
کوئنتین تارانتینو از انتخاب بهترین فیلم خودش میگوید
مرز باریکی بین اعتماد بهنفس و خود بزرگبینی وجود دارد و کوئنتین تارانتینو در تمام دوران حرفهای خود روی این مرز حرکت کرده است. او یکی از تأثیرگذارترین و منحصربهفردترین فیلمسازان معاصر بهحساب میآید و کاملاً از این موضوع آگاه است. حالا این کارگردان برجسته، بهترین فیلم از بین آثار شخصی خود را معرفی کرده و دلایل این انتخاب را توضیح داده است.
برخی از کارگردانها سعی میکنند موفقیتها و دستاوردهای خود را کماهمیت جلوه دهند، اما تارانتینو اینطور نیست. او حتی مصمم است که پس از ساخت ۱۰ فیلم بازنشسته شود، زیرا بهشدت به این ایده وسواس پیدا کرده که میراثی بینقص از خود بر جای بگذارد و از تبدیل شدن به نسخهای کمرنگ از گذشتهاش جلوگیری کند. همین موضوع باعث شده تا فشار فوقالعادهای روی فیلم نهایی او ایجاد شود و فرقی نمیکند که این چه فیلمی باشد.
این کارگردان که دو بار برنده جایزه اسکار شده، حتی زمانی که در یک فروشگاه محصولات ویدیویی کار میکرد، آنقدر به خودش اطمینان و باور داشت که معتقد بود روزی به اوج هالیوود خواهد رسید و دقیقاً همین اتفاق هم افتاد. کوئنتین تارانتینو در طول سه دهه گذشته به یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان تبدیل شده، اما حتی او هم ادعا نمیکند که هر چیزی که ساخته، بینقص و طلایی بوده است.
این فیلم در سال ۲۰۰۷ اکران شد و در IMDb نمره ۷ را بهدست آورد
بارزترین و مشهودترین نمونهها فیلمهای گرایندهاوس (Grindhouse) و اثبات مرگ (Death Proof) هستند. کوئنتین تارانتینو اعتراف کرده که بهشدت میزان اهمیت مخاطبان عادی سینما به یک فیلم دوتایی الهامگرفته از آثار سینمای بازاری که خودش با آنها بزرگ شده را دست کم گرفته بود. هرچند فیلم هیجانانگیز خودرویی کرت راسل بهعنوان یک فیلم مستقل، اثری قابل قبول است، اما نویسنده و کارگردانش همچنان آن را در پایینترین رتبهبندی آثار شخصی خود قرار میدهد.
رسیدن به کمال سینمایی کار دشواری است و برخی حتی آن را غیرممکن میدانند. بااینحال، تارانتینو با خوشحالی ادعا کرده که به این مهم دست یافته است. البته که تعصب شخصی در این میان نقش دارد، اما زمانی که او در گفتگو با چارلی رز، فیلم بیل را بکش (Kill Bill) را بهعنوان شخصیترین فیلم خودش توصیف کرد، در ادامه به اثری دیگر اشاره و آن را بهترین فیلمی که تاکنون ساخته، دانست.
این فیلم با بودجه ۱.۲ میلیون دلاری در سال ۱۹۹۲ اکران شد
او گفت: «همیشه وقتی از من میپرسیدند که فیلم موردعلاقهام از میان آثار خودم کدام است، احساس میکردم که انتخاب چیزی غیر از سگهای انباری (Reservoir Dogs) نوعی بیحرمتی است، چون این فیلم زندگی من را تغییر داد و دیگر هیچوقت چنین چیزی تکرار نخواهد شد. در واقع، فکر میکنم که این فیلم در نوع خودش اثری بینقص است. حالا که ۱۷ سال از آن گذشته، میتوانم بدون اینکه به نظر برسد در حال خود بزرگبینی هستم، این را بگویم.»
شاید بد نباشد که کوئنتین تارانتینو معنای خود بزرگبینی را یک بار دیگر بررسی کند، چون وقتی یک فیلمساز اثری را که خودش نوشته و کارگردانی کرده، تجسمی از سینمای بینقص میداند، دقیقاً همان تعریف خود بزرگبینی را برآورده میکند. با این حال، بیش از سه دهه پس از اکران فیلم سگهای انباری، همچنان افراد زیادی هستند که با او موافقند یا معتقدند که این فیلم هنوز بهترین اثر اوست.
اینکه آیا این فیلم بینقص است یا حتی بهترین فیلم تارانتینو محسوب میشود، یک سؤال بدون پاسخ است که جواب قطعی برای آن وجود ندارد. تصمیمگیری این موضوع، کاملاً به هر بیننده بستگی دارد. با این حال، اگر تارانتینو از بین ۹ اثری که روانه سینما کرده، تنها فیلم سگهای انباری را شایسته چنین جایگاه بالایی میداند، پس هیچکس بهتر از خودش نمیتواند به این سوال پاسخ دهد.
نظر شما درمورد ساختههای کوئنتین تارانتینو چیست؟ آیا با انتخاب او موافق هستید؟ نام فیلم محبوب خود از بین آثار این کارگردان را برای ما بنویسید.
منبع: Far Out Magazine
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
نظرات