سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) که بر اساس رمانهای فانتزی جرج آر. آر. مارتین ساخته شده، فضایی درام، فانتزی و تاریخی دارد که به همین سبب حضور شخصیتهای پیچیده و مرموز در آن اصلا تعجبآور نیست. از جمله این شخصیتها، ملیساندره (Melisandre)، که با لقب «بانوی سرخ» (Red Woman یا Red Witch) نیز در سریال شناخته میشد.
او کشیشی بلندمرتبه از معبد لرد روشنایی «R’hllor» است و باور دارد که ماموریتی الهی برای مبارزه با تاریکی دارد. با لباسی سرخرنگ، چشمانی نافذ و قدرتهایی فراطبیعی، ملیساندره حضوری اسرارآمیز و تاثیرگذار دارد. نقش او در نبرد میان نور و تاریکی، پیشگوییهایش درباره شاه موعود (Azor Ahai)، و اعمال جنجالیاش در طول داستان، او را به شخصیتی پیچیده و چندلایه تبدیل کرده است. شخصی که مرز میان ایمان و افراط، نجات و فداکاری، حقیقت و توهم را به چالش میکشد.
ملیساندره؛ شخصیتی مرموز و منحصر بهفرد
ملیساندره یا همان بانوی سرخ شخصیتی مهم و تاثیرگذار در سریا Game of Thrones است که ظاهری متمایز دارد. از اهل وستروس نیست و از شرق، از شهر اسرارآمیز «آشای» آمده و با خودش ایمان و اعتقادی خارجی، جادویی قدرتمند و حضوری جذاب ولی دلهرهآور دارد. او کشیشی است که تمام مسیر زندگیاش در داستان با پیشگوییها، فداکاریها و ایمان محکم به سرنوشتی پیوند خورده که معتقد است بر سرنوشت ملتها تاثیر خواهد گذاشت.
پیشینه ملیساندره: از بردگی تا جادویی باستانی
ملیساندره در کودکی بردهای به نام «ملونی» بوده و در شهری مرموز و دوردست به نام آشای (Asshai) به دنیا آمده است. او در کودکی به معبد سرخ فروخته میشود، جایی که برای خدمت به خدای آتش، (R’hllor)، آموزش میبیند و به عنوان یک کاهنه پرورش پیدا میکند. آشای شهری است که به جادوی باستانی و رازآلود شهرت دارد. در آنجا ملیساندره یاد میگیرد از جادوی خون و (shadowbinding) استفاده کند. تواناییهایی که حتی در میان دیگر کاهنان و کاهنههای این آیین، او را متمایز و قدرتمند میکند.
آموزشهای ملیساندره بسیار سخت و طولانیمدت بوده، بهطوریکه گفته میشود «سالهایی بیشمار» طول کشیده است. او در این مدت، علاوه بر فراگیری چندین زبان، با هنرهای جادویی و عرفانی نیز آشنا شده است. وقتی ملیساندره برای نخستین بار در وستروس ظاهر میشود، کاهنهای مجرب و ماهر است که چندین قدرت خارقالعاده دارد که شامل دیدن رویاها و پیشگوییها از طریق آتش، دستکاری سایهها (مثلا خلق موجودات سایهوار) و بهکارگیری افسونهای تغییر ظاهر که میتواند چهره یا سن واقعیاش را پنهان کند.
ورود به وستروس
ملیساندره با الهام از خوابهای پیشگویانهاش به وستروس سفر میکند. این خوابها به او نشان میدهد که دراگوناستون (Dragonstone) و لرد آن، استنیس باراتیون (Stannis Baratheon)، نقش مهمی در نبرد آینده بین نور و تاریکی دارند.
او باور دارد که استنیس همان « Azor Ahai» دوباره متولد شده است. قهرمانی افسانهای که در باور دین آنها، برای شکست دادن نیروی تاریکی (The Great Other) برمیگردد. با چنین اعتقادی، ملیساندره تبدیل به مشاور نزدیک و بانفوذ استنیس میشود. او همسر استنیس، سیلیس، و بسیاری از اطرافیان دربار او را به دین لرد نور درمیآورد.
ملیساندره با نمایشهای نمایشی و خشن مذهبی، حضور خود را در دراگوناستون تثبیت میکند. اعمال او شامل سوزاندن تندیسهای آیین «ایمان به هفت خدا» (Faith of the Seven)،اجرای آیینهایی با استفاده از آتش و خون، پیشگوییهای رمزآلود درباره آینده میشود. تاثیر او بر استنیس بسیار عمیق است، به طوری که او را قانع میکند تا خدای او (خدای نور) را بپذیرد و به رویاها و پیشبینیهای او اعتماد کند، حتی زمانی که آنها نیاز به قربانیهای وحشتناک دارند.
جادو، پیشگویی و قدرت
جادوی ملیساندره ترکیبی از ایمان مذهبی و قدرتهای فراطبیعی است که مرز میان روحانیت و سحر را محو میکند. او یک (shadowbinder) است، به این معنی که توانایی خلق موجوداتی سایهمانند دارد که میتوانند از راه دور افراد بکشند.
از این قدرت برای قتل دشمنان استنیس، از جمله برادرش رنلی براتیون، استفاده میکند. ملیساندره همچنین از جادوی خون استفاده میکند؛ او خون سلطنتی گندری (فرزند نامشروع رابرت براتیون) را در آیینهایی بهکار میبرد تا دشمنان استنیس را نفرین کند.
پیشگوییهای ملیساندره نقش دوگانهای در داستان دارد، به طوری که هم منبع قدرت او هستند و هم دلیل فاجعهها و اشتباهاتش. برای مثال، پیشگوییهایی که ملیساندره در آتش میبیند به او قدرت و اعتبار میدهند، اما همیشه قابل اعتماد نیستند. هرچند او به این رویاها عتماد دارد، خودش نیز میپذیرد که ممکن است برداشت نادرستی از آنها داشته باشد. ایمان ملیساندره بسیار قوی است و هیچ تردیدی در هدف خود ندارد، حتی زمانی که پیشگوییهایش به فاجعه ختم میشوند. جمله مشهورش «شب تاریک است و پر از وحشت» نهتنها یک هشدار است، بلکه بیانیهای از ماموریت او یعنی مقابله با تاریکی و نیروهای شر است.
او با وجود قدرتهای خارقالعادهاش، انسانی خطاپذیر است و اشتباهات او پیامدهای بسیار سنگینی دارند. ملیساندره با تکیه بر تعبیر اشتباهش از پیشگوییها تصمیم به یکی از وحشتناکترین اعمال داستان میگیرد: سوزاندن پرنسس شرین، دختر استنیس، به عنوان قربانی برای خدای نور.
او باور دارد که این قربانی پیروزی را تضمین میکند، اما نتیجه برعکس است: نیروی استنیس نابود میشود و این عمل نهتنها به شکست ختم میگردد، بلکه وجدان ملیساندره را نیز در هم میشکند. این واقعه نقطه عطفی در شخصیتپردازی اوست؛ جایی که برای اولینبار شک، پشیمانی و احساس گناه در ایمان ظاهرا شکستناپذیر او رخنه میکند.
ویژگیهای شخصیتی ملیساندره
اعتماد به نفس و آرامش درونی
ملیساندره زنی است که همیشه با اطمینان و آرامش صحبت میکند. حتی در مواجهه با خطر، چهرهای آرام و بیاحساس دارد، که نشان از ایمان عمیق و ذهنیت قدرتمند اوست.
رازآلود و جذاب
ظاهر خیرهکننده و رفتار مرموز او باعث میشود در نگاه دیگران شخصیتی فریبنده و تاثیرگذار به نظر برسد. اما این جذابیت فقط سطحی نیست، او از آن بهعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مذهبی و پیشگوییهایش استفاده میکند.
تعهد مطلق به هدف
با اینکه ممکن است گاه از اغواگری یا نفوذ بر مردان قدرتمند استفاده کند، اما وفاداری واقعی او نه به هیچ فردی، بلکه تنها به خدای نور و تحقق پیشگوییهایش است. ایمان او به مسیرش آنقدر محکم است که حتی در برابر نتایج مرگبار، تزلزل اندکی از خود نشان میدهد.
رابطهی ملیساندره با استانیس براتیون مبهم است. او از قدرت جذابیت خود برای اغوا کردن استانیس استفاده میکند و به نزدیکترین مشاور او تبدیل میشود، اما در عین حال این سوال مطرح میشود که آیا او واقعا به استانیس علاقهمند است یا او را صرفا بهعنوان وسیلهای برای پیشبرد ارادهی خداوندش میبیند. این نشان میدهد که او ممکن است به اهداف مذهبیاش بیشتر از احساسات شخصی اهمیت دهد.
ارتباطهای ملیساندره با دیگر شخصیتها مانند داوس سیورث، جان اسنو و آریا استارک نمایانگر توانایی او در برانگیختن هم ترس و هم احترام است. او شخصیتی است که میتواند در عین ایجاد وحشت، بهطور غیرمستقیم احترام دیگران را جلب کند. ملیساندره از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و حاضر است تصمیمات دشوار بگیرد، حتی زمانی که این تصمیمات نیاز به فداکاریهای بزرگ دارند. این ویژگی او را به فردی قوی و مصمم تبدیل میکند که آماده است برای تحقق اهدافش از هیچ چیزی دریغ نکند.
رستگاری، بحران و میراث ملیساندره
پس از شکست استانیس و فاجعههایی که به بار آورد، ملیساندره دچار بحران شدیدی در ایمان خود میشود. از همین رو، او به قلعه بلک پناه میبرد و به دنبال پیدا کردن راهی برای جبران اشتباهاتش میگردد.
در آنجا ملیساندره بهطور ناگهانی متوجه میشود که شاید جان اسنو همان «شاهزادهای که وعده داده شده» باشد، نه استانیس. انجام مراسمی که جان اسنو را زنده میکند، برای ملیساندره نشانهای از بازگشت به مسیر درست و جبران اشتباهات گذشتهاش است. او اکنون بهدنبال فرصتی برای رستگاری و جبران اعمالی است که در گذشته مرتکب شده است.
منبع: Game of Thrones Fandom
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
نظرات