۱۰ نکته درباره کارلوس اولیویرا از مجموعه رزیدنت اویل که نمیدانستید
مجموعه بازیهای رزیدنت اویل شخصیتهای جالب بسیاری دارد. حتی شخصیتهای فرعی نیز اغلب داستان و شخصیتپردازی خاص خود را دارند. آدا و ربکا دو شخصیت برجسته از دو بازی اول بودند که بازیکنان برای مدتی امکان کنترل آنها را داشتند. در رزیدنت اویل ۳، ما با کارلوس اولیویرا آشنا میشویم.
کارلوس مزدوری جذاب، سرسخت و خودشیفته است که برای اولین بار در نقش یک سرباز استخدامشده از سوی شرکت آمبرلا ظاهر میشود. او فقط در چند بازی فرعی حضور داشت، اما همان معرفی اولیهاش کافی بود تا تأثیری ماندگار بر جای بگذارد. تعاملات او با جیل از بهترین لحظات در نسخه اصلی رزیدنت اویل ۳ و نسخه بازسازیشده آن محسوب میشود. در ادامه به نکاتی اشاره میشود که ممکن است درباره او ندانید.
کارلوس اولیویرا در رزیدنت اویل ۳ کیست؟
به نظر میرسد بسیاری از قهرمانان مجموعه رزیدنت اویل به چهرههایی نمادین در دنیای بازیهای ویدیویی تبدیل شدهاند. شخصیتهایی مانند لئون کندی، کریس ردفیلد و حتی ایتن وینترز مدتی در کانون توجه بودهاند و به شخصیتهای محبوب طرفداران تبدیل شدهاند. با این حال، هنگام یادآوری رویدادهای رزیدنت اویل ۳ و نسخه بازسازیشده آن، بسیاری تنها جیل ولنتاین و نمسیس را به خاطر میآورند. با وجود این، رزیدنت اویل ۳ یک قهرمان دیگر نیز دارد که به دلایلی نامشخص تا حد زیادی فراموش شده است. این شخصیت، مزدور آمبرلا، کارلوس اولیویرا است.
کارلوس اولیویرا یکی از شخصیتهای اصلی داستان رزیدنت اویل ۳ است. با وجود بیاعتمادی جیل ولنتاین نسبت به شرکت آمبرلا، او مجبور میشود برای زنده ماندن در وضعیت بحرانی، با کارلوس همکاری کند. در حالی که تردید جیل نسبت به کارلوس منطقی است، اما در حقیقت کارلوس تنها یک مزدور است که از ساختار درونی آمبرلا اطلاعی ندارد. اولیویرا شجاع است و در صورتی که به درستی باورهایش مطمئن باشد، از آنها قاطعانه دفاع میکند. این ویژگی شخصیتی با پیشزمینه جالب او در داستان رزیدنت اویل ۳ بیشتر تقویت میشود.
گرچه کارلوس در مقایسه با سایر شخصیتهای اصلی رزیدنت اویل اغلب فراموش میشود، اما پیشینهای کامل و قابل توجه دارد. پیش از کار به عنوان مزدور برای آمبرلا، او یک مبارز شناختهشده برای سازمانی در آمریکای جنوبی بود. با این حال، پس از اینکه همه دوستانش در حملهای توسط دولت کشته شدند، کارلوس به اعدام محکوم شد. پیش از اجرای حکم، او به عنوان یک مزدور جوان و توانمند توسط آمبرلا جذب شد و بهزودی با مهارتهایش شهرتی برای خود دست و پا کرد. بهدلیل همین استخدام توسط آمبرلا، او به شهر راکون اعزام شد تا با شیوع ویروس T مقابله کند.
پس از اعزام به شهر راکون و مشاهده مرگ بسیاری از مزدوران توسط ویروس T، کارلوس با جیل ولنتاین روبهرو میشود که بلافاصله به او بیاعتماد است چون با آمبرلا ارتباط دارد. با وجود این، آن دو با یکدیگر متحد میشوند تا نمسیس را شکست دهند. پس از شکست نهایی نمسیس، کارلوس موفق میشود به مکزیک فرار کند، از آمبرلا دور شود و در نهایت از چنگ آنها رها گردد.
در مجموع، کارلوس در طول داستان رزیدنت اویل ۳ شخصیتی دوستداشتنی دارد. او در کار خود فردی باتجربه و سختکوش به نظر میرسد، اما در عین حال از لحظات سبکتر و شوخیآمیز نیز هراسی ندارد. گرچه او بهطور کامل شخصیت طنزپرداز داستان نیست، اما انرژی و سرزندگی شخصیتش باعث ایجاد تعادل در فضای ترسناک و خشونتبار بازی میشود. او همچنین بسیار ازخودگذشته است و بارها به جیل کمک میکند؛ شاید مهمترین آنها زمانی باشد که به بیمارستان میرود تا واکسن ویروس T را برای نجات جیل پیدا کند.
شاید کارلوس اولیویرا مانند دیگر قهرمانان رزیدنت اویل به همان اندازه در ذهنها نمانده باشد، اما قطعاً باید چنین میبود. او منحصربهفرد است و با هر شخصیت دیگری در این مجموعه تفاوت دارد، و پیشزمینهای جالب و بهخوبی پرداختشده دارد. اگرچه پایان رزیدنت اویل ۳ نشان میدهد که او از چنگ آمبرلا گریخته است، اما باز هم عالی خواهد بود اگر او را در نسخهای جدید ببینیم، تا شاید به کارلوس آنگونه که شایستهاش است، توجه و محبوبیت داده شود.
۱. آمبرلا او را از مرگ حتمی نجات داد
کارلوس دوران جوانی آسانی نداشت. او بیشتر دوران جوانیاش را در یک گروه چریکی کمونیستی در آمریکای جنوبی گذراند. مشخص نیست هدف این گروه چه بود.
دستهای که او عضو آن بود در نهایت توسط دولت سرکوب شد و تمام اعضا نابود شدند. کارلوس به اعدام محکوم شد، اما شرکت آمبرلا با پرداخت هزینهای آزادیاش را خرید. او متخصص سلاحهای سنگین و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه بود و به او پیشنهاد شد که به عنوان یک سرباز خصوصی به خدمات نیروهای مقابله با تهدیدات زیستی آمبرلا بپیوندد.
۲. او حس شوخطبعی خاصی دارد
یکی از معروفترین دیالوگهای رزیدنت اویل توسط کارلوس اولیویرا در نسخه اصلی رزیدنت اویل ۳ گفته شد. وقتی جیل به او میگوید که باید چیزی از او بپرسد، او سریعاً پاسخ میدهد: «میدونم، میخوای باهام قرار بذاری. همه خانمهای جذاب عاشق لهجهم میشن. دیوونهشون میکنه.»
شاید این روش او برای کنار آمدن با تمام وحشتهایی است که در شهر راکون میبیند. در نسخه بازسازیشده، کارلوس به جیل میگوید که از شهر خارج شود و نگران او نباشد. جیل نگران است، اما او میگوید: «اشکالی نداره، برو جلو. من که قرار نیست همینجوری بمیرم و بذارم تو توی این دنیای سرد و بیرحم، بدون کارلوس تنها بمونی.»
۳. آمبرلا از او سوءاستفاده میکند و خودش هم میداند
در نسخه اصلی رزیدنت اویل، کارلوس به جیل ولنتاین میگوید که مأموریتش نجات غیرنظامیان است. از آنجا که جیل ماهیت واقعی آمبرلا را میداند، باور حرفهای او برایش دشوار است. کارلوس به او میگوید: «ببین، ما فقط مزدوریم، دستمزدبگیر! واقعاً فکر میکنی ارباب به سگهاش میگه چرا باید چوبی رو که پرت کرده بیارن براش؟»
بعد از این حرف، دیگر وقتش را صرف بحث درباره این موضوع نمیکند. او وظیفهای دارد، به غیرنظامیان اهمیت میدهد و تمام تلاشش را برای رسیدن به هدفش میکند.
۴. کارلوس قلبی از طلا دارد
گرچه شرکت آمبرلا قابل اعتماد نیست و جیل این را میداند، اما کارلوس همیشه قابل اعتماد بوده است. وقتی متوجه واقعیت درباره آمبرلا میشود، از اینکه جیل با وجود دانستن این حقیقت به او اعتماد کرده بود، شوکه میشود: «خدای من، جیل از اول میدونست. با این حال به من اعتماد کرد.»
به نظر میرسد که جیل در هر دو نسخه قضاوت خوبی درباره شخصیت کارلوس داشته است. کارلوس در نسخه بازسازیشده هم انسان خوبی است. وقتی میگوید که با قطار بعدی از شهر راکون خارج نخواهد شد، اضافه میکند: «اگه قراره با این کار بتونم شهر رو نجات بدم، برای من کافیه.»
۵. ظاهر او کاملاً تغییر کرد
کپکام هنگام بازسازی بازیهای قدیمی رزیدنت اویل، طراحیهای زیادی را بازبینی کرد. کارلوس اولیویرا یکی از شخصیتهایی بود که نسبت به ظاهر اولیهاش در نسخه اصلی رزیدنت اویل ۳ تغییرات زیادی داشت. با این حال، تنها طرفداران قدیمی این تفاوتها و چند تغییر دیگر را متوجه شدند.
شخصیت او در نسخه بازسازیشده کمی متفاوت است، اما ظاهرش کاملاً تغییر کرده است. حتی لباس جایگزینی که supposed to شبیه نسخه اصلیاش باشد، باز هم تفاوت زیادی با ظاهر قبلی او دارد.
۶. او یک قهرمان واقعی است
کاملاً مشخص است که کارلوس از انجام کارهایی که برای حفظ امنیت دیگران لازم است، ابایی ندارد. او حتی وقتی بحث حفظ جان جیل مطرح میشود، با نمسیس روبهرو میشود. بسیاری از طرفداران معتقدند او یکی از ماهرترین قهرمانان این فرنچایز است.
کارلوس متخصص سلاحهای سنگین و یک چریک باتجربه است. او به اندازه کافی مهارت دارد که از هر سلاحی که برای مقابله با موقعیتهای عجیب و خطرناک در شهر راکون لازم باشد، استفاده کند و مثل یک حرفهای با اوضاع کنار بیاید.
۷. او و جیل به یکدیگر اهمیت میدهند
پس از آلوده شدن جیل، کارلوس جانش را به خطر انداخت تا واکسنی برای او پیدا کند. او در کمک به جیل، لحظهای تردید نمیکند. در بازی اصلی، این به معنای عبور از میان دهها زامبی، عنکبوتهای غولپیکر و حتی هیولاهای شکارچی بود.
در نسخه بازسازیشده، درست پس از به هوش آمدن جیل، او میفهمد که کارلوس او را به بیمارستان رسانده و از او مراقبت کرده است. بلافاصله پس از آن، به او گفته میشود که کارلوس به تنهایی برای تهیه واکسن بیشتر به راه افتاده تا به نجات شهر کمک کند. جیل فوراً تصمیم میگیرد برای کمک به او برود.
۸. پس از حادثه شهر راکون به آمریکای جنوبی بازگشت
کارلوس و جیل توانستند با یک هلیکوپتر از شهر راکون فرار کنند. پس از آن، کارلوس تصمیم گرفت از طریق مکزیک آمریکا را ترک کند. در نهایت، او به آمریکای لاتین بازگشت. شخصیت او دیگر در هیچکدام از نسخههای شمارهدار رزیدنت اویل ظاهر نشد.
تنها چیزی که از او میدانیم این است که پیش از ترک کشور، آخرین نوشیدنیاش را با جیل نوشید و اینکه هرگز آمبرلا را برای آنچه انجام دادند نبخشید. کارلوس یکی از شخصیتهای محبوبی است که از شهر راکون جان سالم به در برد. کپکام باید دوباره از او در بازیهای آینده استفاده کند.
۹. او در دو بازی دیگر نیز ظاهر شد
کارلوس فقط در یکی از نسخههای شمارهدار رزیدنت اویل حضور داشت، اما در دو بازی دیگر از این فرنچایز نیز دیده میشود. در بازی Resident Evil: The Umbrella Chronicles بازیکن میتواند در بازسازی وقایع رزیدنت اویل ۳، نقش او را بازی کند.
همچنین در بازی Resident Evil: Operation Raccoon City دوباره او را ملاقات میکنید. در آنجا او درباره اینکه چگونه از تیمش جدا شده صحبت میکند. در هر دو بازی، کارلوس ظاهر جوانتری دارد که به طراحی اولیهاش بسیار نزدیکتر است.
۱۰. او در نسخه اصلی بسیار جوان بود
یکی از نکاتی که کارلوس را در نسخه اصلی شجاعتر و با مهارتتر نشان میدهد، سن اوست. در بازی Resident Evil 3 Nemesis، کارلوس اولیویرا تنها ۲۱ سال داشت. این موضوع با شخصیت پرهیجانتر و شوخیهای اغراقآمیزش نیز هماهنگ است.
همچنین این مسأله گذشته او را بسیار تلختر میسازد. احتمالاً او در سن بسیار پایین وارد جنگ چریکی شده و بیشتر سالهای نوجوانیاش را صرف یادگیری استفاده از سلاحها کرده است. با این وجود، ارزشهای اخلاقیاش همچنان خدشهناپذیر باقی ماندهاند. او هنوز هم انسان خوبی است که فقط میخواهد کمک کند.
منبع: Thegamer
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با حمید اسکورپیون
نظرات