داستان از جایی آغاز میشود که کاپیتان تربات، در حال ماهیگیری با قایق جدید و بزرگتر خود به نام «فلوندر» است. در حین ماهیگیری، دوست وفادارش یعنی والی، ظاهر میشود و نمایشی انجام میدهد که کاپیتان آن را شایسته دریافت ماهی میداند. اما زمانی که کاپیتان به سراغ سطل طعمهاش میرود، متوجه میشود که سطل خالی است. او به یاد میآورد که بهتازگی محمولهای از ماهیهای یخزده دریافت کرده، اما
داستان از جایی آغاز میشود که کاپیتان تربات، در حال ماهیگیری با قایق جدید و بزرگتر خود به نام «فلوندر» است. در حین ماهیگیری، دوست وفادارش یعنی والی، ظاهر میشود و نمایشی انجام میدهد که کاپیتان آن را شایسته دریافت ماهی میداند. اما زمانی که کاپیتان به سراغ سطل طعمهاش میرود، متوجه میشود که سطل خالی است. او به یاد میآورد که بهتازگی محمولهای از ماهیهای یخزده دریافت کرده، اما وقتی جعبه را باز میکند، تنها تکههای یخ را درون آن مییابد. این اتفاق عجیب باعث میشود تا کاپیتان تربات با رایدر تماس بگیرد و از تیم سگهای نگهبان درخواست کمک کند.
0 نظر