باب اسفنجی شلوار مکعبی هیچ وقت به خاطر قدرت‌های بازوی خود شناخته نمی‌شود و همه از ضعف عضله‌های او خبر داریم. حال در یکی از اپیزودهای سریال، او به همین خاطر زیر وزنه گیر می‌کند و هر چقدر که تلاشش را به کار می‌گیرد، نمی‌تواند راه آزادی را پیدا کند.

سریال SpongeBob SquarePants به مرور زمان از روزهای اوج خود فاصله گرفت و فصل‌های جدید آن، دیگر جذابیت و انسجام سابق را ندارند. با این حال یکی از اپیزودهای فصل ۱۵ به اسم Pinned، استثنا عمل می‌کند و در مدت زمانی کوتاه، لحظاتی خنده‌دار و جذاب به وجود آورد؛ درست مانند باب اسفنجی کلاسیک و قدیمی که از سازندگان سراغ داریم.

تماشای ویدیویی بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

ماجرا از جایی آغاز می‌شود که باب اسفنجی شروع به ورزش می‌کند و می‌خواهد با رفتن زیر وزنه، آمادگی بدنی‌اش را بهبود ببخشد. منتها از همان ثانیه‌های ابتدایی مشخص می‌شود که بدن او برای ورزش ساخته نشده. باب حتی در بلند کردن یک میله خالی با چند عروسک هم عاجز است و به سختی این کار را انجام می‌دهد. در نهایت او با هر سختی و تلاشی که بود وزنه را بلند می‌کند، منتها درست در زمانی که می‌خواهد آن را بالای سر ببرد، آن را روی بدنش می‌اندازد. باب بیچاره زیر وزنه گیر می‌کند و انگار تا شعاع چند کیلومتری هیچکس وجود ندارد که بتواند او را نجات دهد.

در ابتدا او سعی می‌کند گری را پیش خود بیاورد تا شاید حلزون خانگی‌اش بتواند او را از این شرایط نجات دهد. منتها گری که خوی یک گربه را دارد، به جای نجات دادن صاحبش روی او می‌خوابد و بی‌خیال قضیه می‌شود. در ادامه باب تصمیم می‌گیرد با استفاده از پاهای خود یک نامه بنویسد و آن را داخل یک بطری شیشه‌ای بیندازد و آن را به سمت بیرون پرت کند. اما درست در زمانی که می‌خواهد شیشه حاوی نامه را بیندازد، به اشتباه یک شیشه دیگر را از پنجره به بیرون پرت می‌کند که به سر اختاپوس می‌خورد. اختاپوس هم که به شدت زود رنج است به پلیس زنگ می‌زند و گزارش یک حمله را می‌دهد.

ورزش کردن باب اسفنجی

باب اسفنجی آنقدر زیر وزنه می‌ماند که توهم می‌زند و صدای عروسک‌ها را می‌شنود

پلیس‌ها به سمت خانه باب اسفنجی راه می‌افتند و صدای آژیر، موجود بیچاره را کمی امیدوار می‌کند. منتها هنگامی که پلیس‌ها به یاد می‌آورند اختاپوس با آن‌ها تماس گرفته، از جلوی آن‌ها رد می‌شوند و می‌روند. باب دوباره ناامید می‌شود تا اینکه تلفن زنگ می‌خورد و جرقه امید، دوباره در دلش شعله‌ور می‌گردد. هنگامی که باب تلفن را جواب می‌دهد و شرایطش را گزارش می‌کند، به طور تصادفی اسم یک آهنگ را می‌گوید. مجری رادیو هم که برای اجرای آهنگ درخواستی زنگ زده بود، آهنگ مذکور را پخش کرده و تلفن را قطع می‌کند.

گجت‌های عجیب دنیای باب اسفنجی: مگا کارن، همسر نابودگر پلانکتون

گیر کردن زیر وزنه و تنهایی کم کم روی ذهن باب اسفنجی تاثیر می‌گذارد و او را به سمت جنون می‌کشد؛ به گونه‌ای که عروسک‌های پارچه‌ای اطراف شروع به صحبت کردن می‌کنند. در این شرایط پاتریک از راه می‌رسد و ظاهرا می‌خواهد برای بهترین دوستش جشن بگیرد. او برای این کار چند دزد دریایی را هم خبر کرده، اما هیچ یک نمی‌توانند فریادهای باب برای نجات را بشنوند. در نهایت و هنگامی که مهمانی شروع شده بود، سقف می‌ریزد و باب با وزنه‌ای که زیر آن گیر کرده بود، روی پاتریک و سایر مهمان‌ها می‌افتد. روز بعد و هنگامی که او همچنان زیر وزنه گیر کرده به رستوران خرچنگی می‌رود و به کارش ادامه می‌دهد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Spongebob.fandom


بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها