اگر دنبال یکی از خاصترین و بهیادماندنیترین قسمتهای تاریخ انیمیشن بزرگسالانه هستید، باید به اپیزود Fish Out of Water از سریال تحسینشده بوجک هورسمن سر بزنید. این اپیزود که در فصل سوم پخش شد، از همان ابتدا جسارت بزرگی به خرج میدهد: تقریباً هیچ دیالوگی ندارد و همهچیز را فقط با تصویر و موسیقی روایت میکند.
داستان از جایی شروع میشود که بوجک برای شرکت در جشنواره فیلم زیر آب، به
اگر دنبال یکی از خاصترین و بهیادماندنیترین قسمتهای تاریخ انیمیشن بزرگسالانه هستید، باید به اپیزود Fish Out of Water از سریال تحسینشده بوجک هورسمن سر بزنید. این اپیزود که در فصل سوم پخش شد، از همان ابتدا جسارت بزرگی به خرج میدهد: تقریباً هیچ دیالوگی ندارد و همهچیز را فقط با تصویر و موسیقی روایت میکند.
داستان از جایی شروع میشود که بوجک برای شرکت در جشنواره فیلم زیر آب، به شهری بهنام Pacific Ocean City سفر میکند. او نه میتواند حرف بزند، نه میتواند با اطرافیان ارتباط برقرار کند و نه حتی میداند باید چطور در این محیط عجیب رفتار کند. در همین بستر، اپیزود با شوخیهای تصویری بامزه و موقعیتهای سوررئال، ما را وارد دنیای غریب اما آشنای احساسات انسانی میکند: حس تنهایی، شوک فرهنگی، ترس از ناتوانی در ارتباط و دلتنگی.
اما بخش عمیقتر داستان، جایی است که بوجک بهطور تصادفی مجبور میشود از یک نوزاد اسب دریایی مراقبت کند. لحظههای شیرین و کوتاهی که بین این دو شکل میگیرد، در واقع آینهای است از حسرت بزرگ بوجک: او هرگز پدر نشده و احتمالاً هیچوقت هم نخواهد شد. و وقتی در پایان، نوزاد را به پدرش بازمیگرداند، غمی عمیق در نگاهش موج میزند — بدون هیچ کلمهای، فقط با تصویر.
در نهایت، تلاش بوجک برای آشتی با کارگردان سابقش، کلسی، هم شکست میخورد. او با تمام قلبش میخواهد بابت اشتباهات گذشته عذرخواهی کند، اما شرایط علیه او میایستد و یادداشتش پاک میشود. همین تراژدی کوچک، چکیدهای است از هسته اصلی سریال بوجک هورسمن: ناتوانی در جبران، حتی وقتی عمیقاً دلت میخواهد. Fish Out of Water یک شاهکار بصری، روایی و احساسی است؛ اپیزودی که بدون نیاز به دیالوگ، قلب بیننده را در مشت میگیرد و نشان میدهد که چرا این سریال، یکی از بهترینهای تاریخ انیمیشن بزرگسالانه است.
0 نظر