در ادامه مطالب معرفی شخصیتهای سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) امروز سراغ یکی از شخصیتهای پیچیده ولی دوستداشتنی سریال، یعنی سندور کلگین (Sandor Clegane) یا همان (The Hound) میرویم.
طرفداران و مخاطبان این شخصیت را با ظاهر خشن، زخمهای سوخته بر چهره و رفتار تند و تلخش به یاد میآورند، اما ورای این ظاهر بیرحم، روحی زخم خورده و انسانی گرفتار تضادهای اخلاقی نهفته است. سندور که در آغاز به عنوان محافظ خاندان لنیستر معرفی میشود، در طول داستان سفری درونی را تجربه میکند؛ از یک سرباز بیرحم تا مردی که در پی رستگاری و یافتن معنای شرافت است. قصهی او بازتابی از نبرد درونی میان خشونت، آسیبهای گذشته و آرزوی رستگاری است.
ماجراجویی پیچیده The Hound: از بیرحمی تا رستگاری
سندور کلگین (The Hound) در ابتدا به عنوان شخصیتی معرفی میشود که در نگاه اول چهرهای خشن و بیرحم دارد و محافظ شخصی جافری براتیون است. اما در ادامه داستان، لایههای پنهان شخصیتش آشکار میشود: فردی که با زخمهای روحی و جسمی دستوپنجه نرم میکند و درگیر نبردی درونی میان خشونت و میل به رستگاری است.
پیشینه سندور کلگین
سندور برادر کوچکتر گرگور کلگین (ملقب به «Mountain») است، کسی که به دلیل قساوت بیرحمانهاش در وستروس ترسآفرین است. در واقع سوختگی وحشتناک صورت سندور نتیجه خشونت برادرش در دوران کودکی است. این حادثه باعث ایجاد ترس عمیق او از آتش و نفرت شدیدش از برادرش شده و شخصیت سرد، خشن و تلخ سندور را تشکیل داده است.
او در خاندان کلگین بزرگ شده است؛ خانوادهای که به شدت به خاندان لنیستر وفادار بود و در محیطی خشن بزرگ شد. جایی که خشونت امری عادی و پذیرفته شده بود. با این حال، با وجود این تربیت خشن و ظاهر ترسناک، سندور شخصیتی پیچیدهتر از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد دارد. یعنی او تنها یک مرد خشن و بیرحم نیست، بلکه لایههای عمیقتری از احساسات، آسیبها و تضادهای درونی در وجودش نهفته است.
سندور کلگین: محافظ شخصی جافری براتیون
در آغاز داستان، سندور کلگین (The Hound) به عنوان محافظ شخصی شاهزاده جافری براتیون معرفی میشود. وظیفهی او این است که از جافری حفاظت کند و دستوراتش را که غالبا سادیستی و ظالمانه هستند اجرا کند.
با اینکه سندور در ظاهر وفادار به خاندان لنیستر است، اما در درون خود نگاه بسیار بدبینانهای نسبت به اشراف و آرمانهای شوالیهگری دارد. او باور دارد که این آرمانها پر از ریاکاری و فساد هستند و حقیقتا به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستند. در واقع سندور با اینکه در خدمت افراد قدرتمند و ظاهرا شریف است، ولی خودش به درستی میداند که پشت نقاب «شرافت» و «نجابت» اشراف، فساد و ظلم پنهان شده است.
رابطه سندور کلگین با جافری براتیون بسیار پرتنش و ناخوشایند است. او از بیرحمی و ترسویی جافری متنفر است، ولی به خاطر حس وظیفهشناسی در خدمت او باقی میماند. گرچه او معمولا رفتار خشن و زبان ناپاکی دارد، در رفتارهایش نشانههایی از شرافت و حس محافظت دیده میشود؛ به ویژه در رابطه با سانسا استارک، دختری که او او را «پرندهی کوچک» صدا میکند.
در برخورد با سانسا، سندور چهرهای مهربانتر و انسانیتر از خود نشان میدهد. او تلاش میکند سانسا را در برابر بیرحمیهای دنیای کینگزلندینگ محافظت کند و به او توصیههایی میدهد که حاصل تجربیات تلخ خودش هستند.
شخصیت دوگانه سندور کلگین
شخصیت کلگین دارای دو بعد متضاد است. از یک سو، او «The Hound» است: یک قاتل بیرحم که به خاطر مهارتهای جنگی و خشمش شهرت دارد. از سوی دیگر، «سندور کلگین»؛ مردی زخمی و آسیبدیده که زیر زره خشن خود، احساساتی چون دلسوزی، صداقت و آسیبپذیری را پنهان کرده است. راستگویی بیپردهی سندور، هرچند گاهی برای دیگران شوکهکننده است، اما در دنیای پر از فریب و ریا، نقش هشداری تلخ و واقعی را بازی میکند.
سندور کلگین از مفاهیم رمانتیک شوالیهگری و جوانمردی بیزار است، چون خودش به طور مستقیم شاهد ظلم و ریاکاری شوالیههایی مانند برادرش گرگور بوده است. با این حال، در تناقضی آشکار، رفتارهای سندور نشان میدهد که او گاهی به اصولی از شرافت و وجدان پایبند است که بسیار واقعیتر و صادقانهتر از آن چیزی است که در بسیاری از شوالیههای به ظاهر نجیب میبینیم.
لحظات کلیدی زندگی سندور کلگین در سریال
سندور کلگین در طول داستان مسیر پر فراز و نشیبی را طی میکند. در یکی از لحظات کلیدی و نبرد بلکواتر، او شجاعانه میجنگد، اما وقتی با آتش جادویی (وایلدفایر) که ناوگان استنیس را ویران میکند روبهرو میشود، ترس شدیدش از آتش باعث میشود نتواند ادامه دهد. وحشت از آتش او را وادار به ترک میدان نبرد و فرار از کینگز لندینگ میکند. این فرار نقطه عطفی در زندگی اوست، زیرا از اینجا به بعد ادامه مسیر زندگی برای او چالشبرانگیز شده وفاداریها و هدف زندگی خود را زیر سوال میبرد.
پس از فرار از کینگز لندینگ، سندور کلگین با آریا استارک برخورد میکند و بین آنها پیوندی پیچیده شکل میگیرد. در ابتدا، رابطه آنها پرتنش و خصمانه است، اما به مرور زمان، سندور تبدیل به نوعی محافظ و آموزگار ناخواسته برای آریا میشود. او در سفرشان در ریورلندز، درسهای سختی دربارهی بقا به آریا میآموزد. این سفر مشترک آنها نشان میدهد سندور، با وجود خشونتش، توانایی مراقبت از دیگران را دارد و در درونش نوعی تمایل به رستگاری و تغییر وجود دارد.
دستگیری سندور کلگین توسط « Brotherhood Without Banners» و محاکمهی او از طریق مبارزه با لرد بریک دانداریون، بیشتر ابعاد پیچیدهی اخلاقی او را نشان میدهد. با وجود گذشتهی خشونتآمیزش، سندور پس از پیروزی در نبرد، مورد عفو قرار میگیرد. همچنین، رابطه او با آریا پس از این اتفاق همچنان ادامه مییابد و لایههای بیشتری از شخصیت آسیبدیده و در عین حال انسانی او آشکار میشود.
رستگاری «The Hound»
سندور کلگین در فصلهای پایانی «بازی تاج و تخت» به دنبال رستگاری میرود. او دیگر تنها یک قاتل خشن نیست، بلکه با پیوستن به نبرد علیه وایتواکرها در کنار جان اسنو و دنریس تارگرین، شجاعت و تغییر واقعی خود را نشان میدهد. مبارزه او در نبرد وینترفل ثابت میکند که سندور حالا برای اهداف بزرگتر و خیر عمومی میجنگد، نه برای منافع شخصی خود.
مبارزه نهایی سندور با برادرش گرگور (که بهکلیگینبول معروف است)، پایان یک دشمنی مادامالعمر است. در این نبرد خشونتآمیز، هر دو برادر در نهایت از قلعهی سرخ سقوط کرده و کشته میشوند. این پایان نمادین نه تنها رقابت و دشمنی بین آنها را خاتمه میدهد، بلکه نقطه پایانی بر رنجها و عذابهای درونی سندور نیز به شمار میآید.
سندور کلگین شخصیتی خشن، بیپرده و در عین حال مهربان دارد. او به خاطر زبان تند، صداقت بیرحمانه و دیدگاه بدبینانه به دنیا شناخته میشود. زندگیاش تحت تاثیر خشونت و آسیبهای روحی شکل گرفته، اما با این حال توانایی بروز مهربانی و وفاداری غیرمنتظره را هم دارد. ترس همیشگیاش از آتش، نمادی از آسیبپذیری او پشت ظاهر خشن و سختگیرانهاش است.
با وجود ظاهر خشن و رفتار زمختش، روابط سندور کلیگین با سانسا و آریا استارک جنبههای محافظانه و مهربان شخصیت او را آشکار میکند. او انسانی است که رنج زیادی را در زندگی متحمل شده، اما برخلاف برادرش گرگور به یک هیولا تبدیل نشده است.
میراث کلگین: یک قهرمان پیچیده
داستان سندور کلیگین روایت یک دگرگونی است. او که در ابتدا به عنوان اجرایکننده بیرحم دستورات یک پادشاه ستمگر شناخته میشد، در نهایت به مردی تبدیل شد که به دنبال آرامش و رستگاری بود. سفر او در سریال، کلیشههای سنتی دربارهی قهرمانان و شروران را به چالش میکشد و نشان میدهد که حتی سختترین و زخمخوردهترین انسانها هم میتوانند انسانیت را در خود بازیابند.
با بازی درخشان روری مککین در سریال HBO، شخصیت سندور کلیگین یکی از بهیادماندنیترین و احساسیترین داستانهای سریال را رقم زد. میراث او این است که با وجود زخمها و گناهان گذشتهاش، همچنان برای محافظت از بیگناهان و رویارویی با شیاطین درونی خود جنگید و این مبارزه را تا آخرین لحظهی زندگیاش ادامه داد.
منبع: Game of Thrones Fandom
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد

نظرات