یکی از خصوصیات بارز سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) حضور شخصیتهای منفی است که در عین حال بسیار کاریزماتیک و باهوش بوده و جذابیت داستان را چندین برابر کردهاند. یکی از شخصیتهای نمادین دنیای گیم آو ترونز، سرسی لنیستر (Cersei Lannister) است که امروز قرار است در این مقاله با او بیشتر آشنا شویم.
سرسی یکی از شخصیتهای پیچیده و قدرتمند در کتابها و سریال HBO است. او فردی بیرحم و جاهطلب است که به شدت ازخاندان خود (لنیسترها) دفاع میکند. او در ابتدا ملکه همسر بود، اما بعدها به عنوان اولین ملکه مستقل وستروس حکومت کرد. جمله معروف او: « وقتی بازی تاج و تخت را انجام میدهی، یا پیروز میشوی، یا میمیری» نشان دهنده نگاه بیرحمانه او به قدرت است.
عشق به فرزندانش، تنفر از دشمنانش، و میل شدید به حکومت، او را به یکی از شکلدهندگان اصلی سیاست وستروس تبدیل کرد. سرسی در نبرد کینگز لندینگ کشته شد که به سلطنت بحثبرانگیز او و سلطهی خاندان لنیستر بر تخت آهنین پایان داد.
منشأ خانوادگی و زندگی اولیه
سرسی در سال ۱ AC (After Conquest – پس از فتح) در کاسترلی راک به دنیا آمد. دختر تایوین لنیستر (یکی از قدرتمندترین لردهای وستروس) و جوانا لنیستر بود. جیمی لنیستر، برادر دوقلوی او و تیریون لنیستر نیز برادر کوچکتر اوست.
وقتی فقط ۴ ساله بود، مادرش هنگام زایمان تیریون درگذشت. این حادثه تأثیر عمیقی بر احساسات سرسی گذاشت و باعث شد که تیریون را مسئول مرگ مادر بداند. همانند پدرش تایوین، سرسی نیز از تیریون متنفر بود و این کینه در طول زندگیاش باقی ماند.
پیشگویی و دوران نوجوانی سرسی لنیستر
در نوجوانی، سرسی لنیستر به همراه دوستش ملارا به دیدار جادوگر جنگلی، مگی قورباغه (Maggy the Frog) رفت و مگی سه پیشگویی مهم دربارهی آیندهی سرسی کرد: او با شاهزاده ازدواج نخواهد کرد، بلکه با یک پادشاه ازدواج خواهد کرد. صاحب سه فرزند خواهد شد، اما همگی خواهند مرد (با تاجهای طلایی و کفنهای طلایی). اگرچه ملکه خواهد شد، اما در نهایت یک ملکهی جوانتر و زیباتر او را سرنگون خواهد کرد.
ازدواج سلطنتی و مادرانگی
پس از شورش رابرت، که به سقوط سلسله تارگرین انجامید، سرسی در ۱۹ سالگی با رابرت براتیون، پادشاه جدید وستروس، ازدواج کرد. این ازدواج از نظر سیاسی اهمیت داشت و در اصل برای قدردانی از حمایت دیرهنگام خاندان لنیستر در جنگ ترتیب داده شد. در ابتدا، سرسی مجذوب رابرت شد؛ زیرا او را پادشاهی جذاب و قدرتمند میدید.
اما در شب عروسی، رابرت بهطور ناخواسته سرسی را«لیانا» صدا زد [ لیانا استارک، عشق واقعی رابرت و خواهر ند استارک]، این ماجرا باعث شد که سرسی از رابرت متنفر شود و ازدواجشان خیلی زود به یک رابطهی سرد و توخالی تبدیل شد.
اولین فرزند سرسی و رابرت، پسری با موهای مشکی، در کودکی بر اثر تب از دنیا رفت. این اتفاق رابطهی پرتنش سرسی و رابرت را بدتر کرد و باعث شد که او بیش از پیش از همسرش فاصله بگیرد.
رابطه ممنوعه میان سرسی و جیمی، موجب تولد سه فرزند شد. این سه فرزند به صورت رسمی، بهعنوان وارثان رابرت براتیون شناخته شدند، اما در واقع فرزندان جیمی بودند. سرسی برای حفظ این راز و ادامهی تسلط خاندان لنیستر بر تاج و تخت، دست به دسیسهها و جنایات متعددی زد. مرگ نخستین فرزند سرسی و رابرت، رابطهی آنها را بیش از پیش نابود کرد.
سرسی به جیمی بازگشت و صاحب سه فرزند از او شد، درحالیکه برای پنهان کردن این حقیقت و حفظ قدرت، به دروغ آنها را فرزندان رابرت معرفی کرد. این راز به یکی از مهمترین عوامل در سقوط خاندان براتیون و شروع جنگهای خونین تاج و تخت تبدیل شد.
دسیسههای سیاسی و راز مرگبار سرسی لنیستر
راز بزرگ
سرسی لنیستر با برادر دوقلویش، جیمی، رابطهای پنهانی داشت که منجر به تولد سه فرزند شد: جافری، میرسلا و تامن. این فرزندان بهعنوان وارثان قانونی شاه رابرت براتیون معرفی شدند، درحالیکه در واقع فرزندان جیمی بودند.
جان ارین، مشاور پادشاه، متوجه این حقیقت شد. کشف او درباره هویت واقعی فرزندان سرسی، تهدیدی جدی برای جایگاه خاندان لنیستر بود. پس از کشف این راز، جان ارین بهطور ناگهانی درگذشت. مرگ او آغازگر زنجیرهای از وقایع شد که به هرجومرج در قلمرو انجامید. ند استارک بهعنوان مشاور پادشاه منصوب شد و او نیز به حقیقت پی برد. در مواجهه با سرسی، او بهصراحت اعتراف کرد: «ما به هم تعلق داریم، همیشه.»
تصاحب کردن تاج و تخت
بعد از مرگ تصادفی رابرت، سرسی سعی کرد خیلی سریع پسر خودش، جافری را بر تخت آهنین نشاند و وصیت رابرت برای تعیین ند استارک به عنوان محافظ قلمرو را نادیده گرفت.
وقتی ند استارک تلاش کرد تا حقیقت نامشروع بودن جافری را فاش کند، سرسی با همکاری پیتر بیلیش (لیتلفینگر) دستگیری ند را ترتیب داد. ند استارک، به عنوان دست راست پادشاه، پس از مرگ رابرت، سعی کرد تا جافری و سرسی را دستگیر کرده و تاج و تخت را به استنیس براتیون، وارث قانونی، بسپارد. با این حال، پیتر بیلیش به ند خیانت کرد و او را دستگیر نمودند. این اقدامات سرسی و بیلیش منجر به دستگیری ند استارک و در نهایت اعدام او شد که به جنگ پنج پادشاه انجامید.
پس از حادثهی مشکوک شکار رابرت براتیون، سرسی لنیستر قصد داشت ند استارک را به نگهبانان شب تبعید کند تا از درگیری با شمال جلوگیری کند. با این حال، پسرش جافری بهطور غیرمنتظره دستور اعدام ند را صادر کرد، که حتی سرسی را نیز وحشتزده کرد. این اقدام، جنگ با شمال را اجتنابناپذیر کرد و ناتوانی سرسی در کنترل پسرش بهعنوان ملکه نایبالسلطنه مشکلات آینده را پیشبینی میکرد.
حکمرانی و ویژگیهای شخصیتی سرسی
سرسی در یکی از مهمترین توصیههایش به جافری گفت: «وقتی تو پادشاه هستی، حقیقت همان چیزی خواهد بود که تو تصمیم بگیری که باشد.» این جمله نشان میدهد که او قدرت را بالاتر از حقیقت میدانست و معتقد بود که واقعیت را میتوان با زور تغییر داد. برخلاف پادشاهان و رهبرانی که بر اساس وفاداری و عشق حکومت میکردند، سرسی اعتقاد داشت که ترس ابزار بهتری برای کنترل قدرت است.
او همچنین به پسرش گفت: «هرکس که از ما نباشد، دشمن ماست.» این دیدگاه نگرش پارانوئیدی سرسی را نشان میدهد و پایهی سیاستهای سرکوبگرانهی او بود. سرسی بهمرور به یک حاکم مستبد و بیرحم تبدیل شد. تصمیمات او، که همگی بر اساس بیاعتمادی، خشونت و ترس از توطئهها بود، در نهایت باعث شد که او دشمنان زیادی پیدا کند و حکومتش با فروپاشی روبهرو شود.
سرسی؛ یک شیر ماده محافظ
عشق مادرانه، تنها نقطهی انسانیت سرسی
علیرغم تمام نقصها و بیرحمیهایش، عشق سرسی به فرزندانش مهمترین ویژگی انسانی او بود. پس از مرگ نخستین فرزندش از رابرت، او بهشدت ویران شد و حتی از تحویل دادن جسدش امتناع کرد، تا جایی که رابرت مجبور شد او را فیزیکی مهار کند.
غریزهی مادری و اقدامات بیرحمانه
این غریزهی مادرانه، که در ظاهر تحسینبرانگیز بود، باعث شد سرسی برای حفظ فرزندانش به اعمال وحشتناکی متوسل شود. او بیرحمانه توطئهچینی میکرد، خیانت میورزید، و حتی قتل را توجیه میکرد، فقط برای آنکه آیندهی جافری، میرسلا، و تامن را تضمین کند. سرسی همیشه در هراس بود که جهان علیه فرزندانش است و همین ذهنیت، تصمیمات او را تحت تأثیر قرار میداد.
میراث و سقوط سرسی لنیستر
پس از مرگ هر سه فرزندش، سرسی تاج و تخت را بهطور مستقیم تصاحب کرد. و نخستین ملکهی رسمی وستروس شد که بهعنوان فرمانروای مطلق بر تخت آهنین نشست. و نخستین ملکهی رسمی وستروس شد که بهعنوان فرمانروای مطلق بر تخت آهنین نشست. او که تمام عزیزانش را از دست داده بود، حکومتی بیرحم و متزلزل را اداره میکرد که دشمنان زیادی برایش بهوجود آورد.
در جریان حملهی دنریس تارگرین به کینگزلندینگ، شهر به خاک و خون کشیده شد. سرسی و جیمی در زیر آوار قلعه سرخ جان خود را از دست دادند، مرگی که پایان نمادینی بر داستان آنها و حکومت لنیسترها بود.
چطوری استریمر حرفهای بشیم؟ میزگیم با امید لنون و سایه

نظرات