بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون؛ دههی ۹۰ به بعد | لنگهکفش در بیابان
دوران افول تلویزیون ایران از دههی ۹۰ آغاز شد؛ اما سریالهای دههی ۹۰، سریال بدی نبودند. از میانهی این دهه، اوضاع رو به وخامت رفت. رفتهرفته تعداد زیادی از ستارههای بزرگ در حوزههای مختلف با تلویزیون قهر کردند و ظهور VODها، اندک جان مانده در سریالها را گرفت.
اوضاع از آغاز قرن جدید خورشیدی، بسیار وخیمتر هم شد. بودجهی تلویزیون برای ساخت سریال تقریباً قطع شد و به جز چند اثر کاملاً فرمایشی، اساساً سریالی ساخته نمیشود که خوب یا بد باشد. در سالهای اخیر شبکهی آیفیلم به تنها بستر واقعی تماشای سریال از تلویزیون تبدیل شده؛ شبکهای که فقط سریالهای قدیمی بازپخش میکند. باوجود اوضاع اسفبار تلویزیون در ۱۴ سال اخیر، در این مدت سریالهای خوبی هم پخش شدهاند. مجموعهی بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون مجله بازار را با این سریالها به پایان میبریم. این لیست شامل سریالهایی که از شبکهی نمایش خانگی پخش شدهاند نیست.
آسمان من
• سالهای پخش: ۱۳۹۴
• کارگردان: محمدرضا آهنج
• نویسندگان: هومان فاضل
• بازیگران: دانیال حکیمی، حسن پورشیرازی، آتیلا پسیانی، امین حیایی
• شبکهی پخش: شبکهی افق سیما
آسمان من یکی از متفاوتترین و مهیجترین سریالهای پلیسی – جنایی تلویزیون ایران است که با روایت مستندوار خود، داستانی کمتر پرداخته شده را به تصویر میکشد. محمدرضا آهنج که پیشتر تجربهی ساخت آثار پلیسی موفقی را داشته، در این سریال سراغ مأموران امنیت پرواز رفته و چالشهای آنها را در مقابله با هواپیمارباییهای دههی ۶۰ و دوران معاصر به نمایش گذاشته است.
داستان سریال در ابتدا در سال ۱۳۶۳ آغاز میشود؛ دورانی که ایران با موجی از هواپیمارباییهای سازمانیافته مواجه بود. سریال در شش قسمت نخست، این بحران را به تصویر میکشد و سپس با یک پرش زمانی ۲۵ساله، وارد دوران معاصر میشود تا مخاطب را با نسل جدید مأموران امنیت پرواز آشنا کند. این ساختار دوگانه، به سریال بُعدی مستندگونه و جذابیت ویژهای بخشیده است.
یکی از نقاط قوت اصلی آسمان من، فضاسازی پرتنش آن است. لحظات درگیری درون هواپیما، جایی که نه راه فراری وجود دارد و نه امکان درخواست کمک فوری، به شکلی مهیج و واقعی به تصویر کشیده شدهاند. کارگردانی دقیق، استفاده از زوایای دوربین مناسب، و طراحی صحنههایی که تنش و اضطراب را به مخاطب القا میکنند، از جمله عواملی هستند که این سریال را از سایر آثار پلیسی تلویزیون متمایز میکنند.
بازیگران این مجموعه نیز نقش مهمی در باورپذیری آن ایفا کردهاند. ترکیبی از بازیگران باتجربه و چهرههای جوان باعث شده که سریال حس تازگی داشته باشد. پژمان بازغی، حامد بهداد، امیر آقایی، سام درخشانی، حمیدرضا عطایی، و دیگر بازیگران، در خلق شخصیتهایی چندبُعدی و قابلباور موفق عمل کردهاند. یکی از چالشهای سریال، نگاه برخی منتقدان به آن بهعنوان یک اثر پروپاگاندایی بود. اما فارغ از این قضاوتها، آسمان من در ارائهی یک روایت دلهرهآور، پرحادثه و خوشساخت موفق عمل کرده است. استفادهی مناسب از هیجان، در کنار توجه به واقعیتهای تاریخی، باعث شده که این سریال جایگاه ویژهای در بین آثار پلیسی – جنایی ایرانی داشته باشد.
میکائیل
• سالهای پخش: ۱۳۹۴
• کارگردان: سیروس مقدم
• نویسندگان: سعید نعمتالله
• بازیگران: کامبیز دیرباز، بهنوش طباطبایی، کامران تفتی، متین ستوده
• شبکهی پخش: شبکهی یک سیما
میکائیل یکی از موفقترین سریالهای جنایی – پلیسی سیروس مقدم است که با فضاسازی منحصربهفرد و داستانی پرکشش، توانسته جایگاه ویژهای در میان آثار تلویزیونی ایران پیدا کند. این سریال، با بهرهگیری از تجربهی گستردهی مقدم در ژانر پلیسی، رویکردی متفاوت و جسورانه در روایت یک داستان کلاسیک از مبارزهی خیر و شر اتخاذ کرده است.
داستان میکائیل پیرامون سرگرد آگاهی، میکائیل موحد (کامبیز دیرباز)، میچرخد که پس از قربانی شدن یکی از دوستانش توسط اشرار، تصمیم میگیرد با تمام وجود در برابر آنها بایستد. این روایت ساده، اما تأثیرگذار، با شخصیتپردازی عمیق و بازیهای درخشان، به یکی از مهیجترین سریالهای پلیسی ایران تبدیل شده است. شخصیتهای منفی داستان، مانند رشید (کامران تفتی) و آقاخان (علیرضا خمسه)، به شکلی باورپذیر پرداخته شدهاند و در کنار شخصیت قهرمان، یک تقابل جذاب و پرتنش را رقم زدهاند.
یکی از نقاط قوت اصلی سریال، سبک بصری و کارگردانی آن است. سیروس مقدم با استفاده از تکنیکهایی مانند نماهای کج (هلندی) و دوربین روی دست، توانسته حس تعلیق و هیجان را به مخاطب منتقل کند. این نوع فیلمبرداری که معمولاً در آثار اکشن و جنایی غربی دیده میشود، باعث شده میکائیل فضایی متفاوت نسبت به دیگر سریالهای پلیسی ایرانی داشته باشد. علاوه بر این، صحنههای اکشن بهخوبی دکوپاژ شدهاند و مخاطب را درگیر داستان نگه میدارند.
فیلمنامهی سریال، نوشتهی سعید نعمتالله، یکی دیگر از نقاط قوت آن است. در کشوری که آثار پلیسی و جنایی چندان مورد توجه قرار نمیگیرند، نوشتن فیلمنامهای که بتواند با ریتم مناسب و شخصیتهای عمیق، مخاطب را تا انتها درگیر کند، کاری دشوار و ارزشمند است.
از دیگر عوامل موفقیت سریال میتوان به تیم بازیگری حرفهای، موسیقی متن درخشان آریا عظیمینژاد و تدوین قوی خشایار موحدیان و سعید سیاح اشاره کرد. همچنین، فیلمبرداری امیر معقولی بهخوبی توانسته فضای تیره و خشن داستان را به تصویر بکشد. میکائیل نمونهای موفق از یک سریال پلیسی ایرانی است که با ترکیب داستانی جذاب، کارگردانی هنرمندانه و اجرای قوی بازیگران، توانسته استانداردهای جدیدی را در این ژانر تعریف کند.
پژمان
• سالهای پخش: ۱۳۹۲
• کارگردان: سروش صحت
• نویسندگان: پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، سروش صحت، ایمان صفایی
• بازیگران: پژمان جمشیدی، سام درخشانی، بهاره رهنما، بیژن بنفشهخواه
• شبکهی پخش: شبکهی سه سیما
پژمان یکی از خلاقانهترین سریالهای کمدی تلویزیون ایران است که با بهرهگیری از طنزی تیز و دقیق، نگاهی انتقادی به سبک زندگی فوتبالیستهای ایرانی و جایگاه آنها در جامعه دارد. این سریال که نخستین تجربهی بازیگری پژمان جمشیدی در مقابل دوربین بود، نهتنها او را به دنیای بازیگری معرفی کرد، بلکه به یکی از مهمترین آثار کمدی تلویزیون در دههی ۹۰ تبدیل شد.
داستان پژمان دربارهی یک فوتبالیست حرفهای (با بازی پژمان جمشیدی) است که دوران اوجش را پشت سر گذاشته و حالا دیگر تیمی او را نمیخواهد. اما مشکل اصلی او نه فقط پایان دوران ورزشیاش، بلکه بحران مالی و عدم درک اطرافیانش از این وضعیت است. از نامزدش گرفته تا دوستانش و حتی فروشندهها، همه تصور میکنند او همچنان یک ستارهی ثروتمند است و نمیتوانند بپذیرند که او دیگر درآمدی ندارد.
این ایدهی داستانی هوشمندانه، بهخوبی توسط برادران قاسمخانی در قالب طنز پرداخته شده است. این سریال آخرین همکاری آنها با صداوسیما بود و پس از آن، تلویزیون ایران کمتر توانست سریال کمدی درخور توجهی تولید کند. پژمان نهتنها یک کمدی سرگرمکننده است، بلکه نقدی گزنده بر سبک زندگی ولخرجانهی ورزشکاران، عدم برنامهریزی آنها برای دوران بازنشستگی و فضای خاص فوتبال ایران دارد.
یکی از نقاط عطف سریال، زوج کمدی پژمان جمشیدی و سام درخشانی است. درخشانی در نقش مدیر برنامههای پژمان، توانست تعادل مناسبی میان جدیت و طنز ایجاد کند و این دو بازیگر چنان هماهنگی خوبی با هم داشتند که بعدها در سینما نیز بارها کنار هم قرار گرفتند و فیلمهای موفقی را رقم زدند.
یکی دیگر از جذابیتهای پژمان حضور چهرههای فوتبالی در آن است. بسیاری از ستارههای واقعی فوتبال ایران در این سریال حضور پیدا کردند و بهنوعی با طنز آن همراه شدند. اما در مقابل، برخی فوتبالیها نیز این سریال را توهینی به سبک زندگی خود تلقی کردند و واکنشهای منفی نشان دادند. همین جنجالها نشان میدهد که سریال توانسته نقد اجتماعی خود را بهدرستی مطرح کند.
سروش صحت با کارگردانی حسابشدهی خود، توانست از داستانی تراژیک، یک کمدی جذاب بسازد که هم مخاطب را سرگرم کند و هم حرفهای مهمی برای گفتن داشته باشد. به همین دلیل، پژمان نهتنها یکی از موفقترین سریالهای کمدی تلویزیون، بلکه یکی از مهمترین آثار انتقادی دربارهی فوتبال ایران است.
کلاه پهلوی
• سالهای پخش: ۱۳۹۱ – ۱۳۹۲
• کارگردان: سید ضیاءالدین دری
• نویسندگان: سید ضیاءالدین دری
• بازیگران: امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، داریوش فرهنگ، مریلا زارعی
• شبکهی پخش: شبکهی یک سیما
کلاه پهلوی یکی از سریالهای تاریخی بلندپروازانهی تلویزیون ایران است که با روایتی پرجزئیات، تلاش دارد مقطعی حساس از تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران را بازنمایی کند. این سریال که به کارگردانی سید ضیاءالدین دری ساخته شده، داستان فرخ باستانی (امیرعلی دانایی) را روایت میکند؛ مردی از طبقهی پایین جامعه که با تلاش و جاهطلبی خود به جایگاه بالایی در حکومت میرسد.
ازدواج او با یک زن فرانسوی و فرماندار شدنش در شهر کوچکی به نام سامان، باعث ایجاد چالشهای زیادی برای او میشود و تغییرات فرهنگی بزرگی را در آن منطقه رقم میزند. داستان کلاه پهلوی در بستری از تحولات اجتماعی دوران پهلوی اول پیش میرود و از طریق زندگی شخصیتهای مختلف، تضاد میان سنت و مدرنیته را به تصویر میکشد. سریال تلاش دارد نشان دهد که چگونه برخی افراد در مسیر این تحولات، به دنبال منافع شخصی خود رنگ عوض میکنند، درحالیکه برخی دیگر برای حفظ اصول خود بهای سنگینی میپردازند.
یکی از نقاط قوت سریال، طراحی صحنه، لباس و چهرهپردازی آن است. بازآفرینی ایرانِ آن دوران، چه در معماری و لباسها و چه در سبک زندگی، بادقت زیادی انجام شده و سریال از این لحاظ یکی از تولیدات شاخص تلویزیون ایران محسوب میشود. بخش زیادی از کلاه پهلوی در شهرک سینمایی غزالی فیلمبرداری شده که فضاسازی دقیقی از دوران پهلوی اول را ارائه میدهد.
بااینحال، سریال گاهی بیش از حد درگیر پیامهای ایدئولوژیک و جهتگیریهای خاص میشود و در بعضی قسمتها بیشتر به یک پروپاگاندای حکومتی شباهت پیدا میکند تا یک درام تاریخی بیطرفانه. اما در مجموع، داستان پرکشش، تیم بازیگری حرفهای، و موسیقی تأثیرگذار آن (با همکاری مجید انتظامی و فریدون شهبازیان) باعث شده که کلاه پهلوی به یکی از سریالهای پرمخاطب تبدیل شود.
حضور بازیگران شناختهشدهای چون رضا کیانیان، ثریا قاسمی، سیروس گرجستانی، گوهر خیراندیش، داوود رشیدی، شقایق فراهانی و بهاره کیان افشار، به جذابیتهای این سریال افزوده است. این مجموعه در چهاردهمین جشن حافظ در پنج بخش نامزد دریافت جایزه شد که نشاندهندهی تأثیرگذاری آن در میان آثار تلویزیونی ایران است.
کلاه قرمزی
• سالهای پخش: ۱۳۸۸ – ۱۳۹۷
• کارگردان: ایرج طهماسب
• نویسندگان: حمید جبلی، ایرج طهماسب
• صداپیشگان: حمید جبلی، محمدرضا هدایتی، محمد بحرانی، بهادر مالکی
• شبکهی پخش: شبکهی دو سیما
کلاه قرمزی بدون شک یکی از ماندگارترین و محبوبترین مجموعههای عروسکی تاریخ تلویزیون ایران است. تعداد فصلهای متعدد این برنامه، محبوبیت بینظیرش میان نسلهای مختلف و استقبال گستردهی مخاطبان از فیلمهای سینماییاش، همهوهمه نشان از جایگاه ویژهی آن در فرهنگ عامهی ایرانی دارد. اما آنچه سرنوشت این مجموعه را پیچیده میکند، نه کاهش مخاطب و نه کمبود ایده، بلکه سیاستهای رسانهای و ممیزیهای گستردهای است که بهتدریج مانع ادامهی پخش آن شدند. این پرسش همچنان مطرح است که یک برنامهی عروسکی، آنهم برای کودکان، چگونه میتواند به نقطهای برسد که نیاز به سانسور داشته باشد؟
سفر طولانی کلاه قرمزی؛ از تلویزیون تا سینما
کلاه قرمزی نخستینبار در دههی ۶۰ در برنامهی سقائک و شانهبهسر دانا معرفی شد و سپس در اوایل دههی ۷۰ در جغجغه و فرفره با ظاهری متفاوت ظاهر شد. اما نقطهی اوج محبوبیت این شخصیت، با اکران فیلم سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله در سال ۱۳۷۳ رقم خورد. موفقیت عظیم این فیلم در گیشه، ثابت کرد که این شخصیت بیش از یک کاراکتر تلویزیونی است و میتواند ستارهی سینما نیز باشد. دو فیلم دیگر، یعنی کلاه قرمزی و سروناز (۱۳۸۱) و کلاه قرمزی و بچهننه (۱۳۹۱)، نیز به این موفقیت ادامه دادند و باعث شدند این عروسک نهتنها در میان کودکان، بلکه در میان بزرگسالان نیز طرفداران زیادی پیدا کند.
بااینحال، نقطهی عطف اصلی این شخصیت، سریال تلویزیونی آن در نوروز ۱۳۸۸ بود. این برنامه که به کارگردانی ایرج طهماسب ساخته شد، توانست سنت برنامهسازی نوروزی را متحول کند و به محبوبترین برنامهی تعطیلات عید تبدیل شود. این روند تا سال ۱۳۹۸ ادامه داشت، با این تفاوت که در برخی سالها، برنامه بهرغم تولیدشدن، اجازهی پخش از تلویزیون را نیافت.
رمز موفقیت کلاه قرمزی؛ خلاقیت در شخصیتپردازی
یکی از مهمترین ویژگیهای این مجموعه، خلق شخصیتهای جدید در هر فصل بود. تیم نویسندگی با معرفی عروسکهای تازه، مانع از تکراری شدن برنامه شد. هرکدام از این عروسکها، نمایندهی یک قشر اجتماعی یا یک تیپ شخصیتی بودند و از دل فرهنگ مردم ایران بیرون میآمدند.
• فامیل دور، شخصیتی با لهجهی شیرین و رفتارهای سادهدلانه که از دل قصههای عامیانهی ایرانی بیرونآمده است. ورود او به سریال در فصل دوم، یکی از خلاقانهترین لحظات مجموعه بود.
• ببعی، برهای باهوش و حساس که دائم در تلاش است ثابت کند مستقل و بزرگ شده است.
• دیبی، موجودی عجیب و خیالی که هویتش بهدرستی مشخص نیست؛ اما حرفهایش عمیقترین مفاهیم فلسفی را در دل طنز پنهان میکند.
• پسرعمهزا، شخصیتی که با لهجهی شیرینش، نمایندهی کودکان بازیگوش و پرشور است.
هر یک از این عروسکها، به زبان طنز، مشکلات و دغدغههای جامعه را بازتاب میدادند و باعث شدند کلاه قرمزی از یک برنامهی صرفاً کودکانه فراتر برود و به اثری اجتماعی تبدیل شود که حتی بزرگسالان نیز با آن همذاتپنداری کنند.
حضور ستارگان و تیم حرفهای پشتصحنه
یکی از نکات جذاب این برنامه، حضور چهرههای سرشناس سینما و تلویزیون بهعنوان مهمان بود. بازیگرانی همچون شهاب حسینی، باران کوثری، نگار جواهریان، حامد بهداد، رامبد جوان و مهناز افشار در قسمتهای مختلف این برنامه حضور یافتند. این موضوع باعث شد کلاه قرمزی از یک برنامهی کودکانهی معمولی فاصله بگیرد و به یک اثر فرهنگی جریانساز تبدیل شود.
در پشتصحنه نیز هنرمندان بزرگی حضور داشتند. حمید جبلی، نهتنها صداپیشهی کلاه قرمزی بود، بلکه بسیاری از شخصیتهای دیگر، از جمله پسرخاله و خانم جون را نیز صداگذاری میکرد. مرضیه محبوب، خالق تمام عروسکهای این مجموعه بود و دنیا فنیزاده که سالها عروسکگردانی کلاه قرمزی را بر عهده داشت، با هنرش به این عروسک جان بخشید.
یک پدیدهی فرهنگی که متوقف شد
کلاه قرمزی نهتنها در تلویزیون، بلکه در خاطرات چند نسل از ایرانیان جاودانه شده است. این برنامه بهجای استفاده از طنز سطحی، از طنز موقعیت و شخصیتپردازی دقیق بهره میبرد و به همین دلیل، حتی پس از سالها همچنان تازه و جذاب است.
اما توقف پخش این مجموعه در سالهای اخیر، گواهی بر تغییر سیاستهای رسانهای است که مانع از ادامهی مسیر موفقیت آن شد. باوجود این، میراث کلاه قرمزی همچنان زنده است و شخصیتهای آن، در قلب مخاطبان باقیماندهاند. شاید روزی شرایطی فراهم شود که این مجموعهی دوستداشتنی، دوباره به خانههای مردم بازگردد. اما حتی اگر این اتفاق نیفتد، کلاه قرمزی برای همیشه یک نماد فرهنگی در تاریخ تلویزیون ایران خواهد ماند.
مهمونی
• سالهای پخش: ۱۴۰۱ – اکنون
• کارگردان: ایرج طهماسب
• نویسندگان: ایرج طهماسب
• صداپیشگان: هوتن شکیبا، کاظم سیاحی، بهادر مالکی، سهیل مستجابیان
• شبکهی پخش: شبکهی نمایش خانگی – شبکهی نسیم سیما
مهمونی یکی از خلاقانهترین و موفقترین مجموعههای عروسکی ایران است که ایرج طهماسب، بعد از سالها تجربه با کلاه قرمزی، آن را در شبکه نمایش خانگی خلق کرد. طهماسب که همیشه دغدغهی ارتباط با کودکان و خانوادهها را داشته، ابتدا این مجموعه را برای پلتفرمهای اینترنتی ساخت، اما در ادامه بار دیگر به تلویزیون بازگشت و نام آن را به مهمانی تغییر داد.
در دو فصل اول که در شبکه نمایش خانگی منتشر شد، طهماسب با شخصیتهای جدیدی مثل بچه، پشه، مگسی، دی جی، کته و قیمه توانست فضایی متفاوت اما همچنان دلنشین خلق کند. این شخصیتها خیلی زود محبوب شدند و توانستند جای خود را در میان مخاطبان باز کنند. اما در فصل سوم که با همکاری صداوسیما ساخته شد، عروسکهای محبوب کلاه قرمزی بار دیگر به خانههای مردم بازگشتند. حضور شخصیتهایی مانند فامیل دور، جیگر، دیبی و آقای همساده باعث شد که نوستالژی عمیقی برای مخاطبان ایجاد شود.
یکی از نکات مهم مهمونی این است که طهماسب نشان داد موفقیت او وابسته به کلاه قرمزی نیست. او ثابت کرد که اگر خلاقیت، دانش، و اخلاق حرفهای وجود داشته باشد، میتوان با هر نسل از کودکان ارتباط برقرار کرد.
بااینحال، عدم همکاری حمید جبلی با طهماسب در این پروژه، باعث ایجاد شایعاتی دربارهی اختلاف میان این دو هنرمند شد. اما طهماسب بارها این شایعات را رد کرد و تأکید داشت که مسیر هنریشان بهصورت طبیعی از هم جدا شده است. در کنار حضور شخصیتهای محبوب عروسکی، دعوت از مهمانهای ویژهای مثل پریناز ایزدیار، هومن سیدی، صابر ابر، علی نصیریان، محسن تنابنده و رضا کیانیان نیز جذابیت برنامه را دوچندان کرد. حضور این بازیگران در تعامل با عروسکها، لحظات بامزه و خلاقانهای را رقم زد که باعث استقبال گسترده مخاطبان شد.
وضعیت سفید
• سالهای پخش: ۱۳۹۰
• کارگردان: حمید نعمتالله
• نویسندگان: هادی مقدمدوست و حمید نعمتالله
• بازیگران: یونس غزالی، عباس غزالی، افسانه بایگان، مونا احمدی
• شبکهی پخش: شبکهی یک سیما
وضعیت سفید یکی از درخشانترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران است که توانست با روایت متفاوتش از دوران جنگ تحمیلی، جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کند. این سریال بهجای تمرکز بر جبههها و نبردهای مستقیم، داستانی خانوادگی را در بستر جنگ روایت میکند. خانوادهای بزرگ که به دلیل بمبارانهای تهران، به خانهی پدری در شهرستان پناه میبرند. این اجبار برای زندگی در کنار هم رازهای پنهان، اختلافات و احساسات سرکوبشدهی میان اعضای خانواده را نمایان میکند و فضای کمیک و درعینحال عمیق اجتماعی میسازد.
حمید نعمتالله در این سریال، هوشمندانه نوجوانی به نام امیرمحمد (یونس غزالی) را بهعنوان شخصیت اصلی انتخاب میکند. نگاه ساده، شاعرانه و گاه کودکانهی او به اتفاقات اطرافش، باعث میشود که روایت سریال رنگوبویی احساسی و نوستالژیک به خود بگیرد. علاقهی او به دختری از خانوادهی آشنایان، شیطنتها و خیالات نوجوانانهاش، در کنار جدیت و تلخی جنگ، به سریال عمق بیشتری میبخشد.
نقطهی قوت اصلی وضعیت سفید، تمرکز بر شخصیتها و روابط میان آنهاست. نعمتالله بهجای روایت تاریخ، به واکنشهای انسانی و تغییرات شخصیتی افراد در شرایط بحرانی میپردازد. این پرداخت دقیق، باعث میشود که وضعیت سفید فراتر از یک سریال جنگی باشد و به اثری ماندگار درام – اجتماعی تبدیل شود.
بازیهای درخشان بازیگران، از ابوالفضل پورعرب تا افسانه چهرهآزاد و رابعه مدنی، تأثیرگذاری داستان را چندبرابر میکند. هدایت دقیق نعمتالله در کارگردانی، باعث شده تمام بازیگران بهترین اجرای خود را ارائه دهند. این کیفیت بالا، در جوایزی که سریال کسب کرده نیز مشهود است. وضعیت سفید در دومین جشنوارهی تلویزیونی جامجم در ۱۰ رشته نامزد شد و توانست ۵ جایزه، ازجمله بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد (یونس غزالی) و بهترین بازیگر زن (افسانه بایگان) را از آن خود کند.
این سریال نهتنها موفق میشود فضای نوستالژیک دههی ۶۰ را بازآفرینی کند، بلکه در دل این بازسازی، روایتهای اجتماعی پیچیدهای را نیز به تصویر میکشد. وضعیت سفید یکی از آن سریالهایی است که هرچند دربارهی گذشته ساخته شده، اما همچنان برای نسلهای جدید نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
پایتخت
• سالهای پخش: ۱۳۸۹ – اکنون
• کارگردان: سیروس مقدم
• نویسندگان: محسن تنابنده، خشایار الوند
• بازیگران: محسن تنابنده، ریما رامینفر، احمد مهرانفر، علیرضا خمسه
• شبکهی پخش: شبکهی یک سیما
بیایید یک سریال ایرانی معرفی کنیم که پس از شش فصل هنوز طرفداران بسیاری دارد و آنقدر برای فصل جدیدش مشتاقاند که لحظهشماری میکنند! «پایتخت» باوجوداینکه کارگردانی آن به سیروس مقدم نسبت داده میشود، اما بهطورقطع باید گفت که پشت این موفقیت محسن تنابنده ایستاده است. او نهتنها شخصیت نقی معمولی را خلق کرده، بلکه با نویسندگی و هدایت تیم بازیگری، «پایتخت» را به یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیون ایران تبدیل کرده است.
یکی از مهمترین نقاط قوت این سریال، توانایی تیم سازنده در حفظ روحیه کارگروهی طی سالهاست. کمتر پیش میآید که یک گروه فیلمسازی بتواند شش فصل از یک سریال را تولید کند و همچنان با همان انرژی و انگیزه، فصلهای جدیدتری تولید کند.
داستان «پایتخت» در فصل اول از جایی آغاز شد که نقی، هما و دو دخترشان، سارا و نیکا، به دلیل شرایط مختلف مجبور به مهاجرت از علیآباد به تهران شدند. تضاد بین سبک زندگی آنها و فضای شهری تهران، شرایطی کمیک را به وجود آورد که حال و هوایی شبیه به «متهم گریخت» داشت. اما چیزی که این سریال را متمایز میکرد، حضور دو شخصیت کلیدی، ارسطو و باباپنجعلی، بود. شیمی جذاب میان احمد مهرانفر و محسن تنابنده، در کنار رابطه طبیعی تنابنده با ریما رامینفر، باعث شد که «پایتخت» از همان فصل اول، در دل مخاطبان جای بگیرد.
محسن تنابنده در تیزر فصل ۷ سریال پایتخت
از فصل دوم به بعد، سریال دیگر تنها یک کمدی ساده نبود؛ بلکه نقدهای اجتماعی آن به طرز قابلتوجهی تیزتر و جسورانهتر شد. از طعنههایی به مسئولان و نامههایی که هیچگاه خوانده نمیشوند، تا مسابقات تلفنی صداوسیما که به هیچ جای مشخصی نمیرسند. چیزی که «پایتخت» را خاص کرده، این است که باوجود شش فصل، هنوز هم تازگی دارد. شوخیهای آن کهنه نمیشوند، زیرا همراه با زمانه تغییر میکنند. اگر در فصل اول جنس شوخیها نوعی خاص داشت، در فصل ششم فضای کمدی به طور کامل متحول شده بود. این بدان معناست که سریال با مخاطبان خود رشد کرده و بهروز باقیمانده است.
در زمینه جوایز نیز، این سریال حرفی برای گفتن دارد! فصل اول تندیس بهترین سریال و بهترین بازیگر مرد (محسن تنابنده) را از جشنواره جامجم دریافت کرد. فصل دوم جایزه بهترین کارگردانی (سیروس مقدم) و بهترین بازیگر مرد (تنابنده) را از جشن دنیای تصویر به دست آورد. فصل سوم جایزه بهترین فیلمنامه (تنابنده) و بهترین بازیگر زن (ریما رامینفر) را به خانه برد. فصل چهارم، نسرین نصرتی و احمد مهرانفر برای بازیهایشان مورد تقدیر قرار گرفتند. فصل پنجم نیز جایزه بهترین فیلمنامه را برای تنابنده و بهترین بازیگر مرد را برای بهرام افشاری به ارمغان آورد. در نهایت، محسن تنابنده در فصل ششم جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی را از جشن حافظ دریافت کرد.
در مجموع، «پایتخت» تنها یک سریال نیست؛ بلکه یک پدیده است که همچنان بر مخاطبان خود تأثیرگذار است و آنان را به خود جذب میکند. فصل هفتم در راه است و به نظر میرسد که «پایتخت» همچنان قرار است در صحنه باقی بماند.
نون خ
• سالهای پخش: ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳
• کارگردان: سعید آقاخانی
• نویسندگان: امیر وفایی
• بازیگران: سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، سیروس میمنت، کاظم نوربخش، ماشاءالله وروایی، هدیه بازوند
• شبکهی پخش: شبکهی یک سیما
نون خ بعد از پایتخت نشان داد، تلویزیون هنوز هم میتواند سریالهای طنز خیلی خوب بسازد اما نمیسازد. شاهکار سعید آقاخانی بهخوبی نشان داد سناریوی قوی و کارگردانی استادانه، همیشه برنده میشوند؛ حتی اگر سریال بازیگرهای شناختهشدهی زیادی نداشته باشد. نورالدین خانزاده پدر خانوادهای کرد که همسرش را از دست داد و دخترهای دم بخت تمام زندگی او هستند، در این سریال چالشهای بسیار زیادی را پشت سر میگذارد. گروه دوستان خانزاده، گروهی شامل طیف بسیار گستردهای از شخصیتهاست که هرکدام قصهای جذاب دارند.
خانواده و همشهریهای آقا نورالدین در هر فصل بر بستری متفاوت قرار گرفتند و همواره درخشان بودند. البته در فصل اول حضور شخصیتهای خارج از خانوادهی خانزاده کمرنگتر بود؛ اما از فصل دوم با قصهی آنها هم بیشتر همراه شدیم. امیر وفایی (که دوستی دوری هم با او دارم و آدم بسیار جالبی هم هست) نویسندهی بسیار خوبیست که در این سریال نشان داد لازم نیست برای خندهدار بودن، کسی را مسخره یا تحقیر کرد. او شخصیتهای درخشانی خلق کرد که با بازیهای بسیار خوب، تبدیل شدند به دوستداشتنیترین کردهای ایران.
نون خ بسیار خوب و دقیق به چالشهای اجتماعی میپردازد. همزمان با زلزلهی غرب کشور، خانزاده و همسایههایش چادرنشین میشوند و چقدر درخشان بیتوجهیها به آن مردم دوستداشتنی را به تصویر میکشند. سکانسهای تند و تیز سریال، کاملاً قابل باور درآمدهاند و به هیچوجه شعاری نیستند.
وضعیت سفید 👌🏼😍
پایتخت ایز د ریل GOAT 🗿