال، ضرب آهنگ سریال را در دست دارد و آن را به خوبی کنترل می‌کند.

۶. جمشید مشایخی – پهلوانان نمیمیرند

جمشید مشایخی

پهلوانان نمیمیرند، سریالی تکان‌دهنده بود. داستانی بسیار خشن (دست‌کم برای سال ۱۳۷۶) که در دوره‌ی قاجار روایت می‌شود با گره‌هایی درخشان همراه بود. پهلوان خلیل با بازی بی‌نظیر مرحوم مشایخی (با صدای مرحوم منوچهر اسماعیلی)، ستون فقرات مجموعه‌ای از عیاران و پهلوانان بود که در طول ۲۵ قسمت از لب تیغ گذشتند، با آژان‌ها جنگیدند و در نهایت جاودانه شدند.
مشایخی در این نقش بار دیگر ثابت کرد می‌تواند در تمام طول یک سریال حضور نداشته باشد اما آنقدر خوب باشد که تا سکانس آخر، اثر حضور او حس شود.

۵. محمود دینی – آینه‌ی عبرت

سریال آینه عبرت

ایده این سریال کلیشه به نظر می‌رسد؛ مرد معتادی که باید آینه‌ی عبرت جامعه باشد. سناریو اما از کلیشه‌ها کاملا دور است و هنوز هم بعد از ۳۱ سال می‌درخشد. علاوه‌بر سناریو، محمود دینی هم همچنان درخشان است. «علی» درخشان‌ترین معتاد تاریخ تلویزیون ایران است. دینی آن‌قدر این نقش را درخشان ایفا کرده که حتی می‌شود فهمید علی به چه مخدری اعتیاد داشت.

۴. مهدی هاشمی – سلطان و شبان

مهدی هاشمی سلطان و شبان

سبیل‌های نازکِ از بناگوش در رفته و ابروهای تراشیده و با اغراق دوباره کشیده شده‌ی هاشمی در این سریال، المان‌های ابدی تاریخ تلویزیون به‌شمار می‌روند. ایفای همزمان نقش سلطان و شیرزاد (شبان) ماموریت بسیار دشواری بود که هاشمی با موفقیت پشت سر گذاشت.
هاشمی در این سریال، هر دو نقش را بی‌نقص اجرا کرد و باوجود اینکه این دو شخصیت مقابل هم قرار داشتند، با هنرمندی تمام، تفاوت‌های آشکار و ذاتی آن‌ها را نشان داد.

۳. ژاله علو – روزی روزگاری

خاله لیلا، نماد زن قدرتمند و پر ابهت در تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. شادروان علو در زمان تولید این سریال، در اوج پختگی بود. سیمای پر ابهت او در این سریال فراموش نشدنی است. سال‌ها فعالیت پرثمر در تئاتر، علو را در سخنوری متبحر تبدیل کرده بود؛‌ توانایی‌ای که در این سریال اوج گرفت و خاله لیلا را به پیر دانای تاریخ تلویزیون بدل کرد.
خاله لیلا در محیط مردانه و زن‌ستیز سریال، ادب کننده‌ی راهزن سرکش قصه است و نه تنها او را به کندن خار در دل صحرا وا میدارد، بلکه به او یاد می‌دهد که چطور رفتاری در شان یک انسان با دختران قبلیه داشته باشد.

۲. غلامحسین نقشینه – دایی جان ناپلئون

از نظر تاثیرگذاری روی فرهنگ جامعه، کم‌تر اثری به پای دایی جان ناپلئون می‌رسد. داستان کم‌نظیر ایرج پزشک‌زاد را استاد ناصر تقوایی بازنویسی کرد تا به اثری ماندگار تبدیل شود. مرحوم نقشینه که تا پیش از ایفای نقش اصلی این سریال، بیشتر در سینما و تئاتر دیده شده بود، دایی‌جان را به بخش جدایی ناپذیر فرهنگ ایران تبدیل کرد.
نایب‌سوم بازنشسته‌ی بریگاد قزاق که با پارانویای حادش خانواده را با بحران مواجه کرده، نماد بخشی از جامعه‌ی دهه‌ی ۵۰ ایران است. او اتفاق‌های پیرامونش را اشتباه تحلیل می‌کند و از ساده‌ترین مسائل بحران‌های بزرگ میسازد. او نمی‌تواند مشکل اصلی را شناسایی کند و همین مسئله باعث می‌شود جدی گرفته نشود و به فلاکت دچار شود.

۱. محمدعلی کشاورز – هزار دستان

سومین شخصیت حاضر در این لیست که استاد مرحوم منوچهر اسماعیلی صداپیشه‌ی او بود. گریم استادانه‌ی کشاورز هم در این سریال، بار زیادی از شخصیت را بردوش دارد. «شعبون استخونی»، نماد اوباش تهرانی که در کودتای ۲۸ مرداد حضور داشتند و تا سال‌ها بخش مهمی از نظام اداری – سیاسی پایتخت به‌شمار می‌رفتند. این شخصیت هرچند از شعبان جعفری مشهور به «شعبون بی‌مخ» سردسته‌ی ارازل کودتاچی سال ۱۳۳۲ وام گرفته شده بود اما تا حدود زیادی شبیه او و محدود به او نبود.
مرحوم کشاورز در هزار دستان، متفاوت‌ترین نقش تاریخ تلویزیون ایران را برعهده داشت؛ نقشی که بیشتر بیننده‌های وقت می‌دانستند شبیه چه کسانی است اما قرار نبود بخش جدایی از داستان سریال هم باشد. سکانس‌های حضور شعبون استخونی در سریال، تکان‌دهنده و میخکوب‌کننده‌اند. او در دیگ‌های خیلی بزرگ استخوان گوسفند می‌جوشاند و با دست از دل دیوار آجر بیرون می‌کشد؛ و هنر کشاورز این است که همه‌ی این‌ها برای مخاطب قابل لمس است.

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
وینر ۱۳
پاسخ

عالی
چنتای دیگه هم که میشد باشن تو لیست کیکاووس یاکیده هوش سیاه
رویا نونهالی خواب و بیدار
حمید لولایی زیر آسمان شهر
هوتن شکیبا لیسانسه ها
حسین یاری شب دهم
مهدی هاشمی روزگار غریب
عباس و یونس غزالی وضعیت سفید