چرا نسل ما هنوز هم باب اسفنجی را دوست دارد؟ نگاه نوستالژیک به یک اسطوره
به عنوان فردی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ متولد شده و به تلویزیون کابلی و شبکههای پخش کارتون دسترسی داشته، رشد من یک فرآیند یادگیری چهار مرحلهای بود: نفس کشیدن، خوردن، خیره شدن به تلویزیون و تماشای باب اسفنجی شلوار مکعبی!
صرف نظر از اینکه من یا دوستانم چقدر از نظر سنی رشد میکردیم، این برنامه هیچ وقت از حافظه جمعی ما پاک نشد. چرا؟ چون هیچ وقت دست از تماشا کردن آن بر نمیداشتیم. برنامهای که قرار بود تا وقتی که به اندازه کافی بزرگ شویم و افکارمان را درگیر مسائل بزرگسالانه کنیم، ما را سرگرم کند، در نهایت تبدیل به چیزی شد که هنوز هم آن را تماشا میکنیم و از تک تک سکانسهای آن لذت میبریم.
در این مقاله بررسی میکنیم که چرا دوست داشتن کارتون باب اسفنجی کوچک و بزرگ نمیشناسد
فکر میکنم قضیه کمی پیچیدهتر از این است. در واقع، باب اسفنجی برای همه افراد در تمام سنین جذاب است و این یکی از دلایل اصلی موفقیت این برنامه به شمار میرود. به شخصیت باب اسفنجی فکر کنید: او سادهلوح و خوشبین است و به راحتی سرگرم میشود. در یکی از محبوبترین قسمتهای کل سریال تحت نام Band Geeks، باب اسفنجی یک گروه تصادفی از دوستان و آشنایان خود را به یک گروه موسیقی فوقالعاده تبدیل میکند. او این کار را از طریق خوشبینی خالص و تمایلش به موفقیت دیگران انجام میدهد. اینها همه ویژگیهای شخصیتی کودکانی است که مخاطبان هدف این برنامه را تشکیل میدهند. باب اسفنجی شلوار مکعبی به آن کودکان میگوید که نگاه کردن به دنیا از این منظر، دیدگاهی درست است و باید تا جایی که میتوانند آن معصومیت کودکانه را حفظ کنند. در این زمینه، برنامه بسیار شبیه به چیزی است که یک کودک مینویسد. پرانرژی، سریع و گاها غیرمنطقی که اغلب به مسیرهایی میرود که کاملا بیمعنی و مضحک هستند. وقتی از کسی در مورد برخی از بهیادماندنیترین قسمتهای باب اسفنجی بپرسید، قطعا شما را به لحظاتی راهنمایی میکند که هیچ معنایی ندارند.
قسمت “فرانکن دودل” مثال خوبی است. این قسمتی است که باب اسفنجی در آن مدادی جادویی را پیدا میکند. هر چیزی که او با این مداد بکشد، جان میگیرد. یکی از این چیزهایی که او در این قسمت ترسیم میکند، یک نسخه کپی از خودش است به نام DoodleBob، مفهومی که اگر کمی آن را تغییر لحن مواجه میکردند، قطعا وحشتناک میشد. این مفهوم به برخی از خلاقانهترین لحظات کل برنامه منجر میشود. با کشیدن یک دایره در شن، آنها یک حفره در زمین ایجاد میکنند که کاملا منطقی است. وقتی فراموش میکنند که یک دست DoodleBob را پاک کنند، به او اجازه میدهند تا خودش را دوباره بکشد، بدون نیاز به توضیح بیشتر. انیمیشن به خاطر تواناییاش در انجام کارهایی که در دنیای واقعی اصلا منطقی نیستند، شناخته شده است و بهترین قسمتهای Spongebob از این ویژگی استفاده میکنند.
بخش زیادی از جذابیت همیشگی باب اسفنجی، محتوای احمقانه آن است
قسمت “I Had An Accident” نمونه دیگری از این موارد است. در حالی که بیشتر لحظات این قسمت به شکلی نسبتا عادی دنبال میشوند، در پایان با یک گوریل لایو اکشن که پاتریک و سندی را داخل یک کیسه لایو اکشن میاندازد (و با یک صندلی لایو اکشن به آنها ضربه میزند) تمام میشود. در نهایت، گوریل سوار بر یک اسب لایو اکشن در افق محو میشود! با اینکه این اتفاق هیچ منطقی پشت خود ندارد، همین موضوع باب اسفنجی را در اذهان بهیادماندنی میکند. به همین دلیل است که این قسمت یکی از محبوبترین قسمتهای کل سریال محسوب میشود. اگر این قسمت با یک نقطه اوج معمولی تمام میشد، هیچکس آن را به خاطر نمیآورد.
بدیهی است که گروه اصلی مخاطبان باب اسفنجی همچنان کودکان هستند، اما تام کنی، کسی که از ابتدا صداپیشگی این شخصیت را برعهده داشته، دیدگاه جالبی درباره اینکه چرا بزرگسالان همچنان این مجموعه را دنبال میکنند، مطرح کرده است. در گفتوگویی با جف مککاب دربارهی فیلم «باب اسفنجی: اسفنج فراری»، تام کنی اشاره کرد که افراد زیادی با باب اسفنجی بزرگ شدهاند و اکنون به سن بزرگسالی رسیدهاند، بنابراین این مجموعه برای آنها حس یک «غذای روح» یا «نوستالژی دلگرمکننده» را دارد. اما مهمتر از این، کنی اینطور مطرح کرد که بزرگسالان دنبال محتوایی هستند که به نوعی بامزه، شیرین و احمقانه باشد و باعث خندهشان شود، نه اینکه مدام مستندهای جنایی یا سریالهای سنگین و تلخ مثل «چرنوبیل» را تماشا کنند.
همین صحنههای عجیب و خندهدار هستند که باب اسفنجی را با تمام کارتونهای دیگر متفاوت میکند
با اینکه باب اسفنجی شلوارمکعبی طی سالها دستخوش تغییراتی شده، اما این مجموعه همچنان همان نوع داستانهایی را ارائه میدهد که از سال ۱۹۹۹ روایت میکرد. بنابراین، تشبیه «غذای روح» تام کنی برای کسانی که در کودکی این سریال نیکلودئون را تماشا کردهاند، کاملا منطقی به نظر میرسد. حتی اگر بیش از یک دهه هم از آخرین باری که یک قسمت از باب اسفنجی را دیدهاید گذشته باشد، میتوانید هر روز به صورت تصادفی یکی از قسمتها را تماشا کنید و به راحتی با داستان همراه شوید؛ جایی که باب اسفنجی با شخصیتهایی مانند پاتریک، اختاپوس، سندی و آقای خرچنگ وارد ماجراهای بامزه و گاه احمقانه میشود. البته با اینکه من هم به اندازه هر فرد دیگری از سریالهای جدی و دنبالهدار لذت میبرم، اما با تام کنی موافقم که تماشای مداوم این نوع برنامهها به ویژه در این دوران سخت، انتخاب چندان عاقلانهای نیست. بنابراین اگر از دیدن چندباره سریالهایی مثل «آفیس» خسته شدهاید، همیشه میتوانید به باب اسفنجی شلوارمکعبی پناه ببرید و کمی بخندید. وجود ۲۶۵ قسمت در ۱۳ فصل، تا مدتها شما را سرگرم خواهد کرد.
از طرف دیگر، اگر فقط قصد دارید برای چند ساعت دوباره به دنیای باب اسفنجی سر بزنید، میتوانید فیلم «باب اسفنجی: اسفنج فراری» را تماشا کنید؛ فیلمی که بازیگرانی چون کیانو ریوز، آکوافینا، اسنوپ داگ، دنی ترخو، تیفانی هدیش و رجی واتز در آن حضور دارند. همچنین بد نیست بدانید که دنیای باب اسفنجی اخیرا با سریال پیشدرآمدی به نام «کمپ کورال: سالهای ابتدایی باب اسفنجی» گسترش یافته و سریالهای مختلفی نیز در ادامه پخش خواهد شد. زندگی باب اسفنجی بیشتر شبیه زندگی یک نوجوان کلیشهای است تا یک کودک. او در یک فستفود کار میکند، تلاش دارد گواهینامه رانندگی بگیرد و به نظر میرسد درآمد قابلتوجهی هم برای خودش دارد. همچنین به نظر میرسد باب اسفنجی کاملا وارد دنیای بزرگسالی شده است و منظور فقط سنش نیست، چون در واقع هیچکس نمیداند باب اسفنجی دقیقا چند ساله است. به نوعی، باب اسفنجی نمایندهی جنبههای خوب بزرگسالی بدون بخشهای منفی آن است. او شغلی دارد که از آن لذت میبرد، مستقل زندگی میکند، از خودش مراقبت میکند و میتواند هر جایی برود. همچنین او هیچوقت نگران پرداخت قبض، قسط خانه یا دیگر دردسرهای بزرگسالی نیست.
باب اسفنجی نگرانیهای خودش را در زندگی دارد، اما هیچوقت نمیگذارد این مسائل جلوی شاد بودن او را بگیرند
برای شخص من، آرامش عجیبی که در باب اسفنجی میبینم، بیش از هر چیزی لذتبخش است. او نگاهی سادهلوحانه به جهان دارد که در این واقعیت دیستوپیایی و سرمایهداری، فقط میتوانم به آن حسرت بخورم. او عاشق کارش است، احساساتش را بیپرده نشان میدهد و فقط جنبههای مثبت دیگران را میبیند. وجودش سرشار از نوعی مثبتاندیشی است که از رضایت واقعی سرچشمه میگیرد. این یک سبک زندگی است که آرزوی دستیابی به آن را داریم و حالتی احساسی که آرزو میکنیم بدون نیاز به هیچ محرک خارجی، بتوانیم آن را در خودم بازآفرینی کنیم. اغلب میشنویم که در دنیای پرزرقوبرق غربی، با تمام حواسپرتیها، پیچیدگیها، نوتیفیکیشنها و دلشکستگیها، چقدر ناراحت و ناآرام هستیم. باباسفنجی هم در همین ساختار مبهم گرفتار است: برندگان و بازندگان، خوب و بد، بیعدالتی و با این حال، هر روزش را با عشق و توجه کامل به اطرافیانش سپری میکند. هر صبح فریاد میزند: «من آمادهام!». او این کار را بارها و بارها با شادی انجام میدهد.
بیآنکه بخواهم ادعا کنم که یک اسفنج کارتونی که هر روز صبح با یک قالب صابون خودش را تمیز میکند، نماد کمال در زندگی مدرن است، اما فکر میکنم همین اسفنج کارتونی که هر روز صبح خودش را با صابون میشوید و صورتش را میسابد، میتواند خیلی درسها به ما بدهد. یکی از سازندگان میگوید: «احساس غرور میکنم که عضوی از این تیم هستم؛ تیمی که چیزی شاد، خندهدار و دلگرمکننده را به جهان میفرستد». شخصی دیگر از تیم سازنده بیان میکند: «بزرگترین چیزی که امیدوارم مردم از تماشای باباسفنجی یاد بگیرند، این است که بتوانند به زندگی، به خودشان و به این دنیای دیوانه و عجیب و غریب بخندند».
باب اسفنجی به ما یاد میدهد که به مشکلات لبخند بزنیم
کلام آخر
در واقع، وقتی به باباسفنجی میخندیم، هرگز دوبار به آن فکر نمیکنیم. خنده ما همیشه بیدرنگ، ناخودآگاه و بیتامل است، مثل همهی کارتونهای کلاسیک، آنهایی که برای همیشه در تاریخ بشر حک میشوند. در نهایت امر، زیبایی باب اسفنجی در سادهنگری آن است. او آمده است تا ما را بخنداند تا قدر شوخیها و سختیهای زندگی را بدانیم و برای همین، همیشه مدیونش خواهیم بود.
- چرا بزرگسالان هنوز هم کارتون باب اسفنجی را تماشا میکنند؟
این کارتون برای بسیاری از بزرگسالان نوستالژیک است و یادآور دوران کودکی و سادگیهای آن زمان است. شخصیت خوشبین، سادهدل و مهربان باب اسفنجی برای بسیاری یک «پناهگاه روحی» در برابر استرسهای دنیای مدرن به شمار میرود. از طرفی، شوخطبعی کودکانه، داستانهای غیرمنطقی اما خلاقانه و فضای مثبت و شاد آن باعث میشود که همچنان بتواند برای مخاطبان بزرگسال جذاب و خندهدار باقی بماند.
- چه چیزی باب اسفنجی را از سایر برنامههای کارتونی متمایز میکند؟
باب اسفنجی با ترکیبی از شوخطبعی غیرمنطقی، روایتهای پرانرژی، شخصیتهای عجیب و پرداختن به مفاهیمی مثل امید، پشتکار و مهربانی، تجربهای منحصربهفرد را ارائه میدهد. برخلاف بسیاری از کارتونها، حتی قسمتهایی که ظاهرا بیمنطقند (مثل حضور یک گوریل لایو اکشن یا مداد جادویی) به یکی از نقاط قوت برنامه تبدیل شدهاند و همان بیمنطقیها، آن را در ذهن بینندگان ماندگار کردهاند.
- آیا باب اسفنجی فقط برای کودکان ساخته شده است؟
در حالی که گروه اصلی مخاطبان باب اسفنجی کودکان هستند، اما این مجموعه توانسته با ساختار طنز چندلایه، ارسال پیامهای عمیق و فضای دلنشینش، بزرگسالان را به سمت خود جذب کند. حتی صداگذار اصلی این شخصیت، تام کنی، گفته است که بسیاری از بزرگسالان این برنامه را به عنوان راهی برای فرار از روزگار تلخ و جدی دنیای امروز انتخاب میکنند.
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
واقعا حق به جرات میتونم بگم بهترین انیمیشنه