همانطور که در سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) دیده یا در مجموعه رمانهای جرج آر. آر. مارتین خواندهاید، خاندان براتیون یکی از خاندانهای بزرگ و قدرتمند در وستروس است که پس از شورش رابرت براتیون، به تاج و تخت دست یافت. خاندان لنیستر نیز از ثروتمندترین و بانفوذترین خاندانهای هفت پادشاهی است و با ازدواج سرسی لنیستر با رابرت براتیون، پیوند نزدیکی با تاج و تخت پیدا کرد.
در این میان، تامن براتیون (Tommen Baratheon) پسر کوچکتر سرسی و به ظاهر فرزند رابرت، در واقع حاصل رابطهی نامشروع میان سرسی و برادرش جیمی لنیستر است. تامن پس از مرگ برادرش جافری، به عنوان پادشاه بر تخت آهنین مینشیند. او پسری مهربان، آرام، و تاثیرپذیر است که برخلاف برادرش، روحیهای صلحطلب دارد؛ اما همین ویژگیها باعث میشود در دنیای بیرحم سیاست و توطئههای دربار، به راحتی بازیچهی دیگران، بهویژه مادرش و ملکه مارجری، قرار گیرد.
پیشینه شخصیت تامن براتیون
در زمان تولد تامن، مردم تصور میکردند که او در واقع فرزند واقعی و مشروع شاه رابرت براتیون است. اما حقیقت بسیار جنجالیتر از این بود. پدر واقعی تامن، سر جیمی لنیستر، برادر دوقلوی سرسی لنیستر بود. این حقیقت پنهانی باعث شد که تامن، مانند برادر و خواهرش، جافری و میرسلا، فرزند رابطهای نامشروع باشد. این راز و نسل نامشروع، نه تنها زندگی خانواده لنیستر را تحت تاثیر قرار داد بلکه بهطور غیرمستقیم به آشوبهایی که در نهایت سلطنت آهنین را در بر گرفت، دامن زد.
باوجود شرایط تاریک و جنجالی که به تولد او مربوط میشود، زندگی ابتدایی تامن با معصومیت و روحیهای مهربان و لطیف همراه بود. برخلاف برادر بزرگترش جافری، که به دلیل خشونت و تکبرش شهرت داشت، تامن به مهربانی و بی طبیعت خوبش شناخته میشد. او ارتباط نزدیکی با خواهرش میرسلا داشت و بهویژه از داییاش، تیریون لنیستر، که با هوش و گرمی خود به او آرامش میبخشید، بسیار خوشش میآمد.
سایه جافری بر زندگی تامن
دوران کودکی تامن عمدتا در سایه جافری، ولیعهد و سپس پادشاه، سپری شد. جافری که به آزار و اذیت دیگران بهویژه افراد ضعیفتر از خود شهرت داشت این رفتارهای خشونتآمیز را بر تامن نیز اعمال میکرد. با این حال، تامن با صبر و تحمل سکوتآمیز این ظلمها را میپذیرفت و همچنان قلبی مهربان و لطیف داشت. باوجود تمام سختیها او به راحتی میتوانست در چیزهای کوچک شادی پیدا کند؛ از خندیدن به شوخیهای تیریون گرفته تا شگفتزده شدن از عظمت و شکوه وینترفل در جریان سفر سلطنتی به شمال.
در واقع میان جافری و تامن تفاوتهای شخصیتی زیادی وجود داشت. تامن در حالی که تحت فشار و ظلم جافری بود و با وجود آنکه در معرض رفتارهای ظالمانه قرار داشت، همچنان توانایی یافتن شادی در جنبههای ساده و زیبای زندگی را داشت. جافری از خشونت و تماشای صحنههای وحشتآور لذت میبرد، در حالی که تامن از دیدن خشونت دچار وحشت میشد.
نمونهای از این تضاد در تورنمنت دست شاه (Tourney of the Hand) مشاهده میشود، جایی که تامن به محض دیدن وحشیگری گرگور کلگین، از جایش برمیخیزد و به حالت وحشت زده از جای خود میپرد. این لحظات نشاندهنده حساسیت تامن هستند و همچنین پیشدرآمدی از چالشهایی که او به عنوان یک پادشاه، ناتوان از مواجهه با دنیای بیرحم وستروس، با آنها روبهرو خواهد شد.
پادشاهی زودتر از موعد
مرگ جافری در مراسم عروسیاش، که یک قتل سلطنتی شگفتانگیز بود، باعث شد که تامن به طور ناگهانی به تخت پادشاهی برسد. تامن که همیشه در حاشیه قرار داشت و شخصیتی مهربان و آرام داشت حالا به عنوان پادشاه هفت قلمرو تاجگذاری کرده بود. فشار مسئولیتهای سلطنتی سنگین بود و دوران حکومت تامن تحت نظارت دقیق مادرش، سرسی و پدربزرگش، تایوین لنیستر آغاز شد. هر دوی آنها مصمم بودند تا تامن را به گونهای تربیت کنند که به عنوان یک پادشاه به منافع آنها خدمت کند.
بنابراین تامن با تغییرات ناگهانی و دشواریهایی در شروع سلطنتش روبرو شد. او که یک پسر جوان و حساس بود، حالا باید در دنیای سیاسی پیچیده و پر از دسیسههای وستروس حکومت میکرد، در حالی که تحت تاثیر اراده مادر و پدربزرگش قرار داشت. اولین اقدامات او به عنوان پادشاه بیشتر با تردید و تمکین از بزرگترها همراه بود.
تامن با دقت به درسهای تایوین لنیستر در مورد پادشاهی گوش میداد و یاد میگرفت که حکمت مهمترین ویژگیای است که یک پادشاه میتواند داشته باشد. با این حال، حتی زمانی که تلاش میکرد به نصیحتهای آنان گوش دهد، مهربانی ذاتی تامن اغلب با واقعیتهای سخت سلطنت در تضاد قرار میگرفت. او در تصمیمگیری قاطعانه مشکل داشت، بهویژه زمانی که میان تاثیرات متضاد سرسی و همسر جدیدش، مارجری تایرل، قرار میگرفت.
عشق، فریب و ایمان
زیبایی و جذابیت مارجری، تامن جوان را مجذوب خود کرد و رابطه آنها به سرعت شکوفا شد. با این حال، این ازدواج به میدان نبردی برای کنترل تبدیل شد، جایی که سرسی و مارجری هر کدام برای جلب وفاداری تامن با یکدیگر رقابت میکردند. تامن که تمایل داشت هر دو زن را راضی نگه دارد، خود را در میانهی تضادهای بلندپروازیهای آنها گرفتار دید. تامن که به عنوان یک پادشاه جوان و بیتجربه تحت فشارهای مختلف قرار داشت، در تلاش برای راضی کردن هر دو طرف در میان رقابتهای آنها برای دستیابی به قدرت و نفوذ گرفتار میشود.
بزرگترین آزمون تامن براتیون به عنوان پادشاه زمانی بود که با بالاگرفتن تنشهای سیاسی و با قدرتگیری گروه «Faith Militant» در پایتخت مواجه شد. این گروه مذهبی، تحت رهبری High Sparrow، به شدت قدرت گرفته و باعث شد که همسر و مادر تامن، مارجری و سرسی، توسط آنان زندانی شوند.
ناتوانی تامن در محافظت از آنها نشاندهنده ضعف او به عنوان یک پادشاه بود. تامن در برابر این بحران فلج شده بود و از تصمیمگیری قاطعانه اجتناب میکرد و نمیتوانست علیه پیروان Faith Militant از زور استفاده کند. همچنین، رنجهایی که به عزیزانش وارد میشد، تاثیر عمیقی بر او گذاشت. تامن در مواجهه با بحرانهای سیاسی و مذهبی ضعف داشت. او که از طبیعت مهربان و نیکوکار خود پیروی میکرد، در دنیای سلطنتی که نیاز به تصمیمات سخت و قاطع داشت، ناتوان بود و همین موضوع او را در رویارویی با بحرانها آسیبپذیر کرد.
میراث غمانگیز تامن
زمانی که سرسی، در تلاش بیوقفه برای بازپسگیری قدرت، «Great Sept of Baelor» را با wildfire (آتشسوزی جادویی) نابود کرد، مارجری و شمار زیادی از افراد بیگناه کشته شدند. تامن که از شدت اندوه و احساس گناه غرق شده بود، به آرامی تاج خود را برداشت و از پنجرهاش خود را به پایین انداخت. مرگ او پایان خط خاندان براتیون را رقم زد و به عنوان یادآوری غمانگیزی از هزینه انسانی قدرت در وستروس باقی ماند.
منبع: Game of Thrones Fandom
سختترین بازیهای دنیا با چشمهای بسته؛ میز گیم با @hamid_scorpion

نظرات