بعضی گیمها مپهای هیجانانگیزی دارند، مراحل فوقالعادهای دارند. از جنگیدن در میدان جنگ آن لذت میبریم و بعضیها هم اینطور نیستند. بعضی گیمها هم هستند که همهچیز در آنها کامل است، مپها و مراحل به شدت معرکهای دارند ولی چند مپ یا مرحله در آنها وجود دارند که خیلی بد هستند. واقعا بد هستند و از آنها متنفریم. ما سراغ این مپها خواهیم رفت و ببینیم کدام لولها در گیمهای محبوب بین گیمرها منفورند.
۱۰ – عبور از مرز در COD Warfare II 2022
این بازی شبیه Call of Duty: Modern Warfare II است ولی یک ریبوت اختصاصی سال ۲۰۲۲ برای این فرنچایز معروف به حساب میآید. این ورژن مپهای افتضاح زیادی دارد ولی یک مپ به شدت منفور دارد که احتمالا میدانید منظورمان کدام یکی است. گیمرها از همان اول هم نسبت به مپهای نسخه ریبوت بدبین بودند و نسخه اصلی مدرن وارفیر ۲ را ترجیح میدادند. یک مپ که خیلی اذیتکننده بود Santa Sena Border Crossing بود. در حقیقت اصلا مپ نیست، صرفا تعدادی ماشین روی زمین هستند که بین آنها حرکت میکنید. ماشینهایی که هر لحظه ممکن است منفجر شوند و اصلا نمیفهمیم چرا و چطور این اتفاق میافتد.
اگر از این ماشینها به عنوان کاور استفاده کنید احتمالا نمیمیرید، ولی فاصله بین ماشینها خیلی کم است و خیلی زود در دیدرس بقیه قرار میگیرید. همه خیلی به هم نزدیکند و خیلی زود وارد یک درگیری در فاصله نزدیک میشوید. مخصوصا اگر در حالت مولتیپلیر باشید، این تعقیب و گریزها به شدت آزاردهنده میشوند. همانطور که گفتیم این عبور از مرز حتی مپ هم حساب نمیشود و انگار یک بخش کماهمیت از یک نقشه بزرگتر است ولی متاسفانه در این ریبوت به یک مپ تبدیل شده که تقریبا همه کامیونیتی گیم از آن متنفرند.
۹ – Assassin’s Creed Valhala Asgard
این مپ نیست ولی جزو یکی از منفورترین بخشهای اسسینز کرید است. همهچیز در این بازی در بالاترین سطح است، با اینکه خیلی طولانی است اما همچنان لذتبخش است، اما یک قسمت منفور دارد و آن هم Asgard است. با اینکه DLC سوپرنچرال Origins and Odyssey با آن ترکیب شده است اما به جای اینکه جذابیتهای جدیدی به بازی اضافه کند همهچیز را به یک مرحله بدترکیب و بدون هیچ منطق خاصی تبدیل کرده است. اگر Seer’s Hut را بسازید احتمالا فکر میکنید که میتوانید Asgard را مدیریت کنید. ولی هرچقدر جلوتر میروید هیچ رابطه منطقی و جذابی بین کاراکترها و محیط و مراحل پیدا نمیکنید. همهچیز سخت و در عین حال خستهکننده است.
داستان اصلی بازی انگار هیچ ربطی به Gods of Asgard ندارد، مخصوصا اینکه متوجه میشویم کل ماجرا فقط خواب یکی از کاراکترهاست. انگار وقتتان را تلف میکنید و صرفا در جنگیدن بیهدف هستید، حتی حضور برخی تارگتها هم نامفهوم است. خوشبختانه این مرحله برای تمام کردن بازی ضروری نیست و این مسئله حتی ماجرا را بدتر میکند، چون به نظر میرسد سازندگان بازی هیچ هدفی از این مرحله نداشتهاند. ولی در کل محیط جالبی دارد. همهچیز باحال ساخته شده ولی بیهدف، سخت و خستهکننده.
۸ – Yiga Klan Hideout Legends of Zelda: Breath of the Wild
در گیمهایی که حالت کمین دارند و باید منتظر بمانید و مخفی شوید تا در موقعیت مناسب به دشمنتان حمله کنید یک مسئله مهم نادیده گرفته میشود و آن هم حوصلهسربر بودن و زمانبر بودن آن است. متاسفانه در افسانه زلدا و بخش Yiga Klan Hideout این اتفاق میافتد. این مرحله جذابیتهای خاص خودش را دارد ولی به خاطر فضای خستهکننده کمین کردن اصلا لذتبخش نیست.
تمام درها قفلند و اگر حمله شما ناموفق باشد، میمیرید. هیچ راه برگشتی وجود ندارد. خیلی طول میکشد تا الگوی حرکت دشمن را کشف کنید. تنها و تنها در شرایط خاصی میتوانید دشمن را بکشید و در غیر این صورت هر لحظه که متوجه حضور شما شوند قطعا میمیرید و راه فراری ندارید.
جالب اینجاست که سرعت شما هم در این مرحله کمتر است و تکرار مداوم حرکتها برای پنهان شدن و کمین کردن ممکن است واقعا حوصلهتان را سر ببرد. وقتی به زلدای واقعی نگاه میکنیم، قوی و سریع است و در دنیای بزرگ و باز زلدا آزادی بیشتری دارید ولی اینجا همهچیز محدود است و این محدودیتها در جایی خستهکننده میشوند. البته این مرحله یک حالت نوستالژیک دارد و یادآور بازیهای ژانر کمین است ولی همچنان چیزی از منفور بودن این مرحله کم نمیکند.
بیشتر بخوانید: بازیهایی که ارزش بیشتر از ۱۰۰ ساعت از وقتتان را دارند
۷ – Cortana Halo III
احتمالا فکر میکنید که لولهای بدتری هم وجود دارند یا حتی لولهایی در Halo وجود دارند که سختترند ولی بپذیرید که کورتانا از هر نظر بد است. جایی که رئیس بالاخره با Cortana متحد میشود، یک لحظه مهم در جریان بازی است ولی اصلا لذتبخش نیست. مایع Spitter Flood در کل محیط پخش شده و با راهروهای کوچکی که سر راهتان قرار دارد اصلا نمیدانید کجا هستید و کجا میروید و چکار میکنید. دشمنها از هر طرف به سوی شما میآیند و حتی اگر میزان سختی بازی را روی حالت نرمال هم قرار دارید همچنان نمیدانید با این تعداد دشمن قوی و وحشی چکار کنید.
همهچیز در این مرحله دست به دست هم دادهاند که شما را بکشند. حرکت کردن در محیط هم به شدت سخت است. نمیتوانید مسیریابی کنید و ویژنهایی از کورتانا هم داخل این مرحله وجود دارد که نامفهوم هستند و به طور کلی مرحله سخت و بدقلقی است که باید سعی کنید زنده بمانید و در این فضا بازی را جلو ببرید. Halo III بازی به شدت خوبی است، اما کورتانا نه، یکی از بدترین مراحلی است که در تمام بازیهای این مجموعه وجود دارد.
۶ – ماموریت شماره ۱۹ در Devil May Cry IV
مرحله آخر این بازی شاهکار است ولی مراحل قبل از آن اصلا خوب طراحی نشدهاند و ماموریت ۱۹ یکی از بدترین مراحلی است که در این بازی میبینید. در این ماموریت یک مینیگیم با تاس وجود دارد که واقعا عجیب و بدردنخور است. یک تاس بزرگ که به شما حمله میکند و انگار به جای بازی ویدیویی، بردگیم بازی میکنید. این بازی در ژانر اکشن است و هیچکس دوست ندارد اینجا مار و پله بازی کند. تنها در حالتی از این بازی لذت میبرید که عدد موردنظر شما بالای تاس باشد.
همهچیز کند و آزاردهنده است و دقیقا جایی که بازی به اوج میرسد باید با این مرحله آزاردهنده و کند و بدقلق روبرو شوید. اگر تاس به ضرر شما باشد و بدشانس باشید یا خودش به شما حمله میکند و یا باید مدام با باسهای مختلف و حتی تکراری بجنگید. تمام این المانها باعث شده این مرحله از بازی در کامیونیتی گیمرها جزو منفورترینها باشد.
۵ – The Maggot Lair Diablo II
دیابلو بازی کلاسیک هیجانانگیزی است ولی بعضی وقتها ممکن است واقعا آزاردهنده باشد. The Maggot Lair یکی از بدترین مپهای دیابلو است. این مپ واقعا بد است و همهچیز در آن آزاردهنده است. وقتی داخل مپ میچرخید به صورت مداوم با حشرات عجیب مواجه میشوید و از ناکجا به شما حمله میکنند. کل مپ گیجکننده است و شما نمیدانید دقیقا کجا میروید و نمیدانید با هر قدمی که به جلو برمیدارید چه چیزی در انتظار شماست.
حشراتی با نورهای عجیب سر راه شما هستند و هر بار که آنها را میکشید یک حمله الکتریکی دارند که هیچجوره نمیتوانید آن را دفع کنید و هر بار به مقدار خوبی از جانتان کم میشود. احتمال مرگ ناگهانی زیاد است و تونلهای تنگ و تاریک آن حتی بعضی وقتها جلو دید را هم میگیرند و حشرات از جلو و عقب و چپ و راست به شما حمله میکنند. هیچ لحظه لذتبخش و هیجانانگیزی در این مپ وجود ندارد.
۴ – مپ Hourglass در BattleField 2042
بتلفید ۲۰۴۲ جزو بدترین بازیهای این سری است و در عین حال بدترین مپها را دارد ولی Hourglass بدترین نقطه جهان است. از نظر معماری و مفهومی مپ قشنگی است ولی تجربه بازی کردن در آن واقعا افتضاح است. شما در یک بیابان هستید که ساختمانهای بلندی دارد و هر لحظه ممکن است طوفان شن شروع شود. با اینکه مپ خالی به نظر میرسد اما همهچیز جلو راهتان را میگیرید و اگر میخواهید داخل بازی ماجراجویی کنید از همه طرف به سمت شما شلیک میشود. اصلا نمیدانید اسنایپرها از کجا شما را هدف گرفتهاند. اگر خودتان هم اسنایپر باشید در نهایت گیمرهای دیگر که سعی میکنند از بازی لذت ببرند را میکشید و هیچ چیز هیجانانگیزی وجود ندارد.
فقط کافیست تجربه بازی در این محیط بیابانی را با بیابانهای Assassin’s Creed مقایسه کنید تا ببینید چه فاجعهای است. حتی نمیتوانید خودتان را کاور کنید و جلو رفتن عملا غیرممکن است. بهشت اسنایپرها و کسانی است که ماشین دارند ولی همچنان لذت گشتن و ماجراجویی و مقابله و مبارزه را در روح گیمرها میکشد.
۳ – Defiled Chalice Dungeons
این مرحله روی کاغذ ایده خوبی به نظر میرسد ولی متاسفانه باید بگوییم که یکی از ضعیفترین و بدترین مراحل BloodBorne است. البته اینکه صدای ریخته شدن خون را میشنوید خیلی لذتبخش است ولی وقتی وارد ماجرا میشویم میبینیم که در طراحی مرحله و برخوردهایی که با دشمنان داریم اصلا اصولی وجود ندارد. در چالیس دانجنز معمولی معمولا در اول کار همهچیز لذتبخش است ولی در ادامه خیلی تکراری و خستهکننده میشود، اما در نسخه Defiled حتی بدتر است. باید این مرحله را تمام کنید تا به باس مخفی بازی برسید.
در طول بازی خیلی زود جانتان نصف میشود و کاری هم از دستتان برنمیآید. چون در اینجا هر ضربهای که دریافت میکنید به اندازه دو ضربه از جانتان کم میکند. تنها کاری که میتوانید بکنید این است که جاخالی بدهید و یا از کلیدهای مکانیکی استفاده کنید که آسیب را جذب میکنند. حتی بازی با باس مخفی بازی هم دیگر هیجانانگیز نیست و همهچیز آنقدر سخت و بیمنطق جلو میرود که آن را به یکی از بدترین مراحل این سری تبدیل کرده است.
۲ – جزیره Guarma در Red Dead Redemption II
رد دد ۲ طولانیست و وقتی به فصل ۵ میرسید کاملا خسته میشوید ولی اینجاست که راکاستار برنامههای متنوعی برای شما تدارک دیده است. یک سفر به جزیره Guarma، که اصلا نمیدانید چه هدفی را دنبال کنید و به داستان اصلی بازی هم هیچ ارتباطی ندارد. کیفیت همچنان در سطح بالایی است ولی مپ بههمریختهای جلو روی شماست که نمیدانید باید با آن چکار کنید.
به نظر میرسد فصل ۵ فقط برای طولانیتر شدن بازی قرار داده شده و هیچ نیازی به این سفر وجود ندارد. حتی اگر برای پیش بردن قصه هم لازم بود میتوانستند با کمی تکست کل داستان این فصل را جلو ببرند. این چپتر از رد دد ۲ در کامیونیتی گیمرها منفور شد و هنوز هم از گیمرهای جدیدی که برای اولین بار این بازی را تجربه میکنند میشنویم که چقدر مرحله سخت و بدردنخوری است.
۱ – مناطق یخزده در Dark Souls II
دارک سولز ۲ یک بازی پراکنده است و DLCها جان تازهای به بازی میبخشند. محیطهای جدید با باسهای عجیب که کیفیت بازی را به شدت بالا میبرد. یکی از DLCهای پایانی این بازی واقعا بد است. حتی از بد هم بدتر است. جایی که شما در Frigid Outskirts یا مناطق یخزده هستید. درگیر طوفان میشوید و به طور کلی هیچ ویژنی از بازی و فضا ندارید. فقط داخل برف جلو میروید و هر لحظه ممکن است سر و کله یک موجود یخزده وحشی پیدا شود. هیچ چیزی نمیبینید و جنگیدن در این شرایط عملا غیرممکن است.
در جایی از این مرحله با دو باس همزمان میجنگید و تمام اینها را در کنار طوفان برف بگذارید که کاملا جلو دیدتان را میگیرد و هیچ چیزی نمیبینید. دارک سولز بازی فوقالعادهای است ولی وقتی به این بخش از بازی میرسید به هیچ وجه نمیتوان از آن دفاع کرد. واقعا همهچیز بد است.
پیشنهاد ما: کارهای پراسترسی که گیمرها برای فان انجام میدهند
شما از کدام مرحلهها یا مپهای گیم متنفرید؟
بعضی مراحل هستند که حتی فکر کردن به آنها هم ممکن است اذیتتان کند. مراحل سخت و خستهکننده و حوصلهسربر که هیچوقت نمیخواهید آنها را تکرار کنید. شما از کدام مپها یا مراحل گیمهای محبوبتان متنفرید؟ حتما در کامنتها برای ما بنویسید. اگر لولهایی که در بالا معرفی کردیم هم به نظرتان جذاب هستند و فقط برای ما منفورند، باز هم کامنت بگذارید ولی حتما باید برگردید و دوباره این لول را بازی کنید.
مناطق یخزده در دارک سولز ۲ و جزیزه گارما در رد دد ۲ جزو منفورترین مراحل گیمهای محبوب هستند.
بیش از حد سخت بودن مرحله، مرتبط نبودن آن با پلات کلی بازی و یا حوصلهسربر بودن آن.
اون عبور از مرز واقعا مسخره بود