چرا جک اسپارو نمیتواند ناجی دزدان دریایی کارائیب ۶ باشد؟
در حالی که شخصیت جک اسپارو با بازی جانی دپ در تمام فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» (Pirates of the Caribbean) نقش محوری داشته، بازگشت او در دزدان دریایی کارائیب ۶ میتواند مشکل بزرگی ایجاد کند. کنار گذاشتن بازیگران اصلی برای هر فرانچایزی دشوار است. بیشتر مجموعههای بلاکباستری با استفاده از اسپینآفها، پیشدرآمدها، بازسازیها و دنبالهها تلاش میکنند جهان خود را گسترش دهند. با این حال، مخاطبان معمولاً به شخصیتهای آشنا و محبوب فیلمهای اصلی وابسته میشوند.
این یکی از دلایلی است که دزدان دریایی کارائیب ۶ هنوز ساخته نشده است؛ علیرغم اینکه ستارگان سرشناس هالیوود مثل مارگو رابی، در مقطعی برای حضور در این فیلم مطرح شده بودند. تصور ادامه این فرانچایز بدون جک اسپارو، ضدقهرمانی که در طول سری بیشتر و بیشتر به رکن اصلی جذابیت آن تبدیل شده، دشوار است. یکی از دلایلی که به نظر میرسد پروژه دزدان دریایی کارائیب ۶ با مارگو رابی به نتیجه نرسید، این است که سازندگان هنوز نمیدانند آیا باید شخصیت دپ را بازگردانند یا خیر.
بازگشت جک اسپارو ثابت میکند که دزدان دریایی کارائیب نمیتواند بدون او ادامه دهد
هنوز مشخص نیست که آیا جانی دپ در دزدان دریایی کارائیب ۶ بار دیگر در نقش جک اسپارو ظاهر خواهد شد یا نه، اما پاسخ به این سؤال، در واقع این دنباله را تعریف خواهد کرد. زمانی که این شخصیت برای اولین بار در فیلم «نفرین مروارید سیاه» (The Curse of the Black Pearl) در سال ۲۰۰۳ معرفی شد، جک اسپارو یک شخصیت فرعی در داستانی بود که عمدتاً بر روی ویل ترنر (اورلاندو بلوم) و الیزابت سوان (کیرا نایتلی) تمرکز داشت. اما به دلیل محبوبیت زیاد او در میان تماشاگران، در دو فیلم بعدی سهگانه اصلی، نقشش بهشدت پررنگتر شد.
این تغییر باعث شد که داستانهای «دزدان دریایی کارائیب: صندوقچه مرد مرده» (Dead Man’s Chest) و دنبالهاش در سال ۲۰۰۷ یعنی «در انتهای جهان» (At World’s End)، شلوغتر و پیچیدهتر شوند، اما این تازه آغاز مشکلات بود. دنبالههای بعدی، یعنی «سوار بر امواج ناشناخته» (On Stranger Tides) و «مردگان قصه نمیگویند» (Dead Men Tell No Tales)، تمام تظاهر به داستانمحور بودن را کنار گذاشتند و جک اسپارو را به شخصیت اصلی خود تبدیل کردند. این تصمیم باعث شد فیلم «سوار بر امواج ناشناخته» نقدهای فاجعهباری دریافت کند و «مردگان قصه نمیگویند» نیز با کاهش فروش در گیشه روبهرو شود. همچنین، این فیلم از نظر منتقدان بدترین قسمت مجموعه تا به امروز شناخته شده است.
کاملاً واضح است که حضور جک اسپارو بهعنوان شخصیت اصلی برای این فرانچایز موفقیتآمیز نبوده است. با این حال، تاخیرهای مداوم در ساخت فیلم دزدان دریایی کارائیب ۶ نشان میدهد که این مجموعه هنوز نتوانسته تصمیم بگیرد که چگونه جایگزینی برای این شخصیت پیدا کند. این وضعیت، فرانچایز را در موقعیتی نامشخص و بلاتکلیف نگه داشته است. کنار گذاشتن جانی دپ از دزدان دریایی کارائیب ۶ سازندگان را مجبور میکند بدون قابلاعتمادترین شخصیتشان کار کنند، اما بازگرداندن او نیز ثابت میکند که این مجموعه دیگر ایده جدیدی ندارد.
جک اسپارو فوقالعاده است، اما Pirates of the Caribbean نباید به او وابسته باشد
شخصیت جک اسپارو بهترین بخش فیلم «نفرین مروارید سیاه» است و این یک دستاورد چشمگیر محسوب میشود. کیرا نایتلی در نقشی که او را به یک ستاره تبدیل کرد فوقالعاده ظاهر شد، شرورها واقعاً ترسناک بودند و صحنههای اکشن نیز بینظیر بودند. فیلمنامه درخشان بود و حتی شخصیتهای فرعی مانند پینتل و راگتی نیز فرصت درخشش داشتند. با این حال، اینکه جانی دپ توانست بیش از همه این عناصر تاثیرگذار باشد، موفقیتی کوچک نبود.
با این همه، با هر دنباله جدید دزدان دریایی کارائیب، شخصیت اسپارو کمتر خاص و الهامبخش به نظر میرسید. فیلمهای دزدان دریایی کارائیب، جک اسپارو را قبل از «مردگان قصه نمیگویند» خراب کردند، زیرا او را از یک شخصیت فرعی عالی به یک قهرمان بد تبدیل کردند. جذابیت اصلی اسپارو در توانایی حیلهگرانه او برای نوسان بین قهرمان و شرور بودن بود، اما وقتی که او به شخصیت اصلی فیلم تبدیل شد، این ویژگی دیگر چندان جذاب یا غافلگیرکننده به نظر نمیرسید.
فیلم اول Pirates of the Caribbean درباره جک اسپارو نبود
جک اسپارو همیشه در نقش یک شخصیت فرعی عملکرد بهتری داشت و دنبالههای بعدی ثابت کردند که داشتن یک داستان اصلی جذاب، مهمتر از حضور شخصیت جانی دپ است. معمای حلنشده باربوسا و جک در دزدان دریایی کارائیب مشکل خاصی ایجاد نمیکرد، اگر هر دوی آنها بهعنوان شخصیتهای فرعی باقی میماندند. اما از آنجایی که در «سوار بر امواج ناشناخته» و «مردگان قصه نمیگویند» تمرکز اصلی روی آنها بود، این موضوع به یک مشکل واقعی تبدیل شد.
بدون شخصیتی مانند الیزابت سوان یا ویل ترنر که اسپارو بتواند با آنها تعامل داشته باشد، شوخیهای او خستهکننده و قابلپیشبینی شد. علاوه بر این، توانایی او در فرار از مرگ در هر شرایطی، باعث شد که فیلمها از هرگونه تنش واقعی خالی شوند. از «نفرین مروارید سیاه» به بعد، همیشه مشخص بود که جک تقریباً شکستناپذیر است، بنابراین تماشاگران به شخصیتهای اصلی دیگری نیاز داشتند تا به آنها علاقهمند شوند. وقتی فیلمهای Pirates of the Caribbean نتوانستند چنین شخصیتهایی را ارائه دهند، به نظر میرسد که داستان دزدان دریایی کارائیب ۶ از حالا محکوم به شکست باشد. نظر شما چیست؟
منبع: Screenrant
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
نظرات