غمگینترین اپیزودهای باب اسفنجی: افسردگی پس از بیکاری
همانطور که همه ما خبر داریم باب اسفنجی عاشق کارش است و تقریبا هیچ چیز را در دنیا بیشتر از درست کردن همبرگر خرچنگی دوست ندارد. ولی از سیاهبختی او، یک روز آقای خرچنگ تصمیم میگیرد او را اخراج کند و این موضوع، غمگینترین نسخه باب را به ما نشان میدهد.
اپیزود ۱۱ از فصل ۹ سریال SpongeBob SquarePants که SpongeBob, You’re Fired نام دارد، روایتگر اخراج آشپز رستوران خرچنگی است. بر کسی پوشیده نیست که باب اسفنجی کارش را دوست دارد و تقریبا هر روز صبح، به امید درست کردن همبرگر خرچنگی چشمهایش را باز میکند. همین موضوع هم باعث خوشحالی او است و اسفنج زرد رنگ را از خطر افسردگی دور نگه میدارد. ولی هنگامی که خوشحالی یک نفر از شغل وی ریشه بگیرد، از دست دادن شغل هم باعث از دست دادن خوشحالی خواهد شد.
یک روز صبح که باب اسفنجی با خوشحالی مشغول انجام دادن کارهای خود است، آقای خرچنگ که خیلی هم مضطرب به نظر میرسد، به شکلی ناگهانی خبر اخراج باب را به او میدهد. آقای خرچنگ به این نتیجه رسیده که نگه داشتن باب باعث میشود او ذرهای از پولهایش را از دست بدهد و این موضوع را به چشم یک ضرر میبیند. باب که اصلا دوست ندارد شغلش را از دست دهد حتی حاضر میشود به رایگان و بدون دریافت حقوق کار کند، ولی خب آقای خرچنگ به خاطر مسائل قانونی این پیشنهاد را نمیپذیرد. ظاهرا اگر باب بخواهد به صورت رایگان در رستوران خرچنگی کار کند، گواهی آقای خرچنگ باطل خواهد شد.
باب اسفنجی هرچقدر هم که التماس میکند نمیتواند در جایگاهش باقی بماند و مجبور میشود به خانه بازگردد. باب به گونهای خسته و افسرده است که هیچ شباهتی به آن اسفنج زرد رنگ و همیشه سرحال ندارد. او به اجبار به گری غذا میدهد و شروع به گریه کردن میکند. پاتریک هم که صدای گریه دوستش را میشنود، شروع به اشک ریختن میکند و سپس به خانه او میرود. پاتریک خطاب به باب میگوید بیکار بودن اصلا بد نیست و میتواند خیلی هم جذاب و لذتبخش باشد. ستاره دریایی صورتی رنگ یک برنامه جالب به اسم «بیکاری لذتبخش» دارد و تصمیم میگیرد از فردا صبح آن را به دوستش هم یاد دهد.
صبح روز فردا، باب اسفنجی بدون اصلاح کردن ریشهای خود از خانه بیرون میرود و بسیار شکسته به نظر میرسد. پاتریک برنامه «بیکاری لذتبخش» را آغاز میکند و مرحله اول، گرفتن غذا از اختاپوس است. این دو نفر با خوشحالی و انرژی تمام به سمت خانه اختاپوس میروند تا با وی صحبت کنند. ولی همسایه بد اخلاق آنها که تحمل سر و صداها را ندارد، سریع به سمتشان غذا میاندازد تا آنها راه خود را در پیش بگیرند. پاتریک برنامههای مشابه زیادی برای بیکاری دارد، اما باب اسفنجی نمیتواند از هیچکدام لذت ببرد و به همین خاطر تصمیم میگیرد به دنبال یک کار جدید برود.
باب اسفنجی با از دست دادن کارش، دلیل زندگی را هم از دست میدهد
باب اسفنجی با توجه به استعداد خود در آشپزی به رستورانهای دیگر میرود، منتها هرجایی که استخدام میشود فقط به درست کردن همبرگر خرچنگی میپردازد. کار او به گونهای است که به غیر از همبرگر هیچ چیز دیگری بلد نیست و این موضوع، به مذاق صاحبکارهای جدید خوش نمیآید. او در یک روز چندین و چند دفعه از رستورانهای مختلف اخراج میشود و همین اتفاق ناگوار، بر افسردگی وی میافزاید. در نهایت او در ناامیدترین حالت ممکن به خانه میرود و پیش گری مینشیند. اما ظاهرا صاحب رستورانهای دیگر به این موضوع پی بردهاند که مردم عاشق همبرگرهای باب هستند. به همین خاطر، آنها به زور باب را میدزدند و او را مجبور به کار کردن میکنند.
در حالی که همین چند ساعت پیش سر نخواستن باب دعوا بود، همه سر داشتن او دعوا میکنند. در همین حین، یک موجود که ظاهری شبیه به همبرگر خرچنگی نام دارد از راه میرسد و باب را از دست صاحبان رستورانها نجات میدهد. این موجود که بعدها معلوم میشود اختاپوس است، باب را به شغل اصلیاش باز میگرداند. هرچند که او به هیچ وجه دل خوشی از باب ندارد، اما شیندن صداهای او را به حس کردن بوی سوخته همبرگرهای آقای خرچنگ ترجیح میدهد. در اینجا باب اسفنجی به کارش ادامه میدهد و آقای خرچنگ هم یک فکر هوشمندان میکند. او یک سرویس بهداشتی پولی را در رستوران خرچنگی قرار میدهد و هزینهای که برای استخدام آشپز میپردازد را به جیبش بر میگرداند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: SpongeBob.fandom
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
نظرات