انتخاب سردبیر برترین‌ها

۵ شخصیت فرعی در باب اسفنجی که underrated هستند

انیمیشن باب‌اسفنجی شلوارمکعبی بی‌تردید یکی از موفق‌ترین و ماندگارترین آثار نیکلودئون است و دلایل فراوانی برای این محبوبیت وجود دارد: از موسیقی و طراحی بصری گرفته تا داستان‌های عجیب و غریب و کاملاً غیرقابل‌پیش‌بینی. اما بیش از همه، این شخصیت‌های منحصربه‌فرد و بامزه‌ی ساکن بیکینی باتم هستند که روح این مجموعه را شکل داده‌اند و آن را به اثری فراتر از یک انیمیشن کودکانه تبدیل کرده‌اند.

با اینکه بیشترین توجه معمولاً معطوف به نقش‌های اصلی مانند باب‌اسفنجی (با صداپیشگی تام کنی)، پاتریک (بیل فاگرباکه) و سندی (کارولین لارنس) می‌شود، شخصیت‌های فرعی زیادی نیز در این سریال وجود دارند که شایسته‌ی تحسینی بیش از آن‌چیزی‌اند که تاکنون دریافت کرده‌اند.

حتی موجودات دریایی‌ای که تنها یک صدا از آن‌ها شنیده می‌شود — مثل کولی‌ها و نماتودها — با همان حضور کوتاه، به طرز چشمگیری به این دنیای پرجنب‌وجوش و خاص جان می‌بخشند. بعضی از این کاراکترها آن‌قدر به‌طور مداوم در پس‌زمینه دیده می‌شوند که تشخیص هویتشان کاری دشوار است. جالب‌تر آنکه برخی از آن‌ها حتی از سوی سازندگان نیز صاحب نام رسمی نشده‌اند.

اما همان‌طور که فهرست پیشِ رو نشان می‌دهد، برای تأثیرگذاری در یک سریال، نیازی نیست حتماً نامی آشنا یا حضوری پررنگ داشت. در واقع، بسیاری از این کاراکترهای کم‌قدر دیده‌شده، پیچیدگی روانی، تنوع رفتاری و طنز نهفته‌ای دارند که آن‌ها را به بخش جدایی‌ناپذیری از جادوی این انیمیشن تبدیل می‌کند.

هارولد؛ شخصیت کم‌حوصله اما ماندگار

مردی با خلق‌وخویی عجیب و عصبی که همواره در موقعیت‌های پیچیده و طنزآمیز، با واکنش‌های بامزه و منحصر به فردش، جذابیت خاصی به داستان می‌دهد

مردی با خلق‌وخویی عجیب و عصبی که همواره در موقعیت‌های پیچیده و طنزآمیز، با واکنش‌های بامزه و منحصر به فردش، جذابیت خاصی به داستان می‌دهد

هارولد شخصیتی کم‌طاقت و زودجوش است که همین ویژگی، بارها به خلق لحظاتی طنزآمیز در سریال باب‌اسفنجی شلوارمکعبی انجامیده است. یکی از به‌یادماندنی‌ترین موقعیت‌ها، زمانی‌ست که او در صف انتظار دستشویی ایستاده تا «بابِل بادی» کارش را تمام کند؛ صحنه‌ای که به‌خوبی ترکیب خشم و طنز را در قاب تصویر به نمایش می‌گذارد. از دیگر واکنش‌های قابل‌توجه او، زمانی است که نسبت به فراموش‌کاری آقای کرَبز در بالا کشیدن شلوارش در فضای عمومی اعتراض می‌کند.

با این حال، شاید به‌یادماندنی‌ترین حضور هارولد در اپیزودی باشد که طی تمرین گروه موسیقی، با صدایی رسا و لحن کنایه‌آمیز، آقای کرَبز را به دلیل داشتن «چنگال‌هایی بزرگ و گوشتی» خطاب قرار می‌دهد؛ جمله‌ای که به‌واسطه‌ی بار طنز و اجرای بی‌نقصش، در ذهن مخاطبان باقی مانده است.

نقش اختاپوس در سریال باب اسفنجی؛ هنرمندی همیشه ناراضی

هارولد در عین حال، شخصیتی است که عدالت را به سبک خودش اجرا می‌کند. در یکی از قسمت‌ها، هنگامی که باب‌اسفنجی وحشت‌زده در خیابان فریاد می‌زند که قرار است کتک بخورد، هارولد بی‌درنگ گروهی از شهروندان را گرد هم می‌آورد تا اشتباهی از فرد دیگری انتقام بگیرند. این صحنه بلافاصله بعداً دوباره تکرار می‌شود و این‌بار، پاسخ تاریخی هارولد خطاب به پیرمردی بی‌گناه، چنین است: «چند بار باید این درس رو بهت یاد بدیم، پدر جان؟»

او همچنین نخستین فردی‌ست که همبرگرهای رنگی «پریتی پَتی» را امتحان می‌کند و مسئول اعلام آغاز «مسابقات سرخ‌کن‌ها» نیز هست. با وجود این حضورهای به‌یادماندنی، هارولد همچنان یکی از شخصیت‌های کمتر دیده‌شده و کمتر قدر‌دیده‌ی دنیای باب‌اسفنجی محسوب می‌شود؛ بی‌تردید.

خانم پاف؛ ماهی بادکنکی با گذشته‌ای پر راز و رمز

مربی قایقرانی با گذشته‌ای پر از راز، که در کنار اضطراب‌های خود، نقشی مهم در آموزش و تربیت شاگردانش ایفا می‌کند

مربی قایقرانی با گذشته‌ای پر از راز، که در کنار اضطراب‌های خود، نقشی مهم در آموزش و تربیت شاگردانش ایفا می‌کند

خانم پاف (با صداپیشگی مری جو کاتلت) بی‌تردید یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های فرعی در دنیای باب‌اسفنجی شلوارمکعبی است. تنها برای شروع، کافی‌ست بدانیم که همسر او به شکلی مرموز به یک آباژور تبدیل شده — موضوعی که طبعاً علاقه‌ای به صحبت درباره‌اش ندارد. در ظاهر، او مربی قایقرانی‌ای است که هر روز با دردسرهای بی‌پایان شاگردی فاجعه‌بار روبه‌رو می‌شود؛ شاگردی که چیزی جز دردسر برایش به ارمغان نمی‌آورد.

در اپیزود «Doing Time» از فصل سوم، یکی از همین جلسات آموزشی چنان تأثیر عمیقی بر روان خانم پاف می‌گذارد که دچار توهمی شدید می‌شود؛ به‌گونه‌ای که به نظر می‌رسد تمام اتفاقات آن قسمت، صرفاً در ذهن او می‌گذرد. آیا این نخستین بار است؟ یا بخشی تکرارشونده از واقعیت روانی اوست؟

افزون بر این، او رابطه‌ای عاشقانه با آقای کرَبز دارد و وظیفه‌ی نظارت بر ستاره‌های «دانش‌آموز خوب» را هم به عهده گرفته است. این ماهی بادکنکی مؤدب اما در حال فروپاشی، به‌راستی ذهنی پرمشغله دارد.

در یکی دیگر از قسمت‌ها، خانم پاف بالاخره تصمیم می‌گیرد باب‌اسفنجی را در آزمون رانندگی قبول کند، با اینکه می‌داند او واقعاً شایسته‌اش نیست. اما بلافاصله دچار وحشت می‌شود؛ چرا که تصور می‌کند شاگرد سابقش چنان تصادف سنگینی خواهد کرد که او مجبور خواهد شد از شهر فرار کند، با نامی جعلی، و یک مدرسه‌ی قایقرانی تازه راه بیندازد. و درست در همین لحظه، خودش را متوقف می‌کند: «نه… دوباره نه.»

اما این ماهی کیست؟ پاسخ هرچه باشد، گذشته‌ی پیچیده و رازآلود خانم پاف بی‌شک یکی از جذاب‌ترین و در عین حال مغفول‌مانده‌ترین جنبه‌های سریال است. گذشته‌ای که شاید هرگز به‌طور کامل فاش نشود، اما همیشه در سایه‌ی ماجراها حضور دارد.

اسکوتر؛ موج‌سوار همیشه خندان در عمق دریا

موج‌سوار بی‌دغدغه‌ای که همیشه با انرژی مثبت و لحنی شاداب، هر موقعیت را به فرصتی برای خنده تبدیل می‌کند

موج‌سوار بی‌دغدغه‌ای که همیشه با انرژی مثبت و لحنی شاداب، هر موقعیت را به فرصتی برای خنده تبدیل می‌کند

با یکی از باحال‌ترین اسامی در زیر دریا، خنده‌ای که ناخودآگاه لبخند به لب مخاطب می‌آورد و حتی نوعی قدرت تناسخ، اسکوتر (با صداپیشگی کارلوس آلازرَکی) یکی از شخصیت‌های به‌شکل عجیبی کم‌ارزش‌گذاری‌شده‌ی سریال باب‌اسفنجی شلوارمکعبی است. اغلب او را صرفاً به‌عنوان موج‌سواری که مدام می‌گوید «داداش!» می‌شناسند، اما حقیقت این است که طرز بیان او از واژه‌ی «عالیه» (awesome) چیزی‌ست که هیچ‌کس دیگری در بیکینی باتم به پایش نمی‌رسد.

این ماهی، تجسم کامل انرژی مثبت است. نه‌تنها نخستین کسی است که باب‌اسفنجی را بابت جوک «شلوار پاره‌ام» تشویق می‌کند، بلکه حاضر است هر وجب از یک دستگاه بازی کودکانه را جست‌وجو کند تا جایی برای انداختن سکه پیدا کند.

اسکوتر ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه فرصت موج‌سواری را از دست بدهد — و البته، تقریباً همین اتفاق هم می‌افتد! در یکی از قسمت‌ها، پس از آنکه «بابِل بادی» او را در اوج مد رها می‌کند، اسکوتر با لبخند از سطح آب بالا می‌رود؛ گویی که به سوی بهشت روانه می‌شود. با این حال، در قسمت دیگری وقتی باب‌اسفنجی او را با نوار چسب می‌بندد و از موج‌سواری بازمی‌دارد، ناراحتی‌اش کاملاً مشهود است.

او حتی از این هم فراتر می‌رود؛ وقتی یک ماهی غول‌پیکر بارها سر او را به سنگ می‌کوبد، باز هم ناراحت نمی‌شود و انگار از بودن در دل آب لذت می‌برد. وفاداری اسکوتر به گو لاگون (Goo Lagoon) اسطوره‌ای است و نقش او در تزریق حس راحتی، سرزندگی و مثبت‌اندیشی به این دنیای زیرآبی، واقعاً قابل اندازه‌گیری نیست.

پیرمرد جنکینز؛ معما، افسانه، و همیشه خنده‌دار

شبحی اسرارآمیز و همیشه در حال تغییر، که هویت‌های متنوع و بی‌پایانی دارد و به همین دلیل هیچ‌گاه قابل پیش‌بینی نیست

شبحی اسرارآمیز و همیشه در حال تغییر، که هویت‌های متنوع و بی‌پایانی دارد و به همین دلیل هیچ‌گاه قابل پیش‌بینی نیست

افسانه، اسطوره، و البته نه‌چندان «یکی‌یه‌دونه»؛ این‌ها توصیفاتی‌اند که تنها بخشی از شگفتی‌های پیرمرد جنکینز را نشان می‌دهند. اگر به‌اندازه‌ی کافی باب‌اسفنجی شلوارمکعبی تماشا کرده باشید، به‌زودی متوجه خواهید شد که این شخصیت سالمند، در واقع نوعی «تغییرشکل‌دهنده» است!

در اپیزودهایی مانند «Sailor Mouth» و «Missing Identity»، جنکینز بدنی بزرگ و آبی‌رنگ دارد با عینکی آبی. در «My Pretty Seahorse»، بدنش تیره‌تر و خال‌دار است. در «The Sponge Who Could Fly»، به رنگ بنفش درمی‌آید و ریش ندارد، و در قسمت‌های بعدی، با بدنی سبز تیره و ریشی انبوه ظاهر می‌شود. گاهی عصا به دست دارد، گاهی نه — و تعداد صداهایی که برای او استفاده شده، تقریباً به اندازه‌ی تعداد ظاهرهایش است!

آیا با یک توطئه طرفیم؟ این همه تغییر چهره و صدا، آن‌هم گاه در یک فصل، بدون هیچ توضیح مشخصی، بدون شک ذهن بیننده را درگیر می‌کند. با این حال، چیزی که در تمام این نسخه‌ها ثابت می‌ماند، توانایی تحسین‌برانگیز پیرمرد جنکینز در خلق لحظات طنز و خنده‌دار است.

چه زمانی که با آرامش در شکم یک اسب دریایی نشسته، و چه هنگامی که با ماشین قراضه‌اش از برابر دوربین رد می‌شود، این شخصیت به‌رغم ظاهرهای متغیرش، همواره از نظر سرگرم‌کنندگی ثابت‌قدم است. پیرمرد جنکینز معمایی‌ست که هرگز حل نخواهد شد، و شاید همین رمزآلود بودن، جذاب‌ترین ویژگی او باشد.

هلندی پرنده؛ شبحی خندان، دشمنی دوست‌داشتنی

شبحی با ظاهری ترسناک، اما شخصیتی پیچیده و گاهی حتی دل‌نشین که در دنیای بیکینی باتم، همیشه از یک سورپرایز به سورپرایزی دیگر می‌رود

شبحی با ظاهری ترسناک، اما شخصیتی پیچیده و گاهی حتی دل‌نشین که در دنیای بیکینی باتم، همیشه از یک سورپرایز به سورپرایزی دیگر می‌رود

هلندی پرنده (با صداپیشگی برایان دویل-موری) در برخی از تیره‌ترین و مرموزترین اپیزودهای باب‌اسفنجی شلوارمکعبی نقش‌آفرینی می‌کند، اما در عین حال، یکی از بهترین ضدقهرمان‌های تاریخ انیمیشن نیز به شمار می‌رود. او با هدف ایجاد وحشت، بیکینی باتم را به تسخیر خود درمی‌آورد؛ گرچه این تلاش‌ها همیشه مطابق انتظار پیش نمی‌رود! برای نمونه، در اولین حضورش، این در نهایت خود باب‌اسفنجی است که موفق می‌شود او را بترساند.

در اپیزود دیگری، هلندی پرنده باب‌اسفنجی و پاتریک را مجبور می‌کند تا به عنوان خدمه‌اش روی کشتی ارواح کار کنند. از همین‌جا، مجموعه‌ای از موقعیت‌های طنزآمیز آغاز می‌شود؛ چرا که او باید با نادانی و خرابکاری‌های مداوم این دو کاراکتر کنار بیاید. حتی در یکی از قسمت‌ها، زمانی‌ که توان ترساندن دیگران را از دست داده، ناچار می‌شود برای مدتی به خانه‌ی باب‌اسفنجی نقل‌مکان کند؛ موقعیتی که خودش هم احتمالاً هرگز فکرش را نمی‌کرد.

تحلیل دوستی باب اسفنجی و پاتریک؛ آیا این بهترین دوستی کارتونی است؟

البته هلندی پرنده همیشه در نقش یک ترسناکِ تمام‌عیار ظاهر نمی‌شود. با دانشی عمیق و دریانوردانه، سعی می‌کند به باب‌اسفنجی آموزش دهد چگونه بند کفشش را ببندد، اگرچه گره‌های پیچیده‌ی دریایی‌اش عملاً به کار نمی‌آیند. در صحنه‌ای دیگر، وقتی باب‌اسفنجی و پاتریک گنج پنهان‌شده‌اش را برایش پیدا می‌کنند، در اقدامی ستودنی، هدیه‌ای به آن‌ها می‌دهد (و البته، زیرکانه چیزی نصیب آقای کرَبز نمی‌شود!).

از عجایب دیگر این شبح دوست‌داشتنی می‌توان به جوراب مخصوص غذاخوری‌اش اشاره کرد، یا بخش عطر فروشی کشتی‌اش که بیشتر از آنکه دل‌انگیز باشد، ترسناک است! در مجموع، هلندی پرنده شخصیتی است پر از شگفتی؛ ترکیبی از تهدید، طنز، و عجایب غیرمنتظره که همیشه بیننده را غافلگیر می‌کند.

شخصیت فرعی موردعلاقه شما در باب اسفنجی کیست؟‌

در دنیای رنگارنگ و بی‌منطق اما دل‌نشین باب‌اسفنجی شلوارمکعبی، همه چیز با جلب توجه کاراکترهای اصلی آغاز می‌شود، اما با حضور مداوم و اثرگذار شخصیت‌های فرعی است که این جهان کامل می‌شود. از اسکوترِ همیشه مثبت تا پیرمرد جنکینزی که هر بار با چهره‌ای تازه ظاهر می‌شود، از خانم پاف با ذهنی پر از اضطراب گرفته تا هلندی پرنده‌ای با جوراب مخصوص شام، هرکدام بخشی از طنز، سورئالیسم و حتی پیچیدگی‌های روانی این مجموعه را بر دوش می‌کشند.

شاید در نگاه اول، این چهره‌ها تنها به‌عنوان سوژه‌های لحظه‌ای طنز دیده شوند، اما با نگاهی دقیق‌تر درمی‌یابیم که باب‌اسفنجی تا چه اندازه در خلق شخصیت‌هایی چندلایه و به‌یادماندنی موفق بوده است. شخصیت‌هایی که گاهی تنها با یک جمله یا یک واکنش ساده، بیش از هر دیالوگ بلند و قهرمان‌محور، در ذهن مخاطب ماندگار می‌شوند.

پس اگر دفعه‌ی بعد دوباره به دلِ دریا رفتید و سری به بیکینی باتم زدید، کمی بیشتر به پس‌زمینه نگاه کنید. شاید همان ماهی کم‌حرفی که همیشه در صف رستوران ایستاده یا کسی که بی‌نام و نشان در گوشه‌ای ایستاده، یکی از ستاره‌های پنهان این انیمیشن افسانه‌ای باشد؛ ستاره‌ای که فقط کمی توجه لازم دارد تا بدرخشد.

منبع: مجله بازار


اساسینز کرید شدو بهترین نسخه سریه؟ میزگیم با لیل شایان و امید لنون

اساسینز کرید شدو بهترین نسخه سریه؟ میزگیم با لیل شایان و امید لنون

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها